eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
23.3هزار دنبال‌کننده
32.6هزار عکس
17.8هزار ویدیو
223 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروردگارا چه زیبا روزی شود همراه با خورشید به تو سلام کنیم. و نام تو را نجوا کنیم و آرام بگیریم روزمان رابا توکل بر نام زیبایت آغازمی کنیم ❣بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ❤️الهی به امیدتو ‎‌‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
روزتون معطر به ذکرصلوات برمحمدوآل محمد به گلِ دشت نینوا صلوات به نکو شبه مصطفی صلوات به علی اکبر، عزیز حسین(ع) آنکه شد شهید از جفاصلوات اللّهُمَّ‌ صَلِّ‌ عَلي مُحَمَّد و َآلِ‌ مُحَمَّد وَ عَجِّل ‌فَرَجَهُـم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃 🌼بازهم آديينہ اي آمد ولي مهدي ڪجاست؟ 🍃يڪ نفرميگفت مهدي جمعہ هادرڪربلاسٺ 🌼رو بہ سوي ڪربلا ڪردم ڪه فريادش زنم 🍃باز هم با ندبہ اي ازهجر مولا دم زنم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه غَریبانه دِلَم 😔💔 میلِ تو دارد 🕌 امروز ☀️ ❤️ السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ❤️ و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ❤️ و عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ❤️ و عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 7 شهریور ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:05 ☀️طلوع آفتاب: 06:34 🌝اذان ظهر: 13:05 🌑غروب آفتاب: 19:37 🌖اذان مغرب: 19:55 🌓نیمه شب شرعی: 00:21 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
نماز روزجمعه: ،،پس ازنمازظهرجمعه 🌺دورکعت نماز گذارد و درهر رکعت بعد از حمد ۷ توحید بخواند 🌺ذکر روزجمعه،100مرتبه 🍃اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم🍃 این ذکر بهترین داروی ،معنوی است 📚 مفاتیح الجنان أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
برخیز از جای خود ، ای گل پرپرم ای اذان گوی من ، ای علی اکبرم بعد تو دنیا جهنّم شده قامتم از داغ تو خم شده غرق آتش بابا شد ، جسمت ارباً اربا شد علی اکبر پسرم😔 ❃ یا علی اکبر (ع) ✦ ✦ ✦ اِرباً اِربٰا شده‌ای... یعنی... اگر جمع شوند همه لشکر من، جمع نگردد بدنت 😭 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
4_6025875352927077769.mp3
11.14M
‍ ▪نوحه حضرت علی اکبر "ع" ▪بالا بلند بابا گیسو کمند بابا ▪حاج محمـود کریـمی 🍃▪️🍃▪️🍃▪️🍃▪️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💥ویتامین دی از آنجایی که هم می‌تواند از طریق مواد غذایی و هم از طریق نور خورشید جذب بدن ‌شود منحصربه‌فرد است. با این حال حدود ۵۰ درصد از جمعیت جهان به‌اندازه‌ی کافی نور خورشید دریافت نمی‌کنند و تعداد زیادی از این افراد دچار کمبود ویتامین دی هستند. 👇 منابع غذایی ویتامین D: 🔹ماهی سالمون، شاه ماهی ،ماهی خاویار و ماهی ساردین 🔹کنسرو ماهی تن 🔹 میگو 🔹قارچ 🔹شیرگاو و شیر سویا 🔹آب پرتقال 🔹غلات و بلغور 🔹زرده‌ی تخم‌مرغ 🔹جگر گوساله 🔹لبنیات ✅با خانواده ویتامین ها با ما همراه باشید: @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَّلسلامُ عَلَى الْحُسَیْن وَعَلَى عَلِىِّ بْن الْحُسَیْن ِسلام بر امام حسین(ع) و بر جوان رشیدش سلام دوستان خوبم صبح شما بخیر عزاداریتون قبول حق الهی دلتون آرومه آروم باشه و روز تون پر خیر و برکت تقدیم به شما عزاداران حسینی حاجت روا باشید ان شاءالله @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فوری برای ملک و منزل و آپارتمان 🏠برای فروش ملک و آپارتمان یا زمین صبح جمعه ، وضو بگیرد و سپس هفت بار آیه صدویازده سوره مبارکه توبه (وَ مَنْ أَوْفی‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ) را بر ظرفی از آب پاک بخواند و آن آب را در ملک یا منزل بپاشد . 📚قران درمانی @shamimrezvan ღگشا👆👆
👆 🖊 هرکه پس ازنمازظهرجمعه دورکعت نماز گذارد و درهر رکعت بعد از حمد ۷ توحید بخواند و پس از سلام این دعا را خواند تا جمعه دیگر دچار فتنه‌اے نشود 📚 مصباح المجتهد @shamimrezvan ღگشا👆👆
4_5825520681961391013.mp3
7.26M
▪نوحه حضرت علی اکبر "ع" ▪️نوحه عربی فارسی ترکی ▪مهلا مهلا ای ماه لیلا ▪حاج محمـود کریـمی ▪️پیشنهاد دانلود محشره😭 ▪️〰▪️〰▪️〰▪️〰▪️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از بنرها
سلام من😊 فاطمه هستم ... من یه زن مذهبی هستم با شوهری مذهبی مدتی بود شوهرم از روابط زناشوییمون راضی نبود و دلیلشم این بود که من خیلی خجالت میکشیدم از شوهرم و برام سخت بود خواسته هاشو برآورده کنم تااینکه یه بار یکی ازدوستان روحانی کانالی رو معرفی کرد به نام ❣ ❣ از وقتی که تو این کانال عضو شدم به کلی دیدگاهم به روابط زناشویی تغییر پیدا کرده کلی اطلاعاتم زیاد شده شوهرم ازم خیلی راضیه و تمام اینارو مدیون این کانال هستم🌹👇👇 ✅http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 👆
هدایت شده از بنرها
مشاوره خانواده وتربیتی بهشت زندگی همسرانه تربیت کودک ونوجوان ومسائل اعتقادی ومتنوع ... http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 #زندگی_عاشقانه👆
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی ✍ بخش اول 🌹با خودم فکر کردم خوب رویا خانم حالا می خوای کجا بری خونه ی هادی که اصلا دلم نمی خواست برم ، ازش کینه داشتم اون تو این مدت یک بار به دیدن من نیومد ، حتی می تونست یک تلفن بزنه و از حالم با خبر بشه ولی این کارو نکرده بود … نه دیگه حاضر نبودم اونجا برم فکر کردم برم خونه ی عمو …. ولی زود پشیمون شدم اونجا منو پیدا می کردن و بازم مکافات درست میشد تازه دلم نمی خواست عمو منو با این حال روز ببینه ….. نمی تونستم براش چه توضیحی بدم …….تنها کسی که به فکرم رسید مینا بود مامانش خیلی مهربون بود و منو دوست داشت می تونم چند روزی برم اونجا تا یک جایی نزدیک اونا برای خودم بگیرم و مستقل بشم …. آره چرا که نه مگه بابا با همین حقوق زندگی ما رو اداره نمی کرد پس من یک نفر به راحتی می تونم از عهده ی خودم بر بیام ……. 🌹یک تاکسی از دور میومد بلند شدم و رفتم کنار خیابون و دست نگه داشتم مرد میون سالی بود گفت : کجا خواهر ؟ خدا بد نده چی شده ؟ گفتم خیابون پرواز چیزی نیست تصادف کردم ….. گفت : ببخشید فضولی نباشه شما جای دخترم هستی ولی به نظرم میاد حالت خوب نباشه تازه تصادف کردی ؟ با چی با ماشین ؟ گفتم تو رو خدا آقا می ببینی که حالم خوب نیست لطفاً…… گفت : عذر می خوام … نمی خواستم ناراحت بشی دلمون واست سوخت یک دختر تنها این موقع صبح با چمدون سر شکسته خوب آدمیزاده دیگه هزار تا فکر می کنه …الان خانم دختر من همسن شماس اگه از خونه فرار کرده باشی خیلی بده، نکن برگرد خونه ات هیچ کس پدر و مادر نمیشه …این روزا زمونه خیلی بد شده همه جا گرگ هست …….. داد زدم نه آقا اینا نیست من نه فرار کردم نه پدر و مادر دارم ول کن دیگه دارم میرم خونه ی خواهرم بریم مسافرت … راحت شدی ؟ ……. اون دیگه حرف نزد ولی من ازش ترسیده بودم چون هنوز خیابون ها خلوت بود گفتم نکنه یک خیالهایی تو سرش باشه ….. و یک بار دیگه آرزو کردم پسر بودم ………. 🌹جلوی در خونه نگه داشت ….خیابون پرواز .. خیابون باریکی بود که دو طرفش جوی آب بود و یک پیاده روی باریک داشت ماشین ها باید با احتیاط از کنار هم رد می شدن و خونه ی مینا درست کنار خیابون بود. بدون معطلی زنگ زدم تا راننده فکر دیگه ای نکنه . سوری جون مامان مینا درو باز کرد در حالیکه معلوم بود از اینکه اون موقع صبح کسی در خونه شونو زده تعجب کرده چشمش به من که افتاد بیشتر هراسون هم شد ….. زد تو صورتش و لپشو کند که خدا منو بکشه چی شده چرا به این روز افتادی مادر ؟ 🌹الهی من بمیرم چیکارت کردن که این موقع صبح زدی بیرون دختر خوب و مهربون وای ، وای خدا سایه ی هیچ پدر و مادری رو از سر بچه هاش کم نکنه خدا از هادی هم بگذره باید تقاص پس بده؛ ، بیا ….بیا؛ قربونت برم مینا هنوز خوابه … بیا ، بیدارش کنیم … زود باش برام تعریف کن چی به روزت آوردن ….. مینا از سر و صدای ما بیدار شد و نشست و چشمش مالید … پرسید واقعا خودتی رویا ؟ چی شدی؟ الهی بمیرم تصادف کردی ؟ دیدم دلم شور می زنه و خواب بد دیدم برات زنگ زدم پسر عمه ات ورداشت ولی حرف درست و درمونی نزد اصلا نفهمیدم داره چی میگه امروز که نیومدی حدس زدم باید اتفاقی افتاده باشه خوب بیا بشین بگو چی شده …. 🌹گفتم : چیزی نیست روز سیزده خوردم زمین و سرم شکست منتها حمیرا با من نمی سازه اونم نمی گذاشتن بیام بیرون برای همین صبح زود اومدم که اونا خواب باشن … چیزی نیست فقط می خوام برای خودم مستقل باشم حقوق بابام هست می تونم نزدیک شما یک خونه ی کوچیک پیدا کنم دیگه نمی خوام به اونجا برگردم …… سوری جون گفت : نه به این راحتی که تو گفتی نبود ، حتما یک چیزی شده که نمی خوای بگی همین طوری با حمیرا دعوا کردم که نشد حرف ، مگه تو بچه ای؟ اگر این باشه بد کاری کردی دلواپس شون کردی اگر چیز دیگه ای هست که دیگه من نمی دونم صبر کن چایی حاضره برم براتون بیارم …. و اشاره کرد به مینا که ببین چی شده ؟ مینا پرسید : بیرونت کردن ؟ با این حرف اون بغضم ترکید و گریه ام گرفت …گفتم نه بابا .. خودم اومدم با حمیرا نمی شد تو یک خونه زندگی کرد … @tafakornab @shamimrezvan ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی ✍ بخش دوم 🌹پرسید اون این بلا رو سرت آورده ؟ گفتم: خودم پام سر خورد افتادم تو استخر …. مینا باشه بعدا ..الان حالم خوب نیست … سوری جون سینی چایی رو اونقدر فوری آورد که انکار پشت در بود تا از قضیه سر در بیاره …..گفت تا نگی چی شده من آروم نمی گیرم این آخه انصافه دختر مردم رو این طوری بزنن …… گفتم سوری جون به خدا کسی منو نزده .خودم خوردم زمین ولی همه چیز رو میگم ولی حالا نه به شرط اینکه کمک کنین یک جایی برای خودم پیدا کنم تا مزاحم شما نشم …… گفت : ای بابا چه حرفا می زنی به نظرت ما کافریم کافر اونایی هستن که تو رو به این روز انداختن ….. از الان تا صد سال اینجا بمون سه تا دارم فکر می کنم چهار تا دارم ولی بدونم که اونا باهات چیکار کردن ، حسابشونو می رسم این بار دیگه مثل هادی نیست اون برادرت بود… نمی شد حرفی زد ولی ببخشیدا ، فکر کنم در حقت ظلم کردن چه اون هادی چه اون عمه ت نیگاش کن داره از غصه می ترکه بچه … بمیرم الهی دیگه هیچ جا نمی زارم بری ….. 🌹گفتم سوری جون تو رو خدا ، اونا با من خیلی مهربون بودن فقط خودم احساس می کردم زیادیم و نباید دیگه مزاحم زندگی اونا بشم ….. اینم یک حادثه بود قسم می خورم به ارواح خاک مامانم خودم خوردم زمین و افتادم تو استخر همین ….. الانم خودم اومدم کسی به من نگفته برو … سرم درد می کرد و از پیله کردن سوری جون کلافه شدم… گلوم هم خشک شده بود ، چایی مو خوردم و به مینا گفتم میشه تو تخت تو بخوابم دیشب نخوابیدم …گفت : آره بزار برات ملافه بیارم برو بخواب از مدرسه که اومدم حرف می زنیم … گواهی دکتر رو بهش دادم و گفتم شاید یک جوری مدرسه ام رو عوض کردم که دیگه پیدام نکنن ..اگر کسی سراغم اومد تو اصلا از من خبر نداری ها؛؛ سفارش نکنم ؟… .مینا یک نگاهی به من کرد و گفت : اگر حالت خوب نیست می خوای بریم دکتر به نظر خوب نمیای …. خودمو مچاله کردم زیر لحاف و گفتم بخوابم خوب میشم ، دیشب نخوابیدم ….. و لحاف رو کشیدم روی سرم و تا اونجا که می تونستم گریه کردم شاید دلم خالی بشه کم کم خوابم برد و اصلا نفهمیدم مینا کی رفت …..مینا بچه ی اول بود یک خواهر و یک برادر کوچیک تر از خودش داشت خواهرش لیلا نه سالش بود و برادرش مجید هفت سال و کلاس اول دبستان بود … ولی وقتی اونا داشتن حاضر می شدن برن مدرسه از سرو صدا بیدار شدم … درد شدیدی تو سرم احساس کردم ولی کمی بعد آروم شدم و خوابم برد فکر می کنم سه یا چهار ساعت خواب بودم …. 🌹باز با حس بدی بیدار شدم و احساس کردم سرم ورم کرده و داره می ترکه حالم هم خیلی بد بود تعادل نداشتم سرم گیج می رفت و جلوی چشمم سیاه می شد …. یعنی چی چرا اینطوری شدم با هراس پریدم و داد زدم سوری جون حالم بده … سرم داره می ترکه ..چشمم سیاه میشه ؛ به دادم برس …. @tafakornab @shamimrezvan ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
🌹امام حسین علیه السّلام فرمودند: ▪️فَإنی لا أَرَی المَوتَ إلَّا السَّعادَةَ وَ الحَیاة ▪️مَعَ الظّالِمینَ إلّا بَرماً؛ ▪️همانا من مرگ را جز سعادت نمی بینم ▪️و زندگی در کنار ظالمان را جز ننگ و عار نمی دانم 📕تحف العقول ، ص 245 ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰 🌹 امام حسین علیه السلام: ایمان بندہ مومن کامل نمی شود مگر اینکه،در او چهار خصلت باشد. اخلاقش نیکو باشد بخشندہ باشد ازگفتن حرفهای زیادی خودداری کند زیادی مالش را انفاق کند. 📚 ارشادالقلوب، جلد۱ ▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ▪ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ ✨فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ﴿۵۳﴾ ✨پروردگارا به آنچه نازل كردى ✨گرويديم و فرستاده ات را ✨پيروى كرديم پس ما را در ✨زمره گواهان بنويس (۵۳) 📚سوره مبارکه آل عمران ✍آیه ۵۳ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔻 🔸کسی که پریشان حال باشد یا از وطن و کسانش دور افتد یا غایبی داشته باشد یا دختری را باشد و وسائل عروسی نداشته باشد یا بیماری که لاعلاج و یا مقصودی که وصول به آن دشوار باشد ، غسل یا وضوگرفته و دو رکعت نماز با توجه تام بخواند بعد از فراغ نماز بالای سجاده خود با قلب خاشع به درگاه حق متوجه شده صد مرتبه《 》 به هر نیتی که می خواهد بگوید البته حوائج او روا می گردد به نوعی که هرگز به خاطرش نمی رسیده. 📚بحر الغرائب ص ۶۲ __________________ 🔚 بیا کانال 👇 @shamimrezvan ღگشا👆👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
❤️🍃❤️ برای حل مشکلات همسرت بگذار. اگر همسرتان حساس است 👈✅ ریشه‌ی این حساسیت‌ها را پیدا کنید 👈💜و هر چه زودتر آن‌ها را کنید. 👈به همسرتان بفهمانید که آرامش او آرزوی شماست. 💕💕💕 @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
‼️هیچوقت به کودک نگویید دیگه دوستت ندارم، مامانت نمیشم،میرم ازپیشت،قهرم کودک این حرفهارا باورمیکند وفکر میکند بی پناه شده است نمیداندبرای تخلیه ناراحتی اینها را میگویید. @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
‼️هیچوقت به کودک نگویید دیگه دوستت ندارم، مامانت نمیشم،میرم ازپیشت،قهرم کودک این حرفهارا باورمیکند وفکر میکند بی پناه شده است نمیداندبرای تخلیه ناراحتی اینها را میگویید. @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌴 (قسمت اول): 💥جناب "علی ابن مهزیار" که قبرش در اهواز و زیارتگاه عموم است و بقعه و بارگاهی دارد، می گوید: نوزده سفر هر سال به مکه مشرّف می شدم تا شاید خدمت مولایم حضرت ولیعصر روحی فداه برسم. ولی در این سفرها هرچه بیشتر تفحص کردم، کمتر موفق به اثریابی از آن حضرت گردیدم. بالاخره مأیوس شدم و تصمیم گرفتم که دیگر به مکه نروم. ✨💫✨ وقتی که دوستان عازم مکه بودند به من گفتند مگر امسال به مکه مشرّف نمی شوی؟ گفتم: نه امسال گرفتاریهایی دارم و قصد رفتن به مکه را ندارم. شبی در عالم خواب دیدم، که به من گفته شد امسال بیا سفرت را تعطیل نکن که ان شاءالله به مقصدت خواهی رسید. من با امیدی مهیای سفر شدم. وقتی رفقا مرا دیدند تعجب کردند ولی به آنها از علت تغییر عقیده ام چیزی نگفتم. ✨💫✨ تا آنکه به مکه مشرف شدم. اعمال حج را انجام دادم در این مدت دائما در گوشه مسجدالحرام تنها می نشستم و فکر می کردم. گاهی با خودم می گفتم آیا خوابم راست بوده یا خیالاتی بوده است که در خواب دیده ام. یک روز که سر در گریبان فرو برده بودم و در گوشه ای نشسته بودم، دستی بر شانه ام خورد... ادامه دارد..... @tafakornab @shamimrezvan