eitaa logo
اشعار شادروان شمس قمی
202 دنبال‌کننده
14 عکس
1 ویدیو
1 فایل
شاهان جهـان را به گـدایی نپـذیریم تا خاک کف پای علی تاج سر ماست (شمس قمی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«اَلسّلامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاصٰالِحَ الْمَهدِی» در ازل دیدم چو نقش روی زیبای تو را تا ابد عاشق شدم ، حسن دل‌آرای تو را بهر دیدار تو دل، سر می‌کشد از دیدگان تا مگر یک لحظه بیند روی زیبای تو را می‌کند برپا قیامت، سرو ملک کاشمر گر ببیند سروقامت قدِ رعنای تو را چون بوَد کالای حسنت زینت بازار عشق نقدِ جان را عاشقان بخشند کالای تو را زآن دمی کز دامن نرجس شکفتی، عالمی گشته عاشق نرگس چشمان شهلای تو را نزد آبای مکرم ، عسکری بالد به خود کاو به بار آورده یکتا درّ اعلای تو را آفرینش را بجز پیداشت مقصود نیست ورنه فرقی نیست ناپیدای و پیدای تو را نشئة‌الاولیٰ تو بودی سکرة الاخریٰ تویی نشأتین انشا بوَد یک حرفِ انشای تو را خاتم هشت و چهاری ، معنی حسن ختام ختم کرد ایزد بر ایشان لفظ و معنای تو را چونکه هستی مظهر حق؛ خواست حیّ بی مثال همچو خود حیّ و مجرد ، ذات یکتای تو را گر دهم جان در ره وصل رخت سود من است زآنکه در سر پروراندم ، عشق سودای تو را هر که را در سر ، هوای کوثر و مینو بوَد باید از اخلاص ، نوشد دُردِ مینای تو را باده‌ی ذکر سحر را نشئه و مستی کجاست تا ننوشد کس شراب عشق و صهبای تو را انبیا طفل دبستان و طفیل‌ات گشته‌اند غیر خاتم آنکه موجب گشت آبای تو را اولیای پارسای و اتقیای پاکرای... کمترند از قطره‌ای، دریای تقوای تو را خسروان و سروران در مقدمت خاک رهند صد چو حاتم چون گدایی خوان اِعطای تو را ای امام قائم! ای قائم امام ملک دین! کن قیامی تا ببیند خلق، سیمای تو را صاحب الامری و امرت واحب الاجراستی عالمی بر دیده دارد حکم طغرای تو را یوسفا از چاه غیبت سر برون آر و ببین دیده‌ی یعقوب دین ، دارد تمنای تو را با ظهورت عالمی گردد رها از ظلم و کین منتظر ، خلقی‌ست حکم معدلت‌زای تو را همتی ای شهسوار عرصه‌ی شطرنج دین! کن عدو... مات رخت بوسد مگر پای تو را پرده از رخ گیر و سیمای حقیقت کن عیان تا ببیند خصم باطل ، حق اولای تو را هرکه را بینی ز هر دین و مرام و رسم و کیش دست حاجت می‌زند دامان والای تو را دشمن کافر شود تسلیم و خواهد شد مطیع بشنود گر شمّه‌ای از رزم و هیجای تو را مدعی تائب شود از کرده‌ی امروز خویش با صداقت ، گر بخواند امر فردای تو را منکِر منکَر ، گرت انکار بنماید چه غم کز تحقق می‌کند تصدیق ، آرای تو را رویگردان می‌شود از شرک و کفر و زندقه خصم اگر آگاه گردد ، لا و اِلّای تو را دشمن از گفتار خود شرمنده و نادم شود چون ببیند گوهرافشان لعل گویای تو را کشتی بیداد را کن غوطه‌ور در بحر داد تا ببیند خصم ، موج قهر دریای تو را از عذاب و کیفر محشر مصون باشد یقین هر کسی دارد به دل ، مِهر تولای تو را (شمس قم) هرکس که جوید رستگاری مدام گو بگیرد دامن والای مولای تو را شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا قائِمِ آلِ مُحَمّد (عج) شاهنشه مُلک کرم و جود تویی تو در برج ولا ، اختر مسعود تویی تو از خلق جهان مقصد و مقصود تویی تو ای ماه جهان! مهدی موعود تویی تو مخلوق دو عالم همه در قید عِقالت شاها تو بر این ملک، امیرالامرایی این میکده را پیر مغانی و سزایی هم ساقی و هم باده و هم جام ولایی باللَه ، که تو مرآت تجلّی خدایی ظاهر بوَد این نکته ز گفتار و مقالت نی ما شده مشتاق تو ای مظهر خلاق! شاهان جهانند به دیدار تو مشتاق عشاق تو افزون بوَد از انجم نه طاق شد طاقت و صبر همه از هجر رخت طاق مجنون صفتانیم به امید وصالت ما را نبوَد بی مَه رویت به جهان تاب بنمای رخ انورت ای مهر جهانتاب! باز آی ز جوف صدف ای گوهر نایاب! اسلام فنا گشته و شیعه شده بی‌تاب بفکن به سر خلق ستمدیده، ظِلالت باز آی که کشتی جهان غرق فنا شد باز آی که دجال زمان، چهره نما شد ابنای شریعت همه را عیش، عزا شد ارکان حقیقت همه در بحر ریا شد از پرده برون آی اگر هست مجالت شاها کنی ار نهضت و از پرده در آیی زنگ از دل این قوم گرفتار زدایی اسرار خداوند ، به یاران بنمایی ابواب سعادت به رخ ما بگشایی باشد که شویم از دل و جان عبد مثالت (شمس قمی) از قدر و جلال تو سراید تا آنکه شب هجر جمال تو سر آید جز از تو و آبای تو مدحی نسراید گر پای، شود خسته به کویت به سر آید تا غوطه خورد در یَم احسان و کمالت ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا شادروان سید علیرضا شمس قمی 1342 https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اَللّٰهـْـمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّـكَ الْفـَــرَج) جا دادمت به دل که دلارا کنم تو را دلدار و همدم دل ِ شیدا کنم تو را کی زين دلِ شكسته مُجزّا كنم تو را "كی رفته‌ای ز دل كه تمنا كنم تو را كی بوده‌ای نهفته كه پيدا كنم تو را" دل ، گشته از فراق جمال تو كوه نور كز پرتوش عيان شده صدها شهاب طور كی طلعت رخت شود از مُلک دل به دور "غيبت نكرده‌ای كه شوم طالب حضور پنهان نگشته‌ای ، كه هويدا كنم تو را" گه جلوه می‌کنی به گل و گلشن و چمن گه عشوه‌گر شوی، به رخ ياس و ياسمن گه پرتو افكنی ، به دل ِ شمع انجمن "با صد هزار جلوه برون آمدی و من با صد هزار ديده ، تماشا كنم تو را" تا چشم من به ديدن روی تو باز شد حيران ز حسن و قامت آن سرفراز شد با يک كرشمه حسن تو ام دلنواز شد "چشمم به صد مجاهده آيينه‌ ساز شد تا من به يک مشاهده پيدا كنم تو را" آيينه گير و روی مَه خويشتن ببين خورشيد حُسن خويش به عرش بدن ببين بر فرق ماه ، خرمن مشک ختن ببين "بالای خود در آينه‌ی چشم من ببين تا باخبر ، ز عالم بالا كنم تو را" زآن چشم مست اگر به سوی زهره بنگری گردد به يک نظر به جمال تو مشتری هر جا گذر كنی ، دلی از عاشقی بری "مستانه كاش در حرم و دیر بگذری تا قبله‌گاه مؤمن و ترسا كنم تو را" گر پرده از جمالِ تو مَه پيكر افكنم خصم تو را به آتش حسرت در افكنم پيش تو بس ز مؤمن و كافر سر افكنم "خواهم شبی نقاب ز رويت بر افكنم خورشيد كعبه ، ماه كليسا كنم تو را"   شير دوچشم مست تو چون شد به چنگ من مژگان جان‌شكار تو هم شد خدنگ من زنجير گيسوانِ تو شد ، پالهنگ من "گر افتد آن دو زلف چليپا به چنگ من چندين هزار ، سلسله بر پا كنم تو را" گر عرش و فرش با همه نعمت به من دهند گر عالم وجود ، ز رحمت به من دهند گر باغ خلد را ، ز كرامت به من دهند "طوبی و سُدره گر به قيامت به من دهند يکجا فدای قامت رعنا كنم تو را" ای ماه من! شوی اگر از لطف ، یار من ماه فلک ، ز مِهر شود خاكسار من صورت نهان مكن ز من ای مهْ‌ عِذار من "زيبا شود به كارگه عشق ، كارِ من هر گه نظر به صورت زيبا كنم تو را" فرموده پير عشق چو دستور عاشقی ره يافتم به مقصد و منظور عاشقی شيدا شدم به كسوت مشهور عاشقی "رسوای عالمی شدم از شور عاشقی ترسم خدانخواسته رسوا كنم تو را" (شمس قمی) چو خامه‌ی عرفان به كف گرفت با تيغ خامه قلب عدو را هدف گرفت درّ ِ ولای حجّت حق ، از صدف گرفت "شعرت ز نام شاه، "فروغی" شرف گرفت زيبد كه تاج تارکِ شعرا كنم تو را" * ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi * فروغی بسطامی
گر در طریق فقر و غنا پا گذاشتیم پا روی خود به کوری دنیا گذاشتیم فقر و غنا ز جهد فزون صرفه می‌برد بنیاد این بنای نکو... ، ما گذاشتیم جامانده‌ایم اگر ز جماعت به کسب زر در راه فقر ، قافله را ، جا گذاشتیم دنیاطلب نبوده و این لاشه‌ی پلید بر کرکسان لاشه‌طلب وا گذاشتیم چیزی نبُد چو لایق سودای عشق دوست بیعانه ، جان خود سر سودا گذاشتیم از بس دلم ز نخوت تن‌ها بوَد ملول دل را بریده از همه ، تنها گذاشتیم از دست روبهان طمعکار شهر کید سر پیش پا و پا سوی صحرا گذاشتیم اندرز ما به ظالم خودبین بوَد خطا چون عینکی به دیده‌ی اعما گذاشتیم درد‌ا ز شکوه‌ی دل خود نزد اجنبی دردانه‌ای به سینه‌ی خارا گذاشتیم امروز اگر مجال قصاص پلید نیست پاداش وی ، به کیفر فردا گذاشتیم با نقش صحنه‌های غم انگیز روزگار خلق زمانه را ، به تماشا گذاشتیم چون (شمس قم) ز تجربه‌ی تلخ زندگی در کام اهل تجربه ، حلوا گذاشتیم . شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میلاد باسعادت خاتم الانبیا مبارک باد. عرش منوّر شد از جمال محمد دهر مجلّل شد از جلال محمد مِهر جهانتاب شرمگين و خجل شد ديد چو تابان مَه جمال محمد عقل مرا نيست آن توان که بگويم علت ايجاد بی زوال محمد طبع قصير و فقير من نتواند وصف کند جزئی از کمال محمد چونکه خيالم رَود فراسوی گيتی ره نبرد هیچ جز خيال محمد کرسی و لوح و قلم کنند تواضع تا به ابد در بر خصال محمد زآدم تا خاتم ، انبيا و رسولان جمله نمودند ، امتثال محمد يوسف کنعان بُوَد به حسن و ملاحت آينه دارِ سياہ خال ِ محمد عيسیِ گردون نشين ز چرخ چهارم بوسه زند بر کف نعال محمد ايزد يکتا ، نيافريدہ ز حكمت بندہ‌ی فرمانبری مثال محمد عزّو شرف را نگر که خالق اکبر نيک ستودہ‌‌ست خلق و حال محمد فاطمه‌اش کوثر است و کوثر باشد قطرہ‌ای از کوثر زلال محمد بهرہ‌ور از رحمت خدا نتوان شد هر که نباشد محب آل محمد سنگ محک بودہ بهر کافر و مؤمن وقت اذان ، معجز بلال محمد بر سر امّت فتد به روز قيامت از رہ لطف و کرم ظلال محمد مظهر توحيد بود و وحدت و ايمان مکتب قرآن بی هَمال محمد وجه تمايز ، ميان کافر و مسلم فرق حرام است با حلال محمد در شب معراج ، جبرئيل نيارست طاقت پرواز ، در قبال محمد بس بت بيداد را ز داد فرو ريخت دست علی ، ز امر اعتدال محمد ماہ فلک را به غمزہ ساخت دو نيمه خنجر ابروی چون هلال محمد (شمس قمی) شيعه، سعدی است که فرمود: «عشق محمد بس است و آل محمد» شادروان سيد عليرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مولودیه حضرت محمد (ص) ماهِ فلک ، عاشق جمال محمد سروِ چمن محو اعتدال محمد تا که بتابید بر جهان ، رخ ماهش شد دوجهان روشن از جمال محمد معجزه‌ها بین! به زادروز شریفش بَه بَه بر روز و ماه و سال محمد آتش آتشکده به فارس خمش گشت از دم جان‌بخش لایزال محمد سخت شکستی به طاق کسرا آورد معجز میلاد بی مثال محمد رهبری گمرهان و کژمنشان بود سوی خدا مقصد و مآل محمد هیچ نبودش ملال و بود شب و روز گمرهی مردمان ، ملال محمد در دو جهان نیست فرقه‌ای که نباشد مایل و مشتاق ، بر وصال محمد گنج صفا و وفا و حریت و عدل بود بهین مکنت و منال محمد ختم رسل شد به امر خالق سبحان ناسخ ادیان شدی روال محمد فوج ملک انس و جن و وحش و طیورند ریزه خور سفره‌ی نوال محمد دیو سیه کار ظلم و فتنه نهان شد دید چو قرآن حق مقال محمد شکر و سپاس خدا که از اثر عدل گشت فنا ، خصم بَدسِگال محمد منزلت شیعه و مقام امامان هست ز ایصال و اتصال محمد (شمس قمی) خوش سرود سعدی شیراز «عشق محمد بس است و آل محمد» شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi