«اَلسّلامُ عَلَیكَ يا عَلیّ بِن الحُسَيِن السَجّاد»
#سرحلقهی_عباد
آفرید از مِهر چون جان تو را جان آفرین
گفت بر خود از کمالِ خَلق این جان آفرین
آفرین جان آفرین را کآفرید این جان پاک
هم بر این جان آفرین و هم بر آن جان آفرین
مرحبا بر خلق خالق باد و مصنوعی چنان
حبّذا بر خلق خالق باد و مخلوقی چنین
دست گوهر آفرین حق به دریای کمال
در صدف پروده یکتا درّ اعلا و ثمین
بحر فیض حق حسین و شهربانویش صدف
گوهر اعلا على، سجاد و زین الساجدین
پنجم شعبان تولد یافت آن مِهر منیر
کز فروغ روی او مِهر فلک شد شرمگین
مُلک گیتی را مزیّن ساخت از یٌمن قدوم
ماه شعبان را منوّر کرد ، از ماهِ جبین
مفخر شرع نَبی و نصّ معنای نُبی است
کنیه و القاب آن شاهنشه دنیا و دین
بومحمد بوالحسن سجادِ آل مصطفی...
کز ذکاوت بُد ذکیّ و ، از امانت شد امین
چونکه شاه تشنهکامان شد شهید راه حق
شد اسیر دشمنان آن زادهی حبل المتین
در اسارت با عزیزان حرم همناله بود
کز غم ایشان غمین شد حضرت روح الامین
رفت در بزم یزید و سرنوشت جنگ را
بر زیان کفر و نفع دین رقم زد بس متین
کرد کاخ کفر و بیداد یزید از بن خراب
با بیان خطبهای اعجازگر ، سِحرآفرین
حق و باطل کرد اثبات و جهان آگاه ساخت
تا که توّابین شدند او را هواخواه و معین
فاتح و غالب شد از آن خطبه در نزد یزید
کفر شد مغلوب دین زاعجاز سبط یاء و سین
نشر احکام شریعت بود حکم آن امام
گرچه بُد محدود دشمن از یسار و از یمین
گر نمیبود اختناق دورهی مروانیان
مُلک دین میگشت خرّم همچو فردوس برین
پند و اندرزش بود مسطوره در ارشاد خلق
چون «صحیفه» کآن بوَد مفهوم قرآن مبین
بر جبین زآن مُهر کز مِهر عبادت داشتی
زینت عُبّاد حق شد مرحبا مُهر جبین
در سجود او را همآوا بود در تسبیح حق
هم درخت و سنگ و ریگ و خار و خارا ماء و طین
شغل نیکویش عبادت خواند چون عبدالملک
گفت خوش بر حال و شغل این امیر ملک دین
دشمناش دشنام داد او کرد در حقش دعا
کاین بوَد خُلق عظیم و خوی خیرالمرسلین
خاتم و سرحلقهی عبّاد حق بود و نوشت
جمله ی «الحمدللهِ علیٰ» نقش نگین
بیست و دو حج رفت با ناقه ولی هرگز نزد
ناقه را یک تازیانه ، آن سوار بی قرین
لعن و نفرین آل مروان را سزد تا روز حشر
بس جفا کردند بر آن پیشوای راستین
لعن و نفرین خدا و خلق بر شمر و یزید
هم بر ابن سعد و بر ابن زیاد و تابعین
خلق اگر بشنیده شرح قتل آل مصطفی(ص)
حضرت سجاد، خود میدیده با عین الیقین
تا دم مرگ ار نظر میکرد بر آب و طعام
یاد بابا گریه میفرمود با حال حزین
در مُحرّم شد شهید آن رهبر آزادگان
کرد مسمومش ولید آن کافر پَست و لعین
(شمس قم) را مَعرفت نبوَد به وصف آن امام
آن قدَر دانم که او بودهست زین العابدین.
شادروان سید علیرضا شمس قمی
1361
https://eitaa.com/shamseqomi