فراخوان هفدهمین جایزه جلال آلاحمد منتشر شد - ایبنا
https://www.ibna.ir/news/518462/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%87%D9%81%D8%AF%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D8%A2%D9%84-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D8%B4%D8%AF
🔸️فراخوان مرحله استانی سیزدهمین دوره جایزه ادبی یوسف(داستان کوتاه دفاع مقدس)
🔸️مهلت ارسال آثار تا ۱۰ مهر ماه ۱۴۰۳
🔶مخصوص استان اردبیل
🔶لطفا آثار خود را به آیدی زیر ارسال نمایید.
@Faran239
شاعرانه
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
در این زمانهی بی های و هوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظه خود را
برای این همه ناباور خیال پرست
به شب نشینی خرچنگ های مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال پرست
رسیدهها چه غریب و نچیده میافتند
به پای هرزه علف های باغ کال پرست
رسیدهام به کمالی که جز انالحق نیست
کمال دارد برای من کمال پرست
هنوز زندهام و زنده بودنم خاری است
به تنگ چشمی نامردم زوال پرست
✍محمدعلی بهمنی
ایشان دیشب بر اثر بیماری قلبی از دنیا رفتند. روحشان شاد و یادشان گرامی باد😔
@shahrzade_dastan
سلام دوستان شهرزادی. با چالشی جدید در خدمت شما هستیم.
لطفا درباره این صحنه بنویسید:
خانهای آتش گرفته است و غریبهای از دور آن را تماشا میکند. واگویههای آن فرد و توصیفات او از صحنه را از زبان فرد غریبه بنویسید و پایانی غافلگیرکننده برای آن تدارک ببینید.
متن خود را به آیدی زیر ارسال نمایید تا در کانال منتشر شود.
@Faran239
منتظر داستانهای زیبای شما عزیزان هستم.
#چالش_هفته
#صحنه
@shahrzade_dastan
گفتگو در داستانهای رمزی
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
اکثر گفت و گوها در داستانهای ادبی و مذهبی به فکرهای انتزاعی و مفاهیم ایهام دار میپردازند و خواننده نمیتواند فوری از آنها سر در بیاورد. البته قرار هم از اول بر این نبوده است. گاهی رمانهای نوع دیگر نیز گفت وگوهای تا حدودی مرموز ،دارند چون نوع طرح داستان اقتضا میکند برخی چیزها پنهان یا سرّی باقی بماند این گفت و گوها پیامهای پوشیده ای را در ذهن خواننده مینشانند که به انتقال درونمایه داستان به خواننده کمک میکند و اگر نویسنده بتواند بالأخره با موفقیت داستان را تا پایان پیش ببرد این پیامها معنیدار .هستند برخی نویسندگان در به کارگیری این شیوه توانایی ویژه ای دارند. چاک پالانیوک یکی از این نویسندگان است. من در زیر سه متن گفت وگو از رمان باشگاه مبارزهی این نویسنده را آورده ام که وقتی در حال حاضر میخوانید معنی نمیدهد؛ حتی در ابتدا شبیه یاوه گویی یک آدم دیوانه است اما این گفت وگوها چنان در داستان به کار گرفته شده که در پایان داستان به گره گشایی قابل قبولی می انجامد.
در گفت وگوی ،اول شخصیت ،اصلی که نامش برده نمیشود. چون معلوم میشود با شخصیت دیگر خودش خود دیگرش تایلر دوردن در داستان ظاهر شده، به تازگی متوجه شده که ساختمان مسکونی اش در زمانی که از خانه دور بوده است منفجر شده است. در صحنهٔ بعدی، دربان موقعیت
موجود را برای شخص راوی از دید خود شرح میدهد دربان گفت: «چند مرد جوان سعی دارند جهان را تحت تأثیر قرار بدهند و چیزهای زیادی بخرند. من به تایلر زنگ زدم
تلفن در خانه اجاره ای تایلر در خیابان پیپر به صدا درآمد.
_آه تایلر برایم بیاور
و تلفن زنگ زد.
دربان روی من خم شد و گفت بسیاری از جوانها نمیدانند واقعاً چه میخواهند.»
آه تایلر، لطفاً مرا نجات بده.
و تلفن زنگ زد.
«جوانها فکر میکنند همۀ جهان را میخواهند.»
برایم مبلمان سوئدی را بیاور
آن آثار هنری عالی را
تلفن زنگ زد و تایلر گوشی را جواب داد.
دربان گفت: اگر نمیدانی چه میخواهی آخرش یک عالم چیز را نمیدانی.»
ما درست نمیدانیم دربان دربارۀ چه صحبت میکند، چون این قضیه فقط در چهل صفحه داستان مطرح میشود و ما کم کم متوجه میشویم که درگیری اصلی شخصیت ،راوی درگیری توهم آمیز و ذهنی او با یک مشتری موهوم کالاهای فرهنگی و تلاش او برای پیدا کردن یک پاسخ مناسب است.
آنچه که گفت وگوی رمزی را از سایر انواع گفت وگوها متمایز میکند غیر مستقیم بودن ،آن ظرافت و ایهام آن است. اگر میخواهید نمونههای مختلف از این نوع گفت و گوهای شگفت انگیز را ببینید گفته های مسیح در انجیل را بخوانید بله درست است؛ انجیلهای متی، مرقس لوقا و جان همه پر از گفت وگوهای رمزی است.
📚گفت وگونویسی فنون و تمرینهایی برای نوشتن گفت و گوهای قوی
✍گلوریا کمپتون
#داستانهای_رمزی
#گفتگو
@shahrzade_dastan
نکته ویرایشی درباره گزار / گذار
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
گزار از مصدر گزاردن و به معنی به جا آوردن ادا کردن اجرا کردن، گزارش دادن و..... و گذار : مصدر گذاردن و به معنی قرار دادن وضع کردن، تأسیس کردن و...... بنابراین کلمات زیر باید اینگونه نوشته شود :
نمازگزار، حج گزار، خدمتگزار سپاسگزار خوابگزار (گزارش دهنده خواب)، خبرگزار (گزارش دهنده خبر وامگزار ادا کننده وام)، پیغام گزار (آورنده پیام) برگزاری / برگذاری
این دو کلمه اغلب به معنای هم به کار میروند، در حالی که در متون قدیم برگزاردن به معنای فیصله دادن انجام دادن رسیدگی کردن؛ و برگذاردن به معنی ترتیب دادن، همه جوانب و اطراف کاری را صورت تحقق بخشیدن به تهیه لوازم و اسباب کاری از هر جهت قیام کردن است. مثلاً در تاریخ بیهقی آمده است: «کارها همه این مرد
بر می گزارد.»؛ بنابراین باید گفت ستاد برگذاری مراسم نماز جمعه، برگذاری جلسه
سخنرانی، برگذاری جشن، برگذاری مراسم حج، و...
تفاوت معنی
واژ ه معنی واژه معنی
حکم گذار حاکم
حکم گزار رعیت
قانونگذار قوه مقننه
قانونگزار قوه مجریه
سنت گذار واضع سنت
سنت گزار به جای آورنده سنت
بدعت گذار وضع کننده بدعت
بدعت گزار انجام دهنده بدعت
امانت گذار سپارنده امانت
امانت گزار اداکننده امانت
نکته:
احترام گزاردن درست است نه احترام گذاشتن.
📚مبانی درست نویسی زبان فارسی معیار
✍دکتر ناصر نیکوبخت
@shahrzade_dastan
#چالش_هفته
آتش سوزی
نوشته صدیقه بادسار
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
من وخانوادهام مشغول تماشای تلویزیون بودیم
صدای آژیر ماشین آتش نشانی رو شنیدیم وبا
سرعت از خونت اومدیم بیرون.
پدرم خیلی ناراحت بود،گفتم:پدر چی شده،چرا اینقدر
ناراحتی؟
مادرم گفت:دختر مگه نمیبینی،خونه دوست پدرت داره تو آتیش میسوزه.
با وجود اقدام سریع ماموران آتشنشانی باز هم نتوانستند کاری کنند.خوشبختانه کسی خونه نبود.
همسایه ها متوجه شده بودند وبه آتشنشانی خبر دادند.
پدر گفت:بیچارهها کلی ضرر مالی دادند
مادر ادامه داد:خدا رو شکر کن که برای خودشون اتفاقی
نیفتاد.
گفتم:مگه بیمه نبودند.
پدرم سری تکون داد وگفت:خودمون که این همه وسواس داریم،بیمه نکردیم چه برسه به آنها!
@shahrzade_dastan
شهرزاد داستان📚📚
سلام دوستان شهرزادی. با چالشی جدید در خدمت شما هستیم. لطفا درباره این صحنه بنویسید: خانهای آتش گ
❌❌❌
دوستان دقت بفرمایید هدف از این چالش استفاده از توصیف مکان و صحنه داستان و در نهایت استفاده از نگاه راوی غریبه است که ناظر صحنه میباشد.
بهتر است داستان شما از صحنه آتش سوزی شروع شود.لطفا به این موارد توجه بفرمایید تا چالش در مسیر صحیح پیش برود. ممنونم از دقت شما. 🙏
@shahrzade_dastan
حفره_اثر قاضی ربیحاوی.mp3
7.26M
داستان صوتی حفره
نوشته قاضی ربیحاوی
قسمت اول
اجرا سحر فعالپور
با همکاری مجموعه نامیرا دختران انقلابی
@shahrzade_dastan
حفره ._قسمت دوم.mp3
8.39M
داستان صوتی حفره
نوشته قاضی ربیحاوی
قسمت دوم
اجرا سحر فعالپور
با همکاری مجموعه نامیرا دختران انقلابی
@shahrzade_dastan
حفره_ قسمت سوم.mp3
10.27M
داستان صوتی حفره
نوشته قاضی ربیحاوی
قسمت سوم
اجرا سحر فعالپور
با همکاری مجموعه نامیرا دختران انقلابی
@shahrzade_dastan
حفره_ قسمت آخر.mp3
9M
داستان صوتی حفره
نوشته قاضی ربیحاوی
قسمت آخر
اجرا سحر فعالپور
با همکاری مجموعه نامیرا دختران انقلابی
@shahrzade_dastan
گفتگو در داستانهای رمزی
قسمت دوم
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
انجیلهای متی، مرقس ، لوقا و جان همه پر از گفت و گوهای رمزی است.داستانهایی است با مفهومی چندگانه؛ داستانهایی که میتوان آنها را بسته به آنچه خواننده میخواهد بشنود به گونه های مختلفی تفسیر کرد.
برای نوشتن گفت وگوی رمزی نباید دنیا را سیاه یا سفید دید. بلکه باید بتوان جهان را بیش از یک منظر دید چرا؟ چرا گفت و گوی رمزی در داستانهای ادبی و دینی حتی در برخی داستانهای جریان غالب ادبی این قدر تأثیرگذار است؟ برای اینکه انواع داستانها پیامی دارند و خواننده نمیخواهد موعظه بشنود نمیخواهد به او بگویند چه چیزی را باور کند و به چه چیزی فکر کند اما معمولاً این نوع داستانها برایشان مهم نیست که دیگران با نظام اعتقادی آنها مقابله کنند یا نه. گفت و گوی رمزی صریح نیست و حرف مشخصی بیان نمیکند. این نوع گفت و گوها معانی پنهانی دارند که خواننده باید آنها را کشف کند و از هوش و توانایی خواننده استفاده میکنند تا خواننده خود به نتیجه موضوع داستان .برسد. خواننده ها زمانی که شخصیتها به جای اینکه نکته اخلاقی داستان را با چکش به مغز آنها فروکنند پیرامون موضوع داستان صحبت میکنند حقیقت داستان را بیشتر میپذیرند.
گفت وگونویسی برای شخصیتهای تودار را تمرین کنید؛ شخصیتهایی که حول و حوش مسائل واقعی حرف میزنند تا امکانی برای خواننده به وجود آورند که حرف هایشان را بیش از یک جور تفسیر کند. نوشتن گفت و گوهای خوب رمزی کاری مشکل است. اگر دقت نکنیم گفت وگوی ما جنبه موعظه و نصایح اخلاقی و خزعبلات پیدا میکند که در نهایت خواننده را از داستان زده می.کند اما اگر آن را به خوبی به کار گیریم و جزئی از بافت طرح داستان شود، گفت و گوهای رمزی مصالح لازم را دارند تا به کل داستان معنا و مفهوم عمیقی بدهند.
📚گفت وگونویسی فنون و تمرینهایی برای نوشتن گفت و گوهای قوی
✍گلوریا کمپتون
@shahrzade_dastan
#چالش_هفته
نوشته زهرا زارع
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
وای خدایا !چه دودی !؟از اون طرف داره میاد .به این سمت ،یعنی چی شده ؟کجا آتیش گرفته ؟!چقدر هم طولانیه ؟!یعنی خونه کی میتونه باشه؟! خونه خاله عذرا که نمیتونه باشه !چون که خونه اون این طرف نیست .خونه عمو محمد هم که این طرف نیست. خونه خودمون هم که این طرف نیست. معلوم نیست. خونه کدوم بخت برگشته ای هست .خدایا به خیر بگذرون .خدا کنه اهالی خونه تونسته باشن فرار کنن. و کسی تو خونه نمونده باشه. معلوم نیست .کسی خونه را آتیش زده. یا بی احتیاطی اعضای خونه باعث شده این طوری بشه ،یه بی احتیاطی کوچک میتونه چه فاجعه ای ببار بیاره .آن شا الله که ضرر جانی ندیده باشند. ضرر مالی جبران میشه . کم کم نزدیک محل دود شد. به خونه رسید. آدمهای زیادی اطراف خونه جمع شده بودند. و به سختی میشد، به خونه رسید .هر کسی چیزی می گفت: ولی معلوم نبود، چه اتفاقی افتاده؟ متاسفانه تعدادی برانکارد را آوردند .واهالی خانه را خارج کردند .چیزی از خانه باقی نمونده بود. آتش سوزی خیلی بالا بود. پلیس همه را از آنجا دور کرد، ولی ازدحام وشلوغی زیاد بود. ناگهان صدای گریه نوزادی در شلوغی شنیده میشد ،با عجله و به سختی خود را به میان خانه سوخته شده رساند. و دنبال صدا میگشت ،بوی دود زیاد بود. و مدام سرفه میکرد. با سختی خود را به محل صدا نزدیک کرد. هر چه جلوتر میرفت صدا نزدیک تر میشد. از راهرو خانه گذشت ،در اتاق زیر تخت یک چیزی که در پتو پیچیده شده بود .را دید با سرعت به سمتش رفت. و آن را باز کرد. یک نوزادی را در آن جا دید .به سرعت پتو را به دور نوزاد پیچید. و خارج شد .
@shahrzade_dastan
شهرزاد داستان📚📚
سلام دوستان شهرزادی. با چالشی جدید در خدمت شما هستیم. لطفا درباره این صحنه بنویسید: خانهای آتش گ
منتظر داستانهای زیبای شما عزیزان هستم.