هدایت شده از صبح حسینی
سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم
سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم
سراغ سرت را من از آسمان و
سراغ تنت از بیابان بگیرم
تو پنهان شدی زیر انبوهِ نیزه
من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم
حسین! خون حلقومت آب حیات است
من از بوسه بر حنجرت جان بگیرم
رسیده کجا کار زینب که باید
سرت را من از این و از آن بگیرم
کمی از سرِ نیزه پایین بیا تا
برایِ سفر بر تو قرآن بگیرم
تو گفتی که باید بسوزم، بسازم
به دنیای بعد از تو آسان بگیرم
قرار من و تو شبی در خرابه
پی گنج را کُنج ویران بگیرم
هلا! میروم تا که منزل به منزل
برای تو از عشق پیمان بگیرم
محمد رسولي
#مرثیه_حضرت_زینب سلام الله علیها
https://eitaa.com/sobhehoseini
بعد از عاشورا و شاید تو همون دههی دوم محرم بود که کیک و بیسکوییت گرفته بودیم و پسرم حامد داشت میرفت بیرون از شهرک.
در همین حین آقای شاهدی رو دیدیم و رفتیم سلام علیک کردیم، حامد گفت آقای شاهدی بفرما، ایشون گفت نه نمیخورم.
گفتم آقای شاهدی حامد ناراحت میشه اگه از بیسکویت و کیک برندارید، لطفاً بردارید بخورید.
گفت پس به یه شرط؛ حامدجان! اگه من اینو بردارم بخورم، دعا میکنی که عمو سعیدت شهید بشه؟!
حامد گفت نه، نه، نه، تو رو خدا بخورید ولی شهید نشید.
خب بچه های ما که فرزندان شهدا بودند ایشون رو خیلی دوست داشتند و هنوز هم وقتی اسم شهید شاهدی می یاد چشماشون پر از اشک می شه و از خوبیها و اون رفتارهای بزرگمنشانه ای که باهاشون داشته یاد می کنند.
راوی؛ خانم #نعمتی
#خاطرات_سعید
______
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
15.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ذکر خاطره از آقای ایرج #خوشبین دوست آقا سعید درب منزل شهید (درشب شام غریبان امام حسین علیه السلام، سال ۴۰۳ ه.ش)
ارسالی آقای محمد #آقازاده
@shalamchekojaboodi
#ارسالی_اعضا
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
خاطره عصر عاشورای آقا جعفر اجلالی از آقا سعید، فضای ذهنی اون ایام را برامون تداعی کرد.
حقیقتا این طرز تفکر برای اغلب بچهها وجود داشت. شایدم تراوشات فکری همین عزیزان بزرگتر از ما بود که به ذهن و جان ما فرو میریخت.
اصلا برنامهای برای بعد از ظهر عاشورا نداشتیم. هیچ چیزی برامون رنگ و بو نداشت. حتی خوردن و آشامیدن عادی هم برامون سخت و سنگین بود.
بعد از عاشورا را نمیتونستیم تصور کنیم. انگار آخر دنیا بود. پایان دهر بود. دوست نداشتیم بعد از امام حسین(ع) زنده باشیم.
این حالات رو در چهره دوستان و اطرافیان خصوصا آقاسعید بوضوح میدیدی. حالت غم و گرفتگی و شکستگی
شاید هم همه این ها برگرفته از اون ندای درونی قلب داغدیده آقامون امام حسین(ع) بر بالای پیکر بیجان حضرت علی اکبر(ع) بود که فرمود: یاعلی
علی الدنیا بعدک العفی
از خدا میخواهیم که اجازه بده همچنان آقاسعید دستمان را بگیره و ما را به مسیر پرنور و خیل با عظمت شهیدان راهنمایی و ملحق کنه🤲🤲
@shalamchekojaboodi
اواخر اسفند سال ۷۳ یه سفری با موتور رفتیم سمت دوکوهه و سال تحویل اونجا بودیم. خیلی با صفا بود.
از شروع راه، برف می اومد و گردنهی اراک که رسیدیم بارش برف افتضاح بود. گفتیم رد می شیم می ریم، بالاخره با یه وضعی ردش کردیم اومدیم توی معمولان اونجا رفتیم یه قهوه خونه.
توی قهوه خونه یه پسره با لباس سفید بود که اونجا نیمرو و غذا اینا درست می کرد.
پسره آنقدر عاشق سعید شده بود که حد نداره، از شخصیت سعید خیلی خوشش اومده بود. سعید گفت بچهی با صفائیه، اونجا باهاش یه عکس گرفت.
از اونجا که حرکت کردیم کنار جاده، دستفروشها سبزی و ترب میفروختند، سعید گیر داد که وایسیم اینجا سبزی بخریم، عباس گفت اینا رو میخوای چی کار؟
گفت بزار بخریم یه کمکی کنیم به این بنده خدا که یه فروشی داشته باشه. اینا که همینجوری پول قبول نمی کنند، دو تا دسته سبزی دو تا دسته ترب بخریم با خودمون برداریم ببریم.
خریدیم و اتفاقا قبل از اینکه بتونیم استفاده کنیم، خراب شد و دور انداختیم، فقط میخواست اون بنده خدا یه فروشی داشته باشه...
راوی؛ آقای حسین #مقدمی
#خاطرات_سعید
_________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
انقدر سعید راحت جذب میکرد، یعنی با یکی میخواست رفیق بشه؛ ۲ سوت...
یه بار با موتور رفته بودیم خرمشهر، توی سالن چلوکبابی میخواستیم غذا بخوریم، کارگر سالنه یه جوونی بود، سعید همونجا باهاش رفیق شد. ما دیدیم برای سعید ۴ تا کباب آورد، دو تا نوشابه آورد، همه چی دوبله، نه اینکه پولشو بگیره ها نه، رو حساب رفاقت.
اوایل بعد از شهادتش یه روز رفتم سر خاکش دیدم یکی نشسته بالا سنگ مزارش. گفتم آشناش هستی؟ گفت شما اینو میشناسی؟ گفتم من رد میشدم دیدم شما نشستی، گفتم شاید شما آشناش هستی بهتون تسلیت بگیم. پسره برگشت گفت من داداش صیغهایش هستم.
گفتم تهرون چقدر جمعیت داره؟ گفت مثلا ۸ میلیون. گفتم همهی این ۸ میلیون داداشای سعیدن. یارو شوکه شد. فکر می کرد خودش تنهاست. گفتم بابا همه با سعید رفیق بودن. این عرضهی خودش بود که با همه رفیق می شد.
گفتم بچه کجایی؟ گفت من از لرستان اومدم.
مثلا ما با موتور رفته بودیم جنوب، یه ساعت تو لرستان خوابیده بودیم سعید با یکی رفیق شده بود. اینجوری بود خصوصیاتش، برخوردش باز بود، نه خودشو بگیره و ...
شما توی منطقه ما، برو تو مسجد ابوذر می بینی عکسشو زدن، می گن بسیجی ما بود، تو کانون ابوذر عکسشو زدن می گن بسیجی ما بود.
پایگاه انصارالحسین(ع) یه موقع به مشکل برخورد و فعالیتش راکد شد، من گفتم سعید برو سرپرست پایگاه شو، رفت جمعش کرد، الان اونجا عکسشو زدن.
رفت تو پایگاه شهدای جم، اونا میگن بسیجی ما بود. یعنی همه میگن مال ما بود.
راوی؛ آقای اکبر #طیبی
#خاطرات_سعید
_______
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
هدایت شده از صبح حسینی
بعد از تو گوشواره به دردم نمیخورد
رخت و لباس پاره به دردم نمیخورد
ای آفتاب برسر زینب طلوع کن
این چند تا ستاره به دردم نمیخورد
نزدیک تربیا که کمی درد دل کنیم
تنها همین نظاره به دردم نمیخورد
ما را پیاده کن، سرمان سنگ میخورد
این بودن سواره به دردم نمیخورد
چندین شب است منتظرصحبت توأم
حرفی بزن، اشاره به دردم نمیخورد
اینها مرابه مجلس خوبی نمیبرند
بعد از تو استخاره به دردم نمیخورد
این سنگها هنوزحسابم نمیکنند
با این حساب چاره به دردم نمیخورد
علی اکبر لطیفیان
#روز_سیزدهم_محرم
#مرثیه_ورود_کاروان_به_کوفه
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از اساتید انقلابی و نخبگان علمی
🔴 دامِ ظریف برای انقلابیون
🔻 ظریف در رسانه ملی میگوید: «از مذاهب و ادیان رسمی باشید امتیاز می گیرید، شیعه باشید امتیاز نمی گیرید (!) اگر ۵۰ سال داشته باشید هیچ امتیازی نمیگیرید؛ از زیر ۵۰ هر چه جوانتر باشید امتیاز بالاتر است. اگر مرد باشید هیچ امتیاز نمیگیرید، زن باشید ۱۰ امتیاز میگیرید. اگر سابقه وزارت داشته باشید، امتیاز منفی میگیرید»
🔹 شاخصه ها:
▪️ اهمیت به اقوام و مذاهب
▪️ اهمیت به جوانگرایی
▪️ اهمیت به زنان
🔸 خواسته و انتظار جریان اصلاحات از نیروهای جبهه انقلابی در واکنش به این سخنان چیست؟! ابراز #مخالفت شدید و گسترده
🔻 حال؛ چه اتفاقی می افتد؟!!!!
🔹 در افکارعمومی، اقلیتهای دینی، اقوام، زنان و جوانان جریان اصلاح طلبی یک مدافع عملگرا در حوزه مطالبات آنان شناخته میشود و جریان انقلابی مخالف آنان!!!
🔹 اگر در آینده دولت پزشکیان دولتی مردانه و سالخورده و بدون حضور جدی اقوام و اقلیتها تشکیل شود. در نگاه افکارعمومی علتش در محدودسازی و مسدودسازی آنان توسط مذهبی و انقلابیون خواهند بود چرا که آنان مخالفت علنی و جدی آنان را دیده اند. (میگویند ما خواستیم اما نگذاشتند...)
🔻 خب؛ حالا با این اوصاف باید در مقابل سخنان ظریف سکوت کنیم؟!
🔸 خیر؛ مخالفت ما با سخنان ظریف نباید بر مبنای امتیازات جوانگرایی و زنان و قومیتها و مذاهب باشد. بلکه باید بر اساس #مطالبه شایسته گزینی و نگاه تخصصی و #کارشناسی باشد.
🔸 جبهه انقلابی اساسا معتقد هست که هر ایرانی که تخصص و توانمندی لازم برای پست وزارت و یا دیگر مسئولیتها را دارد میتواند و باید برای آن مسئولیت انتخاب شود حال میخواهد زن باشد یا مرد، جوان باشد یا با تجربه، شیعه باشد یا اهل سنت
🔸 اساسا شیوه امتیاز دهی بر مبنای جنسیت، سن، عقیده و ... مخالف با قاعده انتخاب کارشناسی شده ای هست که آقای پزشکیان در طول دوره انتخابات مدام بر آن تاکید میکرد.
🔹 در این قالب و مشابه آن، ما هم تصویری معقولانه از مطالبه جبهه انقلابی به جامعه مخابره میکنیم و هم خود را در مقابل جوانان، زنان و اقلیتهای دینی #منفور نمیکنیم.
✍" سید احمد رضوی"
🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی
@asatid_enghelabi ایتا و سروش