eitaa logo
شمس (ساقی)
488 دنبال‌کننده
190 عکس
8 ویدیو
2 فایل
کسی که غرق خدا شد جزای اوست بهشت نه آن که دل به عبـادت، به شوق حـور دهد شمس (ساقی) کانال‌ آموزش عروض و قافیه و... 🆔 @arozghafie 🆔 @shams400
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌ ‌‌عنکبوت غرب چون گسترده تار کفر و کین می‌کند توهین ، مسلمان بر امام مسلمین ‌ ‌ای که گیر افتاده‌ای در تار کین عنکبوت! کن تقلا ، تا رها گردی ز تار کفر و کین ‌‌ ‌‌شهر مشهد هست چون یک قطعه از باغ بهشت از قدوم "ضامن آهو" ، امام راستین ‌ ‌با چه قیمت می‌فروشی خویش را بر کافران خودفروشان را نباشد قدر ، هرگز ای لعین! ‌ ‌کسب کردی گر به "کن" از دست کافر جایزه نیست هرگز افتخار ، ای دشمن دین مبین! ‌ ‌دل مکُن خوش بر چنین عنوان واهی بی‌خرد! دیده وا کن! آبروی رفته‌ی خود را ببین ‌ ‌آنکه امروزه تو را برده به اوج آسمان برده بالا تا تو را محکم بکوبد بر زمین ‌ ‌تا رسد بر مقصد خود دشمن حیوان سرشت چون حمارت کرده اکنون با بسی ترفند، زین ‌ ‌ذره‌ای آزادگی گر داشتی دادی ز کف تا اسارت برگزیدی در دیار کافرین ‌ ‌نیست دیگر جای تو در کشور آزادگان چون شدی بر دشمنان میهن و دینت معین ‌ ‌ثبت کردی از خیانت نام خود را در جهان بین خائن‌های عالم تا به روز واپسین ‌ ‌(ساقیا) در زندگی "خودکرده را تدبیر نیست" باش آگه! تا همیشه هست دشمن ـ در کمین! ‌ سید محمدرضا شمس (ساقی) 1401 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اَلسَّلامُ عَلَیكِ یٰا فاطِمَةَ المَعصومَه) قم، اگر شد عشّ آل مصطفی(ص) و امّتش از وجود «حضرت معصومه» باشد علتش از فروغ روی او باشد منوّر شهر قم چشمه‌ی خورشید چون شمعی‌‌ست نزد طلعتش دختر موسَی بن جعفر، خواهر سلطان توس کز شرف، شد سجده‌‌‌گاه اهل عرفان تربتش معدن عِلم و فقاهت هست و کنز معرفت عالمان مات‌اند و در حیرت ز اوج حشمتش اسوه ی عِصمت بُوَد بر بانوان و دختران چونکه معصومه‌‌ست نزد حق ز فرط عصمتش هرکه با صدق و صفا بوسد ضریحِ اَنورش کِی تواند چشم پوشد از حریمِ رحمتش؟ آنکه توفیقی نیابد در حریم و کوی او... تا همیشه می‌کشد آه از دل پُر حسرتش بارگاهش می‌زند طعنه به فردوس برین کز بزرگی و شرف، این رتبه دارد ساحتش درگه حاجات خلق است و کند حاجت روا هرچه میخواهی بخواه از درگه ذی‌رفعتش خلوتی پیدا کن و خود را ز غم‌ها وارهان بند مشکل‌های خود را ، باز کن در خلوتش شافع جنّت بُوَد بر شیعیان در روز حشر حقتعالیٰ امر فرمود‌ه‌‌ست و داده رخصتش طبع من قاصر بُوَد در مدح شهبانوی قم بلکه صدها همچو من عاجز بوَد در مِدحتش آنقدر دانم که سر سایند شاهان جهان ـ چون گدایان از حقارت در حریم دولتش هست الحق (ساقی) بزم شهود و معرفت عارفان را می‌کند سرمستِ جام شوکتش سید محمدرضا شمس (ساقی) 1389 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اَلسَّلامُ عَلَیكِ یا فاطِمَةَ المَعصومَه) مشهد چو قم به روی زمین، رَشکِ انجم است چون زینتش حـریـم رضا، شمسِ هشتم است صحنی که بعد صحــن رضــا دل بـَـرد ز خـلق الحق حـــریـم حضرت معصـومه‌ی قــم است سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اَلسَّلامُ عَلَیكِ یا فاطِمَةَ المَعصومَه) ‌ ‌كسی كه بر همگان می‌دهد اميــد اینجاست كسی كه شام سـيه را كند سپــيد اینجاست ‌ ‌مــزار «حضرت معصومه» است اين درگــاه شفیـع و شـافی مـرضـاى نااميــد اینجاست ‌ ‌مـُـريــد هــر كــه شــوى ، بـی‌بهـــا بـوَد زيـرا كه هم مـراد در اينجا و هم مـريد اینجاست ‌ ‌نـــواى نـــالــه اگـــر ســر كنــی ز راهِ بعیــــد كسی که نـاى تو را می‌توان شنيد اینجاست ‌ ‌مشـو ز رحمـت حــق ، نـااميــــد در عـــالــم كه بحــر مرحمت و گـوهــر اميــد اینجاست ‌ ‌غميــن مبـــاش! اگـــر قفـــل بســته‌‌ای داری «فـزون‌تـر از عدد قفــل‌ها كليــد اینجاست» ۱ ‌ ‌بگيـــر دامــن او را ، كــه هـــرچــه را طــلبی چه از ســياه گرفته چه از سپــيد اینجاست ‌ ‌شكــوفــه‌‌هاى اجـابـت، چو غنچه‌‌هاى بهــار كه از نسـيم دعــا می‌توان دميــد اینجاست ‌ ‌به شعــر (ساقی) شوريده‌ دل درنگــی كــن! كسی كه می‌دهدت مستی مـديـد اینجاست ‌ ‌سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi ۱ ـ مرحوم هادی رنجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سالگرد رحلت امام خمینی(ره) تسلیت باد (امام شهدا رفت) ‌صد حيف كه آن رهبــر پر مهــر و وفــا رفت آن عـــارف صـاحبــدل و روشنــگر مــا رفت آن پيــــر خــــردمنـــــــدِ دل آزرده‌ى ایـــــام بـا داغ درون از غـــم و انـــدوه و بـــلا رفت آن مِهـــر جهـــانتــاب ز بـی‌مهـــرى گـــردون چون بـــرق جهــانسوز ازيــن دار عِنـــا رفت خــامــوش شده محفل عــرفــان و حقیـقـت نــاگــاه چو آن مشعل پـر نــور و ضــیا رفت پــژمـــرده شــده گـــل به گلســتان فضـیلـت از بــاغ چـو آن بلبــل پــر شـور و نـــوا رفت بغضی بــه گلــو جــای گرفتـه‌ست که نـاگـاه آن مظهـــر مهــر و شرف و عقــده‌گشـا رفت در مــاتــم مــرگـش نه فقط خــلق، عـــزادار زیـرا بـه فلـک نـالــه‌ی مــرغـــان هـــوا رفت آن آيـتِ حــق ، حجـت دیــن ، اَفقـــهِ دوران در "نیمـــه‌ی خــــرداد" ز جمـــع فقهـــا رفت آنـدم كه بـه تنـگ آمـده بـــود از غـــم امـت بـا خطبــه‌ی غــــرّا بـه مصـــاف اُمـــرا رفت هـــرچنـــد بـه تبعيــــد شــد و دور ز ميهـــن يـا پـــور گـــراميـش ، ازيـــن دار فنــــا رفت مـأيـوس نشد لحظــه‌ای از خيــزش و پيـكار تـا سـايـه‌ی ظـــالـــم ز سر ِ مــا و شمــا رفت پــاشــيد ز هـــم سلـطـنت جـــور و جفـــا را تا شـاه جفاپيشه پس از جــور و جفــا رفت "دوران خوش آن بود كه با دوست بسر شد" دردا و دريغــــا كــه ، امــــام شهــــــدا رفت هيهـــات! كه زايــد پس ازیـن مـــادر گيــتی مانند "خمیــنی" كـه بـه ديــدار خــــدا رفت در مـــاتـــم او خــلق مصیـبت زده گــریـــان هرچند که خندان‌لب و با میـل و رضــا رفت شد "خــامنـــه‌ای" ، رهبـــر ايــن امـّت دانـــا زآن پس كه خمینی به‌سوى عرش عـُلا رفت الحــق كه نبـاشد به جـــز او رهبـــری آگـــاه از بعــدِ امـــامــی، كــه ز جمـــع علمـــا رفت در شعـرم اگر جمــع قوافی شده غــم نیست جایی که ز اشعــار نَــویـن، قــافیــه‌هــا رفت مــــا را نبـُــــوَد مـســتی ايـّـــــام بهـــــــاران تــا (ساقی) ميخــانه‌ی حــق از بــر مــا رفت ‌سيد محمدرضا شمس (ساقی) 1378 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا عَلیّ بْنِ موسَی الرّضاء) اینجـــا تمـــــام آینــــــه‌هــــا مـــوج می‌زند انـــوار فیـض و نـــور دعـــــا مـــوج ‌می‌زند اینجـــا حـــریـــم ســبط رسـول خـــدا بـوَد با چشم دل ببـین که چــه‌هـا مـــوج می‌زند اینجـــا مطـــاف عـرش نشـیـنان عالم است کـز هر طرف زمیــن و هــــوا مـــوج می‌زند قنـــدیــل آسمــــان بُـــوَد ایـن گنـــبد طـــلا یـا پـــرتـــو رضــــا ، ز طــــلا مـــوج می‌زند این چرخ هشـتم ‌است وَ یا هشتمین بهشت کاین‌سان درین‌مکان همه جـا مـــوج می‌زند در این مکـان که حـــج فقیــران گرفته نــام برتر ز مـــروہ اسـت و صفـــا مـــوج می‌زند طـوف حـــریــم کعبــه‌ی عشاق روز و شب پیر و جـوان و شــاہ و گـــدا مـــوج می‌زند در راہ کــــوی او صـف انبـــوه عـــاشقــــان چون کهکشـان بـه اوج سَمــا مـــوج می‌زند خیــل کبـــوتـــران حـــــرم همچو اختـــران در آسمــــان شمــس ضحــــا مـــوج می‌زند با مَعـــرفــت بیــا و ببــوس ایــن تـــراب را تا بنگــری که لطــف و عطـــا مـــوج می‌زند از هــر کـــرانــه ، روی بـه این درگـــه آورند زیرا که بحــر جــود و سخــا مـــوج می‌زند دست دعـــا به پنجــرہ فــولاد گشـته قفــل تـا وا شــود به دسـت رضـــا مـــوج می‌زند هر دردِ بـی‌عــِـلاج که مــانَــد درآن طبــیب اینجـا شـود عـِــلاج و شِفـــا مـــوج می‌زند هستم غـــلام درگهـت ، ای شهـسوار تـوس! خـون در رگـم به عشق شمــا مـــوج می‌زند (ساقی) خوش‌است مستی عشق و ولای او در ایـن مکـان، کـه جــــام ولا مـــوج می‌زند پروانه خوش سرود درین مصرعی ‌که گفت: "نـور خــدا به صحـن و سـرا مـــوج می‌زند" سید محمدرضا شمس (ساقی) 1385 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«السّلامُ علَیكَ یٰا اَباصٰالِحَ المَهــدی» صد قـافـله دل ، به جمکــران آوردیم رو جـانب صــاحـب الــزمــان آوردیم دیـدیم که در بساط مــا آهــى نیست بـا دسـت تهــى ، اشـک روان آوردیم! استاد محمدعلى مجاهدى (پروانه) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اَللّٰهْمَّ عَجّلْ لِوَلٖيِكَ الْفَرَج) آقــا بیــا ز کوچـه‌ی د‌ل‌هـا عبــور کن دل را به رهگــذار نگــه در سُـرور کن آقــا بیــا و بــا رخ خورشـیدوارِ خود ظلمت‌سرایِ چشم مرا غـرقِ نــور کن سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ ولادت باسعادت حضرت شمس الشموس، خسرو اقليم توس، شاهنشاه انيس النفوس، هشتمين اختر تابناک آسمان امامت و ولايت، سلطان علیّ بن موسَی الرضاء (علیه آلاف التحیة وَالثناء) مبارک باد. این همایون بارگه که قبله‌ی دل‌هاستی مرقد سلطان هشتم، زاده‌ی موساستی ضامن آهو امام هشتم آن شمس شموس کز علوّ عزتش، این بارگه برپاستی خاک درگاهش بُوَد بر اهل دل کُحلِ بصر بارگاهش قطعه‌‌ای از جنة المأواستی ماهِ ذیقعده، منوّر شد ز ماه ِ روی او روشن از شمع وجودش دیده‌ی زهراستی موسیِ عِمران ز انوارش گزد لب از عجب کز شرف، انوَر ز طور سینه‌ی سیناستی می‌کند اعجاز، با لطف خداوند ودود دست اعجازش فراتر از یَد بیضاستی بر تن درماندگان از هر نژاد و هر مرام روح‌بخشِ دیگری چون حضرت عیساستی پنجره فولاد جانسوزش بُوَد دارالشّفاء ناامیدان را امید و شافی مرضاستی بر طبیبان جهان استاد هفت اقلیم، اوست گرچه بقراط است یا که بوعلی سیناستی خاک کوی عرش‌سایش سرمه‌ی چشم مَلَک گنبد مینا ترازش، قبّه‌ی کبراستی صبحگاهان تا که خورشید از افق سر میزند نور می‌گیرد از آنجا بعد از آن برخاستی کفتران دایم به طوف گنبدش پروانه‌سان بال و پر، سایند زیرا شمع بزم آراستی خادمش دارد مقامی ارجمند و بی بدیل چونکه عشق خادمش یک‌ عشق مادرزاستی درگه حاجات خلق است و کند حاجت روا هرکه دارد از سرِ جان، حاجت و درخواستی آب سقاخانه‌اش، گویی ز حوض کوثر است باده‌ی نابی که بی‌شک (ساقی) اش آقاستی سید محمدرضا شمس (ساقی) 1382 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سالروز شهادت دکتر علی شریعتی گرامی باد اســتاد خـِـــرد، شــریعتـی را کشــتــند روشـــنگر پـــاک طینــتــی را کشــتــند کشـتــند کــه اســرار ، هـــویـــدا نشود خبـطـی کــه نمــــوده‌انــد افشــا نشود‌ می‌کـــرد تمــــام خفـتگـــان را بیــــدار می‌گفـت ز ظـــلم و حیــله‌ی استعمــار از ظــلمِ فــراعنــه ، سخـن‌هـا می‌گفت از بــردگـی و رنـج و مِحـن‌هـا می‌گفت مـی‌داد بــه مسلمیــن عـــالــم هشــدار مـی‌کــرد به دشمنــانِ عـــالــم اخطـــار از جهـل و خــرافـات فــراوان می‌گفت از تــودہ‌ی ظــاهـــراً مسلمــان می‌گفت اِشراف ، چو بر معـــانـی قــرآن داشت تأکید به‌صدق و پاکی و میـزان داشت از حــوزه‌ی تحــریـف به داد آمــدہ بود بـــر داد ، ز بیــــدادِ زیـــــاد آمـــدہ بود از بس به غلط ز دیـن سخـن سر دادند قـومـی کـه همــه حیـله‌گــر و شــیّادند از هرکـه به ســود خود ز قـــرآن دم زد بی پــردہ بساط صــدق را ، بــرهــم زد ‌از مــذهــب آمیختــــه بــا زهــــد ریـــا از تنــــدرَوی بـــه نــــام آیــــات خــــدا امســاک نبــود در مــرامـش هــــرگــــز تا کـــرد تبـــار جــاعـــلان را عـــاجــــز شمـشــیرِ زبــانـش ، کمــر ظـــلم دریــد خـورشــیدِ تفکّـــرش ، به دنیــا تــابیــد ‌"ارشـــاد" * گــــواهِ ادعــــایــم بــاشــد در حشر، اُمیـــد و رهگشــایــم بــاشــد آخـر ز عـــداوت خسـان گشت شهیـــد از کیــنه و کِبــر ناکسـان گشت شهیـــد آثــار شــریعتـی ، چـو خــوانــی دانــی اســرار شهــــادتــش کـه شد پنهـــانــی ‌کــاو راهنمــــای مـــردم رنجـــور است روشنــگر خـلق در شـب دیجـــور است او رفــت ولی ، شهیـــد جـــاویــد بـُـوَد در عـلم و عمــل ، قــابـل تمجیـــد بـُـوَد هــر چنــد زمیـــنی بُــدہ ، آفــاقــی شد شمس از میِ جام مکتبش (ساقی) شد‌ سيد محمدرضا شمس (ساقی) 1388  http://eitaa.com/shamssaghi * همان سخنرانےهاے معروف و شجاعانہ‌اے است ڪہ در (حسینیہ ے ارشاد) تهران بدون بیم از ساواڪ، احزاب و دیگر مخالفان، ایراد مےشد. اما در آخر بہ دست مخالفین مسلمان، در خارج از ڪشور بہ شهادت رسید.
کاش می‌شد به عمل، شیعهٔ حیـدر باشیم تا که چون حضرت مقداد و ابـوذر باشیم غـافـل از راه خــدا رهروِ شیطــان نشویم تــا مبــادا خجـــل از حضـرت داور باشیم دوری از اهــل ریــا کرده و حـق را گوییم تــا مبـــرّا ز مکـــافــات و ز کیفـــر باشیم اهــل تحـریـف نبـاشـیم که در نــزد خــدا روسـیاه از عمــل و کــردهٔ خودسر باشیم خون دل خورده ولی نـان تملّــق نخوریم بلکـه تـا ریـزہ خـور خـوان پیمبــر باشیم سعی داریم به انـدازه‌ی یک قطــرهٔ عشق در دل بحــر ولا ، غـــرق و شــناور باشیم دوسـتان را ز کــرم ، یــار وفــادار شـویم دشمنان را به عوض تیغه‌‌ی خنجـر باشیم تا‌ک‌سان نزد ستم خم نشویم از سرِ مکــر تـا نفس هست همــاننــد صــنوبــر باشیم گر که بی بـال و پر افتادہ به کنج قفسیم بـه هــوای حــرم عشـق ، کبـــوتــر باشیم بــارالهـــا بـرسان مصـلح غــایــب ز نظــر تا به کِی منتظر و دَرهَــم و مضطر باشیم پسر فاطمــه! جـان ها به لب آمد ز فِــراق مَپَـسـند آن که تـو بـاشی و مکــدّر باشیم کاخ بیــداد ، فــرو ریـز و ز نــو بنـیان کن کاخ عـدلی که همه همدل و همسر باشیم دارم امّیــد که عـــاری ز گنـــاهــان کثــیر در قفــای شهــدا در صــف محشـر باشیم (ساقیا) لب به مِی و ساغر شیطان نزدیم تـا که سرمستِ مِـیِ ساقی کــوثــر باشیم سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
(قـــلم) میراث شاعرانه ی من ، از پدر بوَد تیغ قلم به دستم از آن شیر نر بوَد باشد قلم ز تیغه‌ی شمشیر تیزتر گر جوهر قلم ، ز دوات هنر بوَد وقتی قلم ز حق بنویسد؛ بدون شک بر قلب دشمنان بشر ، نیشتر بوَد فرموده اَست حضرت حق بر قلم قسم یعنی قلم ـ به نزد خدا ـ معتبر بوَد وقتی قلم قداست خود را دهد هدر محصول آن ، بلاهت و ننگ بشر بوَد آنکو که خود فروخت به بازار ناکسان سودی نبرده بلکه سراسر ضرر بوَد هموار اگرچه گشته ره زندگانی‌اش روز معاد چون برسد ، در به در بوَد حق گویم و ز حق بنویسم تمام عمر حتی اگر که عاقبتم ، در خطر بوَد اکنون اگر چو دال خمیدم به روزگار اما همیشه راست ، مرا رهگذر بوَد آری کمر به نزد ددان خم نمی‌کنم بار ستم ، اگر چه مرا ـ بر کمر بوَد دستی که بهر خدمت مَردم قلم زند نزد خدا و مردم و خود ، مفتخر بوَد هرچند اسیر ظلمت دیجور مطلقیم ما را چه غم که در پی ظلمت، سحر بود سخت است اگر که صبر، مشو ناامید، هان! زیرا که بعد صبر ، سراسر ، ظفر بوَد (ساقی) اگر قلم شده دستم به راه حق محصول این قلم به جهان ، شعرِ تر بوَد سید محمدرضا شمس (ساقی) 1398 eitaa.com/shamssaghi
(دفع اجانب) ‌‌ ‌‌بر نفس خودسرانه چو میدان نداده‌ام دل بر دو نان به فرقه‌ی دونان نداده‌ام ‌ ‌هر چند دم زدند به اغفالِ ملتی ... ‌وقعی به گفته‌های پریشان نداده‌ام قرآن به نیزه رفت دوباره ز کید کفر دین و خرد به ظاهر قرآن نداده‌ام ‌ ‌از مکر اهرمن شده‌ام آگه از الست تن زیر بار ذلت شیطان نداده‌ام ‌ ‌دهقان‌صفت اگرچه به عسرت نشسته‌ام دست طمع به نوکری خان نداده‌ام ‌ ‌گرگ ستم به جلد شبان گشته ملتبس بنگر که دل به هیبت چوپان نداده‌ام دلدادگان دولت تزویر را بگوی :‌ ‌دل چون نداده‌ام، ز کف ایمان نداده‌ام ‌ ‌گفتا که سر دهی ز تن از این گران سخن گفتم : مبارک است که ارزان نداده‌ام ‌ ‌وقتی که خون، ستاره زند در عروق من ننگم بود ز خفّت اگر جان نداده‌ام ‌ ‌جان می‌دهم به دفع اجانب ازین وطن آسوده ننگرم ، که تن آسان نداده‌ام ‌ ‌چون گشته‌ام مرید علی و ولای او ‌دل را به شیخ و شحنه‌ی نادان نداده‌ام ‌ ‌(ساقی) سخن اگرچه به آخر رسانده‌ام اما بیان شِکوه ، به پایان نداده‌ام.‌ سید محمدرضا شمس (ساقی) 1394 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اَلسَّــلامُ عَلَیْــكَ یـٰا اَبٰـاعَبْــدِاللّٰهِ الْحُسـَیْن) ا࿐❁❈❁࿐✿❈✿࿐❁❈❁࿐ا باز ، آوای غــم و حــزن و عــزا آيد به گوش این صفیـر درد، از عــرش عـُـلا آید به گوش آمـده مــاه محـــرّم ، ماه سـوز و اشـک و آه ماه سرهايی كه شد از تن جـدا آيد به گوش بانگ "هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنصُرْني" از سوی حسین با دلــی خونین ز دشت کــربــلا آید به گوش آهِ هفتـــاد و دو يـــار بــاوفـــا از دشت خون همنــوا با آن شــه گلگــون قبـــا آيد به گوش باز آوای فغــــان و نــــالـــه و ســوز عطــش از گـلــــوی تشـــنـگان نیـــــنـوا آيد به گوش باز از لـب‌هــای عطشان و گلـویی پر ز خـون نــالــه ‌های اصغــر شیرین لقـــا آید به گوش باز آواى ابـــاالفضـــل آن علمــــدار حســـين با نــواى ادرک ادرک يـــا اخــــا آيد به گوش باز آواى تـــــلاوت ، بـــا نــــوایـــی آتشـــین از سری بی تـن ز عرش نيـزه‌ها آيد به گوش باز آهِ جـــان‌گـــداز و سيــنه سـوز اهـل‌بيـت از شقـاوت ‌های خصم بی ‌حيــا آيد به گوش بــــاز آواى يگــــــانــــه راوى دشـــت بــــــلا زيـنــب آن غمـپـــرور آل عبـــــا آيد به گوش بی‌گمـــان از کــربـــلا بر خلـق عــالـم یکصدا قصــه ی زیبـــایـی بـی انتهـــــا آید به گوش تــا شـود سرمشق بر ابـنــــای آدم در جهــان شـرح آیـــات شـریــف (انمّــــا) آید به گوش بس غــم انگیـز است این ماهِ محـــرّم گوییا هــای‌هــای گـریه از سوی خـــدا آید به گوش جام (ساقی) پر ز خـون گردید از جــام بـــلا بـانـگ نـوشانـوش آل مصطفــــا آيد به گوش سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi