🔸من زندهام
(شعری از #مجتبی_حاذق تقدیم به #میرزا_کوچک_خان_جنگلی در سالروز شهادت ایشان)
🔹در های و هوی باد و در آرامش باران
ریشه دواندم از گذشته تا همین الان
از گیسوی آشفتهام برگی نمیریزد
از پیکر من شاخهای نشکسته در طوفان
بر شانههای خستهام گنجشکها خوابند
من کیستم؟ نیمی درختم ، نیمهای انسان
حاشا اگر در گوشهای آرام بنشینم
فرقی ندارد کنج خانه، گوشۀ زندان
در سایهام همسایهها آرام میگیرند
آرام میگیرند از تبریز تا تهران
آنها که میگفتند میمانند، برگشتند
(تنها) به پایان میرسد این راه بیپایان
راه پس و پیش مرا بنبست میبینند
این سو به دریا میرسم آن سو به کوهستان
جمع تبرها، ارهها، ارابهها جمع است
این سالخورده سرو تنها مانده در میدان
آتش گرفته نیمی از من در تنور نان
آتش گرفته نیمی از من بر سر قلیان
من؛ جنگلی از سروهای چکمه پوشیده
من زندهام، امضا؛ ارادتمند؛ کوچکخان
☑️ @ShahrestanAdab
🔹«من بارها به تو گفتهام که اگر کسی ادعا کند جیبش پر از پول است خیلی ساده میتوان تحقیق کرد یا به اثبات رساند: کافی است که پولها را در جیبش به صدا دربیاورد – اگر سکه باشد- یا بیرون بکشد و نشان بدهد. اما آیا ممکن است که کسی قلبش را دربیاورد و به محبوبهاش ثابت کند که مالامال از عشق او است؟ برای محبوب گاهی اشارهای هم کافی است و دیگر لازم نیست عاشق زیاد قهرمان بازی دربیاورد.»
🔸#ملکوت، #بهرام_صادقی
#گفتاورد
☑️ @ShahrestanAdab
🔸سه شعر از #راینر_ماریا_ریلکه با ترجمۀ #سونیا_محسنی
مرگ
🔹در برابر ما مرگ ایستاده است.
و سرنوشت ما در دستان خاموش اوست.
زمانی که ما با سروری غرور آفرین، شراب سرخ زندگی را بالا میگیریم
تا از آن جام پرتلالو عرفانی بنوشیم
مرگ درحالی که از تمام جستوخیزهایمان به وجد آمده
تعظیم میکند و اشک میریزد.
💠 دو شعر دیگر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11761
☑️ @ShahrestanAdab
🔸متافیزیک حضور و رمان تشریف
(یادداشتی بر کتاب #تشریف اثر تازۀ #علی_اصغر_عزتی_پاک به قلم #آزاده_جهان_احمدی)
🔹«...اما آنچه محور اصلی این داستان است این خردهفقدانها نیستند بلکه همه این خردهغیابها حول یک غیاب اعظم شکل گرفتهاند. حول محور غیبت امام و رهبر جامعه شیعی. بر اساس نظام ایمانی شیعه منجی آخرالزمان حاضر اما از نظرها غایب است (پارادوکس حضور و غیبت). ظهور او از پس پرده غیبت نیازمند یک طلب، اراده و فعالیت جمعی است. این غیبت در کل تاریخ شیعه علتالعلل بسیاری از وقایع، انفعالها، فریادها و سکوتها بوده است. بسته به نسبتی که آدمها با این غیبت برقرار میکردند و میکنند در جایی از تاریخ شیعه میایستند و اثر میگذارند و یا تاثیر میپذیرند.
این غیاب برای هر شیعهای امیدآفرین و محرک بوده. شاید برای همین است که از معدود مذاهب رو به جلو در زمان است و اساساً هیچگاه گرفتار بنبست ناامیدی نمیشود...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11762
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
adabbook.com/تشریف
☑️ @ShahrestanAdab
🔹«آنقدر گفتنی داشتم که نمیتوانستم نفس بکشم.»
🔸#زندگی_در_پیش_رو، #رومن_گاری
#گفتاورد
☑️ @ShahrestanAdab
🔸به اردوغان
(شعری از #افشین_علا)
🔹نه شام، لقمۀ چربی برای شام تو شد
نه در عراق، قضا و قدر به کام تو شد
نه در سيادت اعراب، نقشۀ تو گرفت
نه افتخار اروپا شدن به نام تو شد
نه با ریا و دغل، سنگ دین به سینه زدن
دلیل رونق بازار و احترام تو شد
كنون هم از هوس ساحل ارس بگذر
گمان مبر دل ايران زمين كنام تو شد
دوام عزت اين خطه از ولای علی است
اگر كه كافه و می، پایۀ دوام تو شد
ارس ز هر دو طرف زير گام شيران است
ترشحی اگر از آن نصيب جام تو شد
رفیق قافلهای و شریک دزد اما
گمان مدار كه تُرک غيور خام تو شد
فقط به حرمت همسایگی است صبر يلان
گمان مبر وجبی هم نصيب گام تو شد
نه تُرک گنجه و باكو نه تُرک ايرانی
نه قوم كُرد هماهنگ با مرام تو شد
سكوت شير برادر! ز ترس روبه نيست
ز خوان اوست اگر لقمهای طعام تو شد
به خود، قيافۀ فاتح گرفتهای با شعر
چه غم؟ كه قافيه اسباب التيام تو شد
فسانه گشت و کهن شد حديث عثمانی
به خود بیا كه همای ظفر ز بام تو شد
نه غرب با تو وفا میکند نه اسراییل
نه داعشی که به دستور او غلام تو شد
خود آگهم كه روا نيست هجو همسايه
حلال کن اگر اين بیتها حرام تو شد!
☑️ @ShahrestanAdab
🔹پیام تسلیت #علی_محمد_مودب مدیر عامل موسسۀ شهرستان ادب در پی درگذشت #محمداعظم_رهنورد_زریاب
🔸بسمالله الرحمن الرحیم
خبر درگذشت نویسندهی ارجمند محمداعظم رهنورد زریاب باعث اندوه و غم فراوان شد. از دست دادن بزرگانی نظیر رهنورد زریاب که عمر خود را برای روایت زندگی مردمانشان صرف میکنند، و روشن نگاه داشتن آتش فروزان زبان فارسی را وجههی همت خویش قرار میدهند، مصیبتی جبرانناشدنی است. رهنورد زریاب برای مردم افغانستان و برای زبان فارسی یک سرمایهی بزرگ و قابل اتکا بود. داستانهایش همه از مردم بود و برای مردم. نثر فارسی با رهنورد زریاب بخشی از ظرفیتهای خود را بهروز کرد، و رخت تازه پوشید. داستانهای کوتاه و بلند این نویسندهی فقید آیینهای است از آنچه که بر مردم افغانستان رفته است از غم و شادی. امیدوارم فارسیزبانان سراسر جهان ، گنجینهی آثار مرحوم استاد زریاب را قدر بدانند و ارج بنهند. از خداوند بزرگ برای ایشان رحمت میطلبم، و فقدانش را به اهالی قلم و فرهنگ در پهنهی زبان فارسی، بخصوص نویسندگان و شاعران افغانستانی، تسلیت میگویم.
علیمحمد مودب
مدیرعامل موسسهی فرهنگی هنری شهرستان ادب
☑️ @ShahrestanAdab
🔹حکیمان زمانه
(یادداشت #علی_اصغر_عزتیپاک در پی درگذشتِ #محمداعظم_رهنورد_زریاب)
🔸دیروز، پنجشنبه ۲۰ آذرماه ۱۳۹۹، خبر آمد که «رهنورد زریاب»، نویسندهی مهم و تاثیرگذار افغانستانی درگذشت. خدایش بیامرزد.
رهنورد زریاب را من با دوست عزیزم محمدحسین محمدی، نویسنده خوب افغانستانی، شناختم. محمدحسین که علاوه بر نوشتن آنهمه داستان خوب، پژوهشگری جدی در تاریخ داستاننویسی کشورش است، داستانهای خوب زریاب را از میان نشریات و کتابها میجست و گاه برای ما هم میخواند. و حاصل آن همه تلاش مجدانهی او برای شناساندن زریاب به خوانندهی ایرانی، منجر شد به همین مجموعهی زیبای زیر خاک خفته که در سال ۱۳۸۸ توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد. در این مجموعه چند داستان فوقالعاده هست که همان یکبار خواندنشان کفایت میکند برای یک عمر در خاطر داشتنشان. رهنورد نویسندهی عمیقی است؛ از سنخ نویسندگان سرشناس کلاسیک. موضوعات داستانهایش ربط وثیق دارند با زندگی...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11768
☑️ @ShahrestanAdab
🔸جنون امر کلی
(نگاهی به رمان #مادام_بوواری اثر #گوستاو_فلوبر، به قلم #محمدقائم_خانی)
🔹«ما امر کلی را در فلسفه پی گرفتهایم و معمولاً از منظر عقل و منطق، به آن نگریستهایم. چه در جریان ترجمه قرن دوم هجری به بعد که با یونان آشنا شدیم، و چه در دوره معاصر، تنها از همین زاویه به آن خیره شدهایم و نمودهای محدودی از آن را دیدهایم. ما حتی دریچه علم را هم برای نگریستن به امر کلی چندان معتبر ندانستهایم و هنگام رفتن سراغ آن، بیشتر به دنبال قدرت و کارآمدی بودهایم. در حالی که پس از مواجهه ما با دنیای جدید و به ویژه پس از تشکیل حکومت پهلوی، ما در همه شئون زندگی با امر کلی روبهرو هستیم؛ البته بدون آن که ببینیمش. ما توانِ باز کردن دریچههای مختلف به آن را نداریم درحالی که متأثر از آن زندگی میکنیم. "رمان" یکی از مهمترین نمودهای امر کلی در دنیای حاضر، بوده و هست اما ما رد پای "کلی" را در آثار نویسندگان خارجی ندیدهایم. این ندیدنها باعث شده دچار تحلیلهای اشتباه شویم و در فهم مقولات مدرن دچار توهم بشویم. به خصوص در جایی که با مفاهیم سابقهدار روبهرو بودهایم، بسیار به بیراهه رفتهایم. یکی از مهمترین این مفاهیم گمراهکننده در رمان؛ "عشق" بوده و هست...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11769
☑️ @ShahrestanAdab
🔹جای شکرش باقیست که هنوز چیزی برای آرزو کردن دارم.
اگر همه چیز مطابق خواستههایم بود، حتماً افسردهتر میشدم. اما حالا میفهمم که چقدر میشود آرزو داشت و با امید رسیدن به آنها، از زندگی لذت برد.
برنامهای که همه چیزش مطابق میل آدم باشد، هیچ وقت عملی نمیشود.
🔸#غرور_و_تعصب، #جین_آستین
#گفتاورد
☑️ @ShahrestanAdab
14.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شعرخوانی #محمدحسین_نجفی در نخستین شب از #شب_های_شعر_عاشقانه، آذر ۱۳۹۶
💠 #بهارخواب را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
adabbook.com/بهار-خواب
☑️ @ShahrestanAdab
🔸اینطوری بنویس
(نامۀ #جان_اشتاین_بک به دوستش #جورج_آلبی، با ترجمۀ #سونیا_محسنی)
🔹«نامهات امروز صبح به دستم رسید و مرا به بحث و جدل با خودم واداشت، این نشان میدهد افسردگی شدیدم رو به بهبود است. به نظرم جهان حتی ذرهای به اندازه تو خصمانه نیست. جورج تو با جهان میجنگی و اینکه دنیا چندان توجهی به تو نشان نمیدهد خشمگینت میکند. به نظر میرسد آثار هنری ارزشمند همیشه در مواجهه با سختی خلق میشوند. ظاهراً احساس تحقیر همان خاک سختی است که بهترین گلها در دل آن ریشه میدوانند. جورج خودت را فریب نده. تعریف و تمجید نه تنها هنرمند نمیآفرینند بلکه هنرمند را زایل میکنند. بهترین اثر هنگامی خلق میشود که هنرمند برای دیده شدن میجنگد نه زمانیکه مخاطبان با شور و اشتیاق در انتظار جملات او هستند.
یک قطار هوایی شهری بیشتر به یک کتاب خوب مربوط میشود تا ناشر جوان و مشتاقی که با حق نشر در سالن به انتظار ایستاده است...»
💠 ادامۀ این نامه را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11770
☑️ @ShahrestanAdab