eitaa logo
شمیم آشنا
15.1هزار دنبال‌کننده
34.7هزار عکس
7هزار ویدیو
303 فایل
🗂 بزرگترین مرجع کلیپ های کوتاه مهارت های زندگی مشترک و تربیت فرزند و محتوای سبک زندگی در کشور 👤 @AshenaOnline ادمین 🆔 http://sapp.ir/Shamimeashena سروش 🆔 https://eitaa.com/shamimeashena ایتا 🆔 https://rubika.ir/shamimeashenarubika روبیکا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهيد محمد ابراهيميان 🔹شب حمله همه پيشاني‌بندها را ريخته بود به هم. دنبال پيشاني‌بندی مي‌گشت كه رويش نوشته باشد «يا فاطمه الزهرا» بچه‌ها گفتند «يكيش‌رو بردار ديگه، مگه فرقي هم مي‌كنه؟» جواب داد «من مادر ندارم. دلم خوشه وقتي شهيد شدم، حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بيايند بالاي سرم برام مادری كنن». 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
10.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صاحب قبر بی نشون سلام مادر ..♥️ [صلی الله علیکِ یا فاطمه الزهرا] حاج_مهدی_رسولی 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
💠 آخرین لحظات (س) 🔸 اسماء بنت‌عمیس می‌گوید: هنگامی‌که (س) به حال احتضار افتاد، به من فرمود: «هنگامی‌که در ساعت رحلت پیامبر (ص) نزد ایشان آمد مقداری کافور از آورد. 💠 پیامبر (ص) آن را سه قسمت کرد؛ یک قسم آن را برای خود برداشت و یک قسم آن را برای علی (ع) و یک قسم آن را برای من گذاشت که وزن آن 40 درهم بود.» آن‌گاه به من فرمود «ای اسماء آن کافور باقی‌مانده را که در فلان‌جا است بیاور و کنار سرم بگذار.» این را گفت و جامه‌اش را به سر کشید و فرمود «اندکی صبر کن و در انتظار من باش، سپس مرا صدا بزن، اگر جواب تو را ندادم بدان که به پدرم ملحق شده‌ام.» 🔸اسماء اندکی صبر کرد، سپس (س) را صدا زد و جوابی نشنید، صدا زد: یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفی، یا بِنْتَ اَکْرَمُ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّساء یا بِنْتَ خَیْرِ مَنْ وَطَأَالحِصی یا بِنْتَ مَنْ کانَ مِنْ رَبِّه قابَ قَوْسَیْنِ‌اَوْ اَدْنی؛ ای دختر محمد مصطفی (ص)! ای دختر بهترین انسان‌ها! ای دختر برترین کسی که بر روی زمین راه می‌رفت، ای دختر کسی که در شب معراج به جایگاه خاص قرب الهی رسید. باز جواب نشنید، اسماء روپوش را کنار زد، ناگاه دریافت که (س) به لقاءالله پیوسته است. خود را به روی (س) انداخت و او را بوسید و عرض کرد: «ای ! وقتی‌که به حضور پدرت خدا (ص) رسیدی، سلام مرا به او برسان.» 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌷شهيد حاج محمدجعفر نصر اصفهانی ▫️يك روز پيش از عمليات بيت‌المقدس رفت حمام براي غسل شهادت. وقتي برگشت گردان، با هم از جنگ و جبهه حرف زديم. خواست برود. با اصرار من، راضي شد برسانمش. تا نشستيم توي ماشين گفت «روضه حضرت زهرا بخون.» روضه كه شروع شد، حالش تغيير كرد. از شدت گريه، شانه‌هايش تكان مي‌خورد. صورتش خيس شده بود. وقتي رسيديم گفت «اگه شهيد شدم، روز قيامت شهادت بده براي حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها گريه كردم». 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌷شهيد عبدالمجيد سپاسي ▪️اهل‌بيت را از جان‌ودل مي‌خواست، اما سر و سري داشت با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها. نام بي‌بي، از دهانش نمي‌افتاد. آن‌قدر «يازهرا يازهرا» مي‌گفت كه شده بود ملكه ذهنش. وقتي تركش خورد، همين ذكر روي لب‌هايش بود. لحظه‌هاي آخر هم يازهرا گفت، خنديد و شهيد شد. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
▪️تلافی ✍️ جواد محمدزمانی آنان که بر این خانه هجوم آوردند در خاک، نهال کینه را پروردند در کعبه علی شکسته بت‌هاشان را اکنون به در خانه تلافی کردند 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌷شهيد محمد اسلامي‌نسب ▪️چشمش آسيب جدي ديد. دكترها مي‌گفتند بينايي‌اش را از دست داده و ديگر نمي‌شود كاري كرد. جراحي هم بي‌فايده است. راضي‌شان كرد جراحي كنند. گفت «شما كاري به نتيجه‌اش نداشته باشين، فقط با ذكر يازهرا شروع كنين.» بعد از عمل، دكترها متعجب بودند. جراحي موفق بود. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
سلام بر امامی که جواب سلامش را نمی دادند ؛ السلام علیک یا امیرالمومنین 💔 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌷شهيد گمنام ▫️سال 1372 محور فكه، محدوده ارتفاعات 112، هرچه مي‌گشتيم شهيدي پيدا نمي‌شد. دست به دامان حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها شديم. توي دلم گفتم «بي‌بي‌جان! ما به عشق مفقودين اومديم اين‌جا، اگر قابل مي‌دونين عنايتي كنين تا شهدا به ما نظر كنن، اگر نه برگرديم تهران.» فرداي آن روز با دل شكسته دست به كار شديم. هر كس با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها زمزمه‌اي داشت. توي همين حال نگاهم افتاد به يك بند انگشت. با سرنيزه زمين را كندم. خاك‌ها را كه با بيل دستي برداشتم جنازه دو شهيد، كنار هم پيدا شد. پشت پيراهنشان نوشته شده بود «مي‌روم تا انتقام سيلي زهرا بگيرم.» ✍️ سید بهزاد پديدار 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌷شهيد سید علی دوامي ▫️هميشه يك شال سبز مي‌بست به كمرش. با روضه حضرت زهرا سلام‌الله علیها خيلي مأنوس بود. همه روضه‌ها یک‌طرف، اين روضه هم یک‌طرف. روز 21 ماه رمضان خمپاره خورد كنارش. يك تركش توي پهلويش فرو رفت. شهيد شد؛ مثل مادرش با پهلوي زخمي. •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_بعد زهرا؛دیگر علی دست بر کمر میگیرد💔 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌷شهيد سید کمال فاضلي 🏴عمليات محرم مجروح شد. دكترها از زنده ماندنش قطع اميد كردند. حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها را خواب ديد. فرموده بودند «پسرم تو شفا گرفتي. بلند شو. فقط بايد قول بدهي كه جبهه را ترك نكني.» بعد از اين خواب، سر از پا نمي‌شناخت. عمليات خيبر، فرمانده گردان حضرت علي‌اكبر علیه‌السلام شد. اسم گردانش را عوض كرد و گذاشت يازهرا. وقتي شهيد شد، ايام فاطميه بود. تركش خورده بود به پهلويش. •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena