هدایت شده از شهید جاوید الاثر ابراهیم هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام.
صبح پنجشنبه تون بخیر🌸🌺
امیدوارم روز خوبی داشته باشید 🌸🌺
و سال خوبی رو آغاز کنید 🌸🌺
🌷شعر کودکانه🌷
🌸ذکر روز پنج شنبه - «لااله الاالله ملک الحق المبین »🌸
هست ذکر پنج شنبه ها ---- شکوه و لطف خدا
لااله الاالله ---- خدایی نیست جز خدا
ملک الحق المبین ---- لطفهای او را ببین
🍂🌺🍂🌺🍂🌺
❤️🌟✼═══┅
#تشرف -یافتگان
رفع اختلاف به دعای امام زمان علیه السّلام
با خود گفتم تقاضای دعا میکنم در مورد گرفتاری شدیدی که دارم ولی توضیح نمیدهم. گفتم آقا من هم تقاضائی دارم پرسید چه گرفتاری گفتم دعائی میخواهم در مورد آسوده شدن از گرفتاری شدیدی که مبتلا هستم. نامهای برداشت و حاجت دوستم را نوشت و اضافه کرد شخصی که از فامیل زراره است نیز تقاضای دعا دارد در مورد کاری که بسیار برایش مشکل شده نامه را پیچید و ما از جا حرکت کرده رفتیم.
چند روز گذشت دوستم مراجعه به ابو جعفر در مورد تقاضای خود نکنیم؟ با او رفتم همین که نشستیم نامهای بیرون آورد که مسائل زیادی در آن جواب داده شده بود. رو به دوست من کرده جواب تقاضای او را خواند. سپس به من توجه کرد و به خواندن نامه چنین ادامه داد: «و اما الزراری و حال الزوج و الزوجة فاصلح الله ذات بینهما » .
یعنی : در مورد درخواست شخص زراری؛ خداوند اختلاف بین زن و شوهر را برطرف کرد.
چنان تحت تاثیر این پاسخ قرار گرفتم که آثارش در من کاملا مشهود بود. از جای حرکت کرده رفتیم. دوستم گفت خیلی تحت تاثیر قرار گرفتی؟ گفتم جا دارد تعجب کنم. پرسید از چه چیز؟ گفتم جریانی بود که جز من و خدا کسی خبر نداشت. عین جریان را برایم نوشته بودند وقتی موضوع را تشریح کردم دوستم نیز شگفت زده شد.
پس از مدتی به کوفه باز گشتم. همسرم که با من قهر کرده و به خانه پدرش رفته بود خودش به خانه آمد و درخواست عفو و بخشش نمود و از من عذرخواهی کرد دیگر بعد از آن هیچ وقت نشد نسبت به من مخالفتی کند تا مرگ بین ما جدائی انداخت (2).
پایان
┅═══✼🌟❤️
#شعر-کودکانه
عیدت مبارک
کودک من، بهارمن
مایهی افتخار من،
عیدت مبارک
کودک مهربان من،
بلبل خوشزبان من،
عیدت مبارک
ای گل خوبروی من،
طوطی قصهگوی من،
عیدت مبارک
کودک من، امید من،
بخت خوش سفید من،
عیدت مبارک
داستان خواندني ازدواج يوسف و زليخا
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
هنگامى كه حضرت يوسف عليه السلام به سلطنت مصر رسيد، چون در سالهاى قحطى عزيز مصر فوت كرده بود زليخا كم كم فقير گرديد، چشمانش كور شد، به علت فقر و كورى بر سر راه مى نشست و از مردم براى گذران خود گدايى مى كرد
به او پيشنهاد كردند، خوب است از ملك بخواهى به تو عنايتى كند سالها خدمت او مى كردى . شايد به پاس خدمات و محبتهاى گذشته به رحم نمايد.
ولى باز هم عده اى او را از اين كار منع مى كردند كه ممكن است به واسطه عشق ورزى و هوى پرستى اى كه نسبت به او داشتى تا به زندان افتاد و آن همه رنج كشيد خاطرات گذشته برايش تجديد شود و تو را كيفر نمايد.
زليخا گفت : يوسفى را كه من مى شناسم آن قدر كريم و بردبار است كه هرگز با من آن معامله را نخواهد كرد. روزى بر سر راه او بر يك بلندى نشست .
هر وقت حضرت يوسف عليه السلام خارج مى شد جمعيت كثيرى از رجال و بزرگان مصر با او همراه بودند زليخا همين كه احساس كرد يوسف نزديك او رسيد گفت :
سبحان من جعل الملوك عبيدا بمعصيتهم و العبيد ملوكا بطاعتهم ، پاك و منزه است خداوندى كه پادشاهان را به واسطه نافرمانى بنده مى كند و بندگان را بر اثر اطاعت و فرمان بردارى پادشاه مى نمايد
يوسف عليه السلام پرسيد: تو كيستى گفت : همان كسى كه از جان تو را خدمت مى كرد و آنى از ياد تو غافل نمى شد هوا پرست بود، به كيفر اعمال بد خود به اين روز افتاده كه از مردم براى گذران زندگى گدايى مى كند كه برخى به او ترحم مى كنند و برخى نمى كنند. بعد از عزيز اولين شخص مصر بود و اينك ذليلترين افراد، اين است جزاى گنهكاران .
يوسف گريه زيادى كرد و بعد پرسيد:
آيا هنوز چيزى از عشق و علاقه نسبت به من در قلبت باقى مانده ؟ گفت : آرى ، به خداى ابراهيم قسم ، يك نگاه به صورت تو، بيش از تمام دنيا براى من ارزش دارد كه سطح آن را طلا و نقره گرفته باشند.
يوسف پرسيد: زليخا چه تو را به اين عشق واداشت ؟ گفت : زيبايى تو. يوسف گفت : پس چه خواهى كرد اگر پيامبر آخرالزمان را ببينى كه از من زيباتر و خوش خوتر و با سخاوت تر است كه نامش محمد صلى الله عليه و آله است ؟ زليخا گفت : راست مى گويى .
يوسف عليه السلام پرسيد تو كه او را نديده اى ، از كجا تصديق مى كنى ؟ گفت همين كه نامش را بردى محبتش در قلبم واقع شد. خداوند به يوسف وحى كرد زليخا راست مى گويد ما نيز او را به واسطه علاقه و محبتى كه به پيامبر ما محمد صلى الله عليه و آله دارد، دوست داريم و به اين خاطر تو با زليخا ازدواج كن . آن روز يوسف به زليخا چيزى نگفت و رفت .
روز بعد به وسيله شخصى به او پيغام داد كه آيا ميل دارى تو را به ازدواج خود درآورم . زليخا گفت : مى دانم كه ملك مرا مسخره مى نمايد، آن وقت كه جوان و زيبا بودم مرا از خود دور كرد، اكنون كه پيرو بينوا و كور شده ام مرا مى گيرد؟!
حضرت يوسف عليه السلام دستور داد آماده ازدواج شود و به گفته خود وفا كرد شبى كه خواست عروسى كند به نماز ايستاد، دو ركعت نماز خواند خدا را به اسم اعظمش قسم داد. خداوند جوانى و شادابى زليخا را به او باز گرداند،
چشمانش شفا يافت ، مانند همان زمانى كه به او عشق مى ورزيد، در آن شب يوسف او را دخترى بكر يافت ، خداوند دو پسر از زليخا به يوسف داد، با هم به خوشى زندگى كردند تا مرگ بين آنها جدايى انداخت .
هنگامى كه يوسف عليه السلام مالك خزاين زمين شد با گرسنگى بسر مى برد و نان جو مى خورد، به او مى گفتند با اين كه خزينه هاى زمين در دست توست به گرسنگى مى گذرانى ؟ مى گفت مى ترسم سير شوم و گرسنگان را فراموش نمايم
🌸معرفت مهدوی🌸
حضور منجی موعود در تمام ادیان
در همه مكاتب غربی و شرقی،بشارت آمدن یك منجی موعود به چشم می خورد.
اما آیا انسانی که شیعه به عنوان منجی از او نام می برد با منجی هایی که در ادیان دیگر از آنها یاد شده متفاوت است؟
منجی موعود شیعه فرزندی است از نسل آخرین پیامبر که در قید حیات بوده و با برخی از مردم و علما در ارتباط است.
پدرش امام یازدهم شیعیان حضرت حسن بن علی العسگری، مادرش نرجس خاتون و تاریخ تولدش 255هجری قمری درشهر سامرا .
او به دنبال شهادت مظلومانه پدرانش به فرمان خداوند از دیده ها نهان شد تا زمین از آخرین تجلی خداوند خالی نماند و در زمانی معین که کسی بر آن واقف نیست ، به دستور پروردگار، برای برپایی حکومت عدل جهانی ظهور خواهد نمود.
منجی موعود شیعه حتی بعد از غیبت کبری نیز در جهان منشا اثر بوده و یا حداقل الهام بخش شیعیانش می باشد. پیروانش را یاری کرده و به آنها قدرت می بخشد تا در مقابل دشمنان جهانی اسلام به راحتی بایستند.
اما منجی های موعود در دیگر ادیان یا از دنیا رفته اند یا قرار است در آینده متولد شوند و یا تاثیر چندانی در حال کنونی جهان ندارند.
با این تفاسیر، شما کدام منجی را برمی گزینید؟
🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸
✨ #سلام_به_ارباب
از ازل تابیدھ برجان من انوارالحسین
باسلام از دور هستم جزء زوارالحسین
اینڪھ بین سینھ میڪوبد براے ڪربلا
نام آن قلبست،نام دیگرش دارالحسین...
شهدا دلم گرفته.....:
❣سلام امام زمانم❣
میگویند بهار پشت در است...
اما در را باز میکنم..
اثری از تو نیست..
یا ایها العزیز...💙
شما اصل بهاری آقا...💚
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
🍀فلسفه هفت سین
اما هر کاری را فلسفهای است و چیدمان سفره هفت سین نیز فلسفه خاص خود را دارد. هرچیزی که سر سفره چیده میشود، از هر «سین» گرفته تا قرآن و ماهی و آینه حکمتی دارد. در این گزارش با فلسفه اجزای سفره هفت سین آشنا میشوید:
1⃣سین اول؛ سنجد
«سنجد» را به این نیت در سفره هفت سین می گذارند که هر کسی با خویشتن عهد کند، با آغاز سال جدید هر کاری را سنجیده انجام دهد؛ چرا که سنجد نماد سنجیده عمل کردن و نشانه گرایش به عقل است.
«سنجد» نماد فرزانگی و زایش میوهای است که وقتی بارور میشود و بویش در فضا پراکنده میشود. پرورش دهنده قوای احساسی آدمی نیز هست. به همین دلیل برخی بر این باورند که سنجدی که سر سفره هفت سین گذاشته میشود، نماد عشق انسانها به یکدیگر نیز است.
2⃣سین دوم؛ سیب
سیب، نماد سلامتی و زیبایی است و سیبی که سر سفره می گذارند، نشان از دوری از گزند و آسیب دارد. رسم است که سیب را مادر یا پدربزرگ خانواده سر سفره بگذارند؛ به این دلیل که همیشه بزرگترهای یک خانواده نگران سلامتی اعضای خانواده شان هستند.
3⃣سین سوم؛ سبزه
سبزه نشان از تولد دوباره، حیات دوباره و زایش و سبزی است. سر سفره گذاشتنش به این دلیل است که سال آینده سالی شاداب، سرسبز و خرم باشد. خود رنگ سبز هم ارتعاش افکار ما را موزون نگه می دارد و به ما آرامش می دهد.
4⃣سین چهارم؛ سمنو
سمنو نماد قدرت و سمبل خیر و برکت است. از آنجا که سمنو غذایی مقوی است که از گندم تهیه می شود و به آن غذای مرد آفرین می گویند و سرشار از ویتامین و مواد مغذی است؛ آن را به عنوان نماینده ای از صبر، عدالت، مقاومت و قدرت بر سفره می گذارند.
5⃣سین پنجم؛ سیر
سیر، گیاهی دارویی است و به عنوان مادهای گندزدا به کار می رود و به دو دلیل سر سفره هفت سین گذاشته می شود، اول؛ نشان از تندرستی و میکروب زدایی دارد و دوم؛ برای رعایت حدود و مرزها سر سفره گذاشته می شود. سیر نماد مناعت طبع شناخته می شود؛ یعنی انسان همواره باید مناعت طبع پیشه کند. سیر نشانه قناعت و یادآوری سیر چشمی است.
6⃣سین ششم؛ سرکه
سرکه، نماد تسلیم و رضاست. از سرکه در ادبیات و تمثيل ایرانی در توصیف اضطراب و اشک و گریه استفاده میشود و مولانا از گریه و آزار با عنوان سرکه فشانی یاد میکند. سرکه سر سفره نوروزی ما را به پذیرش ناملایمات زندگی دعوت می کند.
7⃣سین هفتم؛ سماق
سماق که رنگ طلوع آفتاب است؛ سمبل صبر و بردباری است و مظهر طلوع و آغاز دوباره معنی می شود.
💕💕💕
در دوره و زمانه ای که بیشتر آدم ها غرق در خودخواهی های خود هستند
برخی هستند که حالشان با حال خوب دیگران، خوب می شود.
بیشتر ما برای ازبین رفتن خستگی، به خودمان می رسیم و استراحت می کنیم
اما برخی هستند که برای دررفتن خستگیشان، به اندازه یک لشکر دوندگی می کنند تا پس از دیدن نتیجه حاصل زحماتشان، حس کنند خستگیشان دررفته است!
وقتی که هنوز عرق پیشانی شان خشک نشده و شاید خستگی و کار، دیگر رمقی در پاهایشان باقی نگذاشته
با یک لبخند بر روی یک صورت آفتاب سوخته و یک تشکر با حجب و حیای یک کودک روستایی در دوردست های بلوچستان... لبخندی روی صورت کم حالشان نقش می بندد!
برخی هستند که با رسیدن به خودشان خوب نمی شوند!
رسیدگی به دیگران، خون را در رگ هایشان به جریان می اندازد
جنس نگاه و زندگیشان با بقیه فرق می کند!
حالشان فقط با یک مسافرت پر امکانات به یک مکان و هتل مرفه خوب نمی شود
و شاید با نشستن بر روی خاک های یک روستای دورافتاده کنار چند کودک محروم، بیشتر انرژی می گیرند
و اینگونه باورها و نگاه ها گوهر ند در اقیانوس بیکران دنیا و آدم ها
که هر یک دانه شان می ارزد به وجود کم ارزش چون حقیر!
اگر برخی از آنها را از زندگی و محیط پیرامونیشان حذف کنی، می بینی چه اتفاق وحشت آوری می افتد
درست برعکس برخی که بودن و نبودنشان جهت تاثیر بر زندگی دیگران، با هم یکسان است!