#پیام_سلامتی
آیامیدانید⁉️
سیب میزان کاهش وزن را دو برابر میکند!
🍎مصرف سیب قبل از غذا باعث میشود
میزان صرف غذا ۱۵% کاهش یابد.
برای درمان یبوست نیز آخر شب دو عدد سیب🍏میل کنید....
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
🌸هوای یکدیگر را داشته باشید
🌺دل نشکنید ، قضاوت نکنید
🌼هنجارهای زندگی کسی را
🌸مسخره نکنید
🌺به غم کسی نخندید
🌼به راحتی از یکدیگر گذر نکنید
🌸به سادگیِ آب خوردن بر دیگری
🌺تهمت ناروا نبندید
🌼و حریم آبروی دیگری را
🌸بدون اجازه وارد نشوید ...
🌺آدمها ، دنیا دو روز است !
🌼هوای دل یکدیگر را
🌸بیشتر داشته باشیم ...
#دعا_درمانی
🌸 دعا برای برکت در کار و شغل 🌸
👈اگر کسی دعای زیر را موقع گشودن محل کسب و موقع بستن و موقع ورود و خروج از منزل بخواند کسب و کارش رونق گیرد و منزل پر برکت شود و اگر یکی از آن را هم نوشته بر در بیاویزد مفیدتر خواهد بود.
🌸✨《اَللَّهُمَّ ارْزُقْنَا رِزْقاً حَلاَلاً طَيِّباً بِلاَ كَدًّ وَاسْتَجِبْ دُعَائَنَا بِلاَ رَدٍّ وَنَعُوذُ بِكَ عَنِ الْفَضِيحَتَيْنِ اَلْفَقْرُ وَالدَّينَ سُبْحَانَ الْمُفَرَّجِ عَنْ كُلِّ مَحْزُونٍ وَمَغْمُومٍ سُبْحَانَ مَنْ جَعَلَ خَزَائِنَهُ بِقُدْرَتِهِ بَيْنَ الْكَافِ وَالنُّونُ اِنَّمَا اَمْرُهُ اِذَا اَرَادَ شَيْئاً اَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِى بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيئٍ وَاِلَيْهِ تُرْجَعُونَ هُوَاْلاَوَّلُ مِنَ اْلاَوَّلِ وَاْلاَخِرُ بَعْدَ الاَخِرِ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيئٌ فِى اْلاَرْضِ وَلاَ فِى السَّمَاءِ وَهُوَالسَّمِيعُ الْعَلِيمُ لاَ تُدْرِكُهُ اْلاَبْصَارُوَهُوَ يُدْرِكُ اْلاَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ》✨🌸
#آیه_درمانے
#ازدواج
🍃 #بخت_گشایی🍃
✍ هرڪس آیہ۴۹«سوره ذاریات»را
بنویسد و برگردن دخترے ببندد ڪہ
شوهر نڪرده بہ لطف خدا بہ
زودے ازدواج میڪند
Ⓜ️ قرآن درمانی روحی وجسمی۲۲۶
🌸 🍃🍂🌸 🍂🍃🌸🍂🍃🌸🍃🍂
#سوره_درمانی #آیه_درمانی
#جلب_رزق و #دفع_نزاع_و_دعوا_در_منزل
(بسیار مجرب)
خیلی از خانوادها غیر از اینکه رزق وروزي آنها کم است دائما در خانه باهم نزاع ودعوا می کنند .درچنین مواردي دستور زیر بسیار مجرب وموثراست.
برروي مقداري اسپند اینهاراخوانده وبه آن بدمید
(جلوی دهان گرفته تا نفس خارج شده از دهان به اسپندها برسد)وبراي مدت 7روز وقت غروب درخانه سوزانده ودر همه جاي خانه بگردانید تادودش به همه جا برسد.
💫اعوذبالله من الشیطان الرجیم💫
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
طه ما انزلنا علیک القران لتشقی
✔️سوره های فتح وجن را نیز بخواند
📚درمان با قران
🌸🍂🍃🌸🍂🍃🌸🍂🍃🌸🍂🍃
#ذکر_درمانے
#وسعت_رزق_وروزی 💰💰
علامه شیخ محمد تقی صاحب مفتاح السعادت می گوید :
برای توسعه رزق این چهار نام مقدس را
در روز یکشنبه می خوانی :
✨یا قویُّ یا غَنیُّ یا مَلیُّ یا وَصیُّ✨
ولی صرفنظر از غمی که شهادتهای اینچنینی داره، همین که میفهمی یه سری آدمحسابی که اسمشون رو هم نشنیدی، هستند که بدور از هیاهوها، تو پستوها دارند برای این مملکت
کارهای مهمی می کنند، به آینده امیدوارت میکنه. امید کشورمون به آدماییه که اسمشونو نمیدونیم...
🌹 #شهید_محسن_فخری_زاده
🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ
🌸 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری💛
حاجی خوش به حالت!
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا
یعنی تو راست بگو، شهادت خودش
میاد سراغت، اونم وسط تهران . . .
سندش همین آرامش چهره حاج محسن!
+فدای سربند یازهرات، پسرِگمنامِفاطمه
#شهیدترور💔
#شهید_محسن_فخری_زاده
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃
مطابق #محاسبات_نجومي
📅 #تقویم_اسلامی_نجومی_دوشنبه
۱۰ آذر ۱۳۹۹ هجری شمسی
۱۴ ربیع الثانی ۱۴۴۲ هجری قمری
۳۰ نوامبر ۲۰۲۰ میلادی
☝ امروز #صدقه اول صبح فراموش نگردد .
🌸اذکار دوشنبه :
- یا قاضی الحاجات(100 مرتبه)
- سُبحانَ اللهِ و الحَمدُللهِ(1000 مرتبه)
- یا لَطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال
🌸 چهاردهم ماه قمری برای کارهای زیر خوب است:
🔹عقد و امور ازدواجی
🔹طلب علم و دانش،
🔹خرید و فروش،
🔹قرض گرفتن و قرض دادن
🔹آغاز معالجات و درمان
🔹نقل و انتقالات
🔹امور ساختمانی
🔹مسافرت نیک است، بعدازظهر با صدقه باشد.
🔹کلا برای هر کار خیری خوب است.
🌷مباشرت جهت فرزند دار شدن دراین دوشنبه شب (دوشنبه که شب شد ) و فردا خوب نیست و باید از آن پرهیز کرد .
✂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، #خوب است و باعث روبراه شدن امور و دولت و ثروت گردد.
🚫 حجامت و خون دادن در این روز از ماه قمری #خوب_نیست. و باعث مرگ ناگهانی می گردد خدای نکرده.
🔹دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی دارد و موجب دولت یافتن می گردد.
👕 دوشنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت می شود.
️ 💢️این دوشنبه برای #نوره_کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) مناسب نیست.
🕥 وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
#اوقات_شرعی_به_افق_تهران
🔹اذان صبح: ۲۶ : ۵ 🔹طلوع آفتاب: ۵۵ : ۶
🔹اذان ظهر:: ۵۳: ۱۱ 🔹غروب آفتاب: ۵۱ : ۱۶
🔹اذان مغرب: ۱۱ : ۱۷ 🔹نیمه شب شرعی: ۰۸: ۲۳
💫ذات الکرسی عمود ۱۷:۳۲
❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است.
🔴ذات الکرسی مخصوص روز #دوشنبه است
📚 منابع مطالب ما:
الدروع الواقیة سید بن طاوس ، سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190.، حلیة المتقین، ختوم و اذکار، ج 1، ص 42، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ شب بخیر یعنی ✨
سپردن خود به خدا...❣
و آرامش در نگاه خدا❣
یعنی سیراب شدن در❣
دستان و آغوش خدا..❣
✨در آغوش امن پروردگار باشید✨
#شب_بخیر 💫✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
خدا که مهمان دلت شود 💖
تازه درمیابی معنای عشق را🥰
خدا بهترین همدم دلت است💕
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
🌿الهی به امیدتو🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر چهرہ پر ز نور مهدے صلوات 🌺🍃
برجان و دل صبور مهدے صلواٺ🌺🍃
تا امر فرج شود مهيا بفرسٺ 🌺🍃
بهر فرج و ظهور مهدے صلواٺ🌺🍃
(🌺)اللّهُمَّ
✨(🌺)صَلِّ
✨✨(🌺)عَلَی
✨✨✨(🌺)مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(🌺)وَ آلِ
✨✨✨✨✨(🌺) مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(🌺)وَ عَجِّلْ
✨✨✨(🌺)فَرَجَهُمْ
✨✨(🌺)وَ اَهْلِکْ
✨(🌺)اَعْدَائَهُمْ
(🌺)اَجمَعِین
#حسین_جانم
🌱🌹سلامِ من بہ تو آقاے بے نظیرِ خودم
🌹🌱سلام و عرضِ ادب ایهاالامیر خودم
🌱🌹اگر چہ دورم از آن مضجعٺ ولے قلباً
🌹🌱سلام مےڪنمٺ صبحِ دلپذیر خودم
#السلام_علے_ساڪن_ڪربلا
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
ادامه درس 👆 💚💛💚💛💚 💛💚💛💚 💚💛💚 💛💚 💚 💚#تفسیر_سوره_نور #لطفا_توجه_بفرمایید 👇👇👇 💛برای جمع آوری و نوشتن
ادامه درس 👆
🧡❤️🧡❤️🧡
❤️🧡❤️🧡
🧡❤️🧡
❤️🧡
🧡
#تفسیر_سوره_نور
#لطفا_توجه_بفرمایید
👇👇👇
🧡برای جمع آوری و نوشتن
مطالب و #درس ها
وقت گذاشته می شود
آیه #سوم
#سوره #نور
درس #هشتم
❤️️اَلزّٰانیٖ لاٰیَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ ۚ وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ ﴿٣﴾
🧡 #مرد زناکار نباید جز
با #زن زناکار یا #مشرک
ازدواج کند،
و زن #زناکار نباید جز با مرد #زناکار یا مشرک ازدواج نماید،
و این [ازدواج] بر #مؤمنان #حرام شده است. (۳)
❤️اشاره به #مجازات افرادی کرد که #امنیت #خانواده ها را به هم می زنند ؤآنها را باید #صد تازیانه زد
کسانی که به #ناموس و #عفت دیگران #تجاوز می کنند
و
❤️این حکم #خداست پس نباید
در #مجازات آنها #احساساتی عمل کرد
در #اجرای حدود #نه #افراط ونه
#تفریط
🧡در حدیث پیامبر
صلوات الله علیه وآله آمده:
روز #قیامت حاکمی را می آورند که
یک #تازیانه از حد الهی را #کم کرده
وبه او می گویند
چرا چنین کردی؟
گوید:برای #رحمت به
#بندگان تو
❤️خدا گوید:
آیا تو #نسبت به آنها #مهربان تر از من بودی؟
پس دستور می دهد او را به آتش
می اندازند😔
ودیگری را می آورندکه #تازیانه افزوده بوده
ومی گوید:
پروردگارا. این #کاررا کردم تا #بندگانت از #معصیت تو #خود داری کنند
وخدا می گوید: آیا توازمن
#آگاه تر و #حکیم تر بودی ؟
سپس به آتش🔥 انداخته می شود
🧡اگر انسان #حکمت و
#فرآیند مجازات این افرادی را که امنیت #خانواده ها را برهم می زنند بفهمد وبداند
سر #تعظیم فرود می آورد
#اما در آیه سوم 👇
#حکم ازدواج #زناکار را به
این صورت تعیین میکند
چه #مرد زناکار جز باهمان
#زن زناکار یا زن #مشرک ازدواج نمی کند
و
همینطور #زن زناکارجز با مرد زنا کار
یا مرد #مشرک ازدواج نمی کند
❤️زیرا برای #افراد #پاکدامن ازدواج با چنین کسانی که به #زنا مشهورند کسر #شأن و#ننگ است
در این #آیه
چرا زانیه بر. زاتی #مقدم شد؟؟
ودر مورد #سرقت برعکس آمده است(السّارق والسّارقه)؟؟
🧡این امر بخاطر آن است
که #غالبیتصدورفعل از #زن در #زنا هست واز #مرد در #سرقت است .
اگر شما آمار بگیرید غالبا در #تحققسرقت ها #مردان نقش اکثری را
بازی میکنند،
و مردی مدت ها دنبال زنی می افتد وتوفیقی نمی یابد
زیرا آن #زن همواره نفی می کند.
❤️ولی کافی است که زن ولو به #اشارهکمرنگی جواب مثبت بدهد.
#عمل واقع می شود ، لکن اگر جواب #منفی بدهد اتفاقی نخواهد افتاد.
در مورد این آیه گفته اند:
مردی از #پیامبر اجازه خواست با #ام مهزول؛زنی که در عصر جاهلیت به آلودگی معروف بود #ازدواج کند، لذا آیه فوق نازل شد.
🧡حدیث از امام باقر وامام صادق علیهماسلام فرمودند: 👇
این در مورد مردان و زنانی است
که در #عهد رسول خدا آلوده به
#زنا بودند، خدا مسلمانان را از #ازدواج
با آنها نهی کرد...
ادامه دارد۰۰۰
#حدیث_روز #عدالت_خداوند👆
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #یکشنبه 10 آذر ماه 1398
🌞اذان صبح: 05:26
☀️طلوع آفتاب: 06:55
🌝اذان ظهر: 11:53
🌑غروب آفتاب: 16:51
🌖اذان مغرب: 17:11
🌓نیمه شب شرعی: 23:09
#چه_کسی_راتغییربدهیم۰۰۰۰۰☝️
#ذکرروزدوشنبه
یاقاضی الحاجات(ای برآورنده حاجتها)×صد
#نماز_روز_دوشنبہ
✍🏻هرکس نمــاز2شنبه رابخواندثواب۱۰حج و۱۰عمره
برایش نوشته شود
2رکعت ؛
درهر رکعت بعدازحمد
یک آیةالکرسی ،توحید ،فلق وناس
بعد از سلام۱۰ استغفار
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#پیام_سلامتی #تلنگر #توجه
🔹 اگه صداي تلويزيون رو كم كنيم حتما جيك جيك گنجشكها رو مي شنويم.
🔹اگه وقتي داريم راه مي رويم يه لحظه به كرونا فكر نكنيم صداي پاييز توي گوشمون مي پيچه.
🔹اگه اخبار و گوش ندیم، بچه ها هنوز دارن ميخندن.
ما از هوا مي ترسيم وگرنه نسيم داره ميوزه.
🔹كرونا بوياييمون رو از بين برده وگرنه بوي زندگي همه جا هست.
❌ بيش از اينكه مردم ويروس رو پخش كنن، رسانه ها دارن اينكار رو ميكنن.
❌خبر، بيشتر از كرونا نفسمون رو گرفته. عدد،بيش از ويروس ما رو ضعيف كرده.
❌ كرونا بيش از اينكه بيمارستانها رو پر كنه، مغز ادميزاد رو اشغال كرده.
🔹 مرگ هميشه همنشين بشر بوده ولي هرگز زندگي اينقدر غريب نبوده. ترس هميشه كنار ادميزاد بوده ولي نه اينقدر عجين.
🔹ترس از بيماري، ترس از فقدان، ترس از مرگ هميشه سر طاقچه نشسته بوده ولي هرگز اين اندازه به شور زندگي دهن كجي نكرده.
☝ ما بدهكاريم...
بدهكاريم به بچه ها كه خوابشون رو آشفتيم.
بدهكاريم به پنجره ها كه بسته موندن.
بدهكاريم به آسمون كه ماههاست بهش نگاه نكرديم.
☝بدهكاريم به دستهايي كه نفشرديم.
بدهكاريم به خنده هايي كه با ترس از كرونا ناتموم موند.
بدهكاريم به لذتي كه نبرديم.
☝ما بدهكاريم به شور زندگي كه در تقابل با مرگ تنهاش گذاشتيم.
كرونا ترسناكه، مرگ هراس انگيزه، ولي زندگي از همه اينها بزرگتره، عميقتره.
🔹از زير همين ماسكها هم ميشه پاييز رو مهمان ريه ها كرد.
وسط اينهمه بيماري و مرگ هم ميشه شور زندگي رو ديد.
خش خش پاييز هست...
آدمهايي كه دوستشون داريم....
بچه هايي كه توي خونه هامون اميد ميپاشن...
🔹ما بايد زندگي كنيم، نفس عميق بكشيم،
بخنديم، نترسيم و دست زندگي رو بگيريم.
☝بايد غبار مرگ و بيماري رو گردگيري كنيم.
بايد به جاي اخبار واكسن، حافظ بخونيم.
👌 به جاي علايم بيماري، علايم زندگي رو مرور كنيم.
بايد مراقب باشيم و اميدوار.
👌 به جاي هراس از مرگ، كيف كنيم از زنده بودن.
از اينكه نفس مي كشيم.
از اينكه آدمهاي زيادي سالمن.
از اينكه مريضها خوب ميشن.
سد ترس و هراس رو بشكنيم و بذاريم رود زندگي همه چيز رو ببلعه...
زرد و قرمز و نارنجي مال پاييزه. تموم ميشه.
ما به اين زندگي بدهكاريم.
🌹 تا زنده ایم، زندگی کنیم و شاکر نعمتهای بیشمار مهربان خدایمان باشیم.
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
#پیام_سلامتی
✍🏼درمان بیماران آلزایمر با عصاره گل سرخ
👈🏻متخصصان طب سنتی تایید کردند استفاده از دمنوش گل سرخ کاهش دهنده الزایمر در سنین بالا است
🌸با مصرف گل سرخ در مقابل فراموشی سالمندی ایمن شوید.
✨طب الائمه✨
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
⛔ از گرفتار شدنِ مؤمنین شاد نشوید، زیرا...
🔹 أبان بن عبدالملک روایت کرده که حضرت امام صادق (سلام الله علیه) فرمودند:
⚠ در گرفتاریِ برادر دینیات اظهار شادی مکن؛ زیرا خداوند متعال به او رَحم میکند و تو را به همان گرفتاری دچار میسازد. هرکس به سبب مصیبتی که بر برادر دینیاش رسیده شادی کند، تا خودش گرفتار آن نشود از دنیا نمیرود.
📚الکافی، جلد ۲، کتاب الإیمان و الکفر، باب الشماتة، حدیث ۱
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹دوشنبه 10 آذرمـاهتون بخیر🌹
🌼هــــر روز آغـــــاز
🌸یک تغییر و شروع
🌺یک هیجـان اسـت
🌼خــدایا دریـچـه ی
🌸شــادی بـی پـایـان
🌺خوشبختی ، سلامتی
🌼و روزی پر برکت را
🌸به روی همه باز کن
🌺الهی آمین❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹آنگاه که از پیری سخن می گویی و به جای احساس جوانی کردن به گذر زمان تمرکز می کنی، آیا میدانی که در حال خلق سلولهای معیوب در بدنت هستی؟
🔹 افکار و احساسات شما کارخانه تولید سلولهای بدن شما هستند و شما بواسطه نوع ارتعاشات خویش ، سلولهای بیماری یا سلامتی را جذب می کنید.
🔹 بنابراین سعی کنید از بیماری سخن نگویید ، افکاری مثبت در جهت سلامتی را در خود پرورش دهید و با شادی بگویید که من هر روز شادابتر و سالمتر میشوم، به بدن خود عشق بدهید ،
❤️ عشق نیروی رشد دهنده سلامتی شماست.
👌 همه چیز در این دنیا ، بی نظیر طراحی گردیده است، باورش کنید تا اتفاقات ، شما را شگفت زده کند.
🌹 شاد وسرشار از حسهای عالی باشید...
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🌸🍂
🌸
#آیه_درمانی #جهت_حفظ_ڪودڪ
♓️ اڪر ڪسے با ایمان دو آیـہ زیر را با نیت خالص و توجـہ بـہ خدا و معنے آن بنویسد و بپیچد و در گردن طفل آویزد از همـہ افات محفوظ ماند
✨آیات ۵۶ و ۵۷ سورہ هود✨
🌿🌀إنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ رَبِّي وَرَبِّكُم مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقَدْ أَبْلَغْتُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلاَ تَضُرُّونَهُ شَيْئًا إِنَّ رَبِّي عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ 🌀🌿
📚 خواص آیات قرآن ڪریم ص ۹۱
🌸
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
#آیه_درمانے
#رزق_و_مقام
🌸✨ آیه زیر را۴۰روز و هر
روز ۱۵۳ بار بخواند از دوشنبه آغاز
کند و روز آخر ۱۷۸ بار بخواند✨
🔰بخشی از آیه ۲و۳طلاق
ومن یتق ..(تا).. شیء قدرا
📚منتخب قوامیس
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_شصت و یکم ✍ بخش پنجم
🌸هم اون و هم من امسال فارق التحصیل می شدیم …
من هر چی می تونستم واحد بر می داشتم و خیلی جلوتر از همکلاسی هام درسم رو به اتمام بود در حالیکه با وجود مخالفت ها و قهرهای طولانی ایرج دو سال بود زیر نظر دکتر صالح توی بیمارستان کار می کردم …
دکتر ، متخصص قلب و عروق بود و امریکا تحصیل کرده بود ولی حالا پیر شده بود و شدیدا کار هاشو به گردن من می انداخت و دیگه طوری بود که منو انترن نمی دونستن و فکر می کردن منم مثل دکتر تخصص دارم …
حتی خود دکتر هم گاهی فراموش می کرد و از من انتظار هایی داشت که من قادر نبودم انجام بدم …..
منو ایرج بعد از دوماه تازه آشتی کرده بودیم من دیگه با این مسئله کنار میومدم چون قهر اون باعث می شد که حرف بدی به من نزنه که فراموش کردنش برام سختر بشه ……مثلا برای همین دکتر صالح ، وقتی قرار شد من برم بیمارستان کار کنم ….یک روز اومدم خونه و دیدم خیلی خوشحاله منو بغل کرد و بوسید و گفت که دلم برات تنگ شده بود …
🌸من گفتم : ایرج جان من از فردا قراره برم بیمارستان و مشغول بشم ….
اخمهاش رفت تو هم و پرسید : همون دکتر صالح که بهت نظر داره ؟ گفتم : ایرج جان ؟ خواهش می کنم می دونی دکتر صالح کیه ؟ اون الان شصت و هفت سالشه دو تا پسر داره و دوتا دختر همسرش آلمانیه و سه تا هم نوه داره که همه بزرگن چرا باید به من نظر داشته باشه؟ ….
داد زد پس چرا به تو گیر داده یکی دیگه رو پیدا کنه,, تو مگه شوهر و بچه نداری ؟
گفتم : ایرج برو بازم قهر کن چون من میرم و نه تو و نه کس دیگه ای نمی تونه جلوی منو بگیره …
🌸عصبانی شد و دستشو کوبید بهم و گفت : تو برو ببین چی می بینی ؟ و درو کوبید بهم و رفت از خونه بیرون …
من خیلی دوستش داشتم عاشق اون بودم و از این کاری که کردم پشیمون شدم نمی خواستم زندگیم جبهه ی جنگ بشه دویدم دنبالش……… می ترسیدم توی عصبانیت رانندگی کنه و یک بلایی سرش بیاره … تا اون داشت ماشین رو از پارگنیگ میاورد بیرون ,,خودمو رسوندم جلوی ماشین… نگه داشت و من سوار شدم …عمه متوجه شده بود و اومد دنبال ما بهش گفتم نگران نباشین…بچه ها دست شما سپرده الان بر می گردیم ….. و اون راه افتاد …..
🌸گفتم : تو موفق شدی من نمیرم نه برای اینکه تهدیدم کردی چون می دونم تو منو دوست داری و اذیتم نمی کنی ولی ایرج جان تا کی می خوای جلوی منو بگیری فدات بشم قربونت برم نکن عزیز دلم من تو و بچه هام رو دوست دارم بهت قول میدم قسم می خودم به جون تو به جون ترانه و تبسم هرگز جز به تو به کس دیگه ای فکر نکنم … من اینقدر دوستت دارم که اگر بگی همین جا درس رو هم؛؛ ول کن ول می کنم میرم تو آشپز خونه و همون جا اونقدر غذا می پزم تا بمیرم این طوری راضی میشی ؟ ولی اگر قراره پزشک بشم باید کار یاد بگیرم؛؛ الان دیگه همه توی بیمارستان هستن تنها دیگه من نیستم که ، حالا من شانس آوردم دکتر صالح منو برای دستیاریش انتخاب کرده……. ولی چشم اگر تو بگی نرو نمیرم …..
🌸اینو که گفتم آروم شد و گفت: من که نمیگم نرو می دونم که باید بری آخه من کی جلوی موفقیت تو رو گرفتم این من نیستم که به تو کمک می کنم ؟ من که هر روز مواظب بچه ها هستم تا تو درس بخونی؛؛ اینا رو نمی ببینی ؟….
.گفتم : چرا نمی ببینم این اصلا تو بودی که مشوق من شدی حالام تو حق داری؛؛شاید نگران منی ؛؛ خودت پرس و جو کن اگر صلاح دونستی بزار برم اگر نه باشه هر چی خدا بخواد …….
🌸اون آروم شد و نتیجه اش این شد که من هم رفتم بیمارستان و هم کلاس رانندگی اوایل خودش بهم یاد می داد ولی ده جلسه ای هم آموزش دیدم و بالاخره گواهی نامه گرفتم …. ولی باز با مشکل وسواس اون روبرو شدم که می ترسید من پشت فرمون بشینم و بازم نمی گذاشت تنها جایی برم …..و من داشتم مثل یک بچه که همش باید گولش بزنم باهاش رفتار می کردم …کاری که تو ذات من نبود؛؛ یعنی دورغ شده بود اسباب راه اندازی کار من با ایرج ؛؛؛؛؛ بهش دورغ می گفتم حق با توست و چون اینو خودم می دونستم از خودم بدم میومد دلم می خواست با اون عین صداقت زندگی کنم ولی خودش باعث شده بود که یک چهارم زندگی من به گول زدن اون بگذره تا من بتونم درس بخونم و بچه ها تو محیط آرومتری زندگی کنن ……..
🌸با همه ی این تلاشی که من می کردم, وقتی یک روز جلوی پنجره به بیرون خیره شده بودم تبسم اومد تو بغلم و دست کوچولوشو گذاشت روی صورت من و گفت : چی شده مامان بازم ایرج باهات قهر کرده ؟ یک لحظه مونده بودم که اون از کجا این حرف رو زده گفتم : منظورت بابا ایرج دیگه ؟ گفت : دوست ندارم با تو قهر می کنه …..
و من فهمیدم که با همه ی سعی من این بچه ها همه چیز رو متوجه میشن ….
مخصوصا تبسم که شیطونی نمی کرد و همیشه حواسش به همه چیز بود …..
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_شصت و دوم ✍ بخش اول
🌸با رفتن تورج از اون خونه تصمیم گرفتیم که اتاق اونو که نزدیک ما بود ، برای دخترا درست کنیم و اتاق حمیرا که قبلا مال عمه بود برای تورج و مینا که هر وقت اومدن اینجا راحت باشن .
پس اتاقی زیبا براشون درست کردم که هر دو از اونجا لذت می بردن …و سوگلی اسباب بازی هاشون دوتا عروسکی بود که تورج براشون آورده بود …..
ایرج هم در مورد علی احساسش مثل تورج نسبت به بچه های ما بود …..
🌸هرکاری برای دخترا می کرد برای علی هم انجام می داد ….
حالا تولد چهار سالگی دخترا بود و توی خونه ی ما غرق شادی و شور………..
سر و صدای بچه ها و بیا و بروهایی که داشتیم همه چیز رو قشنگ کرده بود….
غافل از اینکه این آخرین شادی واقعی بود که ما تو اون خونه دور هم داشتیم . به همه خوش گذشت و صدای شادی و خنده بلند بود …به صورت عمه نگاه می کردم …
اونقدر شادی توی وجودش می دیدم که انگار نتیجه ی صبرش رو گرفته بود …..
🌸یک فرشته با دوبال….. کیک تولد فرشته های کوچولوی من بود ……
ایرج از یک طرف با دوربین عکس مینداخت و تورج از طرف دیگه ….
و بالاخره یک عکس دسته جمعی از همه ی خانواده انداختیم ………
فردا من رفتم دانشگاه …اونجا مدتی بود که حالت عادی نداشت ..دانشجو ها دسته بندی شده بودن و هر کدوم با یک حزب یا گروهی غیر قانونی همکاری می کردن برای مبارزه با رژیم شاه عده ای هم به گروه مجاهدین پیوسته بودن و گروه اسلامگرا ها هم مشغول تبلیغ توی دانشگاه بودن .
🌸بیشتر این جنب و جوش ها توی دانشکده ی ادبیات و حقوق اتفاق میفتاد و دانشجوهای پزشکی کمتر تا اون زمان تو این کارا شرکت
می کردن …
من بیشتر روزا بیمارستان بودم و فقط برای درس های مهم میومدم دانشگاه …….
اون روز شهره اومد پیش من و گفت : تو جزو کدوم گروهی ؟
گفتم : من کاری به کار کسی ندارم دوست ندارم ، تا به کاری یقین نداشته باشم بهش عمل نمی کنم ..یک دسته کاغذ رو کرد لای کتابای من و گفت بخون و یقین پیدا کن ….
فوراً اونا رو در آوردم و پرت کردم جلوش و گفتم شهره حالا می خوای اینطوری از من انتقام بگیری ؟ من دوتا بچه دارم و در مقابل اونا مسئولم به کار من کار نداشته باش …..
گفت : من می دونستم تو عرضه ی این کارا رو نداری ترسو ….
🌸بازم لای کتابا مو گشتم تا چیزی نباشه ….می دونستم مدتی هست که هر روز سه ، چهار نفر رو تو دانشگاه, ساواک دستگیر می کنه و می بره …..
باید مراقب می بودم تا مشکلی برام پیش نیاد ……
ولی بقیه هم بیکار نبودن و این تب دیگه بین دانشجو ها افتاده بود ,, استاد ها هم از اون بی نصیب نبودن چون تازگی چند تا از استاد های دانشکده ی ادبیات رو دستگیر کرده بودن ….با این حال اعلامیه ها مرتب بخش می شد و اگرم ازشون نمی گرفتیم لای کتابمون پیدا می کردیم ….
🌸یکی از همکلاسی های من که فعالیت زیادی می کرد به من گفت دکتر سرمدی از شما بعیده که بی طرف باشی شما هم بیا همکاری کن .
گفتم : من به خدا هیچ اطلاعی از این کارای شما ندارم و خودت می دونی دوقلو های من وقتی برای من نمی زارن,, منو معاف کنین ………… چند روز بعد یکی از اون روزا که من بیمارستان بودم ریختن تو دانشگاه و با کتک عده ی زیادی رو دستگیر کردن و بردن …من فقط خبرشو شنیدم …..
🌸توی بیمارستان اونقدر سرم شلوغ بود که حتی فرصت فکر کردن رو هم نداشتم و به محض اینکه می خواستم برم خونه نگران ایرج بودم که ناراحت نشده باشه و وقتی هم می رسیدم اونقدر کار داشتم که تا نیمه های شب مشغول بودم ….
پس فرصتی نداشتم که به اون چیزا فکر کنم ………
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○