هدایت شده از نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی 🌍
بدان! علمے ڪہ سودمند نباشد، فايدہ اے نخواهد داشت، و دانشے ڪہ سزاوار يادگيرے نيست سودے ندارد.
#نهج_البلاغہ ،نامه۳۱
علم نافع چیست؟و چہ ویژگے هایے دارد؟و چہ ڪسانے سزاوار یادگیرے آن هستند؟
ما براے یافتن پاسخ این سولات نهج البلاغہ شریف را مورد بررسے قرار دادیم
و با تتبع در این ڪلمات وحیانے بہ معارف زیبایے رسیدیم،اڪنون آن را در اختیار شما میگذاریم تا هم بہ داشتن چنین معارفے بہ خود ببالیم وهم راهگشاے جان هاے تشنمان باشد
با ما همراہ باشید👥
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_خوانی
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@nahjolbalagheiha
┗━━━🍂━━
#هواپیمای_اوکراینی
در سال دهم بعثت ،با مرگ "ابوطالب"، دشمنان پیامبر (ص)، جرئت بیشتری نسبت به آزار آن حضرت پیدا کردند، از اینرو، رسول خدا (ص) در صدد استمداد از قبیله ثقیف که در طائف بودند، بر آمده و میخواست با جلب نظر آنها، پشتیبان تازهای برای پیشرفت دین خویش بدست آورد. از اینرو به تنهایی حرکت کرد.
پس از ورود به شهر طائف یکسره به خانۀ رئیس قبیلۀ «ثقیف» رفت. رسول خدا (ص) هدف خود را از آمدن به طائف، برای آنها توضیح داده و از آنها خواست که او را در پیشرفت هدفش یاری کنند.
یکی از ایشان گفت: «من جامۀ کعبه را پاره میکنم؛ اگر تو پیامبر خدا باشی!
دیگری گفت: آیا خدا غیر از تو کسی را نیافت که به پیامبری بفرستد!
و سومی گفت: به خدا من هرگز با تو گفتگو نخواهم کرد؛ زیرا اگر تو چنانچه میگویی، فرستادهای از جانب خداوند هستی و در این ادعا راست میگوئی، بزرگتر از آنی که با تو گفتگو کنم و اگر دروغ میگوئی و بر خدا دروغ میبندی، شایستگی آن را نداری که با تو صحبت کنم!
رسول خدا (ص) از آنها تقاضا کرد که آنچه در آن مجلس گذشته است، پنهان کنند و مردم طائف را از سخنانی که میان ایشان رد و بدل شده بود، آگاه نکنند تا آنان را نسبت به آن حضرت جسور کند!
اما فرومایگان طائف، به پیامبر (ص) جسارت کرده و حضرت از دست آنها به دیوار باغی پناهنده شد و دست به درگاه پروردگار متعال، بلند کرد و گفت:
«پروردگارا!
من شکایت ناتوانی و بیپناهی خود و استهزاء و بیزاری مردم را نسبت به خود، پیش تو میآورم.
ای مهربانترین مهربانها! تو پروردگار ناتوانان و فقیران و خدای منی!
مرا در این حال به دست که میسپاری؟
به دست بیگانگانی که با ترشروئی با من رفتار کنند؟
یا دشمنی که مالک سرنوشت من شود؟
خداوندا! اگر تو بر من خشمگین نباشی به تمام این دشواریها، من تن در میدهم،
و اگر تو بر من خشنود باشی، بر من گوارا خواهد بود!
پروردگارا، من به نور روی تو پناه میبرم،
همان نوری که تمام تاریکیها را میشکافد،
و کار دنیا و آخرت را اصلاح میکند!
پناه میبرم از اینکه، خشم تو بر من فرود آید و غضب تو بر من، نازل گردد، ملامتکردن حق توست تا آگاه که خشنود شوی و قدرت و قوت آنها بوسیلۀ تو بدست آید.»
من شیفته ی این مناجاتم و همیشه خواندنش قلبم را التیام می دهد!
#طرید
@shamimemalakut
#هواپیمای_اوکراینی
بعد از شکست در جنگ احد، تازه مسلمانانی که گمان می کردند بواسطه ایمان، همیشه پیروز و قدرتمند خواهند بود، دچار شک و تردید شدند و سپس این آیه نازل شد:
[ إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا ...اﮔﺮ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﺟﺮﺍحتی ﺭﺳﻴﺪ، پس به ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﻧﻴﺰ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﺟﺮﺍحتی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩم ﻣﻰﮔﺮﺩﺍﻧﻴﻢ تا ﺧﺪﺍ ﻛﺴﺎنی ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻣﺸﺨﺺ ﻛﻨﺪ. آل عمران/۱۴۰ ]
نکته ها:
۱) دنیا سنت های ویژه ی خود را دارد که تغییر ناپذیر است.
۲) از جمله این سنت ها، نشیب و فراز دنیاست.
۳) حوادث تلخ و شیرین زندگی هیچکدام پایدار نیست.
۴) همه ی انسانها، مومن و کافر شامل این سنن الهی هستند.
۵)روزهای شکست و پیروزی دست بدست می چرخد.
۶) دشمنان در این سنت الهی، دچار خسارت اخروی و مومنان شامل پاداش اخروی می گردند.
۷) در پیروزیها مغرور نشویم و شاکر خداوند باشیم.
۸) در شکستها نا امید نگردیم و از آنها درس بگیریم.
۹) وجود دشمن و تضاد و مانع ، انسان را ورزیده می کند.
۱۰) خداوند قادر است در دنیا یک زندگی راحت برای مومن درست کند، آن وقت اینجا محل ابتلا و امتحان نمی شد و از طرفی مومن، شایسته پاداش اخروی و ابدی نمی گردید.
۱۱) همه انبیا و اولیا، مورد تحقیر و تمسخر و شماتت دشمنان بوده اند.
۱۲) مسلمانان نباید در صبر و بردباری کمتر از دشمنان باشند.
۱۳) پیروزی موقت دشمن، نشانه محبت خداوند به آنان نیست، بلکه برای آنان استدراج و برای مسلمانان عامل تکامل و تعالی است.
۱۴) ﺍﻣﺎم ﺻﺎﺩﻕ ع ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ی ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: «ﺍﺯ ﺭﻭﺯی ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﺩم ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪ، ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺧﺪﺍیی ﻭ ﺷﻴﻄﺎنی ﺩﺭ ﺗﻌﺎﺭﺽ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺍﻣّﺎ ﺩﻭﻟﺖ ﻛﺎﻣﻞ ﺍلهی ﺑﺎ ﻇﻬﻮﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﻗﺎﺋﻢ ﺗﺤﻘّﻖ می ﻳﺎﺑﺪ».
۱۵) برای ظهور حضرت مهدی عج دعا کنیم، تا طعم پیروزی مستمر را بچشیم.
۱۶) یادمان باشد، همیشه، تلخ تر از سختی ها هم هست!
۱۷) از چشم زخم، غافل نباشیم که طبق روایات، چشم زخم مرد را در گور می کند و شتر را در دیگ!
۱۸) خداوند جابر است و هر زخم خورده و ستمدیده ای را در روز قیامت، پاداش فراوان می دهد ، چون خیلی چیزها در دنیا جبران ناپذیر است.
۱۹) طبق روایت، دعا و قضای پا برجاشده، در آسمان به منازعه برمی خیزند تا یکی پیروز می گردد، از دعا که سلاح واقعی مومن است غافل نگردیم. دعا از موشک هم کاربردی تر است.
۲۰ )حادثه هواپیمای اوکراینی تلخ تر از شهادت سردار#حاج_قاسم_سلیمانی بود، از این امتحان هم بسلامت بگذریم و ایمان خود را نبازیم که خداوند بهترین شاهد و قاضی و حاکم است!
#طرید
@shamimemalakut
#هواپیمای_اوکراینی
#سردار_حاجی_زاده
ما هم قبول داریم که معامله آبرو، سخت تر از معامله جان است!
مردانگی را تمام کردی که گفتی، برای هر حکمی گردنم از مو هم باریک تر است!
اگر نماز شبی خوانده باشم، همیشه مادر سردار سلیمانی را یاد کرده ام، و از این به بعد نام مادر تو را هم در تسبیح خواهم انداخت، هر چند چنین مادرانی به دعای من نیازی ندارند!
" وإن یکاد" بخوانیم برای علمداران سید علی!
#طرید
@shamimemalakut
#هواپیمای_اوکراینی
بعلت مشتبه بودن سود سپرده های بانکی، خیلی وقت است که من قید آن را زده ام!
چون معامله ای درست است که در سود و زیانش سهیم باشی!
#سردار_حاجی_زاده
من را در شیرینی #انتقام_سخت سهیم کردید، حالا هم در تلخی اشتباهتان سهیم کنید!
#طرید
@shamimemalakut
#هواپیمای_اوکراینی
وسط این غوغا، نمی دونم اینو کجای دلم بذارم؟
مردها چقدر متفاوتند!
یکی گردنش را گرو می ذاره برای کاری که نکرده و یکی عار و ننگش میاد با خانم چادری بیرون بره!
دلم یک بیابون میخواد برای گریه زیر آسمان!
از این سقف های آلوده خسته ام!
#طرید
@shamimemalakut
عاشقی دردسری بود نمی دانستیم
حاصلش خون جگری بود نمیدانستیم!
پرگرفتیم ولی باز به دام افتادیم
شرط ، بی بال و پری بود نمیدانستیم!
#حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_نریمانی
@shamimemalakut
#هواپیمای_اوکراینی
#حاج_قاسم_سلیمانی
چندین سال پیش، پدرم خانه را برای تعویض فروخت، اما نتوانست خانه ی مناسبی برای خرید پیدا کند ، حتی برای اجاره!
فرصت دو ماهه خریدار داشت به اتمام می رسید ، تلاش هیچ کدام مان نتیجه نمی داد و پدرم خیلی مستاصل شده بود !
یک روز وقتی پدرم به خانه آمد، پرسیدم: آقاجون شما واقعا سیدید؟!!
انگار که پدرم اشتباه شنیده باشه، با تعجب پرسید: چی گفتی؟!
سوالم تکرار کردم، پدرم با بهت و ناباوری گفت: این چه حرفیه؟ بله که سیدیم!
گفتم: اگر سید هستید، چرا جدتان کمک نمی کند؟!
نگاه تلخی بهم کرد و رفت، نمی دانم با خدا چه گفتگویی کرد که خانه فورا پیدا شد!
خواستم بگم، ما غیر از خیلی اعتقادات و اخلاقیات خوبی که داریم و دشمنان اهل فساد در عقیده و عمل هستند، خدا و قرآن و ۱۴ معصوم را داریم ، وقت آن است که این سرمایه بزرگ معنوی مان را به رخ دشمنان بکشیم!
مگر رسول خدا ص نفرمود: " اَلدُّعَاءُ سِلاَحُ اَلْمُؤْمِنِ وَ عَمُودُ اَلدِّينِ وَ نُورُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ"
بسم الله!
#طرید
@shamimemalakut
#هواپیمای_اوکراینی
شاید لازم باشه، یک بازنگری در مورد باورهایم داشته باشم، چون:
روز اربعین داشتم می رفتم سخنرانی. راننده ی تاکسی، نوار موسیقی گذاشته بود. یادم نیست چه حرفهایی بین ما رد و بدل شد، ولی وقتی پیاده شدم در را کوبیدم! بعد که پا توی پیاده رو گذاشتم، انگار کسی من را بلند کرد و به زمین کوبید. مثل اینکه قرار بود بجای راننده تاکسی، من ضایع بشوم!
« سبحان الله » من که علم ندارم و از باطن و غیب بی خبر، حتماً حکمتی داشته. خدا مثل ما بنده ها نیست که آدم را ضایع کند.
🔸🔹🔸
اول می توانم از قضای نمازهای کودکی ام شروع کنم!
یا از روزه هایی که نذر کردم و هنوز نگرفته ام!
شاید هم از قرآن هایی که نذر کردم و هنوز نخوانده ام!
شاید هم اگر به همه اقوام دور زنگ بزنم و احوالپرسی کنم، بهتر باشد!
چون درست دو ثانیه مانده بود که نیسان، من را تا ده متری به هوا پرت کند ! اگر ماشین بهم می خورد، الآن مراسم ختمم هم تمام شده بود!
« الحمد لله » که عمر دوباره بهم دادی!
🔸🔹🔸
می دانم که این مقاله رتبه اول میاورد. خیلی روی آن وقت گذاشته بودم. حتماً یک سابقه علمی خوب برایم می شود و شاید هم یک جایزه تپل!
لیست برگزیدگان را با حرص و ولع میخوانم. اسم من نیست، حتی در آخر لیست!
هراسان به دفتر می روم.
_آقا پس چرا مقاله من امتیازی نیاورده؟
_ کدوم مقاله؟
_نقش اعتقاد به توحید در تربیت و تکامل معنوی انسان!
_ اصلاً همچین مقاله ای بدستمون نیومده!
_ مگه میشه؟
_ حالا که شده !!
« لااله الا الله » از شرک خفی که در زوایای وجودم نفس می کشد!
🔸🔹🔸
پدرم می گوید حاج فتاح، خانه اش را بفروش گذاشته، کلنگی است ولی نقلی و جمع و جور!
_ آقاجون! ما پولمون کجا بود که بخریمش؟
_ حالا بیایید بریم خونه رو ببینیم.
خونه را که دیدیم، غش و ضعف کردیم.
_حاج آقا فتاح خونه چند؟
حاج فتاح تا ما را شناخت، گفت:" من از خُدام هستش که خونه رو آدم مؤمن بخره و دو رکعت نماز بخونه که امواتم بهره ببرند. باهاتون راه میام!" و ما با اقساط چند ساله بدون بهره، خونه را خریدیم!
«الله اکبر» که ما بنده ها چقدر از قدرت خدا غافلیم!
🔸🔹🔸
دارم دانه های تسبیح را یکی یکی رد می کنم،
« سبحان الله و الحمدالله و لااله الا الله و الله اکبر ».
کاش اینها را هر روز با باور قلبی بگویم!
#طرید
@shamimemalakut