#امام_کاظم
امام کاظم( ع) از پدران گرامی اش روایت می کند که پیامبر خدا( ص) به امام علی( ع) فرمودند: یا علی، هرگاه #سختی وناگواری به تو روی آورد، بگو:
« اللَّهُمَّ إِنّی أَسئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ،وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَن تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَأَن تُنجِیَنی مِن هذَا الغَمِّ »
📚صحیفة کاظمیه.ص289
#زیارت_امام_کاظم
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِيِّ الطَّاهِرِ الزَّكِيِ
النُّورِ الْمُبِينِ (الْمُنِيرِ) الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِيكَ
اللَّهُمَّ وَ كَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِكَ وَ نَهْيِكَ وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ
وَ كَابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَ الشِّدَّةِ فِيمَا كَانَ يَلْقَى مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ
رَبِّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَكَ وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ إِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
#امام_کاظم
دعای سریع الاجابة از حضرت موسی بن جعفر(ع) :
« اللّٰهُمَّ إِنِّى أَطَعْتُكَ فِى أَحَبِّ الْأَشْياءِ إِلَيْكَ وَهُوَ التَّوْحِيدُ ،
وَلَمْ أَعْصِكَ فِى أَبْغَضِ الْأَشْياءِ إِلَيْكَ وَهُوَ الْكُفْرُ ،
فَاغْفِر لِى ما بَيْنَهُما ،
يَا مَنْ إِلَيْهِ مَفَرِّى آمِنِّى مِمَّا فَزِعْتُ مِنْهُ إِلَيْكَ
اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الْكَثِيرَ مِنْ مَعاصِيكَ ،
وَاقْبَلْ مِنِّى الْيَسِيرَ مِنْ طاعَتِكَ ،
يَا عُدَّتِى دُونَ الْعُدَدِ ،
وَيَا رَجائِى وَالْمُعْتَمَدَ ،
وَيَا كَهْفِى وَالسَّنَدَ ،
وَيَا وَاحِدُ يَا أَحَدُ ،
يَا قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ اللّٰهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ؛
أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مَنِ اصْطَفَيْتَهُمْ مِنْ خَلْقِكَ وَلَمْ تَجْعَلْ فِى خَلْقِكَ مِثْلَهُمْ أَحَداً ،
أَنْ تُصَلِّىَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَتَفْعَلَ بِى ما أَنْتَ أَهْلُهُ
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِالْوَحْدانِيَّةِ الْكُبْرىٰ ،
وَالْمُحَمَّدِيَّةِ الْبَيْضاءِ ،
وَالْعَلَوِيَّةِ العُلْيا ،
وَبِجَمِيعِ مَا احْتَجَجْتَ بِهِ عَلىٰ عِبادِكَ ،
وَبِالاسْمِ الَّذِى حَجَبْتَهُ عَنْ خَلْقِكَ فَلَمْ يَخْرُجْ مِنْكَ إِلّا إِلَيْكَ
صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْ لِى مِنْ أَمْرِى فَرَجاً وَمَخْرَجاً ،
وَارْزُقْنِى مِنْ حَيْثُ أَحْتَسِبُ وَمِنْ حَيْثُ لَاأَحْتَسِبُ ، إِنَّكَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ »
باید “مطامیر” را با پوست و استخوانت لمس کرده باشی، تا این گونه با پروردگارت مناجات کنی!
▪️يا مُخَلِّصَ الشَّجَرِ مِنْ بَيْنِ رَمْلٍ وَ طينٍ وَ مآء
▪️وَ يا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ
▪️وَ يا مَخَلِّصَ الْوَلَدِ مِنْ بَيْنِ مَشيمَةٍ وَ رَحِمٍ
▪️ وَ يا مُخَلِّصَ النّارِ مِنْ بَيْنِ الْحَديدِ وَ الْحَجَرِ
▪️وَ يا مُخَلِّصَ الرُّوحِ مِنْ بَيْنَ الاَحْشآءِ وَالاَْمْعآءِ
▪️خَلِّصْنى مِنْ يَدَىْ هارُونَ
« ای برون آورندهی درخت از میان ریگ و گل و آب و اى برون آورنده شير از ميان سرگين و خون
و ای برون آورنده نوزاد از میان پرده و رحم
و اى برون آرنده آتش از ميان آهن و سنگ
و ای برون آورنده ی جان از میان احشا و رودهها
نجاتم ده از دست هارون!»
________________
یا موسی ابن جعفر(ع) !
مگر در زندان چه بر سرت آمد که خلاصی بذر از دل خاک و خلاصی طفل از رحم مادر و خلاصی شیر از سینه مادر و خلاصی گدازههای آتش از زیر زمین و در نهایت، خلاصی روح از بدن را بر زبان میآوری؟
مگر چه شباهتی بین شرایط تو و اینهاست!؟…
#یابابالحوائج
https://mahdion73.kowsarblog.ir
#شهادت_امام_کاظم
ماجرای عجیب امام کاظم (ع) و زنی بنام شطیطه
🔹 آیت الله حائری شیرازی (ره) :
شطیطه یک خانم نیشابوری است.
اهالی نیشابور برای موسی بن جعفر علیه السلام وجوهاتشان که شامل سکههای طلا میشد را فرستادند. شطیطه چهار سکه درهم سیاه فرستاد با یک کلاف نخ. فردی که به نمایندگی از اهل نیشابور به مدینه رفته بود، وجوهات را تحویل امام داد.
حضرت نگاه به سکهها کرد، کیسه کیسه طلا. حضرت فرمود: من قبول نمیکنم، ما نیازی نداریم، اینها را به صاحبشان برگردانید. حضرت فرمود: دیگر چیزی نیست؟
مرد نیشابوری گفت نه.
بار دیگر امام فرمود: خوب فکر کن.
مرد نیشابوری گفت بله، یک زنی وقتی من میخواستم بیایم یک کلافی داد و چند تا درهم سیاه، چون قابل شما را نداشت؛ من رویم نشد بیاورم.
امام فرمود: همان را بیاور. حضرت سکه سیاه و کلاف را برداشت. بعد به او فرمود: بلند شو؛ رفتند یک مقداری پارچه آوردند، یک مقدار پول، گفت این را بده به آن خانم؛ بگو:
« این پارچه از پنبهای بود که ملک اجدادی ماست و خواهرم حکیمه به دست خودش این پنبه را رشته و این پارچه را بافته. این را دادم برای کفنت. از وقتی که این پارچه به تو میرسد تا وقتی این پول را مصرف کنی در حیات هستی.
مقداری میماند برای خرج بقیه مقدمات کفن و دفن. به او سلام برسان و بگو روز رفتن تو ما میآییم، و من بر تو نماز میخوانم.»
این فرد میگوید من برگشتم نیشابور. وقتی برگشتم همینهایی که پول طلا داده بودند،دیدم در این چند ماه که من نبودم عقیده شان عوض شده و امام موسی بن جعفر علیه السلام را دیگر قبول ندارند و عبدالله افطح را امام می دانند. طبیعی بود که احساس میکردند پول شان هدر رفته اگر حضرت قبول کرده باشد.
وقتی پول را به ایشان دادم خوشحال شدند که پول شان به ایشان برگشته.
رفتم سراغ آن شطیطه، پارچه و سکهها را به او دادم، سلام آقا را رساندم.
گفتم : (آقا) درهمها را تحویل گرفتند و دعا کردند!
من روزشماری میکردم ببینم این زن کی فوت میکند. روز نوزدهم شطیطه فوت کرد و من به علما گفتم: حضرت مال هیچکس را قبول نکرد الا این زن.
تجلیل عجیب و تشییع پرشکوهی از او شد و من میخواستم بدانم چه کسی بر او نماز میخواند.
علما به صف ایستاده بودند، همه به صف ایستاده بودند، یک دفعه دیدم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام آنجا حاضر شد؛ تکبیر را گفت و نماز را خواند و اینها هم گفتند شاید یکی از علما برای یک شهر دیگر بوده، آمدند جلو به احترام او. هیچکس نفهمید کی بود نماز خواند.
حضرت نماز را بر او خواند. وقتی نمازش تمام شد، به من یک نگاهی کرد ،یعنی یادت آمد من وعده دادم؟ آنرا عملی کردم. زبانم بند آمده بود که حرفی بزنم.
#امام_کاظم
امام كاظم(عليه السلام) مى فرمايد:
«يا هِشام! إنّ العُقَلاءَ ترَكوا فُضولَ الدُّنيا فَكَيف الذّنوب، وتَرْكُ الدّنيا مِن الفَضْلِ وتَرْكُ الذّنوبِ مِنَ الفَرْضِ.
عاقلان اضافات دنيا را ترك كرده اند تا چه رسد به گناهان، چراكه ترك دنيا فضيلت است و ترك گناهان فريضه»!!
#وفات_حضرت_ابوطالب
عبدمناف بن عَبْدُالمُطَّلِب مشهور به ابوطالب پدر امام علی(ع)، عموی پیامبر اسلام(ص) و از بزرگان مکه و بنیهاشم بود. او در دوره کوتاهی منصب سقایة الحاج (آبرسانی به حاجیان) را بر عهده داشت و پس از وفات پدرش عبدالمطلب، سرپرستی برادرزادهاش حضرت محمد(ص) را بر عهده گرفت و در دوران رسالت پیامبر(ص) از او حمایت میکرد.
ایمان ابوطالب، از بحثهای اختلافی بین شیعه و برخی از اهل سنت بوده است.
عالمان شیعه با استناد به گزارشهای تاریخی، سخنان اهل بیت پیامبر(ص) و اشعار ابوطالب به ایمان او معتقدند. او در 26 رجب از سال دهم بعثت درگذشت و در قبرستان حجون به خاک سپرده شد.
#ایمان_ابوطالب
از امیر المؤمنین على(ع) نقل شده است:
«والله ما عبد أبی ولا جدّی عبد المطّلب ولا هاشم ولا عبد مناف صنماً قطّ»؛ به خدا سوگند پدرم و جدّم عبدالمطّلب و هاشم و عبد مناف هرگز بُتى نپرستیدند.
گفته شد: چه چیزى مى پرستیدند؟
فرمود: «کانوا یصلّون إلى البیت على دین إبراهیم(ع) متمسّکین به»؛به طرف کعبه نماز مى خواندند و بر دین ابراهیم بودند و به آن متمسّک بودند.
کمال الدین، صدوق، ص 104
#ایمان_ابوطالب
ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغة مى نویسد:
روایت شده است: از على بن حسین(ع) درباره ایمان ابوطالب سؤال شد، فرمود:
«واعجبا إنّ الله تعالى نهى رسوله أن یقرّ مسلمة على نکاح کافر وقد کانت فاطمة بنت أسد من السابقات إلى الإسلام ولم تزل تحت أبی طالب حتّى مات»؛
تعجّب مى کنم ، خداوند تعالى پیامبرش را نهى کرد از اینکه زن مسلمانى را در عقد ازدواج مرد کافر باقى گذارد ، و فاطمه بنت اسد از زنانى بود که به اسلام سبقت گرفت و تا زمان وفات ابوطالب همسر او بود.