eitaa logo
شمیم حضور
60 دنبال‌کننده
3هزار عکس
827 ویدیو
221 فایل
**به نام خدا با صلوات بر محمد و آل محمد و امام شهدا. السلام علیک یا مولانا یا صاحب الزمان(ع). خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که تغییر یافتنی نیست. «رب هب لی حکما و الحقنی با الصالحین» التماس دعای فرج
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺 هر شخصی از دو چیز آفریده شده است. یکی بدن ظاهری که به آن تن می گویند و از گوشت، پوست، استخوان، رگ و غیر اینها تشکیل شده است که از جنس مخلوقات عالم مادی و از نوع عالم جسمانیات می باشد. اما اصل آن از عناصر چهارگانه ای چون«خاک، آب، باد و آتش» است . به طوری که هر شخصی می تواند با چشم ظاهری آن را ببیند. اما ترکیب دوم «نفس» است که به آن روح، جان، عقل و دل نیز می گویند که آن ذاتی است، از عالم غیر دنیایی و ظاهری به نام ملکوت و گوهری با ارزش از جنس فرشتگان و عقل های قدیسه و از نوع مجردات که ، خداوند بنابر حکمت و قدرت خویش بین آن و بدن ظاهری ارتباط برقرار نموده و او را ملزم به علاقه به بدن کرده و در تن زندانی شده است تا زمان و اجلی معین که در آن هنگام علاقه خود را از بدن قطع نماید و به عالم خود باز گردد. این نفس با چشم ظاهری دیده نمی شود بلکه با بصیرت باطنی پس زمانی که سخن از نفس، روح، جان، عقل، انسان و آدم شود منظور همین نفس می باشد؛ چرا که حقیقت انسان و آدم تنها همین است. بدن وسیله ای است برای نفس که بایدکارها و امورهایی را که مأمور شده انجام دهد. اکنون شناختن حقیقت بدن چیزی است آسان چون از جنس محسوسات و مادیات است و اما نفس چون از جنس مادیات نیست بلکه از جنس مجردات است پس در این عالم قابل شناخت نیست. 🌺🌺
💦💦☀️☀️💦💦☀️☀️💦💦☀️☀️ پادشاهی را شنیدم به کشتن اسیری اشارت کرد. بیچاره در آن حالت نومیدی مَلِک را دشنام دادن گرفت و سَقَط گفتن، که گفته اند: هر که از دست جان بشوید، هرچه در دل دارد بگوید. مَلِک پرسید چه می گوید؟ یکی از وزرای نیک محضر گفت: ای خداوند، همی گوید« وَ الکظمیینَ الغَیظَ وَ العَافِینَ عَنِ النَّاسِ»مَلِک را رحمت آمد و از سر خون او در گذشت. وزیر دیگر که ضدّ او بود گفت: ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز به راستی سخن گفت. این ملک را دشنام داد و ناسزا گفت. ملک روی از این سخن در هم آمد و گفت: آن دروغ وی پسندیده تر آمد مرا، زین راست که تو گفتی، که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خُبثی. و خردمندان گفته اند: دروغی مصلحت آمیز بِه که راستی فتنه انگیز. برطاق ایوان فریدون نوشته شده بود: جهان ای برادر نمانده به کس دل اندر جهان آفرین بند و بس مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت که بسیار کس چون تو پرورد و کشت چو آهنگ رفتن کند جان پاک چه بر تخت مردن چه بر روی خاک پادشاهی دستور کشتن اسیری را صادر کرد. شخص بیچاره که دستور کشتنش صادر شده بود، در حالت پریشانی و نا امیدی شروع به ناسزا گفتن به پادشاه کرد. بد گفتن که : هر کسی که از جان خود نا امید باشد و امیدی به زنده ماندن نداشته باشد ، هر چیزی که در درون داشته باشد به زبان می آورد پادشاه پرسید که او چه می گوید: یکی از وزیران که شخص خوبی در نزد پادشاه بود گفت: ای پادشاه او می گوید: «وَ الکَظِمینَ الغَیظَ وَ العافینَ عَنِ النَّاسِ» پادشاه دلش به حال او سوخت و از کشتن شخص صرفنظر کرد. وزیر دیگری که بد خواه او بود گفت: همپایگانی چون ما نمی توانند در نزد پادشاه جز سخن راست چیزی بگویند این به پادشاه ناسزا گفت. پادشاه از این سخن ناراحت شد و گفت: من از سخن دروغ آن شخص بیشتر راضی هستم ، از این سخن راستی که تو گفتی، که سخن او بر اساس مصلحت بود اما این سخن تو بر اساس بدخواهی بود. همان طور که اهل خرد و دانش گفته اند: سخن دروغی که از روی مصلحت باشد بهتر از سخن راستی است که با عث ایجاد جنگ گردد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 انسان به غیر از بدن مادی جزء دیگر مجردی به نام نفس دارد، اگر چه شناختن آن سخت است اما اگر اندکی دقت کنیم واضح و روشن خواهد شد. کسی که می خواهد در این زمینه بداند باید این مسئله را بداند که اگر قلب را از عالم مادی پاک کند و شهوات و علایق بی فایده را از خود دور کند، دل خود را روشن کند، هر چند وقت اشخاصی که او را از یاد خدا، دور می نمایند از قلبش بیرون کند و با خداوند خلوت کند و با حضور قلب درونی متوجه خداوند شود و با تفکر در ملکوت جمال و قدرت خداوند حالتی نورانی و شادی عقلی برای او ایجاد می شود که باعث می شود او یقین کند که ذاتش از عالم جسمانی نیست بلکه از عالم دیگر است. ☀️راه دیگر شناختن نفس «خواب» است به طوری که در خواب عقل و حواس انسان از کار می افتد و چشم و گوش او از شنیدن و دیدن بسته می شود و جسم آرام در جایی بی حرکت قرار دارد و انسان مشغول گشت و گذار در عالم های مختلف و گفتن و شنیدن با اشخاص است. حتی اگر نفس صفایی و پاکی داشته باشد می تواند به عالم ملکوت سفر کند و اتفاقات آینده را ببیند به طوری که در عالم بیداری نمی توانست ببیند. ☀️راه دیگر شناختن نفس این است که انسان توانایی رسیدن به علم ، دانش و صنعت دارد به گونه ای که می تواند به حقیقت اشیاء پی ببرد و چیزهایی که نه از این عالم بود و نه اینکه می داند از کجا وارد قلب او شده است. حتی گاهی اوقات ممکن است در یک لحظه فکر او در تمام عالم سفر کند با اینکه جسم او در عالم مادی است . هر کس که دقت کند می تواند متوجه این شود حتی در قرآن در جواب کسانی که از حقیقت روح سوال می کنند از عالم دیگر است. هر چه که در مساحت و کمیت وارد شود آن را عالم خلق گویند و روح انسانی چون مجرد است مقدار و کمیت ندارد. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 فرد فقیری در بغداد زندگی می کرد که دعایش مستجاب می شد به حاج بن یوسف در مورد این شخص خبر دادند، او از فقیر درخواست کرد که به نزد او برود، او نیز قبول کرد و رفت هنگامی که به نزد حجاج بن یوسف رسید از او خواست برایش دعای خیری کند گفت: خدایا ، جانش را بگیر ! گفت: به خاطر خدا این چه دعایی بود؟ گفت: این دعا ی نیکی برای تو و همه مسلمانان است. ای شخص ماهری که به زیردستانت آزار می رسانی تا کی این بازار دنیا و این آزارها باقی می ماند؟ به چه درد تو می خورد این جهان داری و پادشاهی مردنت بهتر است از این که بخواهی مردم آزاری نمایی. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💦💦☀️☀️💦💦☀️☀️💦💦☀️☀️💦💦 همان طور که قبلا بیان کردیم هر شخصی از نفس و بدن تشکیل شده است که آن چیزی که سبب گردیده که انسان بر سایر موجودات برتری داشته باشد همان نفس می باشد که از جنس ملائکه است. اما بدن چیزی مثل وسیله ای است برای نفس که با آن سوار شده و از وطن اصلی خودش به این دنیا آمده تا تجارتی پرسود از جنس دست یابی به کمالات و صفات پسندیده نماید و سپس به وطن اصلی خویش باز گردد . یا اینکه می توانیم بدن را این گونه تصور نماییم که حکم شهری از شهرهای آفرینش را دارد که پادشاه این کشورهستی خداوند می باشد و بدن که تجرد است به گونه ای قرار داده که از سودها و چیزهای داخل آن شهر استفاده نماید و سپس مسافرت به عالم قدسی (یا همان قرب الهی) نماید . این بدن مثل سایر حیوانات است چون آن ها نیز مثل انسان دست و پا و .. دارند اما آن چیزی که سبب برتری انسان می باشد نفس ناطقه است که حیوانات از آن برخوردار نیستند ، همچنین بدن چیزی است فانی و بقایی و ماندگاری برای آن نیست که بعد از آن مردن اجزاء از هم پاشیده شده و از بین می رود تا زمانی که خداوند بخواهد به هم جمع می شوند برای ثواب و عقاب زنده می شوند. اما نفس چیزی است پایدار که اصلا از بین نمی رود و پایدار می ماند هنگامی که از بدن از بین نمی رود آنجا که خداوند در آیه 169سوره آل عمران می فرماید: گمان کنی که آن کسانی که در راه خدا کشته شده اند و جان خودرا از دست داده اند مرده هستند بلکه ایشان زنده اند نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. یا در جایی دیگر می فرماید: «ای نفس رجوع و بازگشت کن به نزد پروردگار خود همچنان که در اول نزد او سبحانه آمدی.» 💦💦☀️☀️💦💦☀️☀️💦💦☀️
🌺🌺☘️☘️🌺🌺☘️☘️🌺🌺☘️☘️ در مصر پادشاهی با دو فرزندش زندگی می کرد، یکی از فرزندان به دنبال کسب علم و دانش بود که همان مسیر را انتخاب کرد وبه دنبال کسب علم رفت و آن فرزند دیگر به دنبال ثروت بوداو هم مسیر به دست آوردن ثروت را انتخاب کرد و رفت تا اینکه ، فرزندی که به دنبال علم و دانش رفته بود علامه مصر شد اما آن فرزند دیگر که به دنبال کسب ثروت بود از عزیز ترین افراد مصر شد . در این هنگام برادر ثروتمند به برادر فقیه خود با تحقیر و تمسخر گفت: من به جاه و مقام رسیده ام اما تو همچنان مثل قبل در این وضع هستی. برادر فقیه گف: ای برادر شکر نعمت باعث زیاد شدن آن می شود که من ارث پیامبران یعنی علم را به دست آوردم اما تو به میراث فرعون و هامان رسیدی که ملک مصر است. 🌺🌺☘️☘️🌺🌺☘️☘️🌺🌺☘️☘️🌺
🌸🌸🌺🌺🌺🌺🌸🌸🌺🌺🌺🌺 انسان دارای دو جنبه است. جنبه روحانیت او که با ملائکه و ارواح قدسی هماهنگی دارد و جنبه جسمانی که شباهت به حیوانات از لحاظ (زندگی) دارد که به وسیله آن چند روزی این جسم جسمانی در این دنیا زندگی می نماید سپس به وسیله جزء روحانی به جهان آخرت سفر می نمایدو با ساکنان عالم قدسی همراه می شود به شرط آنکه، در این چند روز عمر دنیایی اش توانسته باشد کمالات و فضایل ها را کسب نماید که جزء روحانی اش بر جسمی اش غلبه نماید و آثار روحانیت در او دیده شود. لذا اگر به آن مرحله برسد با وجود اینکه در این دنیا زندگی می کند در هر لحظه با سفر به عالم بالا به فیض و روشنایی دل می رسد؛ هر چه علاقه اش به جسمانیات کمتر باشد روشنایی دل و صفای بیشتری پیدا خواهد کرد تا هنگامی که زمان جدایش از این دنیا فرا رسد چشم و بصیرتش باز می شود و پرده های طبیعت کنار می رود . هر لحظه اشتیاقش به سمت عالم بالا بیشتر می شود و خانواده و مال را وبال خود می داند مگر به قدری که ضرورت می یابد. اگر چه بدنش در عالم خاک(دنیا) است اما دل او با با صالحان است و تنها خواسته اش خداست. تا ببیند آنچه که هر چشمی نمی بیند و هر گوشی نمی شنود.🌸🌸🌺🌺🌺🌺🌸🌸🌺🌺🌺🌺
💦💦☀️☀️💦💦☀️☀️💦💦☀️☀️💦💦 هر کدام از جسم و روح دارای لذت، ناراحتی، سلامتی و بیماری است. ناخوشی های بدن بیماریهایی هستند که در بدن ایجاد می شوند و باعث لاغری آن شده از درک لذت های جسمانی او را محروم می نماید و به این منظور علم پزشکی به درمان آن می پردازد. اما بیماری های روحی، اخلاق نامناسب و صفت هایی ناپسند هستند که سبب هلاکت و بدبختی روح گردیده و آن را از درک لذت های روحانی باز می دارندو مانع از رسیدن به سعادت ابدی و نزدیکی با عالم قدسی می گردند. سلامتی روح همان داراشدن به صفات قدسی و ملکات مُلکی است که سبب قرب و نزدیکی به خداوند و نجات و رستگاری می شود. 💦💦☀️☀️💦💦☀️☀️💦💦☀️☀️💦💦
🌸🌸🌸🌹🌹🌹 (صیاد و ماهی) صیاد ناتوان و ضعیفی ماهی قوی به دام صیدش افتاد، در این هنگام توانایی صیاد به اندازه ای نبود که بتواند ماهی را در دام صیدش نگه دارد ماهی بر او غلبه کرد از دام بیرون پرید و در دریا افتاد، صیادان دیگر شروع به سرزنش او نمودند به اینکه چرا چنین دامی را نتوانستی نگه داری؟ گفت: ای برادران چه کاری من می توانم انجام دهم آن ماهی روزی من نبود و ماهی همچنان دارای روزی بود و صیاد بی روزی، ماهی در دریا نمی گیرد و ماهی که هنوز اجلش فرا نرسیده باشد در خشکی نمی میرد. 🌸🌸🌸🌹🌹🌹
☀️☀️💦💦☀️☀️💦💦☀️☀️💦💦 شخصی مریدی به شخص پیر دانایی گفت: من چه کاری باید انجام دهم چون از دست مردم در رنج و عذاب هستم ، زیاد به دیدار من می آیند و در زمانهایی که به دیدارم می آیند مضطرب و نگران می شوم شخص پیر دانا گفت: به کسانی که فقیر هستند پول بده و هرکس که ثروتمند است چیزی از او بگیر که در این صورت یکی هم نزد تو و ملاقات تو نیاید. ☀️☀️💦💦☀️☀️💦💦☀️☀️💦💦
🌺🌺🍃🍃🌺🌺🍃🍃🌺🌺 شخص عالم و صاحب دانشی با منکرین خداوند به بحث و جدال پرداخت هر چقدر با او سخن می گفت و دلیل می آورد او قبول نمی کرد، پس مجبور شد او را رها کند و برگردد شخصی به او گفت: تو با این مقام دانش و ادب چگونه نتوانستی بر او استدلال بیاوری؟ گفت: علم من قرآن، حدیث، سخنان علماء است که او به این ها معتقد نیست و نمی شنود پس دیگر سخنان کفر آمیز او به چه درد من می خورد. 🌺🌺🍃🍃🌺🌺🍃🍃🌺🌺