eitaa logo
شهرستان ادب
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
289 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻درون حجره یکی بود و دست و پا می‌زد (در روز شهادت دردانه‌ی امام رضا علیه السلام، جوادالائمه علیه السلام، شعری می‌خوانیم از حاج که در رثای این حضرت سروده‌اند) ▪️میان حجره چنان ناله از جفا می‌زد که سوز ناله‌اش آتش به ماسوا می‌زد به لب ز کینه‌ی بیگانه هیچ شکوه نداشت و لیک داد، ز بیداد آشنا می‌زد شرار زهر ز یک‌سو، لهیب غم یک‌سوی به جان و پیکرش آتش، جداجدا می‌زد گذشت کار ز کار و نداشت کار به کس در آن میانه فقط آب را صدا می‌زد صدای ناله‌ی وِی هی ضعیف‌تر می‌شد که پیک مرگ بر او از جنان صلا می‌زد برون حجره همه پای‌کوب و دست‌افشان درون حجره یکی بود و دست و پا می‌زد ستاده بود و جواد الائمّه جان می‌داد ازو بپرس که زخم زبان چرا می‌زد ☑️ @ShahrestanAdab
🔻 مثل پدر (شعری از تقدیم به علیه‌السلام به مناسبت ولادت این امام بزرگوار) ▪️ جهان را می‌شناسد، لحظۀ غمگین و شادش را از این رو سخت در آغوش می‌گیرد جوادش را پسر مثل پدر می‌خندد این یعنی که از حالا میان این دو قسمت می‌کند دشمن عنادش را جهان از بعد عیسی اولین‌بار است با حیرت درون قالب یک طفل می‌یابد مرادش را چه طفلی؟ طفل معصومی که پیرِ دیر را حتی هوایی می‌کند از نو بسازد اعتقادش را چه ذکری بر زبان دارد؟ چه رازی در بیان دارد؟ که هر عالِم به این معیار می‌سنجد سوادش را قدم آهسته برمی‌دارد و پیوسته تا منزل که راه مستقیم از او بجوید امتدادش را به جای کاظمین امسال هم راهی شدم مشهد نشد تا سرمه چشمم کنم خاک بلادش را بهشت است این حرم از هر دری وارد شود شاعر ولی من دوست دارم بیشتر باب‌الجوادش را ☑️ @ShahrestanAdab
🔻دل او (شعری از ، به مناسبت شهادت علیه‌السلام) ▪️چون باد، اگر روی خودش پا نگذارد آزادی خود را به تماشا نگذارد کِل می‌کشد آیینه در آن لحظه که ماهی لب بر لب انگور به شکرانه گذارد در او بنگر درد علی (ع) را که محال است غم ردی از آغوش خودش جا نگذارد از سایۀ خود نیز جلوتر زده تا مرگ بی‌رخصت او بر دل او پا نگذارد این سان که گذر می‌کند از خویش به اکراه ترسم که دری پشت سرش وا نگذارد وقتی دلش آغشته به «یارب» شده، سم هم تاثیر شگفتی به طپش‌ها نگذارد ☑️ @ShahrestanAdab
🔸نقش خاتم (شعری از به مناسبت میلاد حضرت علیه‌السلام) 🔹چنان در کودکی پاسخ دهی یحی بن اکثم را که در گهواره عیسی ناسزاگویان مریم را بر این خشکیده بید پیر باران را تلاوت کن بخوان در گوش پوکش کوه من آیات محکم را به ظاهر گرچه گفتی ز آسمان‌ها از تو پرسد لیک به والله از لبت نشنیده جز والله اعلم را امید رویش از این کندۀ فرسوده بیهوده است نریز اینگونه در پایش ز لفظت آب زمزم را فقیهان شرح آیات از تو در نه سالگی پرسند مراجع از تو استفتاء کنند احکام مبهم را به نقش خاتم زیبات «نعم القادر الله» است چه زیبا بیست‌سال ایفا نمودی نقش خاتم را چنان بیدار کرده معتصم را حکم سنگینت علی بیدار کرد از خواب گویی ابن ملجم را جوادی و به تمکین قضا امشب رضا گشتی بگو آماده سازد همچو مامون معتصم سم را نمی‌دانم چگونه گشت ام‌الفضل ام‌الفصل قضا باز از کدامین نقطه مجرم خواند محرم را 💠 کتاب اثر «محمدرضا طهماسبی» را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: adabbook.com/واژگان-واژگون ☑️ @ShahrestanAdab