#عیــد_فطـــر_مبـــارک_بـــاد
شــوّال ز رَه آمـد و طِـی شـد رمضــان
یارب به دل شکسـته ی پیــر و جــوان
گـر طـاعـت مـا قبــولِ درگــاهـت شـد
وقـتِ فـــرج حضرت مَهــــدی بـرسـان
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
#ماه_برکات
رمضان ماه رهایی ز سیاهی طی شد
مــاه مهمـــانـی درگـــاه الهی طی شد
مــاه غفـران گنـاهان و نــزول بـرکـات
مــاه قــدر و نعــم لایتــناهی طی شد
سيد محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
«مَن عَلَّمَنی حَرفاً فَقَد صَیرَنی عَبداً»
با عرض ادب و احترام به محضر شریف حضرت استاد الاساتید ، جناب دکتر محمدعلی مجاهدی (پروانه) معلّمی که عشق و شعر و شعور و شیدایی و معرفت را با دلی فارغ از دنیا میآموزد.
#مجاهد_بیدار
به لطف و مهر و وفا کس به پایتان نرسد
چنانکه دست زمینی ، بر آسمان نرسد
ادیبِ عارفی و شمع بزم محفل انس
که مَه به دیدهی اخترفشانتان نرسد
زهی مناعت طبع و خلوصتان که به حق
به گَرد پای شما کس درین زمان نرسد
بهار عاطفه! پیوسته از خدا خواهم ـ
که سبز مانی و هرگز تو را خزان نرسد
شکیب_مَرد ادب! ای "مجاهد" بیدار
به وصفتان ز عبارت، مرا بیان نرسد
به باغ و گلشن پندارتان نبردم راه
که خار راهم و دستم به گلسِتان نرسد
شما به اوجی و من در حضیض گفتارم
چو ذرهای که به خورشید و کهکشان نرسد
فراتری ز زمان و مکان و فهم و گمان
که بر فراز شما وسعت گمان نرسد
مرا بضاعت مزجات شرمگین دارد
خدا کند که مرا وقت امتحان نرسد
«ردیف» دست مرا بسته لاجرم گویم
امید دارم بر این سخن ، زیان نرسد :
که غیر شرم و خجالت نصیب من نشود
چو قطرهای که به دریای بیکران برسد
بریز (ساقیِ) مستان میی به ساغر من
که سُکر بادهی مَردافکنی به آن نرسد...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1401/2/12
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
#جــام_ولا
اهل دل را در طریقت، رهنمایی دیگر است
گوش جان را صوت جانبخش و ندایی دیگر است
مرغ خوشخوان در گلستان جهان کم نیستند
بلبل شوریده را بانگ و نوایی دیگر است
چشم امّید همه بر ناخدا باشد به بحر
گرچه او را هم توکّل بر خدایی دیگر است
عاشقان را مقتدا معشوق میباشد اگر
سالکان راه حق را مقتدایی دیگر است
اهل دنیا را مراد از کیمیا باشد طلا
اهل عقبا را ولیکن کیمیایی دیگر است
شیوهی آزادگی، از خون به انسان میرسد
گرچه "حـُـر" را ابتدا و انتهایی دیگر است
کار نیکو در جهان ماند همیشه جاودان
گر که پنهانی بوَد آن را بقایی دیگر است
خاکساری قدر انسان را فزونتر میکند
قالی پاخورده را قدر و بهایی دیگر است
هر که پوشد جامهی تقوا نباشد متقی
عامل پرهیزگاری را، ردایی دیگر است
چشم امّید نگونبختان به دست اغنیاست
بندهی درگاه ایزد را، رجایی دیگر است
مَرد نابینا ندارد غم، چو دارد نورِ دل
قلبِ چون آیینه را برق و جلایی دیگر است
در وفاداری نباشد در جهان همچون پدر
شد مبرهن گرچه مادر را وفایی دیگر است
گرچه ما را آشنا، بیگانه میخواند ولی
«در جهان، بیگانگان را آشنایی دیگر است» ۱
(ساقیا) هرگز نباشد حاجتی بر جامِ غیر
تا که ما را مستی از جام ولایی دیگر است
سيد محمدرضا شمس (ساقی)
1382
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
۱ـ صائب تبریزی
#بی_گناه
کٌنج غم از ظلمِ گردون، بی گناه افتادهام
خود به میل خود نه بر این جایگاه افتادهام
از ملایک بودم و عرش عُلا بُد جای من
دانهای شد دام و از آن دم به چاه افتادهام
باش آگاه از هوای نفس شیطانی که من
بر زمین از عرش با یک اشتباه افتادهام
از گزند جانگزای زندگی غافل مباش!
بین به قعر ذلت از اوج رفاه افتادهام
لحظهای غافل شدم از شاهراه زندگی
راه را گم کردم و در کوره راه افتادهام
سبز بودم روزگاری بر درخت آرزو
زرد اما بر زمین چون برگ کاه افتادهام
گر چو مرارید غلتانم به زیر پای یار
قطرهی اشکم که از چشم سیاه افتادهام
تکیهگاه من پدر بود و پس از هجران او
با دلی غمگین و بی پشت و پناه افتادهام
حالیا در گوشهی عزلت، اگر گشتم مقیم
نیست غم زیرا که اینجا دلبخواه افتادهام
با همه درماندگی و رنج و حرمان (ساقیا)!
من به ملک خویشتن چون پادشاه افتادهام
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1382
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
(سالروز تخریب قبـور ائمهی بقیـع)
#بقیع
ای کــاش جهــان ز عــدل ، آبــاد شود
دل هــا همــه از بنــــد غـــم آزاد شود
ویــران شـده گـر قبـــر امـامـان بقیــع
در سیـنهی مـا ایـن حــرم ، آبــاد شود
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi