eitaa logo
شمس (ساقی)
493 دنبال‌کننده
183 عکس
8 ویدیو
2 فایل
کسی که غرق خدا شد جزای اوست بهشت نه آن که دل به عبـادت، به شوق حـور دهد شمس (ساقی) کانال‌ آموزش عروض و قافیه و... 🆔 @arozghafie 🆔 @shams400
مشاهده در ایتا
دانلود
(اصل و نسَب) گفت رندی قاطری را گو که: بابای تو کیست؟ یا بگو شغل شریف حضرت بابات، چیست؟ چون ندیدم تا کنون یادی ز بابایت کنی این‌چنین، فرزند را غافل ز فردایت کنی گفت قاطر: مادرم باشد جناب مادیان مهربان مادینه اسبی که مرا زاییده آن رند گفتا: من ز بابای تو پرسیدم که کیست؟ این که کتمان می‌کنی بابای خود را خوب نیست؟ ناگهان رندی دگر او را نشان داد از پدر گفت که: بابای قاطر بود الاغی باربَر چونکه قاطر شرم دارد گوید از نسل خر است از پدر پرسی اگر از او ، جوابش: مادر است (ساقیا) هرکس که باشد عاری از اصل و نسَب از حقارت ، خویش را ، بر غیر دارد مُنتسب الغرض: آنگونه باید زیست در این روزگار که کنی از کرده‌های خویش، کسب اعتبار سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(آزاده خویی) بدون نَرد ذلّت، ساختم کاشانه‌ی خود را مبادا تا که بازم ، عزت مردانه‌ی خود را ندارد حاصلی در این دو روز عمر بی بنیان که از خشت خطا بنیان کنم کاشانه‌ی خود را ستادم سروسان برپا که همچون تاک از حاجت نسازم خم به زیر بار منّت، شانه‌ی خود را چنین آزاده‌خویی را به دنیایی نمی‌بخشم اگر حتیٰ دهَم از کف، سرِ فرزانه‌ی خود را مکن سودا به بازار خیانت طبع خود هرگز مَده از کف به نانی، کِلک آزادانه‌ی خود را بنای زندگی‌ات را مکن بنیان به روی آب که در سیل فنا بینی یقین ویرانه‌ی خود را مشو با غیر اهل درد ، یار و همدل و همدم که سازی آگه از خود دشمن بیگانه‌ی خود را غرض عبرت بوَد در این حدیث و قصه‌ی مجمل بیان کردم که دانی قصّه و افسانه‌ی خود را شراب از خون دل گیرم بدون منّت (ساقی) ز خون رَز ، نخواهم پُر کنم پیمانه‌ی خود را سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(شهرت طلب) هلاک شهرت کوشد به زندگانی خویش اگر چه واقف باشد ، به ناتوانی خویش تفاوتی نکند نیک و بَد ، به دیده‌ی او همین که پرده کشد بر روی ندانی خویش مِلاک زندگی‌اش چون همیشه بهره‌وری‌ست بهار می‌طلبد بر دلِ خزانی خویش گهی به سایه‌ی سرو و گهی به سایه‌ی بید نشسته در طلب عیش و کامرانی خویش به هر کجا که بوَد مَنفعت ، نموده تلاش درین طریق، مُصِر بوده از جوانی خویش منافقانه چه‌سان دم زند ز مهر و وفا ؟ کسی که بسته‌ دلش را به جاودانی خویش زهی به طینت (ساقی) که دل به کس ندهد به غیر آل علی و ، به بی نشانی خویش. سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(تیغ عدم) قطـع گردد گر سَرم هرچند با داس سـتم تا که ریشه در زمین دارم، جـوانه می‌زنم جاودان مانم چو نخلی سبز در باغ جهان گر ببــارد بـر سَـرم، بــارانی از تیـغ عــدم سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهــار سر زده از کُنــده‌ی درختی پیر تبــر بیفکن و آییـنه‌ای به دوش بگیر سرش بـریـده شده بــاز سر درآورده خیال کن که درختی، درخت‌وار بمیر استاد علیرضا اطلاقی @etlaghialireza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا