#میلاد_حضرت_مادر_مبارک ۱
در سفر روحانی بود.
عجایب خلقت را یکی به یکی پشت سر می گذاشت.
هر یک از آنچه که حضرت در معراج می دید، بهت و حیرت او را بر می انگیخت!
اما حیرت انگیزترین مطلب، یک خبر بود در میان آن همه عجایب ملکوت!
و آن بشارت تولد یک دختر بود!
" یَا مُحَمَّد! إِنَّ اللهَ تَعَالَی یُبَشِّرُکَ بِفَاطِمَۀَ مِنْ خَدِیجَۀَ بِنْتِ خُوَیْلِدٍ..."
براستی چگونه ممکن است در زمانی که داشتن دختر ننگ محسوب می شد و زنده بگور کردنش مردانگی و افتخار، در این سفر او را بشارت به داشتن دختری بدهند؟!
چقدر متفاوت است ارزش های الهی با ارزش های زمینی!
یک خبرمهم تردر سفری مهم ، و آن بشارت تولد یک دختر، دختری که خداوند نامش را انتخاب کرده است!
باید خیلی دیدنی باشد این هدیه الهی!
#طرید
@shamimemalakut
#میلاد_حضرت_مادر_مبارک ۲
امر مهمی پیش آمده!
خداوند به پیامبر ص دستور داده که باید چهل شبانه روز از خدیجه س دوری گزیند.
دستور عجیبی است!
جبرئیل با هیبت اصلی نزد او آمده و او را ندا داد:
" یَا مُحَمَّدُ الْعَلِیُّ الْأَعْلَی یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلَامَ وَ هُوَ یَأْمُرُکَ أَنْ تَعْتَزِلَ عَنْ خَدِیجَۀَ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً"
«ای پیامبر بزرگوار! خداوند بر تو سلام می فرستد و به تو دستور می دهد که چهل روز از خدیجه فاصله بگیری.»
ندیدن خدیجه، در روزهای غریبی که سخت به دیدنش نیازمند است و التیام بخش زخم زبان های کفار؟!
" فَشَقَّ ذَلِکَ عَلَی النَّبِیِّ وَ کَانَ لَهَا مُحِبّاً وَ بِهَا وَامِقاً، پس، آن بر پیامبر(ص) سنگین و سخت آمد؛ زیرا او عاشق و دلباخته همسر وفادار خویش بود.»
اما رابطه او با خدا عاشقانه تر از آن است که در مورد دستور ها چون و چرا کند!
چهل روز جدایی از همسری که قلبش را آرام می کرد!
چه اتفاقی قرار است بیفتد؟!
چه خبری در راه است که با فراق معشوق شروع می شود؟!
و خدا می دانست فراق خدیجه برای او سخت بوده که او را امر کرده است!
وای که سفر عشق چه وادی های سهمگینی دارد!
#طرید
@shamimemalakut
#میلاد_حضرت_مادر_مبارک ۳
اما عشق او به حضرت حق چنان بود که حتی به خانه نرفت تا به خدیجه اطلاع دهد.
و خدیجه فقط پذیرفت بی چون و چرا!
ابهام!
ابهام!
ابهام!
گزینه لاینفک زندگی یک عاشق، تا مدام عشق خودش را محک بزند و در پیچ و خم سختی ها، به معشوق خود اعتماد کند!
زخم و زبان خویشانش کم بود، حالا تنهایی هم به سراغش آمده بود!
....خدیجه! تو آن جلال و شکوه زندگی شاهانه ات را رها کرده ای و کدبانوی خانه ای شده ای که سفره اش همیشه خالی است و مرد آن خانه، بدون پشتوانه ی عرب!
وای که چقدر توضیح دادن سخت است برای کسانی که، معیارهایشان با تو متفاوت است!
اما پیام پیامبر ص که عمار آورده بود، قلبش را آرام کرد:
به خدیجه بگو:
" یَا خَدِیجَۀُ لَا تَظُنِّی أَنَّ انْقِطَاعِی عَنْکِ وَ لَا قِلًی وَ لَکِنْ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی بِذَلِکَ لتنفذ أَمْرَهُ فَلَا تَظُنِّی یَا خَدِیجَۀُ إِلَّا خَیْراً فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیُبَاهِی بِکِ کِرَامَ مَلَائِکَتِهِ کُلَّ یَوْمٍ مِرَاراً "
" گمان نکن که من از تو بریده و تو را رها کرده ام؛ بلکه پروردگارم برای اجرای آن به من دستور فرموده است. در آن، خیر بیاندیش. خداوند هر روز به وجود تو به بزرگان فرشته ها افتخار می کند.»
چه پیام عاشقانه ای از مردی که آخرین پیامبر خداست!
مگر هر کس پیامبر باشد، نمی تواند عاشق همسرش باشد؟!
#طرید
@shamimemalakut
#میلاد_حضرت_مادر_مبارک ۴
چهل رمز عجیبی است!
عدد عاشقی!
سکوی پرواز، البته اگر بتوانی دوام بیاوری!
و حالا چهل روز فراق از خدیجه، با شیرینی بندگی و عبادت در هم آمیخته شده است!
«فَأَقَامَ النَّبِیُّ أَرْبَعِینَ یَوْماً یَصُومُ النَّهَارَ وَ یَقُومُ اللَّیْلَ، پیامبر در این چهل روز، روزه دار بود و در شب به عبادت می پرداخت.»
اما کجا؟!
خانه فاطمه بنت اسد مادر علی ع!
پیامبر ص به خدیجه س پیام فرستاده: «فَإِنِّی فِی مَنْزِلِ فَاطِمَۀَ بِنْتِ أَسَدٍ، من در منزل فاطمه بنت اسد هستم.»
خانه فاطمه ی بنت اسد؟!
همان فاطمه ای که خانه کعبه برایش آغوش گشوده و چهار روز پذیراییش کرده، همان فاطمه ای که عشق پیامبر ص را با شیرش در جان علی ع آمیخته، همان فاطمه ای که در حق پیامبر ص مادری کرده، همان فاطمه ای که علی ع را فدایی پیامبر ص تربیت کرده است، همان فاطمه ای که پیامبر ص، عاشق جعفرش بوده و او را لقب "طیار" داده است، همان فاطمه ای که فرزند عقیلش، حامی حسین ع بوده، همان فاطمه ای که شویش، حامی بزرگ پیامبر ص بوده است!
عجب فاطمه ای!
خانه ات آباد که میزبان پیامبر ص گشته ای!
#طرید
@shamimemalakut
#میلاد_حضرت_مادر_مبارک ۵
چهل روز پایان یافته است، شیرینی اطاعت و عبادت کام پیامبر ص را عطر آگین کرده است که جبرئیل فرود آمد و گفت:
ای پیامبر بزرگوار! خداوند به تو درود می فرستد و به تو دستوری می دهد که برای هدیه و تحفه او آماده شوی.
پیامبرص به او گفت: تحفه پروردگار چیست؟
جبرئیل گفت: من به آن آگاهی ندارم.
در آن وقت، میکائیل فرود آمد و با او ظرفی بود که با پارچه ای از سندس پوشیده شده بود. آن را جلوی پیامبر(ص) گذارد!
نزول دو فرشته برای انجام یک امر الهی، یکی حامل پیام و یکی حامل هدیه الهی، همه عظمت اتفاق را می رساند.
قرار است چه اتّفاقی بیافتد؟
شاید این فراز زیارت فاطمه زهرا س ما را روشن کند:
«فاطمۀُ بنتُ رسول الله وَ بِضعَه لَحمِهِ و صَمیم قَلبِهِ و فَلذَه کبدِهِ وَ التَّحیه مِنکَ لَهُ وَ التُحفه.
فاطمه دختر رسول خدا، پاره تن و قوام قلب او، پاره جگرش و آنکه هدیه و تحفه پروردگار برای پیامبر(ص) بود.»
#طرید
@shamimemalakut
#میلاد_حضرت_مادر_مبارک ۶
و آنگاه جبرئیل به پیامبر ص گفت: پروردگار به تو دستور می دهد که از این غذا افطار کنی و سپس ظرف را آشکار ساخت. در آن، خوشه ای خرمای تازه و خوشه ای انگور بود. رسول خدا ص از آنها میل فرمود. بعد از آن، آب نوشید تا سیراب شد. پس اراده فرمود دست های خود را بشوید؛ جبرئیل بر دست هایش آب ریخت!
میکائیل آن را شست وشو داد و اسرافیل با دستمالی خشک کرد. آنگاه اضافه غذا را با ظرف آن به طرف آسمان بردند!
اما پیامبری ص که هرگز طعام خوردن را به تنهایی دوست نداشت و همیشه هنگام افطار به علی ع می فرمود تا در را باز کند ،تا رهگذری هم سفره او شود، آن شب تنها از آن طعام خورد و کسی را در آن شریک نکرد،
تا فاطمه س، یگانه و منحصر بفرد باشد!
تا وقتی عایشه به بوسیدن مکرر فاطمه س، توسط پیامبر ص اعتراض می کند، حضرت به او بگوید که ریشه و جان فاطمه از بهشت است!
تا وقتی سختی ها، قلب پیامبر ص را آزرده می کند، با بوییدن فاطمه س آرام گیرد و بگوید:
پس هر گاه که مشتاق بهشت می شوم، او را می بوسم و بوی درخت طوبا را استشمام می کنم...»
همان طور که در حدیث آمده: «الصدّیقۀُ الکبری، راحةُ روحِ المصطفی، حامِلةُ البَلوی مِن غیرِ فزعٍ وَ لا شَکوی وَ صاحِبَۀُ شَجَرَةِ طُوبی. صدّیقه کبری، آرامش روح پیامبر ص و حمل کننده بلاها بدون گِله و شکایتی و جزع و فزع و صاحب درخت طوبا است."
حالا می توان فهمید که چرا فاطمه، فاطمه است!
#طرید
@shamimemalakut
#میلاد_حضرت_مادر_مبارک ۷
عجیب است!
خدیجه س قبل از وی نیز بارداری داشته، اما این اتفاقی نادر است که فرزند در بطنش، با او سخن می گوید و او را به صبر و شکیبایی دعوت می کند!
اصلا به کسی گفتنی نیست، چون باور کردنی نیست!
و لذا خدیجه س حرف زدن فاطمه س با خود را، از پیامبر(ص) مخفی می کرد تا اینکه روزی رسول خدا شنید که خدیجه س ، با فاطمه س صحبت می کند!
حضرت پرسید: «با چه کسی سخن می گویی؟»
خدیجه عرض کرد: جنینی که در شکم من است، پیوسته با من حرف می زند و موجب آرامش من می شود.
آری او علاوه بر اینکه ام ابیها بود، آرامش بخش مادرش نیز بود.
فاطمه جان ! چقدر دلنشین است که بودنت پیامبر ص را و خدیجه س را و علی ع را آرام می کند!
تو آرامش بخش کسانی هستی که خودشان در سختی ها پناهگاه دیگرانند!
پس چطور مردم آن زمان روح ملکوتی ات را نشناختند؟!
#طرید
@shamimemalakut
#میلاد_حضرت_مادر_مبارک ۸
بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت است و پیامبر ص ۴۵ سال دارد که درد به سراغ خدیجه س آمده است!
حال زمان فارغ شدن است.زنان در این زمان پشتیبان همدیگرند، ولی وقتی که خدیجه س به زنان قریش و بنی هاشم پیغام فرستاد و از آنها کمک خواست، آنها بخاطر کینه ای که از ازدواج او با پیامبر ص داشتند، به یاری او نیامدند!
شاید هم نباید دنبال آنها می فرستاد، چون آنها از او دوری می کردند و به وی سلام نمی کردندو جواب سلامش را نمی دادند!
باشد چه بهتر!
همیشه در غربت و بیکسی معجزه خدا رخ می کند و روزنه های اجابت جوانه می زند!
در این هنگام، چهار زن بلند قامت و نورانی بر او وارد شدند که حضرت خدیجه چون آنها را دید، ترسید.
یکی از آنان گفت: ای خدیجه! ناراحت مباش؛ چرا که ما را پروردگارت به سوی تو فرستاده است. ما خواهران تو هستیم؛ من ساره هستم و ایشان آسیه، دختر مزاحم، رفیق تو در بهشت، این مریم، دختر عمران و ایشان صفورا، دختر شعیب است.
چهار زن برتر و الگو فضیلت، کمر به خدمت فاطمه س بسته بودند!
#طرید
@shamimemalakut
#میلاد_حضرت_مادر_مبارک ۹
پس هنگامی که حضرت فاطمه(س) پا به عرصه زمین نهاد، نوری عظیم از ایشان بلند شد تا اینکه این نور به تمام خانه های مکّه داخل شد و در شرق و غرب زمین، جایی از این نور خالی نماند. این همان " مثل نوره کمشکاة" است!
شکوفه ها، شگفت زده از طراوات نوزادی شدند که عطر خدا را به همراه داشت و ستارگان، خیره در سیمای طفلی شدند که نور آفریدگار در آن باز تابیده بود و خدیجه س شادمان از ولادت دختری که بوی عصمت می داد و طعم بهشت را دارا بود!
حضرت فاطمه س در بدو تولّد خود، لب به سخن گشود:
«فَنَطَقَتْ فَاطِمَۀُ(س) بِشَهَادَۀِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ أَنَّ أَبِی رسول الله(ص) سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَنَّ بَعْلِی سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ وَ أَنَّ وُلْدِی سَیِّدُ الْأَسْبَاطِ ثُمَّ سَلَّمَتْ عَلَیْهِنَّ وَ سَمَّتْ کُلَّ وَاحِدَۀٍ مِنْهُنَّ بِاسْمِهَا
خدایی جز الله نیست. پدرم رسول خداست و سرور تمام انبیا. همسرم علی مرتضی(ع)، سرور تمام اوصیا و فرزندانم حسن و حسین: سرور تمام بنی آدم.
سپس نام تک تک فرزندان [معصومش] را برد و بر آنها سلام کرد.»
آری تو تمام راه هدایت را آمده بودی، دنیا آخرین مقصد تو بود!
آخرین مقصد که با تو ملاقات کنیم و از ثمره های وجود ملکوتی ات، خوشه های سعادت را بچینیم!
صلی الله علیک یا ام الائمه یا فاطمه زهرا ، یا عصمه الله الکبری س.
#طرید
@shamimemalakut