(زبانحال حضرت علی علیهالسلام)
#شمع_کاشانهی_علی
ای مَه ِ آسمان مهر و وفا
ای گل گلسِتان لطف و صفا
ای دُر دُرج قلزم توحید
ای مَهِ برج عالم تجرید
ای بلند اختر سپهر ولا
ای مهین دخت خسروِ بطحا
ای یگانه معین و یاور من!
فاطمه! ای انیس و همسر من
رفتی و رفت جان من از تن
زندگی بی تو بدتر از مردن
خود بگفتی ز ضربت سیلی
خصم دون کرده صورتت نیلی
شرم ، قنفذ نکرد از رویت
تازیانه چو زد به بازویت؟
لیک ناگفتی آن حرامی مست
با لگد پهلوی تو را بشکست
محسنات سقط شد ز ضربت در
تو نکردی مرا چگونه خبر ؟
کار خود را به فضّه فرمودی
راز خود را به فضّه بنمودی
که نبیند علی مصائب تو
نشود آگه از نوائب تو
کردی آن رازها نهان از من
تا که شد فاش وقت غسل و کفن
بلکه گفتی که مخفی از انظار
بسپارم تو را به خاک مزار
شب به خاکت همی نهان دارم
مخفی از چشم دشمنان دارم
کس خبر از مزار تو نشود
آگه از رازِ کار تو نشود
رمز آن گفته شد کنون افشا
که نداند علی ، ملال تو را
جان به قربان قبر گمنامت
وآن نهانگاه بی در و بامت
جان من از شرار داغ تو سوخت
بر سر ِ قبر بی چراغ تو سوخت
بی تو شد شام تار ، روز علی
سوخت عالم ز داغ و سوز علی
بی تو تاریک ، گشته کاشانه
از غمت خانه گشته غمخانه
تا تو در خانهی علی بودی
شمع کاشانهی علی بودی
بی تو گردیده تلخ ، کام علی
که یکی گشته صبح و شام علی
بعدِ تو زندگی مراست حرام
که مرا بعد توست کار ، تمام
گر مزارت نبُد ز خلق ، نهان
بود تعطیل ، بارگاهِ جهان
کودکان تو شام تا به سحر
وردشان هست ذکر یا مادر
گوششان گر به نالهی پدر است
همه_چشم امیدشان به در است
یادِ روی تو شمع خانهی ماست
روشنی بخش آشیانهی ماست
حالیا چون رَوی به نزد پدر
فاش کن ظلم آن دو بداختر
چو برفتی به محضر بابا
گو علی را ، گذاشتم تنها
گو اگر کودکان یتیم شدند
جمله بی مادر و لطیم شدند
در حقیقت علی شدهست یتیم
بعد من گشته داغدار و لطیم
کودکان را به من چه بسپردی
کاش با خود ، مرا تو میبردی
(شمس قم) بسکه از فراق تو سوخت
عالمی را ـ ز افتراق تو سوخت
روز و شب گوید ای مهین مادر
به فدای تو ، جانِ جنّ و بشر
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi