eitaa logo
شمیم فقاهت
200 دنبال‌کننده
817 عکس
55 ویدیو
138 فایل
دروس استاد احمد ابراهیمی سال تحصیلی ۰۴_۱۴۰۳ #فقه_معاصر_شخص_اعتباری #تفسیر_سوره_مبارکه_اسراء #مکاسب_محرمه #مکاسـب_بیع #مشاوره_خارج مشاوره درسی وعلمی @Ebrahimi_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
شخص اعتباری ۱۰۲.mp3
6.91M
باسمه تعالی یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ @shamim_fegahat
@shamim_fegahat باسمه تعالی نقد و بررسی دو قول مرحوم شیخ قبل از بیان قول سوم در مسأله، ضمن دو مرحله به بررسی این دو قول می‌پردازند: مرحله اول: تقدیم قول دوم مرحوم شیخ می‌فرمایند حق با سید مرتضی است و بایع هم خیار حیوان دارد زیرا صحیحه محمد بن مسلم که دلیل سوم مرحوم سید مرتضی بود با پنج روایتی که قول اول مطرح کرد که می‌گویند بایع خیار حیوان ندارد تعارض می‌کنند و صحیحه محمد بن مسلم ترجیح دارد. چهار روایت از پنج روایت قول اول به مفهوم دلالت می‌کنند بایع خیار حیوان ندارد اما صحیحه محمد بن مسلم به منطوقش دلالت دارد بایع خیار حیوان دارد، لذا منطوق مقدم بر مفهوم است هر چند تعداد آنها بیشتر است. البته می‌توان گفت که منطوق آنها که می‌گوید مشتری خیار دارد به جهت مورد غالب بوده که بایع از احوال حیوان مطلع است و نیاز به خیار ندارد. اما صحیحه علی بن رئاب که روایت پنجم قول اول بود و به منطوق دلالت می‌کند بر اینکه بایع خیار حیوان ندارد، هر چند در دلالت با صحیحه محمد بن مسلم مساوی‌اند اما صحیحه محمد بن مسلم دو مرجح سندی دارد: مرجح اول: صحیحه محمد بن مسلم در کتب أربعة نقل شده اما صحیحه علی بن رئاب در قرب الإسناد آمده است و مؤلفان کتب أربعة کتاب قرب الإسناد را معتبر نمی‌دانسته‌اند لذا از آن حدیثی نقل نکرده‌اند. مرجح دوم: شخص محمد بن مسلم و زرارة و امثال اینها به جهت علمشان و فقاهت و دقت در نقل و عدم نقل به معنا و قرائن دیگر روایتشان مقدم است بر سایر روایت. مرحوم شیخ به سه اشکال و جواب از آنها اشاره می‌کنند: اشکال اول: صحیحه محمد بن مسلم با آن پنج روایت قابل جمع هستند به این بیان که صحیحه محمد بن مسلم می‌گوید متبایعان خیار حیوان دارند مقصود این است که برای هر دو خیار حیوان مطرح است. مشتری من له الخیار است و بایع من علیه الخیار. پس نسبت به بایع هم خیار حیوان مطرح است اما به ضرر او و علیه او استفاده می‌شود. جواب: این کلام فی غایة السقوط است زیرا ظاهر روایت این است که خیار حیوان برای هر دو و به نفع هر دو مطرح است. اشکال دوم: قول اول مقدم است و کلام سید مرتضی باطل است زیرا شهرت فتوائیه مطابق قول اول است. جواب: اولا: شهرت فتوائیه بعد از سید مرتضی شکل گرفته و نمی‌توان به ایشان اشکال کرد. ثانیا: اصلا به طور مطلق نمی‌توان به شهرت فتوائیه در محل بحث تمسک نمود زیرا مشهور صرفا به جهت کثرت عددی روایات قول اول بر اساس آن فتوا داده‌اند و ما هم آن را نقد کردیم، و مشهور دلیل دیگری بیان نکرده‌اند. اشکال سوم: مرحوم ابن زهره ادعای اجماع کرده‌اند بر قول اول. جواب: اولا: از عبارت غنیة انحصار خیار حیوان در مشتری ثابت نمی‌شود زیرا ایشان فرموده به اجماع فقهاء مشتری خیار حیوان دارد. و نسبت به بایع ساکت است. ثانیا: سید مرتضی در کتاب انتصارشان ادعای اجماع کرده‌اند بر ثبوت خیار برای بایع و مشتری. نهایتا این دو اجماع با هم تعارض و تساقط می‌کنند لذا مانند شهید ثانی در مسالک نه به اجماع منقول تمسک می‌کنیم نه به شهرت بلکه مستند خیار حیوان برای بایع صحیحه محمد بن مسلم است. الحمدلله رب العالمین
@shamim_fegahat باسمه تعالی مرحله دوم: تقدیم قول اول انصاف آن است که پنج روایتی که مشهور فقهاء در قول اول به آن تمسک نمودند ظهورشان ضعیف‌تر از ظهور صحیحه محمد بن مسلم نیست، این پنج روایت شهرت روایی هم دارند و می‌گویند خیار حیوان مختص مشتری است، لذا یا این پنج روایت بر صحیحه محمد بن مسلم مقدمند یا حداقل نسبت به بایع تعارض می‌کنند. و أوفوا بالعقود می‌گوید در بیع حیوان یقینا مشتری از وجوب وفاء استثناء شده و نسبت به بایع شک داریم می‌گوییم وجوب وفاء شامل او خواهد بود. قول سوم: کسی که حیوان به او منتقل شده. نه به طور کلی خیار حیوان مختص مشتری است و نه به طور کلی مختص بایع بلکه کسی خیار حیوان دارد که در بیع، حیوانی به او منتقل شده باشد چه به عنوان ثمن چه مثمن. دلیل: مستند این قول صحیحه محمد بن مسلم است که صاحب الحیوان بالخیار ثلاثة أیام... و صاحب الحیوان مطلق است که چه بایع باشد چه مشتری. بررسی اشکالات به روایت اشکال اول: این روایت تعارض دارد با موثقه ابن فضّال از امام هشتم علیه السلام که صاحب الحیوان المشتری بالخیار ثلاثة أیام. در این روایت صاحب حیوان تفسیر شده به مشتری پس صحیحه محمد بن مسلم که صاحب الحیوان مطلق بود را تقیید می‌زند. جواب: قید در موثقه ابن فضّال، قید غالب است که معمولا مثمن، حیوان است لذا قید غالب حکم را محدود نمی‌کند. اشکال دوم: اگر بگویید قید صاحب الحیوان المشتری، قید غالب است با اصل مدعای شما تناقض پیدا می‌کند. به این بیان که مدعای شما این است که بر اساس صحیحه محمد بن مسلم صاحب حیوان (کسی که حیوان به او منتقل شده) خیار دارد چه بایع باشد چه مشتری، از طرف دیگر می‌گویید قید مشتری قید غالب است یعنی غالبا فقط مشتری حیوان می‌گیرد، پس اصلا صاحب الحیوان اطلاق ندارد که شامل بایع هم بشود لذا باید گفت خیار حیوان صرفا مختص مشتری است. جواب: قید اگر قید غالب باشد خودش دلیل بر اطلاق است، یعنی حکم در آن مورد مطلق است و اگر قیدی هم مطرح شده به جهت توجه بیشتر به آن فرد بوده است. پس غلبه خارجی بعض افراد نمی‌تواند مانع اطلاق شود. اشکال سوم: در قول اول پنج روایت ذکر شد که می‌گویند خیار حیوان مختص مشتری است پس اطلاق این روایت محمد بن مسلم را باید تقیید بزنیم و بگوییم صاحب حیوان خیار دارد در صورتی که مشتری باشد و إلا فلا. جواب: ذکر مشتری از باب قید غالب است و قید غالب اطلاق مطلق را نمی‌تواند از بین ببرد و تقیید بزند، پس روایاتی که می‌گوید فقط مشتری خیار حیوان دارد مربوط به جایی است که فقط به مشتری حیوان منتقل شده است، و غالبا ثمن پول است نه حیوان و الا اگر ثمن دریافتی بایع هم حیوان باشد، بایع هم خیار حیوان خواهد داشت. اشکال چهارم: این صحیحه محمد بن مسلم که مستند قول سوم است می‌گوید صاحب الحیوان خیار دارد اما در مقابل آن صحیحه محمد بن مسلم که مستند قول دوم بود می‌گفت المتبایعان بالخیار، یعنی متبایعان خیار دارند چه صاحب حیوان باشند یا نه. پس بین این دو تنافی است. جواب: روایت قول سوم قرینه است بر تقیید روایت قول دوم. به عبارت دیگر محتوا بعد از جمع دو روایت چنین است که متبایعان خیار حیوان دارند در صورتی که به آنها حیوان منتقل شده باشد (صاحب حیوان باشند) و الا خیار حیوان ندارند. نظر نهایی مرحوم شیخ: خیار مختص مشتری این روایت محمد بن مسلم نمی‌تواند مطلق باشد و شامل بایع و مشتری بشود زیرا روایات قول اول در اختصاص خیار حیوان به مشتری هم شهرت روائیه دارد هم شهرت فتوائیه دارد هم موثقه ابن فضّال که همه اینها می‌گویند خیار حیوان از آن مشتری است، لذا اینها اطلاق صحیحه محمد بن مسلم که گفت صاحب الحیوان بالخیار را انصراف می‌دهند به خصوص مشتری. پس اینها نشان می‌دهد اصحاب از عمل به صحیحه محمد بن مسلم که می‌گوید صاحب الحیوان بالخیار اعراض کرده‌اند و به اطلاق آن عمل نکرده‌اند. پس تنها نکته‌ای که می‌تواند اطلاق صاحب الحیوان را تقیید بزند همین انصراف است و غیر از انصراف هم دلیلی نداریم. الحمدلله رب العالمین
✍️ امروز سوم خرداد، سالروز است لذا ضمن گرامیداشت این روز بزرگ با سلام و صلوات بر شهدای هشت سال دفاع مقدس و امام شهداء، سخن امروز را آغاز می‌نمائیم؛ خرمشهر از اولین مناطقی بود که رژیم بعثی عراق با تمام قدرت به آن حمله کرد و پس از ۳۴ روز مقاومت قهرمانانه رزمندگان و مردم سلحشور خونین‌شهر، سرانجام در ۴ آبان سال ۱۳۵۹ شمسی آن را اشغال نمود؛ رزمندگان اسلام پس از این واقعه تلخ، بارها برای آزادسازی خرمشهر اقدام نمودند اما هربار با استحکامات ارتش تا دندان مسلح عراق روبرو می‌شدند تا بالاخره پس از ۵۷۸ روز اشغالگری بعثی‌ها، ایرانیان با یک عملیات بزرگ به نام بیت‌المقدس در سوم خرداد سال ۱۳۶۱ شمسی خرمشهر را آزاد نمودند؛ در جریان این عملیات ٢۶ روزه، ارتش عراق بیش از ٨ هزار کشته، ۱۵ هزار زخمی، و ۵۵۰ تانک و خودروی زرهی، ۵۳ هواپیما، و ۳ هلی‌کوپتر خود را از دست داد، و حدود ۱۹ هزار نفر از آنها نیز به اسارت درآمده و ۱۰۵ تانک و خودروی زرهی و مقادیر زیادی جنگ افزار و مهمات آنها نیز توسط ایرانیان به غنیمت گرفته شد؛ البته در خلال این عملیات خونین، بیش از سه هزار نفر از رزمندگان عزیز ما نیز به شهادت رسیده و حدود ۱۲ هزار نفر نیز مجروح شدند. این حماسه بزرگ، روحیه مقاومت، ایثار و ایمان ملت بزرگ ایران را به رخ جهانیان کشید و ارتش عراق با از دست دادن اين شهر استراتژیک از نظر نظامی و سیاسی تحقیر و سرافکنده شد، لذا این پیروزی را باید نقطه عطفی در تاریخ جنگ ایران و عراق به‌شمار آورد؛ به همین دلیل مردم ایران هرسال یاد و خاطره این روز بزرگ را گرامی داشته و آن را «روز جشن و شادی ملت ایران» می‌دانند. ✍️ البته این گرامیداشت را نه فقط برای فتح یک شهر، بلکه باید برای یادآوری پیام تاریخی حضرت امام خمینی (ره) دانست که فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد»، بدین معنا که تمام پیروزی‌های بشر به‌خواست و اراده خدا انجام می‌پذیرد و آدمی هرگز نباید آنها را به خودش نسبت داده و مغرور شود. رهبر فرزانه انقلاب نیز در تبیین این موضوع فرمودند: اگر خدای نكرده غرور به سراغ ماها آمد، آن وقت انحراف‌ها و انحطاط‌های گوناگونی را در پیش پای خودمان خواهیم دید؛ مراقب باشید؛ غرور از آن دام‌های بزرگ شیطان است... ببینید، خرمشهر وقتی آزاد شد... خیلی پیروزی بزرگی بود... خیلی كار عظیمی بود؛ هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ نظامی بسیار پیچیده و مهم بود، هم از لحاظ اجتماعی و نگاه عمومی خیلی مهم بود و تأثیر داشت... (اما) امام که واقعاً یك معلم اخلاق بودند؛ تا این حادثه‌ی عظیم پیدا شد... فوراً درد را احساس كرده و درمانش را فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد»، معنایش این بود که فرماندهان مسلحی که این همه سختی کشیده بودند، این همه رنج برده بودند، آن خون دل‌ها را خورده بودند... این‌ها (فرماندهان) مغرور نشوند؛ سیاسیونی که در مسند قدرت نشسته‌اند، از این پیروزی بزرگی که در عرصه‌ی سیاسی برایشان پیدا شد، مغرور نشوند و بدانند «وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»: «چون تو تیر افکندی، نه تو، بلکه خدا افکند، تا کافران را شکست دهد»؛ (انفال/١٧)، پس من و شما کاره‌ای نیستیم؛ این دست قدرت الهی است... (۱۳۸۸/۰۶/۱۶) همچنین معظم‌له در کلام دیگری فرمودند: عزیزان من! حقیقت شکر این است که انسان، نعمت‌ها را از خدا بداند؛ نه این‌که (فقط) به زبان بگوید؛ (بلکه) با همه‌ی وجود باور کند که آنچه از نعمت به او رسیده، از سوی خداست؛ این طور نباشد که خیال کند، اوست که این نعمت را برای خود فراهم کرده است... (چنانچه قارون گفت:) «إِنَّما أوتيتُهُ عَلىٰ عِلمٍ عِندی»: «این ثروت را به وسیله‌ی دانشی که نزد من است به دست آورده‌ام»، لذا اگر بگوییم که خودمان این دانایی‌ها و این تمکّن‌ها را به دست آورده‌ایم، غلط است؛ قرآن این‌طور می‌فرماید که «ما أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ»: «هر حادثه‌ی نیکو که به شما می‌رسد، از جانب خداست» (نساء/٧٩)؛ و «وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ»: «هر نعمتی که دارید، از سوی خداست» (نحل/۵٣)؛ در دعا هم به ما یاد داده‌اند که به خدای متعال عرض کنیم: «مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْکَ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ» (مفاتیح الجنان، ص ۱۷)؛ «هر نعمتی که ما در اختیار داریم، از خداست و حدّاکثر این است که ما بتوانیم خود را قابل نعمت و حافظ نعمت خدا کنیم...» (۱۳۷۶/۰۳/۰۷) ✍️ بنابراین هرگز نباید فراموش کنیم که مهمتر از آزادی خرمشهر، یادآوری و درک پیام بزرگ و پرمعنای امام امت است که فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد». @shamim_fegahat
📌از امام صادق علیه السلام پرسیدند: یوم الحسره، کدام روز است که خدا می فرمایند: "بترسان ایشان را از روزحسرت" 📌حضرت فرمودند: آن روز قیامت است، که حتی نیکوکاران هم حسرت می خوردند، که چرا بیشتر نیکی نکردند، از حضرت پرسیدند، آیا کسی هست که در آن روز حسرت نداشته باشد؟ 📌حضرت فرمودند: آری، کسی که در این دنیا، مدام بر رسول خدا صلوات فرستاده باشد. 📚وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۱۹۸ اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم @shamim_fegahat
💠 تفاوت اقتصاد اسلامی و نظام اقتصادی در اسلام: 🔹 علم اقتصاد علمی است که متکفل بررسی راه‌های ایجاد رونق اقتصادی و مبارزه با تورم است و بیان می‌کند که این کار تورم را پایین می‌آورد و آن کار موجب افزایش تورم است و یا چه اندازه سود بانکی موجب رشد اقتصاد است و کاهش یا افزایش سود بانکی چه آثاری در اقتصاد کشور دارد؟ علم اقتصاد این مسائل و امثال این مسائل را مورد بررسی قرار می دهد. شکی نیست که اسلام به این معنا ندارد و علم اقتصاد ناشی از تجربه است و اسلام یک دین آسمانی برای هدایت انسان ها است. همان طور که اسلام علم هندسه و علم پزشکی ندارد. اسلام دینی فراتر از زمان‌ها و مکان‌ها است و این علوم متأثر از شرایط زمان و مکان هستند. لذا شأن اسلام بالاتر از این است که علم اقتصاد و علم پزشکی داشته باشد. 🔸 اما اسلام واجد احکام اقتصادی و مکتب و نظام اقتصادی است. به این معنا که احکامی که در ابواب مختلف معاملات تشریع شده احکامی تعبدی نیست که هیچ هدف مشخصی در تشریع آن ها نباشد، بلکه تشریع احکام برای دستیابی به اهداف خاصی است و آثاری که احکام در جامعه بر جای می‌گذارد برای شارع مقدس اهمیت داشته است. 🔹 بنابراین اگر وضع زکات به گونه‌ای شود که نیاز فقراء را تأمین نکند حاکم اسلامی باید جایگزینی تعیین کند تا فقر فقراء مرتفع گردد و چرخه بسته ثروت در میان توانگران شکسته شود. زیرا «إِنَّ‌ اللَّهَ‌ عَزَّ وَجَلَّ‌ فَرَضَ‌ لِلْفُقَرَاءِ‌ فِي مَالِ‌ الْأَغْنِيَاءِ‌ مَا يَسَعُهُمْ‌ وَلَوْ عَلِمَ‌ أَنَّ‌ ذَلِكَ‌ لاَ يَسَعُهُمْ‌ لَزَادَهُم» (وسائل، ج9، ص10) همین طور اگر ماهیت ربا در قراردادی که به ظاهر جایز است حفظ شود، این قرارداد نیز ظلم است و به صرف تغییر شکل وصف ظلم از آن سلب نمی شود. 🔸 بنابر طبق این رویکرد که شکل قراردادها مهم است، امکان تأسیس بدون ربا وجود دارد؛ چون با قراردادهای شرعی و حلال می توان سود بانکی و جریمه دیرکرد و همه کارکردهای بانک را به طور کامل محقق ساخت و هیچ مشکلی در عمل برای بانک با اهدافی که دارد پیش نمی آید. 🔹 اما بنابر رویکرد دیگر که امثال امام خمینی و شهید صدر آن را پذیرفته اند، که قرارداد ها از نیز باید عاری باشند، کار سخت است و بسیاری از قراردادهای بانکی دارند هر چند محتوای انشائی آنان با قرض ربوی متفاوت باشد؛ اما محتوا و ماهیت حقیقی شان چیزی جز ربا نیست و لذا باید به دقت بررسی کنیم که آیا راه کارهایی وجود دارد که بانک بر اساس آن ها کارکردهای خود را داشته باشد بدون این که به ورطه ربا و روح ربا کشیده شود؟ 📚 برگرفته از درس فقه پول ــ استاد (دام عزه) @shamim_fegahat
@shamim_fegahat باسمه تعالی مسأله سوم: مبدأ خیار حیوان قول اول: از لحظه عقد (مشهور) مشهور قائلند از لحظه تحقق عقد بیع، خیار حیوان برای مشتری ثابت است. پ دلیل: روایتی است که خیار مجلس را با خیار حیوان در یک سیاق ذکر کرده لذا نتیجه می‌گیریم مبدأ خیار حیوان همان مبدأ خیار مجلس یعنی از لحظه تحقق عقد است. قول دوم: از زمان اتمام خیار مجلس (شیخ طوسی و..) دلیل اول: تا زمانی که یک عقد خیار مجلس دارد و جایز هست دیگر لغو است که شارع مقدس خیار دیگری مثل خیار شرط یا حیوان هم به آن عقد ضمیمه کند برای جایز نمودن آن. نقد: مممکن است ضمن عقد یا بعد عقد یا با تصرف، خیار خود را ساقط و عقد را لازم کنند و فی المجلس خیار حیوان برای مشتری فائده داشته باشد. دلیل دوم: استصحاب به دو بیان مطرح شده است: بیان اول: بقای مجعول بیان دوم: عدم حادث دلیل سوم: محال است که این جواز فسخ دو علت تامه (مجلس و حیوان) داشته باشد. دلیل چهارم: مجموع دو قاعده فقهی است که ثابت می‌کند در زمان خیار مجلس، خیار حیوان نخواهد بود. قاعده اول: اگر حیوان تا سه روز بعد بیع از بین رفت خسارتش بر عهده بایع است. قاعده دوم: اگر مبیع در زمان خیار مشترک مانند مجلس تلف شد خسارت آن بر عهده مشتری است. نقد دلیل دوم: جواب اول: تمسک به استصحاب زمانی مجاز است که نص خاص در مسأله نداشته باشیم در حالی که در محل بحث مستند فقهاء نصوص خاصه است. جواب دوم: اصل مثبت زیرا استصحاب کردید عدم حدوث خیار حیوان را در مجلس عقد و به حکم عقل نتیجه گرفتید پس خیار حیوان بعد از مجلس عقد آغاز می‌شود. نقد دلیل چهارم: در مباحث آینده خواهد آمد که اگر گفته شده تلف حیوان در زمان خیار حیوان از مال بایع حساب می‌شود، به جهت أغلبیت است که در أغلب موارد، حیوان بعد از مجلس عقد تلف می‌شود لذا گفته شده تلف از مال بایع است، حال اگر در مجلس عقد حیوان تلف شد حکمش خواهد آمد. نقد دلیل سوم: اگر معتقدید خیارات از آنجا که آثار مختلف دارند پس حقائق مختلفه هستند در این صورت جواب از استدلال شما واضح است که برای مشتری در مجلس عقد دو حقیقت مستقل و مختلف به نام خیار مجلس و خیار حیوان محقق شده است علت خیار مجلس، مجلس عقد است و علت خیار حیوان هم حیوان بودن مبیع است پس دو ماهیت متعدد است لذا توارد علیتین بر معلول واحد نیست بلکه دو علت و دو معلول است و اشکالی ندارد. اگر معتقدید خیارات مختلف ماهیت واحده دارند یعنی یک معلول که جواز فسخ است محال است دو علت مستقل داشته باشد، در این صورت هم استدلال شما صحیح نیست. زیرا یا مانند فخر رازی می‌گویید اسباب شرعیه فقط علامت‌اند، دیگر اشکالی ندارد که جواز فسخ معلول باشد و دو علامت داشته باشد که مجلس و حیوان است. و اگر بگویید اسباب شرعیه سبب مستقل‌اند می‌گوییم اگر تنها بودند سبب مستقل بودند اما وقتی هر دو علت ناقصه با هم جمع می‌شوند و علت تامه را تشکیل می‌دهند. پس هر یک از مجلس و حیوان بودن مبیع جزء العلة است برای تحقق جواز فسخ. نتیجه: طبق هیچ یک از مبانی توارد علتین علی معلول واحد پیش نمی‌آید. نکته: مقصود از زمان عقد می‌فرمایند در بعض عقدها به محض اتمام صیغه عقد ملکیت هم می‌آید ولی در بعض عقدها بعد از تحقق صیغه عقد ملکیت نمی‌آید مانند عقد فضولی بنابر مبنای ناقله، حال سؤال این است که خیار حیوان از لحظه عقد می‌آید یا از لحظه حصول ملکیت؟ مرحوم شیخ می‌فرمایند ظاهر این است که خیار حیوان از لحظه حصول ملکیت وجود می‌گیرد. پس اگر فرضا کسی گندم یا غذا خرید در مقابل آن حیوان تحویل داد، و قائل باشیم صاحب الحیوان خیار دارد، خیار حیوان برای بایع در وقتی است که قبض و اقباض طعام انجام شده باشد زیرا در باب أطعمه حصول ملکیت به قبض و إقباض است. همچنین کسانی که در بحث خیار مجلس در بیع صرف و سلم می‌گفتد خیار مجلس از لحظه عقد است، در مسأله پنجم از احکام خیار بحث کردیم که آیا قبل از قبض و اقباض و حصول ملکیت، خیار مجلس ثمره دارد یا نه، گفتیم در بعض موارد ثمره دارد (در قول به وجوب تکلیفی تقابض) و در بعض موارد خفاء دارد، تمام آن بحثها اینجا هم مطرح است. الحمدلله رب العالمین
☀️ساده‌ترين روش برای تعيين قبله 👈در روزهاي ۷ خرداد و ۲۵ تير، هنگام ظهر شرعی مکه، خورشيد دقيقاً عمود بر كعبه است و اين سبب می شود شاخص در مكه سايه نداشته باشد؛ از اين رو فرد در هر مكانی كه قرار دارد، خلاف سايه او سمت درست قبله را نشان مي دهد. ‼️ظهر شرعی مكه به وقت رسمی ايران در روز ۷خرداد، ساعت 12:48 و در روز ۲۵تير، 12:57 است و تعيين قبله بايد در اين زمان‌ها صورت بگيرد. 🔰مركز تحقيقات و پژوهش‌های فلكی ـ نجومی @shamim_fegahat