#امام_خمینی
#مادر
#هشدار
🔻مادرهای عروسکی
▫️خیانت بزرگی است که به ما کردند، و به ملت ما کردند. #مادرها را منصرف کردند از #بچهداری،
▫️بچهداری را یک چیز منحطی حساب کردند؛
▫️در صورتی که از دامن همین مادرها مالکاشتر پیدا میشود.
▫️از دامن همین مادرها حسینبنعلی پیدا میشود.
▫️از دامن همین مادرها اشخاص بزرگ پیدا میشوند که یک ملت را نجات میدهند.
▫️اینها این را منحطش کردند. شما را به یک صورتی میخواهند حفظ کنند.
▫️مادرها را [اگر] بتوانند به صورت #عروسک در آورند. عروسک! که هیچ کار نداشته باشد به سرنوشت ملت خودش.
📚صحیفه امام؛ ج7؛ ص447 | قم؛ 2 خرداد 1358
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#امام_خمینی
✅ اخلاص
💠 زمان بنیصدر کار را به پیروان خط امام سخت گرفته بود و همهجا از آیتالله دکتر سید محمدحسین بهشتی بدگویی میکرد. نقل است که شهید بهشتی به نزد امام خمینی(ره) مشرف میشود و درخواست میکند «مرا از پست و مقام معذور دارید. من در خدمت انقلاب و امام هستم و هرچه از دستم برآید، دریغ نمیکنم.»
💠 امام فرمودند: آقای بهشتی از بیرون چه صدایی میشنوید؟
آیتالله بهشتی گفتند: مردم اظهار ارادت میکنند و میگویند درود بر خمینی.
امام فرمودند: اگر همه بگویند مرگ بر خمینی هم هیچ تغییری در من به وجود نمیآید.
آیتالله بهشتی نگاه به زیر انداخت و دیگر چیزی نگفت.
✍ راضیه تجار، مردی که شبیه هیچکس نبود، ناشر: روزنامه همشهری
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
#امام_خمینی
☀️گوشههایی از زندگی امام راحل
▪️شما دست تنها هستید
🔹 در نوفللوشاتو روزی میهمانان بسیاری به خانه امام آمدند. بعد از ناهار دو نفر از خانمها مشغول شستن ظرفها در آشپزخانه بودند.
ناگهان صدایی را شنیدند. در را باز کردند. دیدند امام است که آستینهایش را بالا زده است.
یکی پرسید: آقا! آمدهاید وضو بگیرید؟
روحالله گفت: نه، آمدهام کمک کنم. یک کاری هم به من بدهید. امروز ظرف خیلی زیاد است و شما هم دستتنها هستید.
📗 انتخابی از کتاب خورشید بی غروب، نویسنده نادر ناصری
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#امام_خمینی
☀️گوشههایی از زندگی امام راحل
▪️تا نام امامحسین علیهالسلام میآمد
🔹 مصطفی از دنیا رفته بود. صدای قرآن از خانه امام شنیده میشد. نزدیکان با چشمان خیس، جنازه مصطفی را به خاک سپردند. نزدیک ظهر امام به حیاط آمد. وضو گرفت. مثل هر روز عبایش را بر دوش انداخت و برای نماز جماعت به مسجد رفت. بعدازظهر نیز رفت سراغ کتابهایش. پشت میز مطالعه نشست و در سکوت، 70 صفحه مطالعه کرد. او دریای آرامش بود.
در همان روزها، حاجآقا کوثری به خانه امام آمد تا روضه بخواند. او درگذشت مصطفی را تسلیت گفت. همه گریه کردند، ولی امام آرام و متین نشسته بود. غم در چشمانش موج میزد. روضهخوان گفت: «آهِ صاحب درد را باشد اثر. آقا! شما حالا از سوزِ دل امام حسین بهخوبی آگاه شدهاید، وقتیکه بر بالین جوانش حضرت علیاکبر آمد و فرمود...».
تا نام امام حسین علیهالسلام آمد، شانههای امام از گریه لرزید. اشک مثل چشمه از دیدگانش جوشید. روحالله دستمال سفید را روی چشمانش گرفت.
📗 انتخابی از کتاب خورشید بی غروب، نویسنده نادر ناصری
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#امام_خمینی
☀️گوشههایی از زندگی امام راحل
▪️نماز روشن
🔹 امام در بیمارستان بود. قرار بود فردا صبح جراحیشان کنند. امام روی تخت نشسته بود و آیههای قرآن را زمزمه میکرد.
ساعت ده شب، به دلیل ضعف شدید، به بدنش خون تزریق کردند. خوابید. نیمههای شب بیدار شد. وضو گرفت و کنار تخت، روی جانماز ایستاد تا نماز بخواند.
آن شب، نخستین شبی بود که روحالله در حالی نماز شب میخواند که چراغ اتاقش
روشن بود.
📗 انتخابی از کتاب خورشید بی غروب، نویسنده نادر ناصری
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#امام_خمینی
☀️گوشههایی از زندگی امام راحل
▪️غنچهها
🔹 هرروز نیم ساعت در حیاط قدم میزد. گاهی عروسش، فاطمه نیز همراه او بود. امام به کنار باغچه که میرسید، غنچهها را به او نشان میداد و میگفت: فاطمه! فکر میکنی این غنچه چندروزه است؟
میگفت: آقا! نمیدانم.
روحالله میگفت: «اما من میدانم. دو روز و نصف است که این غنچه باز شده است. من هر روز به دیدنش میآیم، به آن نگاه میکنم و میبینم چقدر تغییر کرده است».
📗 انتخابی از کتاب خورشید بی غروب، نویسنده نادر ناصری
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#امام_خمینی
☀️گوشههایی از زندگی امام راحل
▪️حتی نصف لیوان آب
🔹 امام داشت وضو میگرفت و مواظب بود حتی قطرهای آب هدر نرود. نوهاش که با توپ در حیاط بازی میکرد، رفت به آشپزخانه، یک لیوان آب برداشت، کمی آب خورد و لیوان نصفه را گذاشت تا برود. پدربزرگ گفت: لیوان آب را تا اندازهای پر کن که میتوانی بخوری.
برگشت. لیوان آب را برداشت. به طرف باغچه دوید و بقیه آب را پای بوتههای گل محمدی ریخت. امام متبسم شد. نوهاش دیده بود که وقتی پدربزرگ، دستمالکاغذی را برمیدارد، اگر میشود، نصف میکند تا اسراف نشود.
📗 انتخابی از کتاب خورشید بی غروب، نویسنده نادر ناصری
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#امام_خمینی
☀️گوشههایی از زندگی امام راحل
▪️چرا شما زحمت کشیدید؟
🔹نوه امام دانشجو بود و بایستی برای امتحانات آخر ترم، هر روز از قم به تهران میآمد. همان روز نخست، دلش هوای دیدن پدربزرگ را کرد. به جماران آمد و به اتاق امام رفت.
پدربزرگ دستش را دور بازوی نوهاش انداخت و پیشانیاش را بوسید.
دختر گفت: دعا کنید که امتحانها را خوب بدهم.
امام گفت: دخترم! هر روز بیا توی اتاق من. اینجا سروصدای بچهها مزاحم مطالعهات نمیشود.
گفت: آقاجان! میترسم حواس شما را پرت کنم.
امام گفت: نه، مطمئن باش حواسم را پرت نمیکنی.
اتاق ساکت بود. نفهمید کی پدربزرگ از اتاق بیرون رفت و با یک سینی چای برگشت. چای را جلوی نوهاش گذاشت.
دختر از خجالت سرخ شد. با دستپاچگی گفت: آقاجان! چرا شما زحمت کشیدید؟ خودم این کار را میکردم.
لبخند شیرینی روی لبهای امام شکفت و بهآرامی گفت: وقت مطالعه، هرکس باید حواسش به درس باشد. نه چیز دیگر.
دختر، دستان روحالله را بوسید.
📗 انتخابی از کتاب خورشید بی غروب، نویسنده نادر ناصری
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#امام_خمینی
#چهارده_خرداد
▪️همچون سكوت علي علیهالسلام
چه شد که آن غرش و فریادهای کوبنده امام، پس از ورود آيتالله بروجردی به قم، به خاموشی گرایید؟ نکته آن این است که وی مرد خدا بود. حرکت و سکون او، سخن گفتن و سکوت او، بر محور وظیفه میگشت. پس از زعامت گسترده مرحوم بروجردی، دیگر امام وظیفهای جز «النَّصِيـحَـةُ لِأَئِمَّةِ الْـمُسْلِمِينَ» نداشت و به همین جهت در این مقطع فقط به بحثهای علمی و تربیتی پرداخت. این سکوت امام، در برابر مرحوم بروجردی، بسان سکوت علی علیهالسلام، در برابر پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود.
✍️ آیتالله جعفر سبحانی
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#امام_خمینی
#چهارده_خرداد
▪️از جواني امام
میفرمود: «در دوران جوانی، پنجشنبه و جمعهای بر ما نگذشت مگر این که با دوستان جلسه انسی تشکیل میدادیم و به خارج از قم و بیشتر به سوی جمکران میرفتیم. در فصل برف و بارانی در خود حجره به برنامه انسی اشتغال میورزیدیم و هنگامی که صدای مؤذن به گوش میرسید همگی به نماز میایستادیم.»
✍️ آیتالله جعفر سبحانی
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#روحالله
▫️گل رفت و شمیم خوشش اینجاست هنوز
بلبل به هوای گل چه شیداست هنوز
رفتی ز جهان اگر چه ای روح خدا
لیکن علم مهر تو بر پاست هنوز
▪️رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت #امام_خمینی (ره) تسلیت باد.
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena