#جلسه_پنجاه_ششم
#شروط_متعاقدین
@shamim_fegahat
باسمه تعالی
🔹جواب سوم
صاحب مقابس: دو جواب مطرح نمودند:
اولا: بیع بایع فضولی لنفسه با اجازه مالک تصحیح میشود اما شراء فضولی لنفسه باطل خواهد بود.
ثانیا: در هر بیعی یک اصل وجود دارد و یک فرع، اصل همان حقیقت معاوضه است که جا به جایی ثمن و مثمن بین مالک ثمن و مالک مثمن است، فرع آن هم الفاظی است که در عقد بیع به کار میرود مانند اینکه بایع و مشتری ثمن و مثمن را به یکدیگر تملیک میکنند. حال در محل بحث، اجازه مالک اصل عقد و حقیقت معاوضه را تأیید و إمضاء میکند، اما اینکه مشتری گفته این لباس را مالک میشوم در مقابل این دراهم، تأثیری در حقیقت معاوضه ندارد و حقیقت و واقعیت همان است که مثمن (لباس) ملک مالک ثمن خواهد شد.
👈 نقد جواب سوم
۱. نسبت به بطلان در فرض خرید فضول، چنین فتوایی مخالف با مشهور و أدله قائلین به صحت عقد فضولی است که به تفصیل در مسأله اول گذشت.
۲. رابطه الفاظ بیع و مدلول آنها رابطه علت و معلول است، لذا حقیقت معاوضه چیزی غیر از مدلول الفاظ بیع نیست و وقتی مشتری غاصب به بایع میگوید تملّکتُ هذا منک بهذه الدراهم، آنچه إنشاء شده مالکیت مشتری غاصب است و اگر مالک اجازه دهد مالکیت مشتری غاصب را اجازه داده نه مالکیت خود را و اگر هم اجازه مالک عقد جدید باشد که اشکال همان است که منشَئ غیر از مجاز و مجاز غیر از منشَئ است.
🔹 جواب چهارم
مقدمه:
عنوان یا قیدی که در یک جمله و دلیل وارد میشود سه حالت دارد:
۱ـ حیثیت تعلیلیه:
عنوان یا قید برای بیان علت حکم آمده باشد. مانند أکرم زیدا لعمله. در این جمله یک وجوب اکرام داریم و یک موضوع که زید باشد و قید "لعلمه" حیثتیت تعلیلیه است یعنی بیان میکند علت وجوب اکرام را.
۲ـ حیثیت تقییدیه:
عنوان یا قید موضوع حکم باشد. مانند اکرم عالما. در این مثال که عالما قید است یعنی وجوب اکرام به انسان مقید به قید علم تعلق گرفته است. پس عالما موضوع حکم و حیثیت تقییدیه برای وجوب اکرام است. در حیثیت تقییدیه قید همان موضوع حکم است.
۳ـ حیثیت اطلاقیه:
اگر عنوانی در جمله بیاید که نه قید باشد نه علت بلکه صرفا برای تأکید موضوع باشد حیثیت اطلاقیه خواهد بود. مانند: الإنسان من حیث إنه إنسان، حیوان ناطق. "من حیث إنه إنسان" در این مثال صرفا تأکید موضوع یعنی انسان است.
حالات بیع فضولی لنفسه
حالت اول:
فرد فضول بیع لنفسه انجام دهد و در این بیع خودش تصریح کند که کتاب را میفروشم که مالک ثمن بشوم.
حالت دوم:
فرد فضول بیع لنفسه انجام دهد و مشتری بگوید کتاب را میخرم و ثمن را به تو تملیک میکنم.
حالت سوم:
فرد فضول شراء لنفسه انجام دهد و در این شراء خودش تصریح کند که لباس را به ملک خودم در آوردم در مقابل این دراهم.
حالت چهارم:
فرد فضول شراء لنفسه انجام دهد و د راین شراء بایع تصریح کند که لباس را به ملک تو در آوردم در مقابل این دراهم.
در هر چهار حالت باید توجه داشت که:
اگر فرد فضول بدون قصد مالکیت معامله میکند یعنی نه (اشتباها) اعتقاد به مالکیت خود دارد و نه ادعای مالکیت (مانند دزد) دارد، باطل است زیرا حقیقت مبادله که انتقال ملکیت است اتفاق نیافتاده.
و اگر فرد فضول با ادعای مالکیت (اعتقادا یا عدوانا) معامله کرده (چه بیع و چه شراء) در این صورت میگوییم مالکیت حیثیت تقییدیه است در عقد زیرا إنشاء بیع و انتقال ملکیت متوقف و مقید است به موضوع مالکیت، و کسی که در چهار حالت بالا تملک و مالکیت به او نسبت داده شده شخص متکلمِ فضولِ عاقدِ لنفسه نیست بلکه عنوان مالکیت است. پس عقد فضول لنفسه دو بُعد دارد:
بُعد اول: یک مالکیت ادعایی بود که این حیثیت تقییدیه باید باشد تا حقیقت معاوضه محقق شود.
بُعد دوم: یک تطبیق این مالکیت بر خودش بود که این تطبیق صحیح نیست و به این تطبیق کاری نداریم زیرا وقتی حقیقت معاوضه محقق شد حقیقت معاوضه میگوید ثمن باید به ملک مالک مثمن وارد شود، همچنین مثمن باید به ملک مالک ثمن داخل شود و مالک اصلی هم که مشخص است و ارتباطی به فضول ندارد.
نتیجه: عقد فضول صحیح است و با اجازه مالک عقد تمام شده و ثمن یا مثمن هم بعد از معامله به ملک مالک اصلی داخل میشود.
الحمدلله رب العالمین
🕌 زیارت امام سجاد و امام محمدباقر و امام جعفرصادق(عليهم السّلام) در روز سه شنبه
🔆السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا خُزَّانَ عِلْمِ اللَّهِ
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا تَرَاجِمَةَ وَحْيِ اللَّهِ
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَئِمَّةَ الْهُدَى
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَعْلامَ التُّقَى
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلادَ رَسُولِ اللَّهِ
🔆أَنَا عَارِفٌ بِحَقِّكُمْ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ، مُعَادٍ لِأَعْدَائِكُمْ، مُوَالٍ لِأَوْلِيَائِكُمْ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ
🔆اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَالَى آخِرَهُمْ كَمَا تَوَالَيْتُ أَوَّلَهُمْ، وَ أَبْرَأُ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَهُمْ، وَ أَكْفُرُ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ اللاتِ وَ الْعُزَّى، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ يَا مَوَالِيَّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
🔆السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْعَابِدِينَ، وَ سُلالَةَ الْوَصِيِّينَ
🔆السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ
🔆السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَادِقاً مُصَدَّقاً فِي الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ
🔆يَا مَوَالِيَّ هَذَا يَوْمُكُمْ وَ هُوَ يَوْمُ #الثُّلاثَاءِ، وَ أَنَا فِيهِ ضَيْفٌ لَكُمْ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ، فَأَضِيفُونِي وَ أَجِيرُونِي بِمَنْزِلَةِ اللَّهِ عِنْدَكُمْ، وَ آلِ بَيْتِكُمْ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ🌺
@shamim_fegahat
شخص اعتباری 33.mp3
6.43M
#جلسه_سی_سوم
سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱
#شخص_اعتباری
کانال آیت الله شب زنده دار
@feghahat_ir
@shamim_fegahat
#جلسه_سی_چهارم
#شروط_عوضین
@shamim_fegahat
باسمه تعالی
🔆 صورت هفتم: علم یا ظن به خراب شدن موقوفه
*⃣ صورت هفتم بر اساس ضرب افراد الف و ب و ج، هشت فرد دارد که احکام آن متفاوت و در جلسات آینده می آید.
◀️ الف. علم و ظن
۱. علم داریم که باقی بودن وقف موجب خرابی آن خواهد شد.
٢. ظن داریم که بقای وقف موجب خرابی است.(تعبیر خوف خراب در عبارات فقها ناظر به همین ظن است.)
◀️ ب. اختلاف و غیر آن
۱. دلیل خرابی(علمی یا ظنی) اختلاف بین موقوف علیهم است. برخی از فقها خرابی را مقید به اختلاف نموده اند.
٢. دلیل خراب شدن غیر اختلاف است مثلا افراد از آبادی کوچ کرده اند و عدم سکونت در آن آبادی موجب خرابی موقوفه می شود.
در عبارت برخی فقها آمده است: (و لو لغیر الاختلاف)
◀️ ج. سقوط و کم شدن انتفاع
۱. گاهی خرابی موقوفه موجب می شود که انتفاع معتدبه آن از بین برود.
٢. گاهی خرابی تنها موجب کم شدن از منفعت است. مثلا درختی که در سال نفع آن ۱۰۰ بوده الان ۶۰ شده است.
توجه
اگر بعد از خراب شدن انتفاع برابر یا بیشتر از موقوفه مقدور است فروش آن جایز نیست.
مثلا خانه ی مسکونی که ماهانه ۱۰۰ بوده الان بعد از تخریب، جهت استفاده پارکینگ همان منفعت یا بیشتر از آن را دارد.
صاحب جواهر: همینکه عنوان وقف تغییر کرده است هر چند اجاره بیشتر هم دارد فروشش جایز است.
جواب مصنف: گذشت که عنوان اگر به نحو شرط لفظی یا قصدی باشد از باب تخلف شرط فروش موقوفه جایز خواهد بود و الا صرف انعدام عنوان ضرری به وقف ندارد.
🔷 اقسام هشت گانه صورت هفتم
صورت هفتم حاوی هشت قسم است.
این اقسام هشت گانه براساس الف و ب و ج که در قسم هفتم گذشت بدست می آید؛
۱. علم به خرابی وقف بخاطر اختلاف بحدی که منفعت معتدبه از بین برود.
٢. ظن به خرابی وقف بخاطر اختلاف بحدی که منفعت معتدبه از بین برود.
٣. علم به خرابی وقف بخاطر غیر اختلاف مانند کوچ که منفعت معتدبه از بین برود.
۴. ظن به خرابی وقف بخار غیر اختلاف مانند کوچ بحدی که منفعت معتدبه از بین برود.
۵. علم به خرابی وقف بخار اختلاف که منفعت کم شود.
۶. ظن به خرابی وقف بخار اختلاف که منفعت کم شود.
٧. علم به خرابی وقف بخار غیر اختلاف مانند کوچ که منفعت کم شود.
٨. ظن به خرابی وقف بخار غیر اختلاف مانند کوچ که منفعت کم شود.
🔆 صورت هشتم: اختلاف موقوف علیهم موجب خسارت مالی و جانی
◀️ الف. انواع خسارت
با وجود اختلاف بین موقوف علیهم ایمن از خسارت مالی یا جانی نیستیم.
خسارت مالی اعم از خسارت به موقوفه است و می تواند همین هزینه های شکایت و دادرسی باشد.
◀️ ب. علم یا ظن یا احتمال
اختلاف گاهی منشا علم به خسارت است و گاهی با این اختلاف ظن به خسارت داریم و گاهی احتمال عقلایی می دهیم که این اختلاف موجب خسارت خواهد شد. ظاهر فتاوای فقهایی که خوف خراب را مطرح نموده اند همین احتمال عقلایی است.
🔆 صورت نهم: اختلاف موقوف علیهم موجب ضرر عظیم
◀️ ضرر در این صورت اعم از مالی/ جانی/ آبرویی است و تقیید به مال نخورده است. فضلا از اینکه فقط ضرر در خود موقوفه باشد که در صورت هفتم گذشت. البته صورت هشتم هم اعم از ضرر به موقوفه یا خسارت مالی دیگر بود.
🔆 صورت دهم: بقای وقف موجب قتل یا جرح
*⃣ ادله دال بر جواز در ۴ قسم اول صورت۷
◀️ دلیل اول بر اساس بررسی حقوق سه گانه در وقف است؛
الف. حق واقف
دلیل بر عدم بیع از جهتی حق واقف است که برای تحفظ بر عین صورت گرفته است بنابر فرض، در اقسام اربعه منفعت معتدبه موقوفه علما یا ظنا از بین می رود و تحفظ و نگه داشتن عین موقوفه غرض واقف را تامین نمی کند بلکه امر دائر است که با عدم فروش، شخص موقوفه و بدل آن از بین برود و یا با فروش بدل آن تهیه شود پس فروش تهیه بدل اولی به قصد واقف است و این فروش با قصد وی تهافت ندارد.
ب. حق شارع
ادله شرعی (اجماع و روایات) دال بر منع از بیع شامل اقسام اربعه نمی شود زیرا اجماع که در کلام مجمعین مختص به موردی است که منافع برقرار باشد و ادله و روایات گرچه مطلق است و لکن انصراف به موردی دارد که منافع برقرار است.
ج. حق موقوف علیهم
فرض این است که بطن موجود اذن به فروش دارد و از طرف بطن متاخر حاکم شرع یا فرد خاصی که توسط واقف ناظر قرار گرفته اذن به فروش می دهد.
الحمدلله رب العالمین
#جلسه_پنجاه_هفتم
#شروط_متعاقدین
@shamim_fegahat
🔹جواب پنجم: کاشف الغطاء
اگر مالک بیع را اجازه نمود عقد برای بایع فضولی لنفسه واقع میشود و اشکالی هم به این عقد بیع وارد نیست و مثمن از ملک مالک خارج شده و ثمن هم به ملک بایع فضول داخل میشود
👈دو بیان از شاگردان مرحوم کاشف الغطا
1⃣وجه اول:
تصویر ملکیت آناً ما
فقهاء بیع بایع نسبت به مال دیگران را عن نفسه و شراء مال دیگران لنفسه را برای عاقد غیر مالک جایز میدانند به این نحو که اجازه مالک به عاقد در بیع یا شراء مالش، به دلالت اقتضاء تملیک ضمنی مال است توسط مالک به عاقد هر چند آناً ما
سه مورد مالکیت آنا ما
مورد یکم:
أعتق عبدک عنّی علی ألف.
عبد خودت را از طرف من آزاد کن در برابر هزار درهم.
با استفاده از دلالت اقتضاء میگویند این کلام مخصوصا از مولای حکیم صحیح نیست الا اینکه فرض کنیم ابتدا صاحب عبد هر چند برای یک لحظه عبد را به ملک زید در میآورد و سپس از ملک زید عبد را آزاد میکند که در این صورت هم بیع صحیح است هم عتق.
مورد دوم:
بِع مالی عنک. کتاب مرا از طرف خودت بفروش. یعنی اذن مالک در فروش کتابش تملیک کتاب است به عاقد آناً ما لذا عاقدِ مخاطب وقتی کتاب را میفروشد، کتاب خودش را فروخته است.
مورد سوم:
إشتر لک بمالی کذا. با پول من برای خودت طعام بخر. یعنی ابتدا به دلالت اقتضاء تصویر میکنیم مالکیت عاقدِ مخاطب را لذا با پول خود طعام خریده است.
نتیجه وجه اول
وقتی مالک بعد از معامله بایع یا مشتری فضولی لنفسه، عقد را اجازه داد، به دلالت اقتضاء یک لحظه فرض میکنیم مالکیت عاقدِ فضول لنفسه را لذا وقتی عقد را انجام داده گویا در ملک خود انجام داده و نتیجه همان نتیجه تمام بیعهای صحیح است که انتقال ملکیت باشد، یعنی کتاب از ملک مالک خارج شد و برای یک لحظه به ملک عاقدِ فضول لنفسه درآمد و سپس او در مال خود بیع یا شراء انجام داده است. پس اجازه مالک سبب میشود که فضول لنفسه مالک ثمن یا مثمنی بشود که از معامله بر مال غصبی به دست آورده بود.
2⃣وجه دوم:
عدم نیاز به مالکیت فضول
در صحت عقدِ عاقد شرط نیست که عقد حتما مالک باشد بلکه میگوییم عاقد با اینکه مالک کتاب نیست اما با اجازه مالک کتاب، مالک ثمن آن میشود. مانند اینکه زید به عمرو بگوید بع هذا لنفسک، کتاب مرا برای خودت بفروش، این اجازه زید به عمرو به معنای این است که زید کتاب را مستقیما به مشتری تملیک نموده و ثمن هم ملک عمرو شده است. یا زید به عمرو بگوید إشتر لک بهذا، با این پولِ من، برای خودت طعام بخر، در اینجا هم پول مستقیما ملک بایع میشود و طعام ملک عمرو.
تفاوت دو وجه مذکور
برای تبیین بیشتر تفاوت بین وجه اول و دوم به یک فرع فقهی نیز اشاره میکنند:
بنابر وجه اول اگر مالک معامله فضول را فسخ کند چون ملکیت آنا مّا برای فضول فرض کردیم نتیجه فسخ معامله بازگشت کتاب به ملک بایع فضول است نه مالک اصلی؛ اما بنابر وجه دوم که ملکیتی برای عاقد تصویر نشد اگر معامله توسط مالک اصلی فسخ شود کتاب به ملک مالک اصلی بازمیگردد.
الحمدلله رب العالمین
📸 وصف حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) در روایات
🌺 میلاد عقیله بنی هاشم
حضرت زینب (سلام اللهعلیها)
مبارک باد 🌹🌹
موفقیت تیم ملی ایران🇮🇷 را در مقابل تیم آمریکا🇱🇷 آرزومندم.
@shamim_fegahat
☺️
یک شب بیادماندنی
در کنار دوستان عزیز
طلاب فاضل و متخلق
سید عباس رضا و حیدرخان
از هندوستان
@shamim_fegahat
فرمایشات مهم مرجعیت عالیقدر حضرت آیت الله نوری همدانی حفظه الله پیرامون حفظ و حمایت از نظام و رهبری معظم انقلاب
🔸انقلاب یک جریان پویا و سر زنده است و هرگز کهنه نخواهد شد، چرا که بر اساس حقانیت اسلام و فرهنگ اهل بیت (ع) پایه ریزی و شکل گرفته است.
🔹همین آلمان در زمان دفاع مقدس با تجهیز صدام به بمب های شیمیایی سبب قتل عام بسیاری از زنان و کودکان بی دفاع شد که هنوز آسیب دیدگان و مجروحان آن واقعه در رنج و سختی به سر می برنند، اما همین ها امروز ما را ناقص حقوق بشر معرفی می کنند در حالی که خودشان دشمن بشریت هستند.
🔸آیت الله خامنه ای بعد از امام با درایت و عقلانیت و تقوا و علمیت سی و چند سال این نظام را در مقابل دشمنان حفظ کرد. بعد از امام راحل حضرت آیت الله خامنه ای با همان سیره و رویه امام راحل این انقلاب را حفظ و حراست کرد که این کار کار آسانی نبود، هر روز دشمن با فتنه انگیزی و طرح نقشه های جدید و دسیسه های گوناگن سعی در ضربه زدن به انقلاب را داشته اما مدیریت و رهبری ایشان تمام این فتنه ها را خنثی کرد، امروز باید از رهبری پشتیبانی کرد. علما و طلاب و فضلای محترم بدانند راه، راه دشواری است این مسیر سختی های فراوانی دارد ولی بزرگان ما تحمل کردند.
🔹امروز نباید کسی مردم را ناامید کند امروز هر کسی چه مسئول و چه غیر مسئول با عملکرد خود موجب نارضایتی مردم از انقلاب و نظام شود گناه مرتکب شده، باید مسئولان با حفظ وحدت و خدمت به مردم آینده خوبی برای ملت درست کنند.
🔹چه غم دیوار امت را
🔸که دارد چون تو پشتیبان
🔹چه باک از موج بحر آن را
🔸که باشد نوح کشتیبان
@shamim_fegahat