#عشق
روزم سیاه شد ز غم ماجرای عشق
مویم سپید شد به ره ابتلای عشق
عقلم ز دست رفت و جنون گشت پایبند
هوشم ز سر پرید به بام هوای عشق
دردم فراق دوست بوَد از الست و نیست
جز در مطبّ وصل، علاج از دوای عشق
عشقم هوای کوی حبیب است و وصل او
شوقم لقای دوست بوَد از عطای عشق
عاشق به دام طرّهی معشوق اگر فتاد
خورده فریب دانهی خال بلای عشق
آنجا که عشق خیمه زند عقل بگذرد
وآنجا که عقل راه بَرد نیست جای عشق
عشقی که ره به کنهِْ حقیقت نبرده است
باشد مجاز ، زندگی غم فزای عشق
گر عاشقیاست دیدن روی پری رخان
بیچاره آن کسی که شود مبتلای عشق
شهد است عشق و تلخ کند کام عاشقان
فرهاد شد به خاطر شیرین فنای عشق
عشق و جنون یکیاست که لیلی بهانه بود
چون شد بریده بر تن مجنون قبای عشق
(شمس قمی) ترانهی عشق تو گر سرود
عاشق بوَد به جلوهی حسن خدای عشق
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi