#ماه_خدا
#رمضان_المبارک
#شب_قدر
#شهادت_امیرالمؤمنین
(شب قدر)
شب قدر است و من قدری ندارم
چه سازم؟ توشهی قبری ندارم
شب عفو است و محتاج دعایم
ز عمق دل ، دعایی کن برایم
اگر امشب به محبوبت رسیدی
خدا را در میان اشک ، دیدی
کمی هم نزد او یادی ز ما کن
کمی هم جای ما او را صدا کن
بگو یارب! فلانی روسیاه است
دو دستش خالی و غرق گناه است
گرفتار است و دارد آبرویی
بری باشد ز عیش و کامجویی
ز هر نامحرمی پوشیده دیده
اگرچه خیری از مَحرم ندیده
جوان است و نکرده او جوانی
شده هر چند ، پشت او کمانی
به خط و شعر ِ تر باشد گرفتار
هنر چون مرکز و او خطّ پرگار
امیدش هست باشد نافع خلق
چو درویشان نپوشیده فقط دلق
به تعلیم هنر ، پا در رکاب است
اگرچه دایماً در اضطراب است
به قدر وسع خود کوشیده دایم
نکرده خم ، قدش را نزد مُنعِم
به دور از فرقهی اهل ریا هست
نداده هیچ با نامردمان دست
نرفته زیر بار ظلمِ ناکس
عقاب آسا پریده، نه چو کرکس
نخورده لقمهای از نان مَردم
نداده آبرویش را ، به گندم
نداده دل به این دنیای فانی
که تا شاید بگردد جاودانی
همین باشد همیشه افتخارش
که پشت همت خود بوده یارش
تلاشش بوده، باشد بندهای پاک
نظر دارد همیشه سوی افلاک
ولیکن گاه ، از روی جوانی
چو دیده از کسان نامهربانی ـ
خروشیدهست و کرده گاه تندی
بدون واهمه در عین کُندی
بگو یارب! تویی دریای جوشان
درین شب رحمتت بر وی بنوشان
مبادا "لیلة القدر"ت ، سرآید
گنه بر نامهاش افزونتر آید
که غیر از تو ندارد تکیهگاهی
اگرچه هست غرق روسیاهی
مبادا ماه تو ، پایان پذیرد
ولی این بندهات سامان نگیرد
که غیر از ذلت و رنجِ تباهی
نمیماند برای او ، الهی!
به حق (ساقی) کوثر خدایا
به حق پهلوی مجروح زهرا
به حق بندگان خاص درگاه
که غرق رحمتاند الحمدلله
قلم زن بر معاصی من امشب
مبادا در "جزا " باشم مُعذّب .
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1374
eitaa.com/shamssaghi
(بال استغنا)
لایق بودن نباشد هر که را انصاف نیست
ریشهکن گردد درختی که نهالش صاف نیست
بال استغنا ، به عنقا داده پرواز بلند
صعوه دارد پر، ولی جایش به کوه قاف نیست
دینمداری ریشه در صدق عمل دارد ولی
زهد در عمّامه و ریشِ به روی ناف نیست
شیعگی در رهروی محض مولا، صادق است
گرچه گاهی شیعه بودنها بغیر از لاف نیست
با شرافت ، زندگی در فقر ، لذت میدهد
نانجیبی و رذالت ، خصلت اشراف نیست
داد پیغمبر ، نشان در بین دو انگشتِ خود
یک نفر آدم ، میانِ این همه طوّاف نیست
حرف حق، گو بی مماشات و تسامح بیدریغ
قاضی عادل ، یقیناً اهل استنکاف نیست
گر یقین داری به صدق مطلبی ، باش استوار
مَرد حقگو را که بیم از مردم حرّاف نیست
پنبهی دونان زدن فعلی مباح است و صواب
که نیازی بر کمان و مُشته ی نداف نیست
فلسفه دانی ، جدا از فلسفه بافی بوَد
مَرد ره خواهد که کار مَردم علّاف نیست
هست قرآن ، رهنمای مسلمین در زندگی
باش با قرآن عجین جایش بهروی راف نیست ۱
کشفِ اسرار جهان ، با علم ، ممکن میشود
سامع مطلق بدون درکِ حق ، کشّاف نیست
صیرفی سازد طلا را ، اوستاد زرشناس
هر خزف سازی که در بازار زر، صراف نیست
چون اساس خلقت از بهر تعالی گشتن است
دان غنیمت لحظهها را فرصت اتلاف نیست
(ساقیا) میخانه بسیار است و جام مِی ولی
غیر جام معرفت ، هر بادهای شفاف نیست.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
eitaa.com/shamssaghi
۱ ـ راف : رَف ، طاقچه
#روز_قـــدس
قــدس را از کف غـاصــبان رهـــا باید کرد
دست دشمــن را ، از غــزه جــــدا باید کرد
تــا شود دشمــن اسـلام و مسلمـانـان کـور
جشن پیــروزی ، در غـــزه به پـــا باید کرد
ا─━⊰═•••❃❀❃❀❃•••═⊱━─ا
غـزه یعنی یک جهان مظلومیت نزد ستمگر
غـزه یعنی کـربـلا ، افتاده در چنگال کـافـر
تا شود سرمشق بر غـرب ستمکار و یهـودی
غــزه را آزاد بـایـد کــرد ، بــا الطــاف داور
ا─━⊰═•••❃❀❃❀❃•••═⊱━─ا
قسم به سیـنهی قــرآن ، به سورهی یاسـین
قسم به سـورهی زیتـون و سـورهی والتـین
اگـر کـه حکــم جهـادم رســد ، بـدون درنگ
به خـون خویش فلسطین! کنم تو را آذیـن
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1401/02/09
eitaa.com/shamssaghi
#بندگان_شیطان
نفرین بهدستی که بهخون آغشته باشد
بذر شقاوت ، در زمینی کِشته باشد
نفرین به آن اندیشهای که ظالمانه
جز مرگ و غارت نیست او را در زمانه
اکنون که «غزّه» هست جولانگاه ناپاک
چنبر زده بر شهر غزّه ، مارِ ضحاک
در «غزّه» دردا کودکان، در خون نشستند
در خون، بهدست فرقهی صِهیون نشستند
مُسلِم کشیهای دمادم ، در «فلسطین»
باشد ز خبث ذات صِهیونهای بیدین
سیری ندارد در جنایت ، غرب ِ شیطان
از بسکه خون خوردهست از خلق مسلمان
خار دو چشم غرب میباشد چو احمد
گویی ربوده خواب از آنان محمد (ص)
ای ظالمین غرب! بر انسان نتازید
هرچند قومی بی اساس و حقه بازید
بویی از انسانیت و مردی نبردید
نامردمی کردید و خون خلق خوردید
حیوان نریزد خون همنوعان خود را
دارد تفاوت نزد او ، همجنس و همتا
شد مشتتان وا ، بس کنید این کینهها را
ای سنگدلها...! نشکنید آیینهها را
هی بر مسلمانان این عالم نتازید
گویی که نسل نطفههای بیجوازید
اسلام ، دین همدلی و مهربانیست
اسلام ، آیین خدای آسمانیست
اسلام، با ظلم و تباهی در ستیز است
بر سینههای ظالمان شمشیر تیز است
ظالم_تباران یهودی در فلسطین
این تشنگان خون انسانیت از کین
با کشتن فرزندگان دین اسلام
غصب فلسطین کردهاند از ظلم مادام
«قدس» شریف افتاده در چنگ ستمکار
گشته اسیرِ غاصبان پست و خونخوار
مرگا بر این حکّام جهل و روسیاهی
نفرین بر این اندیشه_ورزان تباهی
(ساقی) رسد روزی که با وحدت، مسلمان
غالب شود بر صِهیونیسم و غربِ شیطان
تا ریشهکن گردد به عالم ظلم و بیداد
تا کس نبیند تا قیامت ، جور جلاد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1399
eitaa.com/shamssaghi
(روز کــــارگــــر ، گــرامـی بـاد)
ا─━⊰═••❃❀❃••═⊱━─ا
#كارگر_و_كارفرما
کــارفــرمــايـی دغـــل در كــارگــاه
كـــرد بــد اخمـی بــه روی كــارگــر
گفـت بـــا وى ، از ره منّــت سخــن
كــرد بـــر او از سـر نخـــوت نظـــر
كــارگــر بـــر كــارفــرمــا زد نهـيـب
چيست؟ منظــور تـو از این دردسر
كــارفــرمــا را غــرور و كبــر و نــاز
بــاشـد از رنــج و شكنــج كــارگـــر
مـوجـب فخــر و مقــام و جــاه تـو
دســترنــج مــن بُــوَد اى بـی هنـــر
تــو ز يُمـــن دســـتـرنــج كـــار مــن
گشــتهای فـــرمــانـــروا و گنجـــوَر
زور مــن بخشــيده زور و زر تــو را
مـزد زور خويش خواهم سـيم و زر
رنجبــــر را ، زاری و خِفّــت چـــــرا
زر بُــوَد پـــــاداش رنــــج رنجبـــــر
مـن ز رنـج بــازوى خود نـان خورم
کـی؟ شوم تسليم كبـر و جـاه و فـر
مـن نشانيـدم نهـــال سعـی و كـــار
تـا خـورم از شاخِ سعـی خود ثمـــر
مـن كنم كــار و تو ام اُجــرت دهـی
ايـن بـه ٱن در ؛ منّــتی نبــوَد دگـــر
مـُـزد مـن گر كــم دهی از حــدّ خود
كــم شود كــار تـو هـم از هـر نظـــر
بيشــتر گـــردد اگــر پـــاداش كــــار
كــــارگـــر را كــــار ، گـــردد بيشــتر
در ره ســــود تــــو ، از كــف دادهام
زور بـــازو ، روح تـــن ، نـــور بصــر
دادم از كـف ، گــوهـــر عمــر عـزيـز
تـا تــو را حـاصــل شود دُرّ و گهــــر
بر سر كــار تــو شد مــويــم سپــيد
از غـم و رنـج تـو اَم خــم شد كمــر
تـا بنـوشم شهــد سود کــار خویش
میخورم هر روز و شب خونِ جگر
رايگــانــم زر نــــدادی ، بلكــه مــن
كـردهام از حــق خود صــرفِ نظــر
چون نيـــاز مــا به يكــديگـــر بــوَد
نيست مــا را منــتی بــر يكـــدگـــر
گـرچــه در دنیــا ز بـی انصــافیات
هیچگــه بــر مـــا نمــیداری نظــــر
(سـاقـیِ) جـــام ولایــــم میدهـــد
بــادهای شـیرینتر از شهـد و شکـر
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1375
eitaa.com/shamssaghi
(( روز معــــلّم گرامی باد ))
#وارث_پیغمبران
معلّم شمــع جمـــع عــارفــان است
معلّم نکتــهسنج و نکتــهدان است
معلّـــم را اگـــر بـــاشــد دیــــانــت
یقـیــــنـاً وارث پـیغـمــــبـران است
معلّــم دشمن جهــل و سـیاهیست
فــرشــته ســیرتی از آسمــان است
معلّـم کــوه صــبر و بـردبـاری است
شکیــبا در تعـــالیــم و بیـــان است
بســوزد تـــا فـــروزد نــــور دانــش
چو شمعی تا همیشه جاودان است
نیــارد خــَــم به ابــــرو در تعـــالیم
بلنـدا همـت است و پـرتــوان است
بــه بـــاغ تـربیـت بنــگر بـه گیـــتی
محصّلْ، گــلْ معلّـم، بـاغبـــان است
به سعی جـان به بـاغ عـلم و دانـش
بـوَد گلکـــار و بر گل، پاســبان است
کِشـد رنـــج هــــزاران خـــار در راه
اگرچه خود گلی چون ارغوان است
رهـــانــد کشـتی دانـش ز طــوفــان
اگرچه بحــر ظلمت، بیکــران است
ولی افسوس! این اسطــورهی مِهـــر
بــه بـــازار محـبّـت ، بـینشـان است
اگـــر شـد قــافیــه ایطـــا بنـــاچـــار
مپــنداری کـه سهـوی در بیــان است
غـرض ، عـرض ادب بـاشــد که دانی
حـدیث خفیــهای در آن عیــان است
چِهسان (ساقی) توانی شعـر او گفت
که خود شـیواترین شعــرِ زمان است
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1381
eitaa.com/shamssaghi
(مَن عَلَّمَنی حَرفاً فَقَد صَیرَنی عَبداً)
#معــــلّم
ای معــلم! شمــع بـزم آرای جــان
روشـنیبخش زمیـــن و آسمـــان
بـا مصـائب سـاختـی و سـوختی
تـا کـه مــا را ، واژهای آمــوختی
مکتب عشاق ، از تأسیس توست
عاشقی سرمایهی تدریس توست
تـا که ما را درس عشق آمـوختی
چشـم ما را بر بـــدیهــا دوختی
ای معــلم! ای بــزرگ اســتاد مهر
ای فــروزانتر ز خورشــید سپهر
ای چـــراغ معـــرفـت آمـــوز مــا
روشــناییبخـش شـام و روز مــا
مـا گل بـــاغ و گلســتان تـوییــم
جمله شـاگـــرد دبســتان تـوییــم
عٍطر دانش از شمیم روی توست
صورت گل سیرت نیکوی توست
چشــم ما هــر روز از روی شمـــا
میشود روشن به الطــاف خــدا
در گـلـســــتـان ادب ، آلالــــــهای
نـور علمی، معــرفت را هــالــهای
چون اساس قصر علــم و دانشی
بــرج دانـش را تــو در افــزایشی
در سپهــر معـــرفت ، آمـــوزگـــار
ذره از تو میشـود خــورشــیدوار
گر که اکنــون تـابشـی از مـا بــود
از فـــروغ روی تــو یکجــــا بــود
ما همه جسمیم و روح ما تــویی
بی تو ما غرقیم و نوح ما تــویی
تـوسن اندیشه زیــر پــای توست
برترین شعــر زمــان آوای توست
ای معــلم! مـا بــدهکـــار تـوییــم
تـا ابــد، مـدیـون ایثـــار تـوییــم
ای معــلم! خــانــهات آبـــاد بـــاد
نــام تـو همواره ما را یـــاد بــــاد
(ساقی) میخـانهی عـرفـان تویی
آنکه سازد مست جــاویدان تویی
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1379
eitaa.com/shamssaghi
#عید_سعید_فطر_مبارک
هــلال ماه شـوال از افق امشب هویدا شد
بـرات روزه داران از خـدا بر خلق اِعطا شد
شده عیـد سعید فطـــر بعد از مـاه مهمـانی
گواهینـامهی اعمــال نیک خلق، امضـا شد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
eitaa.com/shamssaghi
#عیــد_رمضـــان
عیــد آمد و مــاهِ رمضــان گشـت تمــام
شــوال ز رَه آمــد و طـی گشـت صــیام
افسـوس کـه آن مــاهِ مبــارک طـی شـد
مقبــول بُـوَد طــاعـت و ایــام بـه کـــام
سید محمدرضا شمس (ساقی)
eitaa.com/shamssaghi
#عیــد_فطـــر_مبـــارک_بـــاد
شــوّال ز رَه آمـد و طِـی شـد رمضــان
یارب به دل شکسـته ی پیــر و جــوان
گـر طـاعـت مـا قبــولِ درگــاهـت شـد
وقـتِ فـــرج حضرت مَهــــدی بـرسـان
سید محمدرضا شمس (ساقی)
eitaa.com/shamssaghi
#ماه_برکات
رمضان ماه رهایی ز سیاهی طی شد
مــاه مهمـــانـی درگـــاه الهی طی شد
مــاه غفـران گنـاهان و نــزول بـرکـات
مــاه قــدر و نعــم لایتــناهی طی شد
سيد محمدرضا شمس (ساقی)
eitaa.com/shamssaghi