eitaa logo
شمیم حضور
45 دنبال‌کننده
3هزار عکس
825 ویدیو
221 فایل
**به نام خدا با صلوات بر محمد و آل محمد و امام شهدا. السلام علیک یا مولانا یا صاحب الزمان(ع). خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که تغییر یافتنی نیست. «رب هب لی حکما و الحقنی با الصالحین» التماس دعای فرج
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 همانا امامان دین علیهم السلام از طرف خدا تدبیرکنندگان امور مردم، وکارگزارانی آگاه برای بندگان خدا هستند.کسی به بهشت نمی رود جز آنکه آنان را شناخته و آنان او را بشناسند،و کسی در جهنم سرنگون نگردد،جز آنکه منکر آنان باشدوامامان دین هم وی را نپذیرند. 📒،خطبه۱۵۲ 🕊منسوب شدن به شما برکت دارد... 👥به ما بپیوندید👥 🆔 @nahjolbalagheiha
مطمئن باش تو همیشه خوشبختی چون همیشه خدا را داری پس شاد باش و زندگی کن.
🌿🌿🌿🌿🌿🌸🌸🌸 «بسم رب ا لشهداء و الصدیقین » انگار همین دیروز بود چقدر زیبا و زود گذشت. مادر در انتظار مسافری با قنداقه ای کوچک به سر می برد مسافری که باید اولین ندایی که به گوشش می خورد تهلیل خداوند باشد تا تنها مقصد نهایی اش آفریدگارش باشد، مادرش با خوشحالی قنداقه را به پدرش می سپارد تا با صدای دل انگیزش ندای تهلیل را در گوش کودک بنوازد تا آرام یابد، روز ها کم کم می گذشت تا اینکه زمانش فرا رسیده بود که مادرش با آب و قرآن به دست او را رهسپار جاده علم و دانش نماید تا مدال علم را گردن آویز وجودش نماید، این کودک دبستانی بزرگتر می شد و چیز های بیشتری را فرا می گرفت ، چیز هایی که می توانست او را نا آرام تر از گذشته نماید و سرنوشت او را برای همیشه تاریخ عوض نماید، یک روز سؤا لی در باره رژیم موجود وکارهایی که این رژیم انجام می داد در ذهنش ایجاد شد و او را به فکر فرو برد که او را نا آرام تر می ساخت اما او باید جواب سؤالاتش را در جای دیگری می یافت باید به سفر دیگری می رفت سفری که علی رغم مخالفت خانواده بالاخره انجام شد پس او باید می رفت تا به جواب سؤالات اساسی اش دست یابد و همراه با ملائک به پرواز در آید . مادرش دوباره آب و قرآن به دست او را تا پایان سفر شهادت و پرواز به سرزمین آلاله های بی قرار یاری می نماید دوباره انتظار شروع می شود این بار انتظار باز گشت از یک سفر ملکوتی این بار دیگر تمام شهر خانواده او بودند که به استقبالش می آمدند. مادر کفن کوچک فرزندش که قنداقه او بود در آغوش گرفته و با او نجوا می کند، دوباره برایش سرود لالایی می خواند. اکنون ما نیز خواهران و برادران تو هستیم که می خواهیم همراه با مادرت سرود لالایی بخوانیم و در این سفر همراهیت نماییم تا آسوده تر بخوابی. و آمده ایم تا بگوییم اگر دیروز جسم و جان های شما را از بین می بردند امروز با تحریم ها و تبلیغات نادرست است که می خواهند فکر و روح انقلابی ما را از بین ببرند، اگر دیروز شما در عرصه جنگ وشهادت قدم نهادید امروز ما در عرصه علم و فرهنگ قدم نهادیم. آمده ایم تا پایدار و وفادار بمانیم و بار دیگربا تو عهدی محکم تر از گذشته ببندیم تا آسوده به سَفَرَت ادامه دهی و ما در نبودنت با عِلمِمان و همراهیمان با ولایت از این امانت محافظت خواهیم کرد واجازه نخواهیم داد برای لحظه ی کسی به سوی آن نظری افکند و تحریم ها ما را به چالش کشاند که عزت و کرامت خود را در زیر چکمه های استعماری لگد مال نماییم آنگاه به تعظیم در مقابل آنها بپردازیم . ما روزی این تبلیغات وارونه را بر باد فنا خواهیم داد و بار انقلاب را به سرمنزل مقصود و دست توانای قائم آل محمد (عج ) خواهیم سپرد. پس ای شهید آسوده و مطمئن به سَفَرَت ادامه بده و در سرزمین آلاله های بی قرار منتظرمان باش پس به امید دیدار ............🌿🌿🌿🌿🌿🌸🌸🌸 https://eitaa.com/shamem_hoozoor
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با سلام و احترام به شهدا و تبریک هفته بسیج. https://eitaa.com/shamem_hoozoor
🌸🌸🌸🌿🌿 دو روز در هفته سر بازار سلطانی می ایستاد. یک کوله باربری می انداخت روی دوشش و بار می برد. اسمش را که می پرسیدند، می گفت: ید الله صدام کنید . یک بار یکی از دوستانش او را در حالی که دو کارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود، دید. به او گفت: آقا ابرام برای شما زشته، این کار باربرهاست نه کار شما! ابراهیم جواب داد: کار که عیب نیست، بیکاری عیبه، این کاری هم که انجام می دم برای خودم خوبه، مطمئن می شم که هیچی نیستم. جلوی غرورم رو می گیره! دوستش گفت: اگر کسی شما رو اینطور ببینه خوب نیست، تو ورزشکاری و خیلی ها می شناسنت. ابراهیم خندید و گفت: ای بابا، همیشه کاری کن که اگر خدا تو رو دید خوشش بیاد. نه مردم. شادی روح شهید ابراهیم هادی صلوات . 📚 کتاب سلام بر ابراهیم، ص44و45🌸🌸🌸🌿🌿 https://eitaa.com/shamem_hoozoor
فایده دشمن: در ابتدا آزمایش ما و سپس پرورش ما
انقلابی های خسته باور کنید باید با موانع (خائنین داخلی و دشمنان خارجی) جنگید و در پی صعود به قله (ظهور) بود.
🌸🌸🌸🌿🌿🌺🌺 هیچ فرصتی را برای تبلیغ از دست نمی داد. به هر بهانه ای در هر جمعی که بود نکته ای را یا آوری می کرد. یه بار در جمع بچه های دبیرستانی مشغول شوخی و خنده بودند شکلات هایی را از جیبش در آورد و تعارف کرد. همه برداشتند و مشغول خوردن شدند. گفت: ببینید بچه ها روی بستش چی نوشته؟ نوشته: آیدین. یعنی؟؟ آآآآی......دین! مواظب دینتون باشید. شادی روح تمام شهدا و امام و شهید ضابط صلوات 📚 کتاب شیدایی ص82.🌸🌸🌸🌿🌿🌺🌺 https://eitaa.com/shamem_hoozoor
شهادت هدیه ای است از جانب خداوند برای کسانی که لایق هستند. https://eitaa.com/shamem_hoozoor
🌹🌹🌸🌸 نفس خود را در واداشتن به عبادت فریب ده، و با آن مدارا کن، و به زور و اکراه بر چیزی مجبورش نساز، و در وقت فراغت و نشاط به کارش گیر، جز در آنچه که بر تو واجب است و باید آن را در وقت خاص خودش به جا آوری. بپرهیز از آن که مرگ تو فرا رسد، در حالی که از پروردگارت گریزان، و در دنیا پرستی غرق باشی. از همنشینی با فاسقان بپرهیز که شر به شر می پیوندد، خدا را گرامی دار، و دوستان خدا را دوست شمار، و از خشم بپرهیز که لشکر بزرگ شیطان است. 📚ترجمه نامه 69 نهج البلاغه.🌹🌹🌸🌸 👥به ما بپیوندید👥 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @nahjolbalagheiha ┗━━━🍂━━