❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
ملاقات مجلسی اول با امام عصر(عج)
مسائل دیگرى نیز پرسش كردم كه در ذهنم نمانده سپس عرض كردم: اى مولاى من، در هرزمان براى من میسّر نیست كه به حضور شما برسم پس كتابى به من مرحمت فرمائید كه دائما برطبق آن عمل كنم فرمود: كتابى براى تو، به مولانا محمّد التاج دادهام برو و از او بگیر، من كه در خواب، آن شخص را مىشناختم از در مسجد كه مقابل صورت مبارك آن حضرت بود به سوى دار البطیخ-كه محلّهاى از اصفهان است-خارج شدم تا به آن شخص رسیدم او تا مرا دید گفت: حضرت صاحب علیه السّلام تو را به سوى من فرستاده؟ گفتم: آرى، پس از جیب خود كتابى قدیمى بیرون آورد كه چون آن را گشودم دانستم كتاب دعاست. پس آن را بوسیدم و بر چشمان خود گذاشتم و از آنجا به سوى حضرت صاحب الامر علیه السّلام رفتم.
در این هنگام از خواب بیدار شدم ولى آن كتاب با من نبود و تا صبح گریه و زارى مىكردم كه آن كتاب را از دست دادهام نماز صبح را با تعقیبات خواندم و در ذهنم بود كه مقصود حضرت از (مولانا محمّد) شیخ بهائى است كه به خاطر اشتهارش او را تاج نامیدند.
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
ملاقات مجلسی اول با امام عصر(عج)
آخرالزمان رسول خدا (ص) کی نظر میں 2
خلاصه به مدرسه كه در مجاورت مسجد جامع بود رفتم دیدم شیخ، مشغول مقابله كردن صحیفه سجادیّه است و سیّد صالح قرائت مىكرد، من ساعتى نشستم تا كار مقابله پایان یافت. . . من با گریه به نزد شیخ رفتم و جریان خواب خود را با حال گریه براى ایشان نقل كردم و گفتم كه گریه من براى از دست دادن آن كتاب است.
فرمود: بشارت باد تو را به علوم الهى و معارف یقین و آنچه كه دائما در طلب آن بودى از مقامات معنوى. . . ، ولى قلب من آرام نشد و گریان و اندیشناك بیرون رفتم ناگهان به قلبم افتاد كه بدان سو بروم كه در خواب بدانجا رفته بودم و خلاصه رفتم تا به دار البطیخ رسیدم در آنجا مرد صالحى را كه اسمش آقا حسن و لقب «تاج» بود دیدم و بر او سلام كردم.
او گفت: فلانى كتابهایى از وقف پیش من است كه هركدام از طلاّب مىگیرند به شرائط وقف عمل نمىكنند و تو عمل مىكنى بیا این كتابها را ببین و هركدام را كه نیاز دارى بردار من با او به مخزن كتابها رفتم پس اول كتابى كه به من داد همان كتابى بود كه در خواب دیده بودم لذا شروع به گریه و زارى كردم و گفتم: همین مرا بس است و یادم نیست كه آیا آن خواب را هم براى او نقل كردم یا نه و به نزد شیخ آمدم و شروع كردم به مقابله با نسخهاى كه جدّ پدر او از نسخه شهید نوشته بود و شهید هم از نسخه عمید الرۆساء و ابن السكون نوشته بوده و با نسخه ابن ادریس مقابله كرده بود. . . و نسخهاى كه حضرت صاحب الامر به من عطا فرموده بود نیز به خط شهید بود و خیلى موافقت باهم داشت و چون من از مقابله فراغت یافتم مردم در نزد من شروع به مقابله كردند و به بركت عطاى حضرت حجّت «صلوات اللّه علیه» صحیفه كامله در همه بلاد مانند خورشید، طالع شد و در هر خانهاى راه یافت مخصوصا در اصفهان كه اكثر مردم، چند نسخه از صحیفه تهیه كردند و اكثر آنان از صلحاء و اهل دعا گردیدند. و بسیارى از آنان مستجاب الدعوه شدند.
پایان
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
ابوالحسن، چهارمین سفیر یار مهربان
نائبان خاص حضرت مهدی (عج) در عصر غیبت (٤)
«علی بن محمد سمری»
انتظار قرآن کی نگاہ میں
ابوالحسن علی بن محمد سمری, چهارمین و واپسین سفیر حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف است که پس از رحلت حسین بن روح به مقام سفارت منصوب شد و مدت سه سال عهده دار این منصب بود. سمری از خاندانی با ایمان و شیعه بوده است که در خدمت گزاری به «سازمان امامیه» از شهرت زیادی برخوردار بودند و همین اصالت خانوادگی او, باعث شد که در امر سفارت با مخالفت چندانی رو به رو نگردد.[1]
هر یک از سفرای چهارگانه پس از وفات نائب قبل به امر حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف, به مقام سفارت و نیابت نائل می گردید, و احدی از آنان جز با نصی از جانب امام زمان عجل الله فرجه الشریف, و انتصاب از سوی ایشان بدین مقام نرسیدند. و شیعیان نیز سخن آنان مبنی بر تصدی امر نیابت را نمی پذیرفتند؛ مگر آنکه نشانه و یا معجزه ای به دست هر یک از آنان از ناحیه صاحب الزمان عجل الله فرجه الشریف ظاهر می شد؛ که ظهور معجزه از سوی نواب و سفرای امام عجل الله فرجه الشریف دلالت بر صدق گفتار و صحت نیابت آنان داشت.[2]
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
ابوالحسن، چهارمین سفیر یار مهربان
نائبان خاص حضرت مهدی (عج) در عصر غیبت (٤)
علی بن محمد سمری از اصحاب نزدیک امام حسن عسگری علیه السلام بود و دوران نیابت ایشان با دو خلیفه عباسی «راضی و متقی» مصادف شد.[3] سمری فرصت زیادی نداشت؛ به همین دلیل مثل نواب قبلی نتوانست فعالیت های گسترده ای انجام دهد و تغییرات قابل ملاحظه ای در روابط خود و وکلا به وجود آورد؛ لیکن اعتقاد شیعیان به جلالت و وثاقت او, مثل دیگر نواب بود و وی مورد پذیرش و تسالم عموم شیعیان قرار گرفت.[4]
در روزهای بیماری علی بن محمد سمری از وی پرسیدند که به چه کسی ما را توصیه می کنی که بعد از تو در مسائل شرعی و حقوقی به او مراجعه کنیم؟ فرمود: «خدا مشیّتی دارد که آن را انجام خواهد داد.[5] و در روایت دیگری به نقل از احمد بن محمد صفوانی چنین آمده است: «در روزهای پایانی عمر محمد بن علی سمری, عده ای از شیعیان نزد او حاضر شدند و از وکیل بعدی حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف سوال نمودند و اینکه چه کسی جانشین ایشان خواهد بود, پس ایشان چیزی در این مورد بیان ننمود و گفته اند که به وی امر نشده بود که احدی را بعد خود برای این مقام وصیت کند».[6]
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
ابوالحسن، چهارمین سفیر یار مهربان
نائبان خاص حضرت مهدی (عج) در عصر غیبت (٤)
ابو محمد حسن بن احمد نقل می کند: چند روز قبل از وفات علی بن محمد سمری نزد او بودیم, و ایشان برای مردم توقیعی که از ناحیه مقدسه رسیده بود در آورد. متن توقیع شریف به خط حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف چنین بود:
«به نام خداوند بخشنده بخشایشگر, ای علی بن محمد سمری! خدا پاداش برادرانت را در سوگ تو افزون سازد که شش روز دیگر رحلت خواهی کرد؛ کارهایت را فراهم ساز و کسی را بر جانشینی خود برنگزین, و به کسی وصیت مکن که غیبت تامه (کبری) فرا رسیده است, دیگر تا روزی که خدای تبارک و تعالی بخواهد ظهوری نخواهد بود و آن مدت بس دراز و طولانی خواهد بود که دل ها را قساوت خواهد گرفت و زمین پر از ظلم و ستم خواهد شد. در این دوران برخی از شیعیان ادعای مشاهده (نیابت خاصّه) خواهند نمود؛ آگاه باشید که هر کس, پیش از خروج سفیانی و وقوع صیحه ی آسمانی, ادعای مشاهده (نیابت خاصّه) کند؛ دروغ گفته است که هیچ کار و اراده ای صورت نگیرد مگر به خواست خداوند بزرگ و بزرگوار».[7]
متن این توقیع شریف, نمایانگر پایان غیبت صغری و انقطاع نیابت خاصّه و آغاز غیبت کبری و نیابت عامه است. محمد بن علی سمری در نیمه ی ماه شعیان سال 329 ق رحلت نمود. [8]
با رحلت محمد بن علی سمری باب نیابت بسته شد و پایه های مرجعیت و غیبت کبری استوار گردید تا شیعیان در این مقطع حساس از نظر احکام اسلام بی سرپرست نمانند و با مراجعه به مراجع عالی قدر تقلید, وظائف شرعی خود را دریافته و بدان عمل کنند.
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
ابوالقاسم، سومین سفیر یار مهربان
نائبان خاص حضرت مهدی (عج) در عصر غیبت (٣)
چنانچه محمد بن علی الاسود نقل می کند, اموالی از باب وقف حاصل شده بود, آنان را به محمد بن عثمان دادم و از من پذیرفت. اموالی را در روزهای قبل از وفاتش (دو یا سه سال قبل از وفات) به نزد وی بردم, وی مرا امر فرمود که آنان را به ابوالقاسم بن روح واگذار کنم, من از حسین بن روح طلب رسید کردم, و او از این امر, به محمد بن عثمان شکایت نمود و محمد بن عثمان نیز به من دستور فرمود که از ابوالقاسم طلب رسید نکنم و (در ادامه) فرمود: هر آنچه به ابوالقاسم رسد به من رسیده است؛ و بعد از آن اموال را به ابوالقاسم می رساندم و طلب رسید نیز نمی نمودم. [3]
نائب دوم در انتصاب حسین بن روح به جانشینی خود تأکید فراوانی می کرد؛ گاه به صورت انفرادی و گاهی در میان عموم شیعیان مخلص و وکلای خویش, این مطلب را تذکر می داد. چنانچه احمد بن ابراهیم روایت می کند, زمانی که حال اباجعفر عمری بدتر شد, بزرگان و سرشناسان شیعه همچون علی بن همام , عبدالله باقطانی و ... جمع شدند و به نزد ابا جعفر رفتند و به وی گفتند: برای این امر (نیابت) چه کسی به جای تو می باشد؟ و ایشان به آنان فرمود: «ابوالقاسم حسین بن روح بن ابی بحر نوبختی جانشین من و سفیر میان شما و امام زمان عجل الله فرجه الشریف؛ و وکیل امام و مورد وثوق و امین است پس درکارها و امورتان به او رجوع کنید و در مواقع ضروری و مهم به او اعتماد کنید». [4]
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
ابوالقاسم، سومین سفیر یار مهربان
نائبان خاص حضرت مهدی (عج) در عصر غیبت (٣)
حسین بن روح با همکاری وکلای بغداد و دیگر مناطق, کار خویش را در جایگاه نیابت امام زمان عجل الله فرجه الشریف شروع نمود و توانست با روش و شیوه ای منطقی و اندیشمندانه, در بین دوست و دشمن از پذیرش بالایی برخوردار باشد. موقعیت حسین بن روح به عنوان سفیر امام دوازدهم - برعکس سفیر اول و دوم - در بین پیروان اهل بیت علیهم السلام آشکار بود؛ به همین دلیل برخی از عوام امامیه, بر آن شدند تا وکلای نواحی خود را نادیده گرفته, به طور مستقیم با خود او در تماس باشند؛ ولی رفته رفته با انجام تغییراتی در دستگاه حاکمه و برکنار شدن برخی حامیان او, وضع دگرگون شد, به گونه ای که بخشی از اواخر عمرش را در زندان به سر برد.
از جمله حوادث مهم دوران نیابت حسین بن روح, جداشدن ابو جعفر محمد بن علی شلمغانی (معروف به «ابن ابی عزاقر») از آیین شیعی و تکفیر او به دست آن نائب خاصّ است. [8]
در خصوص سال وفات حسین بن روح, همگان متفق القولند که وی در شعبان سال 326ق از دنیا رفته است. [9]
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
ابوعمرو، اولین سفیر یار مهربان
نائبان خاص حضرت مهدی در عصر غیبت (1)
«ابوعمرو عثمان بن سعید عمری»
نائب
نام وی «عثمان بن سعید», کنیه اش «ابو عمرو» و لقبش «العمری», «سمان», «اسدی», «عسگری» می باشد. [1]
وی از قریه عسکر سامره بوده است. علت ملقب شدن او به «سمان» این بود که به خاطر داشتن منصب نیابتی که از جانب امام زمان عجل الله فرجه الشریف داشت, روغن فروشی می کرد. روش وی چنین بود که شیعیان اموالی را که برای امام حسن عسگری علیه السلام می آوردند, به وی می دادند و او از ترس, آنها را میان خیک روغن پنهان می نمود و بدین گونه به خانه امام می رساند. [2]
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
ابوعمرو، اولین سفیر یار مهربان
نائبان خاص حضرت مهدی در عصر غیبت (1)
همواره در خدمت ولایت
وی از یاران, اصحاب و شاگردان مورد وثوق امام دهم و امام یازدهم علیهما السلام بود. او مردی جلیل القدر و مورد اطمینان بود که از یازده سالگی در محضر امام هادی علیه السلام به خدمتگذاری و کسب آموزه های اسلامی از ایشان اشتغال داشت. [3]
عثمان بن سعید پیش از ولادت حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف به مدت 5 سال از طرف امام هادی و امام حسن عسگری علیهما السلام وکیل و نماینده بود. [4] و شاید یکی از ادله ای که ایشان در محضر دو امام پیش از حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف قرار گرفته بود, برای این بود که دیگر در شأن و عظمت او تردید نداشته و به راحتی نیابت او از طرف حضرت مهدی (عجل الله فرجه الشریف) را بپذیرند. [5]
عثمان بن سعید عمری از دوران کودکی حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف به مقام سفارت و نیابت از طرف آن حضرت منصوب شد. او از جمله کسانی بود که در مراسم غسل, کفن و نماز و دفن امام حسن عسگری علیه السلام شرکت نمود.
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
ابوعمرو، اولین سفیر یار مهربان
نائبان خاص حضرت مهدی در عصر غیبت(۱)
امام حسن عسگری علیه السلام حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف را به چهل نفر معرفی نموده و فرمودند: «این امام شما بعد از من و جانشین من برای شماست, او را اطاعت کنید. از بعد امروز شما او را نمی بینید (یعنی غائب می شود) تا اینکه دوره ای تمام شود, پس, سخنان عثمان بن سعید عمری را بپذیرید و از او پیروی کنید, زیرا او جانشین و خلیفه امام شما است». [6]
همچنین امام حسن عسگری علیه السلام هنگامی که از یمن برایشان اجناسی آورده شده بود, به عثمان بن سعید فرمودند: «او وکیل من و وکیل فرزندم است؛ اموال را به او تحویل دهید». [7]
توقیعات شریف امام غائب
از جمله توقیعات که از ناحیه امام عصر عجل الله فرجه الشریف به وسیله عثمان بن سعید صادر شد؛ توقیعی می باشد که به جهت به شک افتادن جمعی از شیعیان درباره وجود مقدس آن حضرت بوده که آن حضرت مردم را نصیحت می فرمایند.
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
ابوعمرو، اولین سفیر یار مهربان
نائبان خاص حضرت مهدی در عصر غیبت(۱)
هنگامی که نائب اول حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف دیده از جهان فرو بست شیعیان در غم و اندوه قرار گرفتند و خاطر شریف ولی عصر علیه السلام نیز در سوگ او محزون گردید و طبق نامه ی شریفی که به افتخار فرزند بزرگوارش محمد بن عثمان از ناحیه مقدسه صادر شد به فرزندش اظهار تسلیت فرمودند.
در این نامه چنین آمده است:
«ما برای خدائیم و بازگشتمان به سوی اوست, تسلیم فرمان خدا و راضی به قضای الهی هستیم. پدرت سعادتمندانه زیست و نیکو از این جهان دیده بر بست. خدای رحمتش کند و او را به اولیا و موالی خود ملحق سازد که همواره در راه آنان کوشا بود و در چیزهایی که او را به خدا نزدیک سازد, تلاش فراوانی داشت. خدای تبارک و تعالی رویش را سفید و درخشنده گرداند و لغزش هایش را ببخشد». [8]
نائبانی مورد تأیید
عثمان بن سعید پس از سپری شدن عمر شریفش, به دستور حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف فرزندش محمد بن عثمان را پس از خود به عنوان نایب خاصّ منصوب کرد. البته پیش از این, فرزند عثمان بن سعید از سوی امام عسگری علیه السلام به عنوان فردی مورد وثوق برای فرزندش حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف معین شده بود. [9]
پایان
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
ابوجعفر، دومین سفیر یار مهربان
نائبان خاص حضرت مهدی (عج) در عصر غیبت (2)
«محمد بن عثمان بن سعید عَمری»
نائب دوم
نام وی «محمد بن عثمان», کنیه اش «ابا جعفر» است.[1] محمد بن عثمان نایب دوم حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف در غیبت صغری بود, نیابت ایشان مصادف با ایام خلافت معتمد عباسی, معتضد عباسی, مکتفی عباسی, و ده سال از خلافت مقتدر عباسی مصادف شد و در حدود چهل سال مقام والای نیابت خاصه را به عهده داشت. [2] ایشان با نص امام حسن عسگری علیه السلام و نص عثمان بن سعید به امر حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف پس از درگذشت پدرش به مقام والای نیابت امام زمان عجل الله فرجه الشریف نایل آمدند. [3]
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
ابوجعفر، دومین سفیر یار مهربان
نائبان خاص حضرت مهدی (عج) در عصر غیبت (2)
تأییدات ولیّ زمان
محمد بن عثمان، قبری برای خود حفر نموده و آن را به وسیله ی چوب ساج هم سطح زمین کرده بود. وقتی علت این امر را سوال می کردند, می فرمود: «برای مردن اسبابی هست و من مأمور شدم که خود را جمع و جور کنم». سپس دو ماه بعد وفات می کنند. [4]
در نامه ای که به عنوان تسلیت از ناحیه مقدسه حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف برای محمد بن عثمان صادر شده است, علاوه بر آنکه نشانگر حزن و اندوه زیاد حضرتش در فقدان نائب گرامیش و نیز موقعیت او نزد امامش می باشد؛ متضمن بشارت بر جانشینی محمد بن عثمان عمری به جای پدر نیز بوده است, و امام عجل الله فرجه الشریف چنین مرقوم فرمودند:
«خداوند به تو اجر جزیل و صبر جمیل مرحمت فرماید, ما و شما در این حادثه دچار غم و اندوه شدیم. از جدایی و فراق او احساس وحشت نمودیم, خدایش او را شاد و مسرور گرداند. از کمال سعادت او این بود که خدای تبارک و تعالی فرزندی چون تو به او عنایت فرموده است که در جای او بنشینی و منصب او را به عهده بگیری و از خدا برایش رحمت و مغفرت بطلبی».[5]
و در توقیع دیگری امام عجل الله فرجه الشریف فرمودند:
« ..... و اما محمد بن عثمان عمری, پس خداوند از او و پدرش خشنود و راضی باشد, همانا او مورد وثوق من و نوشته او نوشته من است». [6]
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
ابوجعفر، دومین سفیر یار مهربان
نائبان خاص حضرت مهدی (عج) در عصر غیبت (2)
مقاومتی ستوده
محمد بن عثمان, به رغم مخالفت هایی که از طرف مدعیان دروغین نیابت, با وی صورت می گرفت و با وجود فشارهایی که از طرف حکام و خلفای آن دوران اعمال می شد, توانست جایگاه سفارت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف را در کارهای واگذاشته ی خود, به گونه ای شایسته حفظ نماید و نگذاشت غالیان با ترفندهای دروغین خود, شیعیان را متوجه خود سازند و نیابت او را متزلزل کنند. از این رو دوستداران ائمه اطهار علیهم السلام هیچ گاه درباره نیابت و وثاقت ایشان دچار شک و تردید نگشتند.
دست امام در آستین سفیر
نایب دوم بیشترین مدت را از جهت بقا در سمت نمایندگی امام زمان عجل الله فرجه الشریف به خود اختصاص داد و حدود چهل سال به عنوان نایب و رابط بین امام و شیعیان بود. لذا توفیق یافت مشکلات و مسائل فقهی, کلامی اجتماعی و ... بیشتری از محضر مبارک حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف استفسار کند و در اختیار عموم مردم قرار دهد.[7]
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
ابوجعفر، دومین سفیر یار مهربان
نائبان خاص حضرت مهدی (عج) در عصر غیبت(۲)
توقیعات (نامه های) مبارک حضرت با همان خطی که در زمان پدر محمد بن عثمان [= عثمان بن سعید] صادر می شد, به دست او صادر می گشت و به شیعیان می رسید و شیعیان جواب سوالات خویش را از طریق ایشان از امام عصر عجل الله فرجه الشریف می گرفتند و بدین گونه واسطه ی بین آن حضرت و مردم بود.
علائم و کرامات بسیاری از وی ظاهر می شد؛ و معجزات امام زمان عجل الله فرجه الشریف به دست او آشکار می گردید و امور بسیاری را از جانب امام مهدی عجل الله فرجه الشریف به شیعیان خبر می داد که باعث بصیرت شیعیان در خصوص وجود امام دوازدهم می گردید. [8]
در مسیر سفری طولانی تر
ابو جعفر محمد بن عثمان طبق قول مشهور در سال 305 ه.ق [9] در آخر ماه جمادی الاولی وفات یافت. قبر او در کنار مادرش, بر سر راه کوفه و در محلی که خانه اش آنجا بود, واقع است. این محل در سمت غربی بغداد واقع است.[10]
پایان
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
جمکران، نشانی از خانه یار
جمکران امام زمان (عج)
همانطور که میدانید خداوند زمینهایی را روی زمین قرار داده که آنها را نسبت به مکانهای دیگر برگزیده است؛ همچون سرزمین مکه یا حرم امام حسین علیه السلام و دعا در آن مکان ها را به استجابت نزدیک تر گردانیده است. از جمله این مکانها، مسجد جمکران است که نماز خواندن در آن ثواب نماز در بیت الله را دارد! این مسجد یکی از بناهای بزرگی است که به فرمان رهایی بخش انسانها، حضرت حجه بن الحسن ارواحنا فداه در بیداری در این مرز و بوم بنا شده است.
نوشتاری که پیش رو دارید تاریخچهی ساخت مسجد مقدس جمکران را با مراجعه به کتب معتبر شیعی بیان میکند تا محبان حجت بن الحسن علیه السلام با شور بیشتری رو به این مسجد آورده و مناجات با حق متعال و حجتش داشته باشند.
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
جمکران، نشانی از خانه یار
حکایت عجیب ساخت مسجد
روایت مشهوری که برای ساخت این مسجد میباشد، ( به اختصار) چنین میگوید (1) :
من شب سه شنبه، 17 ماه مبارک رمضان سال 373 ق در خانه خود خوابیده بودم که ناگاه جماعتی از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند: «برخیز و مولای خود، مهدی علیه السلام را اجابت کن که تو را طلب نموده است.» آنها مرا به محلی که اکنون مسجد جمکران است آوردند؛ چون نیک نگاه کردم تختی دیدم که فرشی نیکو بر آن تخت گسترده شده، جوانی سی ساله بر آن تخت تکیه بر بالش کرده و پیرمردی هم نزد او نشسته است. آن پیر، خضر نبی علیهالسلام بود که مرا امر به نشستن نمود. حضرت مهدی علیهالسلام مرا به نام خودم خواندند و فرمودند:
«برو به حسن مسلم (که در این زمین کشاورزی میکند) بگو، این زمین شریفی است و حق تعالی آن را از زمینهای دیگر برگزیده است و دیگر نباید در آن کشاورزی کند. عرض کردم یا سیدی و مولای! لازم است که من دلیل و نشانهای داشته باشم و گرنه مردم حرف مرا قبول نمیکنند»
فرمودند: «تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانههایی برای آن قرار میدهیم، و همچنین نزد سید ابوالحسن (یکی از علمای قم) برو و به او بگو حسن مسلم را احضار کند و سود چند ساله را که از زمین به دست آورده است، وصول کند و با آن پول بالای این زمین مسجدی بنا نماید. به مردم بگو به این مکان رغبت کنند و آن را عزیز دارند و چهار رکعت نماز (با آدابی که ذکر کردند) در آن گزارند.»
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
جمکران، نشانی از خانه یار
آنگاه امام علیهالسلام فرمودند: «هر که این دو رکعت نماز را در این مکان (مسجد جمکران) بخواند مانند آن است که دو رکعت نماز در کعبه خوانده باشد.»
چون به راه افتادم، چند قدمی هنوز نرفته بودم که دوباره مرا باز خواندند و فرمودند:
«بزی در گله جعفر کاشانی است، آن را خریداری کن و بدین مکان آور و آن را بکش و بین بیماران انفاق کن، هر بیمار و مریضی که از گوشت آن بخورد، حقتعالی او را شفا دهد.»
حسن بن مثله جمکرانی میگوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اندیشه بودم، تا این که نماز صبح را خوانده و به سراغ علی المنذر رفتم و ماجرای شب گذشته را برای او نقل کردم و با او به همان مکان شب گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایی را دیدیم که طبق فرموده امام علیهالسلام حدود بنای مسجد را نشان میداد.
سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسیدیم، خادم او گفت: «آیا تو از جمکران هستی؟» به او گفتم: بلی! خادم گفت: «سید از سحر در انتظار تو است.» آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامی داشت و گفت: «ای حسن بن مثله من در خواب بودم که شخصی به من گفت:
حسن بن مثله از جمکران نزد تو میآید؛ هر چه او گوید، تصدیق کن و به قول او اعتماد نما، که سخن او سخن ماست و قول او را رد نکن. از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم.»
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
جمکران، نشانی از خانه یار
جمکران
آنگاه من ماجرای شب گذشته را برای وی تعریف کردم. سید بلافاصله فرمود تا اسبها را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدیم. چون به نزدیک روستای جمکران رسیدیم، گله جعفر کاشانی را دیدیم. آن بز از پس همه گوسفندان میآمد. چون به میان گله رفتم، همین که بز مرا دید به طرف من دوید. جعفر سوگند یاد کرد که این بز در گله من نبوده و تاکنون آن را ندیده بودم. به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را ذبح کرده و هر بیماری که گوشت آن تناول کرد، با عنایت خداوند تبارک و تعالی و حضرت بقیهالله ارواحنا فداه شفا یافت.
ابوالحسن، حسن مسلم را احضار کرده و منافع زمین را از او گرفت و مسجد جمکران را بنا کرد و آن را با چوب پوشانید.
سپس زنجیرها و میخها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت، هر بیمار و دردمندی که خود را به آن زنجیرها میمالید، خدای تعالی او را شفای عاجل[سریع] عنایت میفرمود. پس از فوت سید ابوالحسن، آن زنجیرها ناپدید شد و دیگر کسی آنها را ندید.
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
جمکران، نشانی از خانه یار
پایگاه مهم معنوی شیعه
با توجه به آنچه گفته شد رجوع به این مسجد و نمازگزاردن در آن، هم دارای فضیلت میباشد هم امتثال حرف امام است؛ از همه مهمتر این که در آن جایگاه خاص با امید به استجابت، بر فرج حضرت مهدی علیهالسلام و نیز رفع گرفتاری شیعیان دعا میکنیم. داستان های زیادی از شفا گرفتن مریض ها و برطرف شدن گرفتاری ها در این مکان شریف نقل شده است.
آری مسجد شریف جمکران از مکان های بسیار مهم معنوی در صحنه گیتی است و کسانی که به آنجا شرفیاب میشوند، روح و جان خود را سرشار از معنویت میکنند. اینک توجه شما را به چند نکته جلب مینمایم:
1. امر ساخت مسجد در تمام منابع و مدارک به عنوان بیداری نقل شده است نه خواب.
2. صدها سال قبل از فرمان حضرت بقیه الله علیه السلام به بنیانگذاری آن مکان مقدس، امیرمۆمنان علیه السلام از وقوع آن خبر دادهاند.(2)
3. مسجد مقدس جمکران در عصر ظهور امام عصر علیه السلام بزرگترین پایگاه قدرت آن حضرت، پس از کوفه است و حضرت علی علیه السلام در آن روایت فرمودهاند: «در عصر ظهور، پرچم لشکریان امام عصر علیه السلام بر فراز کوه خضر به اهتزاز در میآید.»
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
جمکران، نشانی از خانه یار
چاه عریضه مسجد جمکران
یکی از مسائلی که شاید برای برخی سۆال ایجاد کرده باشد، چاه این مسجد است. افراد با انداختن نامه یا عریضه حاجات خود را از امام می خواهند. عریضه نویسی و به عبارتی عرض توسل و تقاضای حاجت از خداوند، از روایاتی سرچشمه گرفته که در این باره نقل شده است.
به عنوان نمونه مرحوم شیخ عباس قمی نقل میکند: «از امام صادق علیه السلام منقول است که هرگاه تو را حاجتی به سوی خدای متعال باشد یا از امری خائف و ترسان باشی، در کاغذی متن زیر را بنویس، سپس آن را بپیچ و در تکهای از گل بگذار و در میان آب جاری یاچاهی بینداز که حق تعالی به زودی فرج کرامت فرماید.»(3)
بر همین اساس، مردم در چاهی که در مسجد مقدس جمکران وجود داشت، نامه میانداختند. پس این چاه خصوصیت خاصی ندارد و انسان می تواند برای توسل و عرض حاجت به محضر حضرت، در چاه و نهر دیگری هم، عریضه خود را بیندازد. بنابراین نباید تصور کرد که این چاه جزئی از مسجد جمکران به شمار می آید و به دستور حضرت حفر گردیده است؛ بلکه بعدها برای آسان شدن عریضه نویسی، چاهی در مسجد جمکران حفر شد. لذا اگر چاهی خشک شده باشد، انداختن عریضه در آن، کار بیهودهای می باشد.
در انتها متن عریضه به ساحت مقدس حجت بن الحسن علیه السلام آورده می شود تا عزیزان از آن استفاده کنند.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اَلّلهُمَّ اِنّی اَتَوَجَّهُ اِلَیکَ بِاَحَبِّ الاَسمآءِ اِلَیکَ، وَ اَعًظَمِها لَدَیًکَ، وَ اَتَقَرَّبُ وَ اَتَوَسَّلُ اِلَیًکَ بِمَنً اَوًجَبًتَ حَقَّهُ عَلَیًکَ، بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الًحَسَنِ وَ الًحُسَیًنِ وَ عَلِیِّ بًنِ الًحُسَیًنِ وَ مُحَمَّدِ بًنِ عَلِیٍّ وَ جَعًفَرِ بًنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بًن ِجَعًفَرٍ ّوَ عَلِیِّ بًنِ موسی وَ مُحَمَّدِ بًنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بًنِ مُحَمَّدٍ وَ الًحَسَنِ بًنِ عَلِیٍّ وَالًحُجَّة الًمُنًتَظَرُ، صَلَواتُ اللّه عَلَیًهِمً اَجًمَعینَ، اکًفِنی کَذا وَ کَذا
به جای کذا وکذا حاجت خود را ذکر کنید.
پایان
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
بغداد، 70 سال مرکز فرماندهی عصر غیبت
ظهور
بغداد که منصور عباسی آن را بنا کرد و پایتخت خلافت عباسی گردید. پس از مدتی یکی از مهمترین شهرهای آن عصر شد و بخش هایی از آن نیز به محل اسکان شیعیان تبدیل گردید. از آن جمله می توان به محله کرخ و باب الطاق اشاره کرد. سفیران چهارگانه امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در بغداد زندگی کردند و در همان جا هم دفن شدند.
پس از شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) و شروع عصر غیبت صغری با توجه به یکسری جهات امنیتی امام مهدی (علیه السلام) ترجیح دادند که مرکز سازمان وکالت از سامرا به بغداد منتقل شود. از این پس بود که در بغداد اوج دوران فعالیت سازمان وکالت تحقق یافت و در دوره ای که حدود 70 سال به طول انجامید، سفرای چهارگانه حضرت حجت (علیه السلام) ضمن اقامت در بغداد کار نظارت و رهبری سازمان در سایر نواحی را نیز عهده دار بودند.
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
بغداد، 70 سال مرکز فرماندهی عصر غیبت
انتقال مرکز فرماندهی امامت
اولین سفیر امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) پس از شهادت امام حسن عسگری (علیه السلام) مدت کمی در سامرا زندگی کرد و سپس به بغداد رفت. وی این مدت کوتاه را در سامرا صرف رسیدگی به مشکلاتی کرد که بر اثر ادعای کاذب جعفر(عموی امام زمان) به وجود آمده بود. با این که در این دوره سامرا پایتخت عباسیان بود ولی با اشاره امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) وی مرکز فعالیت های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی بزرگان شیعه را از سامرا به بغداد منتقل کرد.
در این شهر است که کمک های شیعیان به سوی عثمان بن سعید روان می گردد و توقیعات از طریق وی صادر می شود. گویا اولین گروه شیعی که از انتقال مرکز سازمان وکالت از سامرا به بغداد آگاه شدند. همان گروهی اند که از قم پس از شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام)، طبق معمول گذشته، برای تحویل وجوه شرعی و نامه ها به سامرا آمدند. طبق گزارش ایشان پس از آن که سردرگمی را پشت سر می گذارند و به دیدار حضرت قائم(علیه السلام) نائل می شوند. امام می فرمایند كه بعد از این مالى به سامراء برده نشود و حضرت فردى را در بغداد نصب مىكند كه اموال را دریافت كند و توقیعات از طریق او منتقل شود.
ادامه دارد . . .
┅═══✼🌟❤️
💠 نوکر محال است صاحبش را نبیند
🔶 #شهدا
🔻قسمتی از #وصیتنامه #شهید مصطفی ابراهیمی مجد
✍بگذاريد بعد از مرگم بدانند همان طور كه اساتيد بزرگمان می گفتند نوكر محال است صاحبش را نبيند من نيز صاحبم را،
✅محبوبم را ديدار كردم...
اما افسوس كه تا اين لحظه كه اين وصيت را مي نويسم، ديدار مجدد او نصيبم نگشت....
✍ بدانيد كه #امام_زمان مان حی و حاضر است و او پشتيبان همه شيعيان می باشد.
#معرفت #انتظار #تشرف
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
┄┄┅✿❀🥀🖤🥀❀✿┅┄┄
* #امام_حسین #امام_زمان #تشرف
🔻داستان تشرف یکی از علمای اصفهان؛ بسیار زیبا و نکته دار...
علی رغم طولانی بودن مطالعه آن را از دست ندهید:
🔹حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است.
🔸ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى رفته و روضه مى خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است.
🔹وقتى اين روضه تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى آيد و مى گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟
🔸ايشان مى گويد: مى روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید.
نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد.
🔹منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد.
🔸بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
🔹گفتم:« سلام عليكم» .
🔸گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
🔹گفتم:« بفرماييد».
🔸گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
🔹گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
🔸آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟»
🔹گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
🔸مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟»
🔹گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد».
🔸گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
🔹گفتم:« من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند».
🔸گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!»
🔹آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
🔸گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد».
🔹گفتند:« چى هست؟»
🔸گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
🔹نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».
🔸آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.»
🔹آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست.
┄┄┅✿❀🥀🖤🥀❀✿┅┄┄
@shamimmarefat5