eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
297 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
37.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹تلاش‌ می‌کنم‌ این‌روزها به‌ او برسم‌ غزل‌، بهانه‌ی‌ خوبی‌ست‌ تا به‌ او برسم‌ نشسته‌ام‌ همه‌ شب‌ پشت‌ پلک‌هایش‌ تا همین‌ که‌ باز کند دیده‌ را، به‌ او برسم‌ نشسته‌ام‌ که‌ سر از خواب ناز بردارد نشسته‌ام‌ که‌ در این‌ ماجرا به‌ او برسم‌ تمام دغدغه‌های‌ شبانه‌ام‌ شده‌ است‌ که‌ من‌ چه‌ وقت‌؟ چگونه‌؟ کجا به‌ او برسم‌؟ کمی‌ نیاز، کمی‌ عاشقی‌، کمی‌ احساس‌ مرا بس‌ است‌ که‌ بی‌ادّعا به‌ او برسم‌ دلم‌ خوش‌ است‌ به‌ پایان این‌ غزل‌، شاید خدا بخواهد و در انتها به‌ او برسم‌ فقط‌ خدا کند، این‌ سرنوشت ما باشد: که‌ او به‌ من‌ برسد زود یا به‌ او برسم‌ 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🎼 🔹خواننده: 🔸ترانه: 🔹آهنگساز و تنظیم: 🔸ضبط: 🔹تولید دفتر موسیقی موسسهٔ فرهنگی هنری شهرستان ادب ☑️ @ShahrestanAdab
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«بیائید کمی از سوالات معمولی فاصله بگیریم و خودمان را جای شخصیت اصلی بگذاریم و ببینیم در چنین موقعیتی چه می‌کنیم؟ اگر بچه نداشته باشید و بعد از مدت‌ها دوا و درمان کردن خدا به شما فرزندی عطا کند، برای حفظ او چه خواهید کرد؟ احتمالاً با کل دنیا وارد نبرد می‌شوید. حالا کمی داستان را بغرنج‌تر می‌کنیم. بیائیم و فرض کنیم که در این زمانه و در کشاکش این که خبر را به همسرتان بگوئید او را از دست بدهید، حالا چه می‌کنید؟ اگر فرزندی را قرار باشد به دنیا بیاورید که پدر ندارد، باز هم حاضرید او را نگه دارید؟ البته همه این‌ها را با شرایط اکنون ببینید. همین وضعیت اجتماعی و همین تورم و سایر مسائل... "سدا" چنین روایتی دارد، روایتی در مورد زنی که همسرش را از دست داده و حالا باید بار یک زندگی با فرزندی که در راه است را بر دوش بکشد...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11849 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔸 شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹جای آن‌که رعد باشم تا پریشانت کن کنم کاش باران می‌شدم تا بوسه‌بارانت کنم کاش دریا… تا در آغوشت بگیرم موج موج کاش ساحل... تا مگر بر سینه مهمانت کنم یا نسیمی... دست پنهان نوازش بر تنت یا زلال آب چشمه... تا دوچندانت کنم عاقبت شاعر شدم، گاهی گریزِ در خودم ناگزیرم می‌کند از خود گریزانت کنم تو سراسر سازشی، شوق است آبادم کنی من دمادم زلزله، بیم است ویرانت کنم من زمستانم، نمی‌خواهم زمین‌گیرم شوی تو بهارانی، نمی‌خواهم زمستانت کنم می‌روی، باشد! ولی ای خوب! پیش از رفتنت این غزل را هم بخوان، شاید پشیمانت کنم 💠 آثار «محمدحسین نجفی» و «سعید پورطهماسبی» را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸مظهر تمام صفات خدا (شعری از به مناسبت ولادت ، عجل‌الله‌تعالی) 🔹یا حامدُ بحقّ محمّد بیا بیا ای مظهر تمام صفات خدا بیا یا عالیُ بحقّ یدُاللهی علی ای ذوالفقارِ صیقلی مرتضی بیا یا فاطرُ بحقّ دعاهای فاطمه ما را ببر شهید از این کوچه، یا بیا یا محسنُ بحقّ حسن خنده‌ای بزن ای التیام زخم جگرهای ما بیا احسانُک القدیم، حسین آشنا شدیم چیزی نمانده قبله شود کربلا، بیا 💠 اثر «مهدی جهاندار» را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«ابراهیم اکبری دیزگاه در کارهایش نشان داده است که همواره به دنبال سوژه‌های خاص می‌رود. این طرز نوشتن از همان آثار ابتدایی‌اش کاملاً مشخص است. نگاه او به تاریخ هم برآمده از همین رویکرد خاص است. در واقع دیزگاه وارد گفت‌وگویی خاص با تاریخ می‌شود و هر بار سعی می‌کند قرائتی جدید از تاریخ به ما بدهد. نوشتن در مورد انقلاب و حوادثش کار هر نویسنده‌ای نیست. چرا که با توجه به رویکرد گفتمانی ما، نویسنده برای تن ندادن به برخی بازی‌ها، یا مجبور به سانسور است و یا در بازی‌ای مشخص تمام جوانب را به سویی می‌برد که روایتی کلیشه‌ای و تکراری شکل بگیرد. در چنین وضعیتی دیزگاه با هوشمندی سعی می‌کند حوادث را طوری قرار دهد که حتا در صورتِ آگاهی به انتهای حادثه، این سئوال را از خودمان بپرسیم: اگر این اتفاق نمی‌افتاد چه می‌شد؟...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11851 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹حالا تو مراد منی و شعر مریدت حالا نفسی می‌شود آیا نکشیدت هر بار گره‌خورده نگاهت به نگاهم یک چشم به حرف آمد و یک چشم شنیدت دل‌بستگی ساقه خشکیده و ریشه‌ست دل بستنِ انگشت من و موی سپیدت بی‌عطر تنت سخت پریشانم و ای کاش می‌شد کلمه از حجره عطار خریدت ای شانه تو خانه‌ترین خانه ممکن! سرمستم و در دست من افتاده کلیدت دل را به تنم می‌کنم و با تو می‌آیم پیراهن بخت است، الهی به امیدت! 💠 آثار خانم محمدزاده را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔹برای خانهٔ سوخته، باز شاید بشود خانه‌ای بنا کرد. دل سوخته را بگو چه کنیم؟ 🔸 ، ☑️ @ShahrestanAdab
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«فکر کنید ازدواج کرده‌اید. شب وقتی مهمانان رفته‌اند و شما با همسرتان خلوت کرده‌اید تا برای اولین بار پرده از روی او بردارید و با هم دمی را بگذرانید، همسر شما رازی را بر ملا می‌کند که تمام زندگی شما را زیر و رو می‌کند. بگذارید کمی ساده‌تر و صریح‌تر بگوییم. اگر بفهمید کسی که دوستش دارید و برای بدست آوردنش تلاش کرده‌اید، به شما خیانت کرده چه می‌کنید؟ در واقع برای حفظ جان شما، تمام دوستان شما را لو داده است؛ حالا چه می‌کنید؟ آیا دوست داشتن و حفظ شما مجوزی می‌شود برای لو دادن دوستان شما؟ رمان تشریف در بستری تاریخی اتفاق می‌افتد و به حوادث قبل از انقلاب اختصاص دارد. علی‌اصغر عزتی پاک سعی کرده است در این رمان با نگاهی هوشمندانه داستانی جذاب را دل حوادث پیش از انقلاب بیان کند...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11855 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹باز هم نی‌لبک و زمزمۀ چوپان‌ها برّه‌ها، بوی علف، همهمۀ چوپان‌ها مثل یک مزرعۀ جاری پنبه، آرام می‌رود تا دل صحرا رمۀ چوپان‌ها مثل یک تشنه که از راه رسیده‌ست به آب چشمه سیراب شد از قمقمۀ چوپان‌ها ردّ پای گِله‌ای تلخ همیشه باقی‌ست در افق‌های نگاه همۀ چوپان‌ها گرگ اندوه بزرگی‌ست به اندازۀ کوه پشت تبدارترین واهمۀ چوپان‌ها باز انگار همین گرگ اجل برگشته می‌خورد خون دل از جمجمۀ چوپان‌ها گوش کن آینه را، می‌شنوی از آن سو از غم نی‌لبک و زمزمۀ چوپان‌ها 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 و معرفی سه اثر ،‌ و 💠 متن کامل این خبر را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11840 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی ادب بوک تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«فوتبال یکی از سیاسی‌ترین ورزش‌های دنیاست. بسیاری بر این باورند که اَبرصنعت فوتبال دیگر از یک ورزش صرف خارج شده و تبدیل به مسئله ای بین ورزش، سرگرمی و سیاست شده است. تعداد اعضای فیفا از اعضای سازمان ملل بیشتر است. کتاب‌هایی که در حوزه ورزش نوشته می‌شود در کل جهان دارای مخاطب وسیعی هستند. این کتاب‌ها عموماً به ورزش و مخصوصاً زندگی شخصیت‌های ورزشی (مثلاً فوتبالیست‌ها) می‌پردازند. در کشور ما البته به این مسائل زیاد پرداخته نمی‌شود. اگر فوتبالیستی در دوره اوجش کتابی (مثلاً مجموعه اشعارش را منتشر کند، بدون توجه به کیفیت اثر)، آن کتاب احتمالاً پرفروش خواهد شد. اما این که داستانی با درام ورزشی بسازیم، از مسائلی است که کمتر جامعه ادبی ما به آن پرداخته است...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11857 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
28.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹ای روح ده‌سالۀ من، در شعرهای دبستان امشب بخوان با دلم باز باران و باران و باران با من بیا عاشقانه از کوچه‌ها سوی خانه یک دست در دست بابا، یک دست در دست مامان در خانه خواهر، برادر، لبخند و گرمای کرسی بیرون در، تک‌درختی زیر لحاف زمستان در قابی از نور و از دود، رؤیای اشرافی‌ات بود تصویر شاه جوانی بر شمعدان‌ها و قلیان تاجِ سرت، سینه‌ریزت، انگشترت، گوشوارت با سیم‌های مسی بود، یادت می‌آید؟ پری‌جان! باید که عطرش بماند در خاطرت تا همیشه بنویس امشب شکسته صدبار از روی گلدان حتّی چهل‌سال دیگر حس کن که ده‌ساله هستی نم‌نم بخوان تا که هستی، باران و باران و باران 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«بسیاری فکر می‌کنند داستان کوتاه قالبی سهل و ساده است، هم در خواندن و هم در نوشتن. کاملاً به عکس، گونه‌ای دشوار است در نوشتن و حتی خواندن. البته منظور داستان کوتاهی است که مخاطب را با خود همراه کند و چیزی به او بیفزاید و یا او را با اکنون و گذشته‌اش پیوند بدهد. "خط مرزی" اثری است که در دو ساحت در حال حرکت است. اول آن که سعی می‌کند مخاطب را با خود همراه کند و دوم اینکه مفهومی را به او ارائه کند. حال بیایید در مورد یکی از داستان‌ها با هم حرف بزنیم. فکر کنید فرمانده عملیاتی هستید و قرار است به منطقه‌ای حمله کنید. شما حمله کرده‌اید و هرچه به سرتان آمده، روایتی دارد که می‌شود بیان کرد و یا نکرد. حال نویسنده‌ای سال‌ها بعد می‌خواهد این داستان را برای شما نقل کند. نویسنده از طرف کسی سخن می‌گوید که کشورش مورد تجاوز قرار گرفته است. شما چگونه روایت می‌کنید که تنفرتان از کشور مهاجم، در نوشته‌تان موج نزند؟...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11861 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹نگاه کن به ستاره، غروب، دریا، من به شروه‌خوانی امواج و آسمان با من نگاه کن که چگونه دوبیتی اشکم غزل‌غزل نفسم را نوشته بر دامن تو از قبیلۀ ابری، شکوفه می‌بخشی رواج می‌دهم اما تب عطش را من همیشه قاب تماشا کشید افکارم که بهت آینه را دید و حرف زد با من کسی نگاه مرا در سکوت خانه نخواند کسی ندید دلم را، ندید... حتی «من» و بغض سد صدا شد، بیا مسافر نور! از این سکوت - از این پل - عبور کن تا من دو بال سبز خودم را به شانه‌ات دادم تو از تمام قفس‌ها پریدی اما من... 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸هیچ (نوسروده‌ای از ) 🔹هیچ دیده‌ای آیا هیچ را؟ من آن هیچم در حساب دل: صفرم، از قرار جان: هیچم دوستان دلبندم، تا به‌عرش بردندم راستی مگر چندم؟ من که همچنان، هیچم نردبانی از فردا، نردبانی از رؤیا نردبانی از حاشا، چند نردبان، هیچم من، عزیز جانت؟ نه! از مسافرانت؟ نه! آه... نیستم حتی گرد کاروان... هیچم متن گنگ اوهامم، خواب بی‌سرانجامم خوبی از نگاه توست، خوب‌تر بخوان، هیچم چند ناگهان، اشکم چند ناگهان، حسرت چند ناگهان، دردم، چند ناگهان، هیچم ضرب در چه خواهم شد؟ جمع با که؟ بیهوده‌‌ست من که از تو جاماندم تا ابد همان هیچم 💠 آثار «میلاد عرفان‌پور» را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«ما به واسطه ادبیات افغانستان که توسط این نویسندگان نوشته و به ما عرضه می‌شود با تاریخ و حوداث مربوط به این کشور آشنا می‌شویم. کشور افغانستان در تاریخ چند ساله خود بعد از جدایی از ایران، تحولات عجیبی را سپری کرده است. تحولاتی که این کشور از سر گذرانیده شامل جنگ‌های طولانی داخلی و هجوم بیگانگان بوده است. این جنگ‌های متعدد که بر این کشور و مردم صبورش تحمیل شده، دست‌مایه بسیاری از داستان‌ها و رمان‌ها قرار گرفته است. نویسندگان افغان بسیاری هستند که برای مهاجرت به ایران آمده و به واسطه یکی بودن زبان به نوشتن داستان روی آورده‌اند. یکی از این نویسندگان احمد مدقق است که با "آوازهای روسی" بخشی از تاریخ و فرهنگ کشور افغانستان را در رمانش آورد...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11864 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹ممنون دم از سپیده دم از صبحدم زدی ممنونم از دمیدن خورشید دم زدی ممنون دم از امید به آینده‌ای بعید آن روز رو سپید که می‌خواستم زدی ممنون که مشق‌های شب روزگار را ای صبح در نگاه تو جاری! قلم زدی در کسوت بهار به پاییزم آمدی مفهوم فصل‌ها را ممنون به هم زدی ممنونم از تو، از تو که این خاطرات را در متن بدترین لحظاتم رقم زدی از پیش من چه زود، چنان رود رد شدی ممنون که چند ثانیه با من قدم زدی 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸صدای رمضان (شعری از در پرونده ) 🔹آمدم تا که ببوسم کف پای رمضان دلم از سینه برون زد به هوای رمضان شاد و خندان برو از خانۀ من ای شعبان کآمد از کوچه و از باغ، صدای رمضان ماه مردم رجب و ماه پیمبر، شعبان آمده سر بنهد پیش خدای رمضان ملک‌العرش مرا زیر پر خود گیرد من اگر لب بگشایم به ثنای رمضان هر چه روز و مه و سال است بود یک شب قدر هیچ ماهی نگذارند به جای رمضان از چه رو سر ننهادی به در حضرت عشق؟ هان چرا دل نسپردی به خدای رمضان؟ جامۀ عرش به تن کرد و ردای ملکوت هر که بر قامت دل کرد قبای رمضان او چه کرده ست بجز لطف به جان من و تو ما چه کردیم بجز هیچ برای رمضان؟ رمضان رمز رسیدن به دل و دلدار است دل به دلدار مده جز به بهای رمضان نفس خود را بشکن، موسم خیبرشکنی‌ست چون علی(ع) نیست کسی قلعه‌گشای رمضان اگر از توبه نریزم به سر دل آبی با چه رو سر بگذارم به سرای رمضان آخرت آمد و ما اول کاریم هنوز توشه‌ای جمع نکردیم برای رمضان جان من فدیۀ الغوث شب قدرش باد عمر من گو برود، باد بقای رمضان ما غلامیم غلامیم غلام شب قدر ما گداییم گداییم گدای رمضان هر چه خواندیم و نخواندیم قضا گشت نماز می‌روم روزه کنم نو به قضای رمضان گر نبخشید گناهان من مسکین را روز محشر بنویسید به پای رمضان رمضان ماه خدا، ماه بشر، ماه علی(ع)‌ست که خدا خورده قسم خود به ولای رمضان یک جهان نور و سرور است و حضور است و عبور می‌روم دل بسپارم به دعای رمضان 💠 آثار استاد قزوه را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«نوشتن برای نوجوانان کار دشوار و پیچیده‌ای است. هرچقدر هم که اصرار داشته باشیم این نسل را می‌شناسیم و از آن‌ها اطلاعات کافی داریم، اما این نسل جدید که با گوشی و تبلت و سایر وسایل جدید روبرو است به راحتی قابل درک و شناخت نیست. حال وضعیت نویسندگان نوجوان را خود بخوان از این مجمل. به واقع کار دشواری دارند. احمد اکبرپور از نویسندگان مهم حوزه کودک و نوجوان است که سال‌ها برای نوجوانان رمان و داستان کوتاه می‌نویسد. به عنوان نویسنده‌ای در این حوزه همواره تلاش کرده است، آثاری با کیفیت به نوجوانان عرضه کند، "قطاری از کلمات" یکی از تلاش‌های این نویسنده خوش‌ذوق است. قطاری از کلمات شامل دو داستان بلند و شش داستان کوتاه است. که هر کدام فضا و حال و هوای خود را دارد...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11867 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹برآورید سر از خاک دانه‌های عزیز نشان دهید خدا را نشانه‌های عزیز خزان وزیده و تاراج کرده مزرعه را قسم به جیب تهی‌تان خزانه‌های عزیز چقدر قحطی مردانگی‌ست در کوچه جنین مرده نزایید خانه‌های عزیز امان دهید به گنجشک های مستأجر در این گرانی بی رحم، لانه های عزیز به این زمانۀ ژولیده و شب پرپشت دوباره نظم ببخشید شانه‌های عزیز به یاری من و چشمان سرکشم بروید برای هق‌هق امشب، بهانه‌های عزیز 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
34.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 معرفی رمان «ایرانشهر» اثر «محمدحسن شهسواری» 🔸 نوشتۀ ، یک رمان چندجلدی است که به روایت شهر خرمشهر از روزهای نخست جنگ تا سقوط می‌پردازد. با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، خرمشهر صحنه نبرد خیابانی میان مدافعین خرمشهر و نیروهای متجاوز بعثی شد و پس از مدتی در ۴ آبان ۵۹ این شهر به دست نیروهای متجاوز اشغال شد. سرانجام در خرداد ۶۱ طی یک سلسله عملیات این شهر آزاد شد و سرنوشت جنگ تغییر کرد. شهسواری با مطالعات فراوان و استفاده از زبانی داستانی به بیان اتفاقات آن برهه از تاریخ ایران پرداخته است. 🔹قسمتی از کتاب: زن‌ها چه‌طور در مورد چیزهایی که به دلشان مربوط می‌شود، این قدر بالغانه عمل می‌کنند. جمشید گاه گمان می‌کرد نکند اسلام به درستی به زن‌ها اجازۀ قضاوت نمی‌دهد، یا مثلا اجازۀ فرمانده شدن، خلیفه شدن، شاه شدن. چون اگر زنی از عمق جان چیزی را بخواهد، هیچ قانونی، هیچ قاعده‌ای نمی‌تواند او را محدود کند. برای همین است که زن‌ها عشاق واقعی‌اند که می‌توانند بزنند زیر همه‌چیز تا به عشق‌شان برسند. 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی ادب بوک تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«بسیاری از روایت‌هایی که به انقلاب می پردازند، در گیرودار مسائل مختلفی هستند، یا به شدت شعاری هستند و یا از سادگی و پیش پا افتادگی رنج می‌برند. در این روایت‌ها ما چیزی به اسم هنر داستان‌نویسی را نمی‌بینیم. در واقع آن چیز که باید روایتی را داستانی کند در این آثار مغفول است. هنر و تکنیکی در روایت‌ها به چشم نمی‌خورد و بیش از حد ساده هستند. (سادگی‌ای که با پیش پا افتادگی همراه شده است) گاه نویسندگان جوان این حوزه چنان مفتون ایده اصلی خود می‌شوند که فراموش می‌کنند برای بیان هر مسئله‌ای نیاز به تکنیک و لوازم بیان است. رمان "عاشقی به سبک ون‌گوگ" دقیقا نقطه مقابل تمام مسائل یاد شده است؛ روایتی پیچیده با دقتی بسیار زیاد. نویسنده با موشکافی یک جراح داستانش را روایت می‌کند...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11842 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹انار شو که تمام لب تو را بمکم به بغضم این‌همه سوزن مزن که می‌ترکم شب است و عطر خوش نان تازة تن تو بگو چه کار کنم با دل پر از کپکم؟ دهانم آب می‌افتد، چقدر می‌افتد دهانم آب برایت، انار با نمکم! انار سوخته‌ام من دل مرا بچلان نمک بریز و بنوش از دل ترک ترکم شبی که بغض کنی، صبح می‌چکد گل گل صدای گریهٔ تو از لبان نی‌لبکم مخواه دختر چوپان! که باد حمله کند به دشت‌های پر از گله‌های شاپرکم تو می‌شوی ملکه-گوشواره‌ات گیلاس بساز با نخ گیسوت، تاج و قاصدکم شبیه تکهٔ ابری غریبه‌ام تو بگو به چشمهات که باران کنند نم‌نمکم ببین به دست من -این تا به فرق در مرداب- بدل شده‌ است به فریاد آخرین کمکم تو چون عروسک خاموش قصه‌ها شده‌ای و من غریبهٔ شهر هزار آدمکم شبیه غربت یک لاک‌پشت در برکه همیشه دور و بر چشمهات می‌پلکم 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab