eitaa logo
اشعار شادروان شمس قمی
205 دنبال‌کننده
14 عکس
1 ویدیو
1 فایل
شاهان جهـان را به گـدایی نپـذیریم تا خاک کف پای علی تاج سر ماست (شمس قمی)
مشاهده در ایتا
دانلود
(زخم ناکامی) عارفان را محنت دنیاست شامل بیشتر می‌کشد بار ستم را ، مَرد عاقل بیشتر بر حذر از سنگ طفلان است شاخ بی ثمر راحت گیتی بوَد از بهر جاهل بیشتر جاهلان را علم و دین کمتر بوَد از مال و جاه حرف حق کمتر بوَد، الفاظِ باطل بیشتر بلبل از خار جفای گل بوَد زخمش به دل عارفان را زخم ناکامی‌ست بر دل بیشتر زاهدا منع می آخر کرد ما را می‌گسار شور عاشق را کند در عشق، حائل بیشتر عاشق مسکین خود را از سر کویت مران ردٌ سائل می‌کند اصرار سائل بیشتر تُرک مستت خون قلبم ریخت شد سرسخت تر خون چو بیند می‌شود بیدادِ قاتل بیشتر کاروان عمر ما را گو شتابد بی‌دریغ چون به مقصد نیست ما را یک دو منزل بیشتر کامیابی زانقلاب فکر حاصل می‌شود کشتی از طوفان رسد بر طرْف ساحل بیشتر آدمی در سوز و ساز زندگی یابد کمال زر شود در التهاب بوته، کامل بیشتر تا نگردد علم و دین حلّال مشکل در جهان خلق گیتی را شود هرلحظه مشکل بیشتر مردم صاحب_‌هنر ، نافع_ترند از بهر خلق زآنکه بخشد خاکِ حاصل‌خیز، حاصل بیشتر از شرار ظلم سوزد ظالم از مظلوم بیش شمع از پروانه سوزد صد مقابل بیشتر آتش خشم ابتدا سوزد خدای خشم را چوب کبریت ابتدا سوزد به محفل بیشتر زآتش هجران بسوزد جمله اعضا ، لاجرم جان و تن سوزد ازآن آتش ولی دل بیشتر (شمس قمّی) قدر گفتار تو دانند اهل ذوق چون بوَد هم‌جنس بر هم‌جنس مایل بیشتر شادروان سید علیرضا شمس قمی eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اشک انابت) اشک انابت چو شست، لوح مکافات را دست رضايت نوشت سرخط حاجات را عقل برون شد چو ديد، رمز مقامات را «آتش عشقم بسوخت خرقه‌ی طاعات را سيل جنون در ربود رَختِ عبادات را» عشق، شراری بود در دل عاشق نهان كز رخ عاشق شود نور منيرش عيان از خرد و علم و دين عشق ندارد نشان «مسأله‌ی عشق نيست درخور شرح و بيان بهْ، كه به يک سو نهند لفظ و عبارات را» هر كه پیِ قيل و قال جانب مردم شتافت فيض جماعت نبرد، نور تجرّد نيافت جلوه‌ی جانان نديد حالِ تهجّد نيافت «دامن خلوت ز دست كِی دهد آنكو كه يافت در دل شب‌های تار، ذوق مناجات را» پير مغانم ز مِهر، وعده‌ی جامی دهد ساقی عشقت مرا جام مدامی دهد پيک وصالش سپس مژده‌ی كامی دهد «هر نفسم چنگ و نی از تو پيامی دهد پی نبرَد هر كسی، رمز اشارات را» جرعه‌كش عشق را نيست خماری به سر كز میِ وصل حبيب، مست و خرابم دگر كعبه و ميخانه‌ام هست يكی در نظر «جای دهيد امشبم مسجديان تا سحر مستم و گم كرده‌ام راهِ خرابات را» در شب زلفش دلم، كرده به معراج، سير جانب عرش رخش مرغ صفت كرده طير تا كه كنم ترک و درک، مرحله‌ی شرّ و خير «دوش تفرج‌كنان خوش ز حرم تا به دير رفتم و كردم تمام، سير مقامات را» ما به هوای حبيب، ترک هوا كرده‌ايم هستی خود در رهش پاک فنا كرده‌ايم از لب جان‌پرورش كسب بقا كرده‌ايم «غير خيالات نيست عالم و ما كرده‌ايم از دم پير مغان رفع، خيالات را» در نظر اهل حال، كفر بوَد قال و قيل حاجت مشاطه نيست چهره اگر شد جميل رهرو ِ آگاه را نيست نياز دليل «خاک‌نشينان عشق بی مدد جبرئيل هر نفسی می‌كنند سير، سماوات را» معركه‌ی عشق نيست صحنه‌ی جنگ و گريز گهْ به صلاح و صفا گه به نبرد و ستيز يوسف بازار حسن، خواهد و اهل تميز «در سر بازار عشق ، كس نخرد ای عزيز از تو به يک‌جو هزار كشف و كرامات را» جام مراد مرا، ساقی غفلت شكست ورنه میِ عشق دوست تا ابدم داشت مست فرصتِ (شمس قمی) صرفِ جماعت شده‌‌ست «وحدت! ازين پس مده دامن خلوت ز دست صرف خرابات كن، جمله‌ی اوقات را» ۱ شادروان سيد عليرضا شمس قمی eitaa.com/shamseqomi ۱ـ وحدت کرمانشاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زبانحال حضرت زینب کبری (س) خطاب به رأس برادر در خرابه‌ی شام هر که از دیده رود، مِهر وی از دل برود لیک ازین سوخته دل مِهر تو مشکل برود جذبه‌ی رأس منیرت کِشدم کوی به کوی که به هر جا برود، بدرقه‌اش دل برود در پی لیلی حُسنت دل دیوانه‌ی من در بیابان وفا ، منزل، منزل، برود چون تحمّل نتوان کرد غم هجر تو را دل غمدیده به دنباله ی مَحمل برود خاک غم شد به سر خواهر سرگشته‌ی تو که سَرت، بر سر نی جانب محفل برود یا أخا زینب غمدیده ز داغت پس ازین جانب شام ستم، شایق و مایل برود خواهرت سر زده بر چوبه‌ی محمل کز خون با خضاب سر و ، با زینت کامل برود همره قافله‌ام مویه کُن و، موی کنان گرچه این قافله بی مقصد و غافل برود سرِ این سر چه بوَد کز پی مقصد مقتول سر به کف ، بدرقه‌ی مقصد قاتل برود چه کنم گر پی انگشترت، ای خاتم دین! از کف ، انگشت تو از خنجر بَجدل برود ما اسیر غُل و زنجیر ، ولی قاتل تو هر کجاییم روان ، او ز مقابل برود بسته‌ی رشته‌ی مِهر تو اَم ای مظهر عشق! کی توان مرغ گرفتار ، به منزل برود؟ دل چو پروانه بوَد طائف شمع رخ تو نیست دیوانه و در راه تو عاقل برود رشته‌ی اُلفت تو می‌بَردم جانب خصم ورنه کی دل به غُل و بند و سلاسل برود؟ زاشک چشمان من اندر ره وصلت ای گل! عجبی نیست که صد قافله در گل برود ساربانا ، دمی آهسته! خدا را رحمی... گرچه دل هست درین ره متمایل برود حذر از محفل دشمن نکنم حق با ماست چون عیان است ز جاءالحق باطل برود بارالها به رضای تو رضایم هر چند کاروان، راهِ خطر پوید و عاجل برود سائل کوی حسین آن شَه عشقم نه رواست ناامید از درِ شَه ، عاشق سائل برود چونکه کشتی نجات‌ است حسین هست عجب بی حسین بن علی ، کس سوی ساحل برود (شمس قم) حاصل این عمر بوَد عشق حسین نه سزد عمر تو بی معنی و حاصل برود. شادروان سید علیرضا شمس قمی eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(خاتم انبیا) بر نخبـه سفيـر مُلک سرمد صــلوات بر خـاتـم انبـيا محمد (ص) صــلوات خاموش مباش و كن دهان عطرآگين بر احمــد و دودمـان احمــد صــلوات شادروان سید علیرضا شمس قمی eitaa.com/shamseqomi
يک عمر اگر ادا كنی صـوم و صلات يک قرن كنی جهاد و ايثـار و زكـات زنهـار ، كز اين چهــار ، سبقـت گيرد يک مرتبه با عشق ِ محمّــد صلوات شادروان سید علیرضا شمس قمی @shamseqomi
يارب به نــداى تو بلــی می‌گوييم ذكــر تو به آواز جلــی ، می‌گوييم تا بــزم جهانيان ، معطّـــر سازيم الله و محمّـــد و علــی ، می‌گوييم شادروان سید علیرضا شمس قمی @shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا