eitaa logo
اشعار شادروان شمس قمی
205 دنبال‌کننده
14 عکس
1 ویدیو
1 فایل
شاهان جهـان را به گـدایی نپـذیریم تا خاک کف پای علی تاج سر ماست (شمس قمی)
مشاهده در ایتا
دانلود
(السّلامُ عَلیكِ یا فاطمةالزهراء) اَلا امام مبین! پادشاه جنّ و بشر ولیّ و قائم دین، دادخواه دین‌گستر خدیو مُلک امامت ، دلیل عصر و زمان امیر تخت ولایت ، زعیم حق مظهر بشارت از تو به ما تهنیت ز ما بر تو مهین ولادت مامت ، صدیقه‌ی اطهر به زادروز سعید بتول ، دخت رسول به عرض تهنیت این چامه را دهم زیور به یُمن مِهر جمال جمیل این مولود ز مِهر ، بر شده ماه جمادی الآخر طلوع زهره‌ی زهرا، جهان ظلمت را ز جلوه کرد منوّرتر از کرور اختر ز شرم طلعت رخسار فاطمه خورشید کند نزول و سرآرد فرود در محشر همین بس‌است که در شأن فاطمه فرمود: مقام ( امّ ابیها ) جناب پیغمبر همین فضیلت زهرا بس است در دوجهان که هست دختِ پیمبر به مرتضی همسر گواه عصمت زهراست زینب و کلثوم نشان رفعت زهرا بوَد شُبیر و شَبَر زهی مقام بنی فاطمه ز فخر و شرف که بنت احمد مختارشان بوَد مادر زهی سعادت سادات ، کز علوّ مقام شده‌ست فاطمه‌شان مادر و علی‌ست پدر علی و فاطمه از فیض حق به بحر شرف صدف بوَد به مَثل این و، آن ثمینه گهر چو نور طلعت‌شان زامر حق تنزل یافت به آسمان جهان‌اند همچو شمس و قمر علی‌ست شمس ولایت به برج فضل و کمال که هست فاطمه‌اش همسری قمر پرور یقین مراست که تبریک احسن الخالق ز خلق فاطمه فرموده حضرت داور به رسم تحفه عطا چون کنند شی‌ءِ نفیس عطای حق به رسولش بوَد چنین دختر چه دختری که لقب داده کوثرش یزدان که چون علی بُودش کفوّ و ساقی کوثر نزول سوره‌ی کوثر، بشارت عظماست از این ولادت فرخنده بر جهان و بشر مقام فاطمه را ، جز خدا نمی‌داند که فاطمه‌‌ست فقط فاطمه، بریده ز شر سُرور (شمس قمی) در سرود او می‌جوی چنانچه پی به مؤثر ، توان بری ز اثر شادروان سید علیرضا شمس قمی eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(السّلامُ عَلیكِ یا فاطمةالزهراء) مژده یاران! جهان ، منوّر شد که جنان در جهان مصوّر شد شاد زی ای‌دل از چنین شاباش که ملایک به شادی اندر شد شادی و شور و شوق خلق جهان به سُرور زمانه منجر شد سبب عیش و نوش و جشن و سُرور زادروز عزیز داور شد روز میلاد حضرت زهرا (س) دخت ختم رسل پیمبر شد عید پر افتخار این مولود بر رسول و خدیجه مفخر شد بیستِ ماه جمادی الثانی زادروز بتول اطهر شد پرتو طلعت رخ ماهش روشنی‌بخش هفت اختر شد بر پیمبر ، عطا نموده خدای بهترین هدیه‌ای که کوثر شد این بهین نور چشم پیغمبر کوری چشم خصم ابتر شد بر رسول و خدیجه حق بخشید همچو زهرا که زهره پرور شد روشنی‌ بخش عالم هستی که فروغش ز مهر و مه بر شد زینت عرش و فرش و ارض و سما آن جمال جمیل و انور شد این شرافت بس است فاطمه را که علی را امین و همسر شد نه فقط بود با علی همسر که علی را معین و یاور شد مادر یازده ، امام مبین کز امامان بجز علی سر شد نیست اغراق اگر بگویم فاش فاطمه با علی برابر شد فضل و تقوای وی ز بعد پدر همه جا هم‌تراز شوهر شد بلکه می‌گویم افتخار نبی است که بتولش یگانه دختر شد باز هم پا فرا نهم زین قول فاطمه ، افتخار داور شد آنکه خواندش رسول، مادر خویش کز وفا بر پدر چو مادر شد فاطمه فاطمه‌است کز پاکی مَهد خیر و بریده از شر شد پرتوش از فروغ یزدان بود خلقتش از جهان دیگر شد فاطمه، طاهره، صدیقه، بتول که کنیز خدای اکبر شد تهنیت بر زنان که فاطمه‌شان زینت و فخر (روز مادر) شد اسوه‌ی صبر و عصمت و پاکی بر زنان ، تا به روز محشر شد بهر نسوان شاهوار عفاف فاطمه تا به حشر رهبر شد آری از فیض خالق ازلی فاطمه مُظهِر است و مَظهر شد (شمس قم) از فروغ آن مه دین پرتو افشان چو شمس خاور شد شادروان سید علیرضا شمس قمی eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(نبرد زندگی) با غم ایام و خشم و قهر دوران کن ستیز با شکنج و رنج و فقر و درد و حرمان کن ستیز با سِلاح سعی و همت، در نبرد زندگی با شهامت روز و شب در کوی و میدان کن ستیز کار و کوشش، گوی و چوگان است در میدان عمر تا بری آن گوی، با این طرفه چوگان کن ستیز با خرافات زمان و جهل و موهومات دهر تا رهانی خلق را از دام شیطان کن ستیز با ریا و کید اهل خدعه و کذب و ریا با دلیل عقل و استدلال و برهان کن ستیز با تن‌آسایان و بیکاران و راحت‌دوستان از طریق محکمات آیات قرآن کن ستیز «لَیسَ لِلاِنسانَ اِلّا مٰا سَعیٰ» را کن شعار زین‌‌سبب با دشمنان سعی انسان کن تیز دعوت یزدان به قرآن بر رفاه مَردم است بر رفاهِ مردمان از بهر یزدان کن ستیز هستیِ گیتی بوَد در هستیِ ما ز آن سبب در پی هستیِ گیتی از دل و جان کن ستیز زادگاه و زیستگاه ما جهان باشد بشر هرکه رد کرد این سخن را نیز با آن کن ستیز خار نادانی نموده زخم، پای عقل را... در بیابان خرد، از بهر درمان کن ستیز چون بوَد دشواری کار جهان از جهل ما بهر پامردی این دشواری، آسان کن ستیز (شمس قمّی) چون کلید رستگاری دانش است در ره این آرزو، با خلق نادان کن ستیز شادروان سید علیرضا شمس قمی eitaa.com/shamseqomi
(زنجیر زلف) صبا هر صبحدم ، بر خاک کویت افتد و خیزد اسیر عشقت ای مَه! پیش رویت افتد و خیزد مکن صورت نهان ای گل! که دل چون بلبل از هجرت میان خار و خس در جستجویت افتد و خیزد بده از باده‌ی مِهرت یکی ساغر خماران را که ساقی از گرانبار سبویت افتد و خیزد سیه شد روزگارم چون سواد زلف مِشکینت ز بس بر ماهِ رویت ابر مویت افتد و خیزد صبا گر نکهتی زآن زلف مشکین در چمن آرد به گلشن عندلیب از عطر و بویت افتد و خیزد بر اسب پیلتن بنشین و کن مات رخت شاهان پیاده تا مگر در چار سویت افتد و خیزد دو لعل انگبین بارت شکسته نرخ شکّر را که طوطی بهر شیرین گفتگویت افتد و خیزد دلم در طرّه‌ی زلفت شده مدهوش و دیوانه که با زنجیر زلف مشکبویت افتد و خیزد ز شعرت (شمس قم) شیرین کنی بس تلخ کامی‌ها که فرهاد از نوای نغز گویت افتد و خیزد . شادروان سید علیرضا شمس قمی eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چیست؟ نوعی قالب ابداعی‌است که نخستین‌بار، شاعر معاصر شادروان «سید علیرضا شمس قمی» با عنوان مستزادبند در سال 1382 خورشیدی بنیان گذاردند. ، شعری است که مانند مستزاد در آخر هر مصراع، مصراعی موزون اضافه می‌شود؛ که کوتاه‌تر از طول مصراع آن شعر است و وزن آن نیز با مصراع اول یکی نیست؛ اما کامل کننده‌‌ی معنی مصراع است. این قالب شعر، حرکتی بین شعر کلاسیک و نیمایی می‌باشد و به شاعر اجازه می‌دهد که اندیشه‌ی خود را به راحتی بیان کند. نکته‌ی دیگر این‌که در این قالب، پیوند عمودی و روایی شعر باید حفظ شود و شاعر از مضمون اصلی دور نشود و هر بند در ادامه و تکمیل کننده‌ی اندیشه‌ی شاعر است؛ اما به جهت تنوع می‌توان در هر بند مستقل عمل کرد منتها بندهای دیگر به نوعی مؤید و مرتبط با بند اول نیز باشد. در مجموع قالب مستزادبند به دلیل پتانسیلی که در این قالب ابداعی وجود دارد؛ این اجازه را به شاعر می‌دهد که در بعضی از اوزان دیگر نیز بتواند به گونه‌های نوین هنرآفرینی کند. هر بند در این مستزادبند از سه مصراع تشکیل شده است که مصراع های بلند در هر بند هم‌قافیه است و مصراع های کوتاه مستزاد نیز در هر بند هم‌قافیه‌‌اند و بیتی که «بند» این قالب است ، جداگانه با قافیه‌ای مجزا و وزنی کوتاه سروده می‌شود که می‌توان گفت: (مستزادبند مثلث‌‌) است. بنابراین در هر بند «مستزادبند مثلث‌» سه نوع قافیه‌ وجود دارد.‌ ‌ ✍شاهد مثال : دردا که روزگارِ تبهکارِ کج مدار کجرو چو کژدم است بیگاه و گاه می‌کُشد از نیش زهربار چون خصم مَردم است خوش خال و خط چو مار و فسونگر چو زلف یار در آستین، گم است زاهدنمای پیر روباه شیرگیر مفعول فاعلات مفاعیل و فاعلن مفعول و فاعلن مفعول فاعلات مفاعیل و فاعلن مفعول و فاعلن مفعول فاعلات مفاعیل و فاعلن مفعول و فاعلن مفعول فاعلن مفعول فاعلن‌‌ : ا---------------------------------× ا----------* ا---------------------------------× ا----------* ا---------------------------------× ا----------* ا----------+ ا----------+ ا---------------------------------☆ ا----------• ا---------------------------------☆ ا----------• ا---------------------------------☆ ا----------• ا----------❃ ا----------❃ کامل اثر فوق را اینجا بخوانید. شادروان سید علیرضا شمس قمی eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُحمّدٌ رَسُولَ الله) بهار عزت رسید، ز لطف پروردگار زمین شده سربه‌سر ز یُمن حق لاله‌زار ز چشمه‌ی ایزدی، روان بوَد چشمه‌سار هزاردستان عشق، به نغمه بر شاخسار ترانه خوانَد همی به عشق و شور و نوا به رزم اسپند و دی، سپاه نوروز بین سپاه نوروز را ، همیشه پیروز بین ز بعد شام سیَه، درخشش روز بین به چرخ دین و خرد، مَهِ خودافروز بین نبیّ امّی نسب، محمّد مصطفی (ص) بشارت ای مسلمین! که عید بعثت رسید گذشت دور مِحن، زمان عزّت رسید شب غم آمد به سر، چو روز عشرت رسید بگو به لب ‌تشنگان، که ابر رحمت رسید بریز ساقی کنون، به جامم آب بقا جناب احمد شبی، به امر حق شد رسول که درس احکام دین، دهد به قوم جهول کسی که اسلام را ، بکرد از اوّل قبول خدیجه و بعد از او، علی‌ست زوج بتول که صِیتِ توحیدشان رسید بر ماسَوا رسول با فرّ و جاه، چو اختری تابناک فروغ یزدان فشاند ز چرخ دین تا سماک ز گفتن حرف حق، نشد دمی بیمناک تناقص لامکان، ز صدر شد بر مَغاک لوای اسلام شد، فراز عرش عُلا به عزم ترویج دین، بکرد هفتاد جنگ که لشکر ملحدان، رهاند از کفر و ننگ بدید در جنگ ‌ها ، مصائب رنگ رنگ به راه اسلام داد، بسی گهرها ز چنگ هزار شیر دلیر، چو حمزه‌ی باوفا به غیر لطف و کرم، نبود منظور او سوای پند و حِکَم، نبود دستور او جهان ز ظلمت رهید، ز پرتوِ نور او علوم کاهن همه، شدند مسحور او جز «إهدَ قَومی» نگفت به پیشگاه خدا فراز دنیای کفر، فراشت احمد عَلَم تمام اصناف را ، فکند بر خاک غم به سقف بتخانه‌‌ها ، کلام حق زد رقم که در تعجب شدند، کرسی و لوح و قلم سرودِ توحید خواند به خفیه و بر ملا بگویم این تهنیت، به جمله خلق جهان ز بعثت مصطفی، رسول با عزو شان چنو بوَد راهبر، به جمله‌ی پیروان ز فرّ ایمان او بیافت گیتی، امان ز شرّ کفّار دون، شدند امّت رها چو طبع (شمس قمی) ز لطف یزدان بود مدایح نغز او ، چو شمس رخشان بود ز یُمن طبع روان همیشه شادان بود به‌ وصف عشّاق حق، لبش دُر افشان بود بسی بوَد مفتخر، به مدح آل عبا شادروان سید علیرضا شمس قمی برگرفته از روزنامه استوار قم 1337 eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا