eitaa logo
اشعار شادروان شمس قمی
208 دنبال‌کننده
19 عکس
1 ویدیو
1 فایل
شاهان جهـان را به گـدایی نپـذیریم تا خاک کف پای علی تاج سر ماست (شمس قمی)
مشاهده در ایتا
دانلود
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا قائِمِ آلِ مُحَمّد (عج) (مرآت تجلی) ای روشنی مِهر و مَه ای حجت یزدان ای مَظهر حق خسرو با حشمت دوران تا چند کنیم از غم هجران تو افغان دوری تو ما را کُشد ای یوسف کنعان یعقوب ولاییم و طلبکار وصالت ای شاهِ جهان! بهر چه غایب ز جهانی ای ماه جهان! تا به کی از دیده نهانی تو صاحب عصری و نگهدار زمانی بخشنده و گیرنده‌ی دیهیم شهانی هستند شهان معتکف صفّ ِ نعالت هستیم به دیدار رخت شایق و مایل جان‌ها شده از فرقت رخسار تو زایل بِین تو و ما پرده‌ی هجران شده حایل برقع فکن از روی خود ای ماه شمایل بینیم مگر چهره‌ی خورشید مثالت شاها به کسی غیر تو مارا نظری نیست جز در ره عشق تو دگر رهگذری نیست جز وصف کمالات تو ذکر دگری نیست افسوس که از وصف جمالت خبری نیست ای جان جهان جمله به قربانت جمالت ای شمع فروزنده‌ی دین خامشی‌ات چیست گویا که ز پروانه‌ی دلخون خبرت نیست آن کس که هوای تو نباشد به سرش کیست بی مِهر تو ای خسرو عالم! نتوان زیست رزق دوجهان خردلی از خوان نوالت جز مدحت ذات تو شها هیچ نخوانیم از هجر رخت ای مه تابان به فغانیم اندر همه جا طالب آن شاه زمانیم در کعبه و بتخانه و میخانه چنانیم یابیم مگر قامت بی شبه و هَمالت هرجا که برفتیم همانجا سخن از توست در محفل اعدا و احبّا سخن از توست در کعبه و در دیر و کلیسا سخن از توست آری همه جا ای شه والا ، سخن از توست بیهوده نگویم سخن از وصف خصالت شاهنشه مُلکِ کرم و جود تویی تو در برج ولا ، اختر مسعود تویی تو از خلق جهان مقصد و مقصود تویی تو ای ماه جهان! مهدی موعود تویی تو مخلوق دو عالم همه در قید عِقالت شاها تو بر این ملک، امیرالاُمرایی این میکده را پیر مغانی و سزایی هم ساقی و هم باده و هم جام ولایی باللَه که تو مرآت تجلّی خدایی ظاهر بوَد این نکته ز گفتار و مقالت نی ما شده مشتاق تو ای مظهر خلاق! شاهان جهان‌اند به دیدار تو مشتاق عشاق تو افزون بوَد از انجم نُه طاق شد طاقت و صبر همه از هجر رخت طاق مجنون صفتانیم به امّید وصالت ما را نبوَد بی مَه رویت به جهان تاب بنمای رخ انورت ای مهر جهانتاب! باز آی ز جوف صدف ای گوهر نایاب! اسلام فنا گشته و شیعه شده بی‌تاب بفکن به سر خلق ستمدیده، ظِلالت باز آی که کشتی جهان غرق فنا شد باز آی که دجّال زمان، چهره نما شد ابنای شریعت همه را عیش، عزا شد ارکان حقیقت ، همه در بحر ریا شد از پرده برون آی ، اگر هست مجالت شاها کنی ار نهضت و از پرده در آیی زنگ از دل این قوم گرفتار زدایی اسرار خداوند ، به یاران بنمایی ابواب سعادت به رخ ما بگشایی باشد که شویم از دل و جان عبد مثالت (شمس قمی) از قدر و جلال تو سراید تا آنکه شب هجر جمال تو سر آید جز از تو و آبای تو مدحی نسراید گر پای، شود خسته به کویت به سر آید تا غوطه خورد در یَم احسان و کمالت شادروان سید علیرضا شمس قمی 1342 eitaa.com/shamseqomi
"اَلسّلامُ علیكَ یا اَمیرالمؤمنین" ا࿐❈❁࿐✿࿐❈❁࿐ا على ای فدایی عشق حق! سر و جان فدای تو یا علی که بقای عالمیان بُوَد، همه از بقای تو یا على دوجهان و خِلقت ماخَلَق، بوَد از ولای تو یا علی نه عجب اگر که به مدح تو، زده دم، خدای تو یا علی که مدیح ذات خدا بوَد ، بخدا سزای تو یا علی بشر از مدیح تو عاجز است، اگرش خدا ندهد مدد خِرد از ثنای تو قاصر است، اگرش کمک نکند صمد سخن از بیان مقام تو، شده غرق حیرتِ لا تعد که به شأن ذات تو گفته حق، حسَنات و مدحت لایُرَد بخدا روا بوَد ار خدا، بکند ثنای تو یا على ز مدیح ذات و صفات تو، شده عقل خلق زمانه مات که بیان وصف صفات تو، نبوَد قرین مقام ذات ز علوّ فضل و کمال تو، متحیر آمده کائنات چو ثنای قدر و جلال تو، دو جهان ز فتنه دهد نجات بجز آن کسی‌ که نسوده سر، به در سرای تو یا علی تویی آن ولی جهان‌گشا، که جهان بوَد به تو پایدار تویی آن یگانهٔ حق ستا، که حقایق از تو شد آشکار تویی آن وحید موحّدین، تویی آن موحّد حق شعار تویی آن امیر سریر دین تویی آن مُسبّب هشت و چار که فراز دوش نبی بوَد، اثر دو پای تو یا علی تویی آنکه زهد و دیانتت، شده رهنمای موحّدین تویی آنکه منطق و حکمتت، شده مَشی و سرخط اهل دین تویی آنکه نهج بلاغتت، شده نهج طاعت متّقین تویی آنکه پند حقیقتت شده درس مکتب ناصحین تویی آنکه لایق تو بوَد، سخن خدای تو یا علی چو بخواست خالق لم یزل نظری بخود کند از کمال به عیان چو آینه بایدش، علی‌اش شد آینهٔ خصال به على نظر کن و حق ببین، ز کمال و مرتبت و جلال که علی‌ست آینه‌ی خدا، بخدای خالق ذوالجلال بخدا که صورت حق عیان، بوَد از لقای تو یا علی على ای خلاصهٔ کاف و نون! که فلک بوَد به اطاعتت على ای عصارهٔ مایکون! که ملک متابع طاعتت على ای حقیقت بندگی! که جهان رهین عبادتت على ای نتیجهٔ ماخَلق! که بشر طفیلی حکمتت على ای که خِلقت ماسَوا، نبوَد سوای تو یا علی بخدا قسم که به غیر تو ، نکنم به نقطه‌ای اتکا که منم به لطف تو متّکی، تو ز رأفتم شده متّکا نزنم دم از دگری مگر، که به مِدحت تو کند بنا نکنم نظر به کسی مگر، که تو اش نظر کنی از وفا بخدا قسم که همیشه دم، زنم از ولای تو یا علی منم آن کهینه غلام تو ، که به آرزوی تو زنده‌ام به درِ سرای تو خسروا ، ز خلوص، چاکر و بنده‌ام به ره وصال تو تا ابد، ز ازل شها گروَنده‌ام کلمات کاملهٔ تو را به سَماع جان شنونده‌ام که کلام کامل حق بوَد، سخن رسای تو یا علی به امید لطف تو زنده‌ام، که رسم به وصل جمال تو به هوای عشق تو سرخوشم، به امید درک کمال تو نه من از قصور کمال خود، شده محو عزّ و جلال تو که خلایق دوجهان شده، همه مات خلق و خصال تو همگان به طاعت و بندگی، شده در قضای تو یا علی چه خوش‌است اگر ز ره کرم، قدمی به دیدهٔ ما نهی تو شهنشهی و روا بوَد، که قدم به کوی گدا نهی نظرِ عطوفت و رحمتت، به جهانیان ز وفا نهی ز بلاد شیعه و مسلمین، همه جور و کینه جدا نهی که کسی به دفع معاندین، نرسد به پای تو یا علی ملکا به (شمس قمی) کنون، نظری ز مهر و وفا نما چو تو شاه ملک کرامتی، نظری به سوی گدا نما ز خزانهٔ حسنات خود، درمی به بنده عطا نما ز عطای عالیه‌ات شها، دل ما غریق صفا نما که دوچشم ما شده منتظر، به ره عطای تو یا علی شادروان سید عليرضا شمس قمی eitaa.com/shamseqomi
اَلسّلامُ عَلَیكَ یا اَباصالحَ المَهدی (عج) (آینه‌ی وجه الله) دوش هنگام سحر گفت مرا هاتف جان تا به کِی خفته‌ای و بی‌خبری از جانان باخبر باش که شد نیمه‌ی ماه شعبان خیز و بزمی ز سر شوق و شعف کن بنیان که جهان شد و شرف همسر فردوس و جنان خیز و گو مطرب ایمان بنوازد بر رود ساقی عشق کند باده‌ی وحدت موجود عاشقان را دهد از جام وصال معبود زآنکه آمد ز پس پرده شه غیب و شهود همچو خورشید که گردد ز پس ابر عیان گو به عشاق که آن مظهر یکتا آمد آن که صد مهر به نزدش به تماشا آمد ماه گردون به برش چون شب یلدا آمد بر سر خلق جهان ، ابر گهرزا آمد تا ببارد به زمین گوهر بحر ایمان در چنین روز ، مه برج سماوات هدا شد ز اوج فلک دین به جهان جلوه نما روشنی‌بخش جهان گشت به فرمان خدا بانگ شادی ز زمین خاست سوی عرش علا کآمد آن حجت حق مهدی موعود زمان قائم آل عبا ، قائد اسلام پناه ختم ارباب هدا ، آینه‌ی وجه الله وارث هشت و سه آن رهبر با حشمت و جاه پا نهادی به جهان تا که شود هادی راه رهنمون گشت بشر را سوی حی سبحان آن شهنشاه قدر قدرت مُلک بطحا قطب حساس زمین محور چرخ اعلا شاه دجال کُش و ریشه کن خصم دغا خاتم راهبران ، منتقم آل عبا که‌ابر رحمت بوَد و سایه‌ی فیض یزدان منبع علم و عمل مظهر یزدان به جلال اختر فیض کرم شمع شبستان به جمال دُر دریای شرف، گوهر رخشان به خصال طوطی دانش و دین بلبل دستان به کمال نکته آموز بسی عیسی و پور عِمران آن امامی که به فرمان خدا شد غائب عاصیان را ز معاصی بنماید تائب کز هزاران بشر صالح و عبد صائب آیت الله بروجردی‌اش آمد نائب تا کند رهبری اُمّت جدْش به عیان مَحرم و مظهر اسرار و رموز ازلی آیت درگه زی مرتبت لم یزلی وارث مکتب احمد ، خلف پاک علی آنکه بر عصر بوَد والی و مولای و ولی ناشر و مجری احکام شریف قرآن خسروا جلوه نما برفکن از چهره نقاب چند در پرده‌ی غیبت به ظهورت بشتاب دل ما گشته ز هجران جمال تو کباب تیشه‌ی کفر جهان را بنموده‌‌ست خراب تا به کِی غایب و از دیده‌ی احباب نهان؟ جلوه‌گر ساز به ما را حقیقت نه چنین حلّ ابهام کن از معنی صورت نه چنین نسخ اوهام کن از مُلک دیانت نه چنین قلع کن فاسق و ارباب شقاوت نه چنین قصر ویرانه‌ی دین را کُن از اول بنیان مُلک اسلام ز بیداد و ستم ویران شد کاخ بیدادگران در عوض آبادان شد ریب و تزویر و ریا دین مسلمانان شد عدل و انصاف و کرم محو ازین دوران شد نه نشانی بوَد از حاتم و نه نوشروان خسروا خیز و بکَش تیغ هدایت ز نیام سرنگون کن عَلَم کفر و سریر اوهام زنده کن نام مسلمانی و دین اسلام دفع کن از سرِ ما سایه‌ی کفار ظَلام تا ببینی همه جا بوذر و صدها سلمان (شمس قم) گفت چنین مدح تو ای شاه زمن بهتر از این نشود مدحت شاهانه ز من شاعری مبتدی‌ام پیرو ارباب کهن آرزو دارم اگر یار شود طبع سخن بسرایم صفت ذات تو با نظم و بیان شادروان سید علیرضا شمس قمی روزنامه استوار قم ـ 1337 eitaa.com/shamseqomi