🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴
🏴🏴
🏴
لطفاً کانال مارو به بقیه هم معرفی کنید🙏🏴🖤
🏴
🏴🏴
🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴
-منحرملازممدلمتنگاست
روزگارمببینبههمخوردھ ..!
#یا_قمر_بنی_هاشم💔
-🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
عزیزم حسین💔😭😭
🖤اینجا ایران است
♥️به وقت شب دهم محرم
🖤بوکن
♥️بوی اشک و دعا
🖤بوی فریاد یاحسین(ع)
♥️با هم فریاد بزنیم
🖤ای اهل حرم میرو علمدارنیامد
♥️شب عاشورای حسیـنی
🖤بر همه تسلیت باد
#التماس_دعا🌷
🍃التماس دعای فرج🍃
⭕️امشب صدقه برای قبل نازنین آقا امام زمان عج فراموش نشود🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{روضه نمیخواهد
تنی که سر ندارد...💔
🌳🌳🌳🌳🌳
🌳🌳🌳🌳
🌳🌳🌳
🌳🌳
🌳
#حدیث
این روزها🏞 بعضی از مردم👥 در جاهایی مثل جمکران و حرم🕌 و... وسایل غذا را پهن می کنند و و جلوی جمعیت👀 غذا می خورند🌮.بهتر است در جاهای شلوغ که پر از جمعیت است غذا نخورید.چون ممکن است کسی👤ببیند👁و دلش بخواهد.
در این باره روایتی از 🌿پیامبر اکرم (ص)🌿 داریم که به این موضوع اشاره می کنند☝️🏻:
پیامبر صلی الله علیه و آله: مَنْ اَکَلَ وَ ذو عَیْنَیْنِ یَنْظُرُ اِلَیْهِ وَ لَمْ یُواسِهِ ابْتُلی بِداءٍ لا دَواءَ لَهُ ؛
هر کس غذا بخورد و دیگری به او نگاه کند، و به او ندهد، به دردی بی درمان مبتلا میشود.
تنبیه الخواطر معروف به مجموعه ورام ج 1 ، ص 47
❌پس بهتر است در جاهای شلوغ غذا میل نفرماییم🙂❌
🌳
🌳🌳
🌳🌳🌳
🌳🌳🌳🌳
🌳🌳🌳🌳🌳
4_332339436878561400.mp3
2.92M
🔈مداحی
💔دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
🎤حاج محمود کریمی
#باب_الحوائج
#یا_ابالفضل_العباس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹⚫️السلام علیک یا اباعبدالله⚫️🌹
🌹⚫️به تو از دور سلااااااااااام🌹
🌹⚫️به سلیمانِ جهان؛ از طرف مور سلااااااااااام🌹
🌹⚫️ به تو از دور سلااااااااااام🌹
🌹⚫️به حسین «علیه السلام» از طرف وصله ی ناجور سلااااااااااام🌹
⚫️تو این روزها و شبها...
⚫️اگه حال دلتون بارونی شد...
⚫️یه دنیاااااااااا التماس دعااااااا😔🌹
🔹آیت الله حائری شیرازی
🔸نگویید اول باید قلبم آماده باشد ...
نگویید اول باید قلبم آماده باشد، بعد اشکم بیاید؛ اول باید قلبم آماده باشد، بعد سینه بزنم؛ نه، سینه بزن، قلبت آماده میشود، بعضی ماشینها زود روشن میشوند و بعضی دیر. نفوس فرق میکنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[عصـــــــرِ فَــردا بَـــدنۺ
زٻرِ سُمـِ اسباڹ اسٺ💔]
•••
#آجــرڬاللهحبٻبۍ •°♥️
امشببراۍدلِاماممَہدۍ•🌙عجـ•
صـــدقہ،فرامۅشتوننشه•
•🖤•
امام حسین(ع)، بیش و پیش از اینکه آقازاده باشد آزاده بود، فقط در برابر ستم قد علم نکرد، در برابر آقازادههای بیخاصیتی که او را از ایستادگیش بر حق برحذر میداشتند هم ایستاد. از آقازادگیش برای ماندگاری رسم آزادگی استفاده کرد.برای همین حسین"جانِ دلها" است.
سلام بر حسین🏴
- شهاب الدین طباطبایی
آیت الله قاضی چله زیارت عاشورا از عاشورا تا اربعین رو بسیار تاکید میکردند برای برآورده شدن حاجات
ان شاءالله کسانی که تمایل دارند شروع کنند از امروز
به نیت فرج آقا
❖
در این "روز عاشورا"🏴
تو خلوتهای خودتون
هر جایی که "دلتون لرزید"..
یا "گوشه ے چشمتون اشکے"جمع شد.
بگویید که "خداوندا به حق"
"امام حسین" مستجاب کن
"دعای" کسے که با "اشکهایش"
"تو را صدا میزند"..
به عشق امام حسین(ع)♡
برای همه دعا کنیـد🖤
التماس دعا🙏
🖤عاشورای حسینی تسلیت باد🖤
#محرم #عاشورا 🏴
#لبیک_یا_حسین 🏴
.
🏴🏴🏴🏴🏴
🖤🖤🖤🖤
🏴🏴🏴
🖤🖤
🏴
#السلام_علیک_یا_حسین_مظلوم
﴿امروز پارت های #رمان چند دقیقه دلت را آرام کن به مناسبت روز عاشورا گذاشته نمی شود﴾
#روز_مصیبت_است_امروز😭😭😭
#دلم_بی_قراره
#دلم_تنگ_ایوون_طلای_یاره😭😭😭😭🖤🖤🏴🏴💔💔
🏴
🖤🖤
🏴🏴🏴
🖤🖤🖤🖤
🏴🏴🏴🏴🏴
May 11
💌
#قسمت_بیست_و_هشتم
.
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
.
.
.
بهم نگاه کرد و با چشمهای قرمز پر از اشکش گفت:
.
-چرا؟!😢
.
-چی چرا؟؟😯😯
.
-شما دعا کردید که شهید نشم؟!😢
.
سرم رو پایین انداختم😔
.
-وقتی تیر خوردم و خون زیادی ازم میرفت یه جا دیگه حس کردم هیچ دردی ندارم...حس کردم سبک شدم...جایی افتاده بودم که هیچکس پیدام نمیکرد...هیچکس...چشمام بسته بود...تو خیالم داشتم به سمت یه باغی حرکت میکردم😊...اما در باغ بسته بود😔...از توی باغ صدای خنده های اشنایی میومد😢...صدای خنده سید ابراهیم😢...صدای خنده سید محمد😢...صدای خنده محمدرضا😢...خواستم برم تو که یه نفر دستم رو گرفت.
نگاش کردم و گفت شما نمیتونی بری😢
گفتم چرا؟؟😯
گفت امام رضا فرمان داده هنوز وقتش نشده و برگردونینش😔😢
.
یهو از اون حالت پریدم و بیرون اومدم
.دیدم تو امبولانسم و پیدام کردن😢😢
شما از امام رضا خواستید شهید نشم؟!😢
اخه من تو مشهد کلی از اقا التماس کردم شهادتم رو بهم بده😢😢
اونوقت...
.
-اشک تو چشمام حلقه بسته بود 😢نمیدونستم چی جوابشو بدم و گفتم
- آقا سید فکر نمیکردم اینقدر نامرد باشی😐
میخواستی بری و خودت به عشقت برسی ولی من رو با یه عمر حسرت تنها بزاری؟! این رسمشه؟؟😔
.
-الانم که برگشتم هم فرقی نداره😐
.خواهر
اون نامه..اون حرفها همه رو فراموش کنین...
من دیگه اون اقا سید نیستم...😔
.
-چی فرق کرده توی شما؟! ایمانتون؟!غیرتتون؟! سوادتون؟؟ درکتون؟! چی فرق کرده؟!😯😐
.
-نمی بینید؟؟😐
من دیگه حتی نمیتونم سر پای خودم وایسم😔
حتی نمیتونم دو رکعت نماز ایستاده بخونم😢
نمیتونم رانندگی کنم 😔
برای کوچیک ترین چیزها باید به جایی تکیه کنم اونوقت از من میخواین مرد زندگی و تکیه گاه باشم؟!
.
-این چیزها برای من باید مهم باشه که نیست.نظر شما هم برای خودتون😐
.
-لازم نیست کسی بهم ترحم کنه😑
.
-میخواید اسمش رو بزارید ترحم یا هرچیز دیگه ولی برای من فقط یه اسم داره 😊
عین
شین
قاف...
.
-لااله الا الله😐
به نظرم شما فقط دارید احساسی حرف میزنید
.
-اتفاقا هیچ موقع اینقدر عاقل نبودم☺
.
با بلند شدن صدای ما، زهرا و مادر سید اومدن توی اطاق و مادر وقتی بعد اومدن اولین بار صدای پسرش رو شنید از شدت گریه بغلش کرد...من هم اروم اروم اطاق رو ترک کردم و اومدم تو پذیرایی خونشون.
.
بعد یه ربع مادر سید وزهرا هم اومدن بیرون و در اطاق رو بستن.
.
مادر سید: زهرا جان این خانم تو بسیج چیکاره ان😯
.
زهراگفت:
این خانم..
این خانم..
همون کسی هستن که...
.
#ادامه_دارد .
#سید_مهدی_بنی_هاشمی .
💌
#قسمت_بیست_و_نهم
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
.
مادر سید: زهرا جان این خانم تو بسیج چیکاره ان؟!😯
.
زهرا: خاله جان این خانم
این خانم همون کسی هستن که محمد مهدی به خاطرش دوبار رفتنش عقب افتاده بود☺
.
-اونکه میگفت به خاطر کامل نبودن مدارکشه😯
.
-دیگه دیگه 😆
.
صورتم از خجالت سرخ شده بود و سرم رو پایین انداختم😶دوست داشتم میتونستم همون دقیقه برم بیرون ولی فضا خیلی سنگین بود😕
.
مادر سید گفت دخترم خیلی ممنونم ازت که اومدی..پسرم از اونروز که اومده بود یک کلمه با ما حرف نزد ولی با دیدن شما حالش عوض شد☺معلومه شما با بقیه براش فرق داری☺
.
زهرا: خاله جون حتی با من😐😉
.
-حتی با تو زهرا جان 😄
.
دخترم تو این مدت که خبر برنگشتنش رو به ما دادن یه چشمم اشک بود یه چشمم خون😢میگفتن حتی جنازش هم بر نمیگرده😢باور کرده بودم که پسرم شهید شده😔ولی خدا رو شکر که برگشت🙏
.
-خدا رو شکر🙏
.
.
یک ماه از این ماجرا گذشت و من چندبار دیگه رفتم عیادت آقا سید و اون هم کم کم داشت با شرایط جدیدش عادت میکرد و روحیش بهتر میشد ولی همچنان میگفت که من برم پی زندگی خودم😐
.
-خانم تهرانی بازم میگم اون حرفهایی که توی نامه زدم رو فراموش کنید 😔
من قبل رفتنم فقط دوتا گزینه برا خودم تصور میکردم😕
اینکه یا شهید میشم
یا سالم برمیگردم
اصلا این گزینه تو ذهنم نبود...😔
شما هم دخترید و با کلی ارزو
ارزو دارید با نامزدتون تو خیابون قدم بزنید😕
با هم کوه برید 😕
با هم بدویید 😕
ولی من..😔
بهتره بیشتر از این اینجا نمونید😔
.
-نه این حرفها نیست😑بگید نظرتون درباره من عوض شده.بگید قبل رفتن فقط احساسی یه نامه نوشتید و هیچ حسی به من نداشتید.😐
.
-نه اینجور نیست😯
لا اله الا الله😐
.
-من میرم و شما تنها بمونید توی پیله خودتون... ولی آقای فرمانده...
این رو بدونید هیچ وقت با احساسات یه دختر جنگ نکنید😐
و فقط به کسی از عشق حرف بزنید که واقعا حسی دارید😔
.
-خواهرم شما شرایط من رو درک نمیکنین😕
.
-من حرفهام رو زدم
خداحافظ😐
و از اتاق اومدم بیرون و به سمت خونه رفتم
.
.
یک هفته بعدش صبح تازه بیدار شده بودم و رو تختم دراز کشیده بودم.نور افتاب از لای پرده ی اتاق داشت روی صورتم میزد.فکر هزار جا میرفت.که مامان اروم در اتاق رو زد و اومد تو
.
-ریحانه؟؟ بیداری؟؟😯
.
-اره مامان😴
.
-ریحانه تو کلاستون به جز این پسره احسان بازم کسی...؟!😯
.
-چی؟! 😯نه فک نکنم..چطور مگه؟؟😕
.
-اخه یه خانمی الان زنگ زد و اجازه خواستگاری میخواست
میگفت پسرش هم دانشگاهیتونه😐
.
-چی؟! خواستگاری؟!😐کی بود؟
.
-فک کنم گفت خانم علوی😐
.
#ادامه_دارد
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
اى زینبى که محنت عالم کشیدهاى
غیر از بلا و درد به عالم چه دیدهاى؟
یارب زنى و این همه استوارى و علو
چـون زینب صبـور مگـر آفریــدهاى؟
- لاادری
هرچند جانی پرغم واندوه دارد
زینب همیشه کوه صبر و اقتدار است..
او اسوه صبر است و ز ایمان چه غنی است
با خطبه ی طوفانی خود ثابت کرد
او دختر و دانش آموز درس علی است..
اى زینبى که محنت عالم کشیدهاى
غیر از بلا و درد به عالم چه دیدهاى؟
یارب زنى و این همه استوارى و علو
چـون زینب صبـور مگـر آفریــدهاى؟
حاصل عقل بُوَد عشق و ، جنون میوه ی اوست
هر که از عشق تو دیوانه نشد عاقل نیست
#پای_کار_حسین_ایستاده_ایم