eitaa logo
شمیم فاطمی۶۱۱۰
4.6هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
86 فایل
دورهمی دوستانه بانوان و دختران بی نظیرخاتم 🔺پر از مطالب جذّاب و خواندنی #مباحث_تخصصی #همسرداری #فرزندآوری #تربیت_فرزند 🔺️ کارگاه های تخصصی آموزشی هنری 🔺️ مسابقات جذاب همراه با جوایز ؟😳 👇ارتباط با ادمین👇 🆔https://eitaa.com/farhangi6110
مشاهده در ایتا
دانلود
هميشه كودک نيست كه به مادر می چسبد، بلكه مادرانی هم هستند كه حاضر نيستند لحظه ای از فرزندشان جدا شوند.(فرزندشان چه کودک باشد چه بزرگسال) ⭕️ چسبنده هميشه نگران است كه اگر فرزندش در کنار او نباشد ، خطری او را تهديد می کند . ⭕️ مادر چسبنده به فرزندش اجازه رشد و پختگی نمی دهد چون : 👈هميشه حضور مستقيم دارد و به جای فرزندش مشكلات را حل می کند . ⭕️ مادر چسبنده ، به دلیل نگرانی و همیشگی ، لذتی از رابطه با فرزندش نمی برد . ⚠️ يک اختلال ارتباطی است ، نه مهربانی!! 🆔️ @shamimfatemi1
🌸مادر، مسکنی برای ناراحتی‌ها 🔸مادران دارای قدرتی خارق‌العاده در تسکین دادن ناراحتی‌ها هستند. زمانی که از دردهایتان برای دیگران می‌گویید، ممکن است حرف شما را قطع کنند، به حرف‌هایتان اهمیتی ندهند یا حتی با مقصر دانستن خود شما، سرزنشتان کنند؛ 👈 ولی مادرها با تمام وجود و دلسوزانه به حرف‌هایتان گوش می‌دهند، از نگاهتان غم‌هایتان را می‌فهمند، ناراحتی‌هایتان را درک می‌کنند و مایه دلگرمی‌تان هستند. به زیبایی به روح شما نفوذ می‌کنند و با ظرافت آن را صیقل می‌دهند. به شما انگیزه می‌دهند تا برای حل مشکلات خود تلاش کنید. تا جایی که بتوانند، راهکاری به شما ارائه می‌دهند یا در تلاش هستند که مشکل‌تان را خودشان حل کنند. 🆔️ @shamimfatemi1
🌹🌹🌹 📝اینجا هنوز یک ساعت قبل از اذان، صف نانوایی‌ها طویل میشود. 💌هنوز که میشود، در ویترین شیرینی‌فروشی‌ها زولبیا بامیه‌های زعفرانی دلبری میکنند. 💌در کوچه ما هنوز موقع سحری، چراغ خانه‌ها یکی‌یکی روشن میشود. 💌هنوز در مهمانی‌های خانوادگی، درباره «زندگی پس از زندگی» بحث میکنند. و افکار مشغول اعمال و رفتار میشود 💌هنوز همه به و پسرهای فامیل و دوستان ماشالله میگویند. 💌اینجا هنوز رمضان که میشود جلوی رستوران‌ها نوشته‌ای علَم میشود که « حلیم داغ موجود است» 💌هنوز از ارک صدای «مولای یا مولا» حاج‌منصور به گوش میرسد. 💌هنوز مرحمت‌ خانوم روی شله‌زردهایی که برایمان می‌آورد با دارچین مینویسد «یاعلی» 💌هنوز دختر سه‌چهار ساله‌ای که با مادرش در تاکسی کنارم نشسته، میپرسد که «مامان توت‌فرنگی هم روزه‌م رو باطل میکنه؟» و مهربانانه میگوید « نه مامان‌جون، بخور» 💌هنوز نزدیک اذان که میشود، پیرمردهای پارک سرکوچه، صندلی‌های تاشو خودشان را جمع میکنند و به سمت خانه‌هاشان پراکنده میشوند. 💌هنوز در رمضان رفیق‌هایم هر روز دعای مخصوص همان‌روز را استوری میکنند. انقدر زیاد که اگر نخوانده رد بشوم عذاب وجدان میگیرم. 💌هنوز صدای اذان از مأذنه‌ها بلند است. هنوز ناامیدی گناه کبیره است. من به حرف آنهایی که میخواهند دین را مرده و فراموش شده جلوه دهند، حرف‌ آنها که میخواهند بگویند رمضان دیگر تمام شده و مردم روزه نمیگیرند باور ندارم. . هنوز بی‌دین‌ها پویش روزه‌خواری علنی راه می‌اندازند تا با رمضان مبارزه کنند. پس رمضان هست. ده‌ها میلیون‌ نفر روزه‌دارند. صدای «اللهم لک صمنا» از تلوزیون‌ها بلند است. مبادا هوچی‌گری و سروصدای بلند روزه‌خوارها ناامیدت کند. مبادا «برو بابا کی دیگه روزه میگیره» گفتن‌های چند نفر، عصبی‌ات کند و جامعه را کافر بپنداری. خطای‌ شناختی دست و پایت را نبندد. شب‌قدر که جمعیت فوق‌العاده شب‌زنده‌داران را ببینی میفهمی که تو تنها روزه‌دار شهر نبوده‌ای. زیر پوست شهر پر است از روزه‌دار هایی که لب‌هایشان ترک خورده. اینجا همه ما روزه‌ایم. 💌نماز و روزه هات قبول بچه مسلمون❤️ 🆔️ @shamimfatemi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غفلت ممنوع⛔️ وقتی مادرت حرف می زنه،۹۲ درصد توجه کافی نیست،باید صد درصد حواست به حرفاش باشه. گاهی و دل شون میخواد،ده دقیقه با بچه شون حرف بزنند،اما این بچه سرش توی اینستاگرامه...😔 آدم غافل بیچاره است❗️ 🆔️ @shamimfatemi1
💫 السلام اے همہ‌ے جلوه‌ے زینب فخر و زینٺ زینب مےنویسم فقط نام شما را سطر اول،سر هر برگہ‌ے دفتر (س)💫💞 💫💞 💫💞 🆔️ @shamimfatemi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر،به تپش های دل حیدر به جوونی علی اکبر پر قنداق علی اصغر ما رو تنها نذاری محشر.... 🆔️ @shamimfatemi1
4_5834727554245722702.mp3
12.48M
🎵بسیار زیبا و شنیدنی👌 کـف پای ❤️ هـمه دنیـا و آخـرت❤️ بهترین صوتی که شنیدم، . 🌺هدیه به تمام مادران دنیا🌺 🍁🍂 🆔️ @shamimfatemi1
🔰اگر فرزندتان را دوست دارید؛ به همسرتان احترام بگذارید... شما خواسته یا ناخواسته، الگوی فرزندتان هستید. 🔹او از رفتار و گفتار شما می‌آموزد که چطور با جنس موافق و مخالفش رفتار کند. چند مثال : _ این بابات همیشه جوراب‌هاش اینجا ریخته! _این مامانت همیشه دیر می‌کنه! 👈 با این حرف‌ها: ◾️کودک احساس می‌کند که مقصر است چون خطاب خود اوست (بابات، مامانت) ◾️همچنین شما با همین حرف‌های ساده، جایگاه همسرتان را تخریب کرده‌اید. و ‌ذهن کودک خود را درگیر این مناقشات. 🔹اگر با همسرتان مسأله‌ای دارید، بدون حضور کودک با هم صحبت کنید و مدام مسائل گذشته را جلوی کودک ورق نزنید و بیان نکنید. ✅برای کودک، و دو نیمه بدنش هستند، پس با گله از همسرتان آرامش و شادی او را نگیرید. 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🆔 @Shamimfatemi1
🌺کانون محبت 🔸تربیت فرزند به وسیله‌ی مادر، مثل تربیت در کلاس درست نیست؛ با رفتار، گفتار، عاطفه، نوازش، لالایی خواندن، با زندگی کردن است. مادران با زندگی کردن، فررند تربیت می‌کنند. ✍️رهبر معظم انقلاب (11 اردیبهشت 92) 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🆔 @Shamimfatemi1
🔴درد و دل یک دخترخانم پنجاه ساله ✍چند روزی است که ۵۰ ساله شده ام، اما هنوز مجردم.😭 🔻چیزی که هرگز فکرش را هم نمی کردم  نه اینکه زشت بودم و یا موقعیت اجتماعی نداشتم نه .من در جوانی در دچار وسواس شدم. 🔘در فامیل از من به عنوان دختری یاد می کنند که منتظر مردی با اسب سفید بود. چند من از  فامیل بودند که دست رد به سینه شان زدم و هنوز هم که هنوزه مورد سرزنش بزرگان فامیل هستم. اولین خواستگارم در سن 19 سالگی پسر عمویم بود او کارمند یک داروخانه، با درآمد متوسطی بود. خانواده و خود او به من بسیار ابراز علاقه می کردند. اما بزرگترین مشکلی که در با او می دیدم فاصله سنی مان بود.من و او تنها 5 ماه داشتیم و احساس می کردم او نمی تواند مرا درک کند. از نظر من او خیلی بچه بود.بنابراین نتوانستم به او به عنوان یک همسر که تکیه گاهم باشد نگاه کنم.اینطوری اولین خواستگار خود را  رد کردم و تا مدت ها به همین دلیل از خانواده عمویم فاصله گرفتم. ❌در 19 سالگی تقریبا 6 تا 7 خواستگار دیگر هم داشتم که هر کدام را به دلیلی  رد کردم. در آن سال ها فکر می کردم نباید زندگی اطرافیانم را تجربه کنم.مثلا خواهرم که 17 سالگی ازدواج کرد و در کمتر از 6 سال صاحب 4 فرزند شد و لذتی از زندگی نبرد.بنابراین تصمیم گرفتم بخوانم و پیشرفت کنم.در این میانه اگر یک خواستگار خوب هم داشتم از دست ندهم. اینگونه بود که درس می خواندم و کمتر به مسائل دیگر توجه داشتم. 🔷بعد از مدتی  معلم شدم و کارم برایم از هر چیز مهم تر بود. ✳️دیگر به سن 25 سالگی رسیده بودم و خود را در اوج جوانی می دیدم.در آن سال ها هم تعداد زیادی خواستگار داشتم اما موقعیت اجتماعی به من اجازه نمی داد که بخواهم همسری پایین تر از سطح خود داشته باشم. بنابراین هر خواستگاری که سطح و اش کمتر از من بود را  رد می کردم. 🔰تا قبل از سن 30 سالگی حداقل دو ماهی یکبار حضور خواستگار در خانه را تجربه می کردم.اما بعد از آن از این کار هم خجالت کشیدم و به مادرم گفتم:از این به بعد تا کسی به دلم نشیند و اطلاعات کافی درباره اش نداشته باشم به خانه راه نمی دهم. و با این توجیه که مگر اینجا نمایشگاه است که هر کسی بیاید و من را نگاه کند و برود تا تصمیم بگیرد. 🔸از این به بعد حضور خواستگاران در خانه مان بسیار کمرنگ شد.سن من هم بالا رفته بود و هرگز حاضر نبودم ریسک کنم. چرا که معتقد بودم تا قبل از 30 سالگی ممکن است که زندگی سخت را تحمل کرد اما بعد از این سال دیگر باید زندگی خوبی را داشت و حتما باید دارایی مرد در شان تو باشد. چرا که بزرگترها می گفتند"هر چه نشینی بر تخت نشینی "یعنی هر چه قدر صبر کنی و دیرتر ازدواج کنی خواستگاران بهتری برای تو خواهد آمد. پس از آن دیگر کسانی که خانه و ماشین نداشتند نمی توانستند گزینه خوبی برای ازدواج باشند.چرا که تجربه مستاجری و با خط اتوبوس سیر کردن را در خود نمی دیدم.از سن 30 به بعد علاوه بر شغل و موقعیت اجتماعی،داشتن خانه و ماشین هم برایم مهم بود. ⚜اما خواستگارانم دیگر کمتر مجرد بودند و اکثرا یا همسرانشان را به دلیل بیماری و تصادف از دست داده بودند و یا اینکه از هم جدا شده بودند.هرگز حاضر نبودم زندگی با مردی که تجربه زندگی قبلی داشته را تجربه کنم.از نظرم آن ها هم مردود بودند.من در رویاهای خود به دنبال شهزاده زرین کمری با اسب سفید می گشتم و همه خواستگاران مجرد خود را رد کرده بودم.حالا باید به چنین مردی جواب مثبت می دادم. آیا با این کار مورد دوست و فامیل قرار نمی گرفتم؟ ♻️کم کم به سن 40 سالگی رسیدم. خواستگارانم خیلی کم شده بودند تقریبا هر 6 ماهی یک بار خواستگار از راه دور را تجربه می کردم.با این تفاوت که دیگر زندگی متاهلی را تجربه کرده بودند و بچه هم داشتند. تفاوت آن ها با هم در تعداد بچه ها بود و این موضوع برایم بسیار آزار دهنده بود. ♨️فشار خانواده هر روز بیشتر می شد و تعداد خواستگاران بسیار کم.آخرین مورد خواستگارم راهرگز فراموش نمی کنم که دو شبانه روز گریه می کردم.پیر مرد 65 ساله ای که صاحب داماد و عروس و نوه بودازمن خواستگاری کرد. ❌فهمیدم چقدر فرصت های خوبی را از دست داده ام.😭 چرا همکارم که تمام یک مرد در اوجمع شده بودفقط به خاطر چند سال فاصله سنی ردکردم.😞 ⭕️سنم به 45 رسیده بود تصمیم گرفتم کمی عاقلانه تر فکر کنم. دیگر به مردانی که تجربه زندگی متاهلی داشتند و همسر خود را از دست داده بودند هم راضی شده بودم. اما کمتر کسی بود که همسرش را از دست داده باشد و بچه نداشته باشداگر هم بودچهره دلنشینی نداشت. 💔امروز در۵۰ سالگی  حس شدن واز همه مهمتر حس شدن را ازدست داده ام. امروز خواهرم با نوه هایش بازی می کندومن هنوزاندرخم یک کوچه منتظرخواستگارم. ❣امروزحسرت فرصت‌های گذشته رامی خورم.😔
💫 السلام اے همہ‌ے جلوه‌ے زینب فخر و زینٺ زینب مےنویسم فقط نام شما را سطر اول،سر هر برگہ‌ے دفتر (س)💫💞 💫💞 💫💞 🆔️ @shamimfatemi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر،به تپش های دل حیدر به جوونی علی اکبر پر قنداق علی اصغر ما رو تنها نذاری محشر.... 🆔️ @shamimfatemi1
4_5834727554245722702.mp3
12.48M
🎵بسیار زیبا و شنیدنی👌 کـف پای ❤️ هـمه دنیـا و آخـرت❤️ بهترین صوتی که شنیدم، . 🌺هدیه به تمام مادران دنیا🌺 🍁🍂 🆔️ @shamimfatemi1