(حرفِ مُفت)
ارزش عمر بشر، بر دانش و پندار هست
گرچه اکنون اهل دانش در زمانه خوار هست
گوشِ سنگین، این زمانه بهترین نعمت بوَد
چونکه حرفِ مُفت، بی اندیشه و پندار هست
مُفتگویی ریشه دارد در جهالت بیگمان
مدح و ذمّ مفتگو، از لقلق گفتار هست
کاش من هم گاهگاهی گوش سنگین داشتم
بس که در دور و برم الفاظِ بی مقدار هست
حرف های مفتِ افرادی که عاری از شعور
میرسد بر گوش، نیش عقرب جرّار هست
میگدازد حرفهای مفت، جان را شعله وار
گوشِ سنگین، آب بر این شعلهی بسیار هست
میکند سوراخ ، قلب آدمی را حرفِ مُفت
میزند زخمی که گویی ناوک مسمار هست
میتوان از راههای سخت و جانفرسا گذشت
حرفهای مُفت، همچون کوهِ ناهموار هست
(ساقیا) بگذر ز حرف مفت، زیرا گفتهاند :
حرفهای مُفت، از اندیشهای بیمار هست.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
"وَ تعزّ مَن تشاء وَ تذلّ مَن تشاء"
کــار اگـر شـد فقـط بــرای خــــدا
چــه نیــازی بـوَد بـه روی و ریــــا
پیشـه کـن راه صــدق و تقــــوا را
عــزت و ذلـت است، دست خــــدا
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
@shamssaghi
"در رثا و عِلل شهادت سیّد مَحرومان"
(شهید سیّد ابراهیم رئیسی)
بارِ دیگر دستِ ظلم از آستین آمد برون
کرد سرو ِ سرفراز باغ میهن را نگون
اژدهایی هفتسر که میخورَد پیوسته خون
ای دریغ از غفلت اهل وطن، مانده : مَصون
آنکه پنهان کرده خود را سالها زیر نقاب
تا ببلعد کلّ ایران را به نام انقلاب
چشم خود را باز کن ای هموطن بیدار باش
نیّت دشمن بخوان و بعد ازین هشیار باش
آگهْ از اندیشه های شوم استعمار باش
کُن کلاهِ خویش را قاضی و در پندار باش
تا بدانی که چرا کشتند "ابراهیم" را ؟
بیگمان باید شناسی تودهی بدخیم را
آن گروهی که ندارد جز چپاول را به یاد
تودهی بدخیم باشد که از آن خیزد فساد
اختلاس و رانتخواری میدهد کشور به باد
میشود بیمار چون از رانتخواری، اقتصاد
دشمنان کشورند و دم ز ایران میزنند
چون قدم از ابلهی در راه شیطان میزنند
این قماش حیلهگر که راهِ کج پیمودهاند
از توَرّم، دم به دم بر مال خود افزودهاند
گویی از اوّل همه فکر چپاول بودهاند
کز دنائت در خیال خویشتن، آسودهاند
دم زنند از انقلاب و در مصاف رهبرند
آتشافروزند و جمله تنبل و تنپرورند
بیمشان بود از مَرام سیّد عالیمقام
که علیه مفسدان مُلک ، دارد اهتمام
نیست فرقی نزد او ظلم و فساد خاص و عام
هرکه شد جرمش مسجّل میکِشد او را بهدام
فرقهای که بود در امر ترور ها مُستعِد
ریخت طرح حذف این مَرد عدالت را به جِد
اهل ایراناند و دل بر غرب شیطان بستهاند
از حقارت با شیاطین، عهد و پیمان بستهاند
عهد و پیمانها به نابودی ایران بستهاند
هم کمر، بر کشتن خلق مسلمان بستهاند
تسلیت گویند؛ اما قهقهه سر میدهند
با رذالت بر تنور ظلم و عِصیان میدمند
سود این قوم خطاکار است در خواری خلق
چاره ساز کار ایشان است ناچاری خلق
چون طبیبی که بَرَد بهره ز بیماری خلق
چشم میدوزند بر رنج و گرفتاری خلق
مثل زالو این جماعت خون انسان میخورند
گرچه میخوانند خود را خائنان ، اندیشمند
همسخن! تصویر کن با شعر ، راه و چاه را
نقش کن با رنگی از خون، فرقهی گمراه را
این چپاول پیشگان و تشنگان جاه را
کن عیان بر مَردمت این آبِ زیرِ کاه را
تا توانستند بر طبل تباهی کوفتند
تا که کمکم زیر این مَردِ خدا را روفتند
تسلیت گویم کنون بر رهبر و خلق غیور
در رثای سیّد مظلوم ، آن مَرد صبور
همچنین آن همرهانِ مَست، از جام حضور
که ز تاریکی گذر کردند تا معراج نور
نامشان جاوید و روح پاک آنان شاد باد
(ساقی) کوثر ، شفیع جمله در میعاد باد.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1403/02/31
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
(شهید سیّد ابراهیم رئیسی)
#خادم_الرضا
ریخت تا شهد شهادت را اجل در کام تو
داد آرامش به روح خسته و آلام تو
تلخ شد چون با حضورت کام بعضی از رجال
زهرِ غم میریختند از کینه ها در کام تو
چونکه بر کرسی دیوان قضا بودی به جِد
مُفسدان را لرزه میانداخت بر تن، نام تو
سالها بودی به رأس کار ، اما در امور
یک نفر را کس ندیده باشد از اقوام تو
دَرد خدمت داشتی چون سیّد خدمتگزار
دَرد مَحرومان مداوا میشد از اِقدام تو
بر تن بی روح محرومان کشور از خلوص
روح میبخشید آن سیمای اخترفام تو
پوچ مغزان، پوزخندت گر زدند از ابتدا
مُشت محکم زد به دندانهایشان فرجام تو
هیچ فیضی جز شهادت لایقت هرگز نبود
چون ردای مرگ ، کوته بود بر اندام تو
گرچه میباشد شهادت افتخار آدمی
سوخت اما سینهها را مرگِ ناهنگام تو
مرقدت شد در جوار حضرت سلطان توس
تا که آرامش بگیرد روحِ نا آرام تو
هر که باشد باخبر از طینت بیکینهات
میخورد حسرت به آغاز تو و انجام تو
نیک میدانم که میبخشی چو جدّ اطهرت
هر که را از جهل مطلق بود در دشنام تو
سیّد ابراهیم! از تاریخ دفنت شد عیان
سیصدو سیّ و سه میباشد به ابجد نام تو ۱
هست رمزی در چنین اعداد از سوی خدا
که رقم خوردهست این نام تو با اتمام تو
این مقامت بس که از لطف خداوند کریم
در وداعت یک وطن بودند در اکرام تو
مُزد و پاداش تو شد جام شهادت عاقبت
کاش مینوشید (ساقی) جرعهای از جام تو
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
۱ـ تاریخ دفن: ۰۳/۰۳/۰۳
سید = ۷۴
ابراهیم = ۲۵۹
جمع = ۳۳۳