فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالم خوب است چون 🥰
صبح به محض بیدار شدن😒
به خدا سلام کردم💖
چون فقط وفقط به
خدا دل بسته ام ....
سپاس خدای خوبم
برای روزی نو
💙بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💙
💎الهی به امیدتو💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙 سلام
روز زیباتون بخیر
سه شنبه تون معطر
به عطر خوش صلوات
بر حضرت محمد (ص)
و خاندان پاک و مطهرش
💙 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
💙 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
💎در پناه لطف حق تعالی و
عنایت اهل بیت علیهم السلام
عاقبت بخیر باشید ان شالله
💎سه شنبه تون پر خیر و برکت💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه شنبه ها✨
به همراه نسیم جمکرانت🕌
دلم پر می کشد
تا مقصد گلدسته هایت 🕌
بیا یابن الحسن ،
ای زندگی ساز
با یک یا علی گفتنت
میشود آن عشق آغاز💚
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج
#سه_شنبه_های_جمکرانی
#روز_تون_مهدوی 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 جانم اباعبدالله ارباب خوبم
▪آقا جان از راه دور سلام
ای شه کرببلا السلام علیک
ای به غم مبتلا السلام علیک
داده جان تشنه لب درکنارفرات
یاامام حسین السلام علیک
▪ صلی اللهُ عَلیکَ یااباعَبداللَّه
🌹 سلام رورتون کربلایی
#اللهم_الرزقنا_حرم 🤲 🕌
💙 السلام علیک یا
💙 اباعبدالله الحسین(ع)
#حدیث_ردز☝️#آثارسه_خصلت
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #سه_شنبه ٢٢ مهر ماه ١٣٩٩
🌞اذان صبح: ٠۴.۴٦
☀️طلوع آفتاب: ٦.٠٩
🌝اذان ظهر: ١١.۵٠
🌑غروب آفتاب: ١٧.٣١
🌖اذان مغرب: ١٧.۴٩
🌓نیمه شب شرعی: ٢٣.٠٩
#یک_اتفاق_عاشقانه💙☝️☝️
یـا ارحـم الـراحمیــن...
سه شنبـه... صدمرتبه...
#ذکرروز "سه شنبه"﷽"
"۱۰۰مرتبه"
✨یا ارحم الراحمین✨
✨ای مهربان ترین مهربانان✨
🌙دیگرگناه نمی کنم #آقابیا🌙
#اللهم_عجل_الوليك_الفرج🌻
#نماز_سه_شنبه
✅هرکس نمــازسهشنبه را
بخواندبرایش هزاران شهرازطلا
دربهشت بسازند↯
دورکعت؛
درهر رکعت بعدازحمدیک بارسوره
تین توحیدفلق ناس
#پیام_سلامتی
🌰انجیر یک داروست !
رطوبت بدن را از بین میبرد، استخوان ها را محکم کرده، مو را بر بدن میرویاند و بهترین میوه برای رفع یبوست و پاکسازی روده است.
✅بهترین زمان مصرف انجیر بعد از گذشت نیم ساعت بعداز صبحانه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂ســـ😊ــلام ✋
🍁به سه شنبه بیست و دوم
🍂مهرماه خوش آمدید ☕ 😊
🍁روزتون پر از عشق و محبت💞
🍂پر از موفقيت وسرافرازی
🍁پر از صلح وسازش
🍂پر از دوستی ومهربانی
🍁پر از دلخوشى
🍂و پراز خبرهای خوب
🍁 #روزتون_بینظیر
🍂دلتون گرم به عشق به خــــدا💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اذکار_معجزه_آسای_طلایی
🍃🌺بی درمان ترین دردهایم را
همین یک کلمه درمان میکند :
خدااااااا.....🌺🍃
#اجابت_تمام_حاجات
🌺🍃از رسول گرامی اسلام نقل شده که فرمودند:
«ابلیس گفت: هفت اسم را می دانم که هر وقت بخوانم به درجه خودم می رسم. اما چون می خواهد بخواند، خداوند از یاد او می برد....
بعد حضرت فرمود: بله هرکس این کلمات را بگوید هر چه از خدا طلب کند خداوند به او عطا فرماید:
💫«بِسمِ الله الرّحمن الرحیم💫
یا اِلهَ البَشَرِ وَیاعَظیمَ الخَطَرِ وَیامَعروفَ الاَثَر ویا سَریع الظّفَر ویا عَزیزَ المَنّ ویا واسِعَ المغفرهِ ویا مالِکَ یَومِ الدّین ایّاکََ نَعبُدُ وَایّاکَ نَستَعینُ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحمینَ.»
📖مفاتیح الجنان،ص257
#ذڪر_درمانے
#دعا_درمانے👆
#دعاےپرداخت_قرض
#افزایش_رزق_و_روزی
🍃🍂 پایان تنگدستے 🍃🍂
🖊 در ڪتاب قرب الاسناد از
امام باقر (؏) دعایے را به جهت
فراخی روزے نقل کردهاند
و آنرا باید بعد از هرنماز ۳ بار خواند
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_چهل و دوم ✍ بخش دوم
🌺با اشتها همبرگرمو خوردم خیلی گرسنه بودم……. وقتی اومدیم بیرون … پرسید می خوایی بریم سینما ….. اول تردید کردم ولی گفتم؟ بریم … چون دلم می خواست بیشتر باهاش باشم تا کدورت بین ما از بین بره شاید چیزی بگه که از دلم در بیاد ………….
دور میدون رو اومدیم پایین خیلی سرد بود …و ایرج همش مواظب بود که من زمین نخورم ……..
این برای زن ها خیلی مهمه که تحت حمایت مردی که دوست دارن باشن همون طور که مردا دوست دارن از طرف زنی که دوست دارن مراقبت بشن و این استثنا نداره ………
سینما آتلانتیک بهترین سینمای تهران بود و دلم می خواست اونو ببینم … یک فیلم از آلن دلون نمایش می داد… با هم رفتیم و دو تا صندلی انتخاب کردیم چون سینما خلوت بود هر کس هر جا می خواست می نشست …..
🌺ازم پرسید چیزی می خوری ….گفتم نه بابا الان همبرگر خوردیم ….. خیلی ساکت و آروم منتظر فیلم شدیم ….
سرشو آهسته آورد جلو و گفت : حالت بهتره ؟ با سر جواب دادم آره ولی خودمو جمع کرده بودم که بهش نخورم ……
فیلم شروع شد ….. به نیمه های فیلم که رسید…. می خواستم بیام بیرون و حلقه ی اونو پرت کنم جلوش و بطور کلی قید همه چیز رو بزنم … اصلا از اون خونه بیام بیرون ……
اسم فیلم دام بود و الن یک استاد دبیرستان بود و زن داشت بعد عاشق شاگردش میشه که اونم نامزد داره و بالاخره با هم فرار می کنن و مدتی پنهونی با هم زندگی می کنن … یک روز وقتی استاد می ره برای خودشو و دختره خرید کنه… میره زیر قطار دختر می فهمه و کنار یک جاده می شینه و با صدای بلند شیون می کنه و در میون گریه های اون فیلم تموم میشه ………
فقط داشتم منفجر می شدم اصلا بهش نگاه نمی کردم با عجله جلو جلو می رفتم و اون پشت سرم می اومد و هی می پرسید چرا عجله داری ؟ داد زدم دنبالم نیا خودم میرم خونه ولم کن چی از جون من می خوای ولم کن ….تو منو مخصوصا آوردی این سینما صد بار بهت گفتم من این طور دختری نیستم چرا بهم توهین می کنی تا حالا چی ازم دیدی؟ …من چه کار بدی کردم؟…… کار بدی که کردم اینه که عاشق تو شدم برای خودم متاسفم …گفت نمی فهمم چی داری میگی فیلمش بد بود….
🌺قبول به من چه مربوط مگه من ساختم ؟ ….. گفتم فکر کردی من احمقم؟ تو عمدا منو آوردی اینجا تا منو تنبیه کنی ..گفت : به خدا نه من نمی دونستم من که دائم یا کارخونه ام یا خونه از کجا می دونم این فیلم چی بوده به جون تو که عزیزترین منی من نمی دونستم ببخشید ولی به جون تورج خبر نداشتم …..وایستادم یک کم آروم شدم … طوری حرف زد که حرفشو باور کردم و دلم براش سوخت دنبالم میومد و التماس می کرد وایستادم و گریه ام گرفت سرمو انداختم پایین اومد جلو و شونه های منو گرفت وسط خیابون زیر برف های ریزی که به سر و صورتمون می خورد منو کشید تو بغلش و چنان محکم به خودش فشار داد که داشت نفسم بند میومد………. اولین باری بود که اون منو بغل می کرد ، انگار خیلی بهش نیاز داشتم و بدون اون نمی تونستم زندگی کنم . خودمو رها کردم و سرمو گذاشتم تو سینه اش و اون هر چه محکمتر منو به خودش فشار داد …همون طور زیر برف توی خیابون موندیم …. و دلم می خواست اون لحظه هرگز تموم نشه ……
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_چهل و دوم ✍ بخش سوم
🍓بعد دستشو انداخت روی شونه های منو و با خودش برد تا به ماشین رسیدیم ….. وقتی دوباره تو ماشین نشستیم …. و راه افتادیم خودش شروع کرد….الهی من قربونت برم منو ببخش خودم می دونم اشتباه کردم و مطمئن باش این قدر عقلم می رسه که دیگه همچین اشتباهی رو نکنم …. فکر می کردم این کارا نشونه ی دوست داشتنه…ولی دارم بد شانسی میارم مثلا این چه فیلمی بود تو رو بردم
🍓می خواستم بگم نگاه نکنیم بیام بیرون ترسیدم دلت بخواد نگاه کنی به خاطر من قبول کنی و گرنه خودم اعصابم خورد شد ….
اگر می گفتی یک دقیقه هم نمی موندم ………. اون همین طور حرف می زد و من ساکت بودم نمی دونستم چطوری می تونم ببخشمش در حالیکه از دلم پاک نشده بود و چون دوستش داشتم نمی خواستم بیشتر از این قضیه رو ادامه بدم پس تصمیم گرفتم فعلا دیگه حرفی نزنم حالا که دیگه خودش متوجه شده بود ……
اون همین طور حرف می زد اما من نمی دونستم چی بگم گله داشتم ولی گله کردنه بی خودی فایده ای نداشت …..
بالاخره گفتم : ایرج ؟
گفت جانم …
گفتم : اگر می خوای ببخشمت باید یک کاری برام بکنی ….
🍓گفت : هر چی باشه با جون و دل برات انجام میدم حتی اگر منو نبخشی تو برای چیزی خواستن شرط لازم نداری ….
گفتم : می خوام با نگار تماس بگیری تا بتونه با حمیرا حرف بزنه الان داره بهتر میشه و این بهش کمک می کنه …
گفت : یک سئوال دارم منو بیشتر دوست داری یا حمیرا رو ؟
گفتم : بازم حسادت …خوب معلومه حمیرا رو …. آخه این چه حرفیه می زنی ؟ فرق می کنه من عاشق توام ولی حمیرا رو هم خیلی دوست دارم تو نداری ؟
🍓گفت چرا ولی نمی دونم چرا تو اینقدر به حمیرا علاقه داری ؟ برای چی اون که واسه یتو کاری نکرده …… گفتم دوست داشتن به کاری کردن نیست یک حسه …ولی باور کن بعضی وقتها خودمم نمی دونم احساس می کنم مظلوم واقع شده …
گفت : کی حمیرا ؟ عجب ، منم دلم براش می سوزه ولی اینکه مظلوم باشه نمی دونم …گفتم : به موقع اش می فهمی من چی میگم … حالا کاری که گفتم می کنی ؟ گفت حتما چرا که نه ؟
🍓وقتی رسیدیم خونه دیر وقت بود همه خواب بودن ولی عمه تو حال نشسته بود ….خجالت کشیدم و سلام کردم ….عمه از ایرج پرسید از دلش در آوردی ؟ طفلک گفت : هر چی تلاش می کنم بدتر میشه ….من رفتم کنار عمه نشستم دستشو گرفتم و صورتش رو بوسیدم …..و بعد بهش گفتم که می خوایم کاری کنیم تا نگار با حمیرا حرف بزنه اون گفت : از من گوش کنین اول با خودش صحبت کنین یک وقت زنگ می زنه و حمیرا میگه نمی خوام حرف بزنم کارش بند و بنیان نداره …..بچه دوباره تو ذوقش می خوره گفتم پس از دکتر کمک بگیرین وقتی رفتین اینو ازش بپرسین …….
قرار شد از دکتر بخوایم که باهاش حرف بزنه و هر وقت اون گفت این کارو بکنیم.
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
#حدیث
🔅 #پیامبر_اکرم_(ص) :
🔸 «جاهِدوا أنفُسَكُم بِقِلَّةِ الطَّعامِ وَالشَّرابِ ؛ تُظِلَّكُمُ المَلائِكَةُ ، ويَفِرَّ عَنكُمُ الشَّيطانُ» .
🔹 «با كم خوردن و كم نوشيدن، به جهاد با نفْس هاى خويش بپردازيد تا فرشتگان بر شما سايه افكنند و شيطان از شما بگريزد» .
📚 تنبيه الخواطر : ج ٢ ص ١٢٢
➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰
🔅 #پیامبر_اکرم_(ص) :
🔸 «مَن أكَلَ الحَلالَ ، قامَ عَلى رَأسِهِ مَلَكٌ يَستَغفِرُ لَهُ حَتّى يَفرُغَ مِن أكلِهِ.»
🔹 «هر كه غذاى حلال بخورَد ، فرشته اى بالاى سرش مى ايستد و تا آن گاه كه از خوردنْ فراغت يابد ، براى او طلب آمرزش مى كند .»
📚 مكارم الأخلاق : ج ١ ص ٣٢٠ ح ١٠٢٨
#عکس_نوشته☝️#احکام_شرعی #احکام_بانوان #حجاب
حکم پوشیدن ساپورت و مانتو های بدنما و کوتاه
مطابق نظر همه مراجع
#احکام_وضو
❓سوال:میشه روی آرایش مختصر وضو گرفت؟
✅جواب: اگر جرم داشته باشد، مانع است و باید براى وضو، برطرف شود
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
#هرروزیک_آیه
✨يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ
✨إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ ﴿۴۴﴾
✨خداست كه شب و روز را با هم
✨جابجا مى كند قطعا در اين تبديل
✨براى ديده وران درس عبرتى است (۴۴)
📚سوره مبارکه النور
✍آیه ۴۴
#آیه_درمانی #رفع_اختلاف
برای #اخلاق_تند و #بدهنی
📣 برای کسانیکه اخلاق تند دارند
♦️ آیه ی ۱۱۵/سوره انعام ♦️
را ۴۰مرتبه بخوانید وبه آن شخص (همسر) بدمید و
یا ۴۰مرتبه به خوراکی(شیرینی ویا هر چیز شیرین) بخوانید وبدمید وبدهید شخص مورد نظر بخورد.
تا ان شاءالله و به خواست خدا مهربان گردد.
📚قران درمانی
هدایت شده از خانواده بهشتی
🔴 تکنیک گوش دادن
💠 وقتی به صحبتها و گلایههای همسرتان گوش میدهید به منظور آنکه نشان دهید به حرفهای او گوش میدهید گاهی بگویید: چهجالب، آها، خوب، اِ و ...
💠 ارتباط کلامی با این واژهها و نیز ارتباط چشمی با همسرتان در حین گوش دادن، بسیار در آرامش همسرتان موثر است و شما را پناهگاه و سنگ صبور خوبی تلقی خواهد کرد.
💠 اگر خوب و با توجه به صحبتهای همسرتان گوش ندهید برداشت او این خواهد بود که او را درک نکردهاید و همین خود عامل گلایه و تشنّج جدید خواهد شد.
#مهارتهای_همسرداری
❤️🔅❤️
هدایت شده از خانواده بهشتی
💦🔅💦
تشویق کردن اصل دیگری است. حتما نوجوانتان را به دلایل مختلف، و با توجه به موفقیت هایی که به دست آورده است، تشویق کنید و به او انگیزه پیشرفت بدهید.
#مهارتهای_فرزندپروری
❤️🔅❤️
#داستان_آموزنده
#مکافات_عمل
#لقمه_ای_نان🍪
در زمان جوانی، درویشی پیش من آمد و اثر گرسنگی در من دید.
مرا به خانه خود خواند و گوشتی پخته پیش من نهاد كه بو گرفته بود و مرا از خوردن آن، كراهت می آمد و رنج می رسید.
درویش كه آن حالت را در من دید، شرم زده شد و من نیز خجل گشتم....
برخاستم و همان روز، با جماعتی از یاران، قصد «قادسیه» كردیم.
چون به قادسیه رسیدیم راه گم كردیم و هیچ گوشه ای برای اقامت نیافتیم...
چند روز صبر كردیم تا به شرف هلاك رسیدیم. پس، حال چنان شد كه از فرط گرسنگی، سگی به قیمت گران خریدیم و بریان كردیم ...
و لقمه ای از آن، به من دادند. خواستم تا بخورم، حال آن درویش و طعام گندیده یادم آمد. با خود گفتم؛ این ، جزای آن است كه این درویش، آن روز از من خجل شد...
📚 #حکیم_عطار_نیشابوری
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
#بسته_سلامتے
✅ خوردن روزانه ۱۵-۱۰ بادام
با ۴-۳ خرما از ساییدگی استخوان
و آرتروز جلوگیری می کند
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
انسان بودن
زيادسخت نيست
کافيست مهرباني کني
زبانت که نيش نداشته باشد
وکسي رانرنجاند
همين انسانيت است!
وقتي براي همه خيربخواهي
همين انسانيت است!
#دعا_درمانی👆
#اضطراب_تحصیل
✍ هر محصلی که پشت کتاب
درس این دعا را بنویسد در طلب
علم و تحصیل معارف توفیق یابد
📚گلهای ارغوان ۱۸۸/۱
مطالب مشابہ ↩️
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️
#ذکر_درمانے #جهت_الفت_بین_زوجین
✨ فرموده اند1001مرتبه ذڪرشریف < #یاودود > رابرشیرینی خوانده وبه آن دو بدهند،میان آن دوالفت ومحبت ایجادمیشود .
📚رهنمای گرفتاران،ص۲۵۳
#ذکر_درمانے
#ثـروت
🍃🍂 ⇦ از روز سه شنبه شروع کند
تا ده روز ، روزی هزار بار بر مویز
بخوانید و بخورید
و در روز دهم نان وحلوا به مستحقان بدهید🍃🍂
مطالب مشابہ↩️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 یا صاحب الزمان ادرکنی
بازدلم هوای #جمکران دارد
هوای آن گنبد بیکران دارد
به یاد حرم سبز و زیبایت
اشک در چشمان من مکان دارد
چه درد غریبی است درد دل تنگی!
دل تنگم هوای صاحب الزمان دارد.
🌼 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیکَ الْفَرَج