eitaa logo
شمس (ساقی)
476 دنبال‌کننده
177 عکس
8 ویدیو
2 فایل
کسی که غرق خدا شد جزای اوست بهشت نه آن که دل به عبـادت، به شوق حـور دهد شمس (ساقی) کانال‌ آموزش عروض و قافیه و... 🆔 @arozghafie 🆔 @shams400
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیرهای بیشه‌ی ایـران به قصد انتقـام در مصاف روبهــان، با اقتـدارات نظـام تاختند آنگونه برخاک تلاویوی‌ که‌ رفت از سلحشوری شـیران تا به مـرز انهـدام سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این جمعــه «نمــاز نصــر» بـرپـا گردید ابـــلاغ «ولای حــق» ، بـه دنیــا گردید بـایــد کـه بمیــرد از حقــــارت، دشمــن چون «بیعـت عـاشقـانه» امضــا گردید سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(هفته‌ی نیروی انتظامی گرامی باد) اَمنیـّت کشـور است مَــدیــون شما آرامـش ملّـت است مَــرهـــون شما سرسـبز بـوَد درخـت آسـایش خلـق از همّـت و اِسـتادگـی و خــون شما سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(عِلم و ثروت) آن که پیوسته پی ثروت و دنبال زر است ای دریغا که نداند همه عمرش ضرر است دستِ خالی به جهان آمده انسان ، یعنی : دستِ خالی به جهان دگری در سفر است آدمی، خَلق شده تا بکند کسب کمال ورنه از دانش و حکمت به‌جهان بی‌خبر است هر که کوشد ؛ بِبَرد بهره‌ی بسیار از آن آنکه سُستی بکند عمر گرانش، هدر است عِلم، سرچشمه‌ی دانایی و فضل است؛ ولی زر فقط موجب راحت‌طلبی بشر است آنکه آموخت به عالَم، ادب و عِلم و هنر هرکجا پای گذارد به یقین مفتخر است ثروتِ مَحض، بشر را نرساند به کمال گرچه قد راست کند؛ سروِ بدون ثمر است آنکه در فقرِ کمال‌ است چه سودیش ز زر؟ ثروتش گرچه فزون است؛ خری باربر است عِلم در معرکه، حتیٰ بشود جوشن ِ جان همچنین خنجر بُرّان بوَد و هم سپر است ثروت اما چو شود دستخوش دزد قضا صاحبِ ثروت بیچاره یقین دربدر است تا به کی غرّه بر این جاه و جلال عبثیم غافل از عمر، که چون آبِ روان در گذر است ای‌خوش آنکس که ز ثروت به تعهد برسد دستگیری کند از خَلق ، ولو مختصر است پندِ ناصح ، ندهد سود در این عصر فریب چونکه بر گوش زراندوختگان، بی اثر است (ساقیا) خویش میازار و ، زبان رنجه مکن! گرچه تلخ است کلامِ تو ولی چون شِکر است سید محمدرضا شمس (ساقی) 1403/07/14 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آنکه پیوسته نشسته‌است به غمخواری ما نتوان گفت نشیند به دل‌آزاری ما باز کن دیده‌ی دل را که ببینی به عیان نیست جز او به همه عمر، پی یاری ما باش هشیار و مکن رنجه دلت را به‌جهان که شود حاصل رنجیدن دل ، زاری ما دل که از شوق الهی بتپد در همه حال می‌شود آینه‌ی کثرت و بسیاری ما وآن‌دلی که بشود غرق جهان غیر خدا پَهن کرده‌است بساطِ غم و ناچاری ما با خدا باش و مده دل بجز او تا دمِ مَرگ که نبیند اَحدی، رنج و گرفتاری ما دل اگر غرق خدا گشت، از ایّام شباب می‌گشاید گره از پیری و دشواری ما نیست غم، گر که ز بیداری و آگاهی دل نیست یک تن، که بیاید به خریداری ما این بوَد پاسخ این شعر صبوحی که سرود «ای بسا فتنه که برخاست ز بیداری ما» (ساقی) بزم ازل ریخت به جامم می ناب که رُبود از دل و سر، غصه‌ و هشیاری ما... سید محمدرضا شمس (ساقی) 1403/07/13 @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
✅ 20 مهرماہ، سالروز بزرگداشت حضرت لسان ‌الغیب، حافظ شیرازی بر اهالی شعر و ادب و فرهنگ، گرامی باد. به سرِ کوی تو با سوز و گداز آمده‌ام به مداوای دل ای مَحرم راز ، آمده‌ام ای‌که در بزم سخن، صدر نشین غزلی شاعری کوچکم از روی نیاز آمده‌ام مرغ دل در قفس سینه به تنگ آمدہ بود که به دیدار تو از راہ دراز آمده‌ام تا ز شیراز حضورت ببرم توشه‌ی فضل از قم از جاده‌ی پر شیب و فراز آمده‌ام تا زنم بوسه به درگاہ رفیعت ز خلوص با سمند دلِ دیوانه ، بتاز آمده‌ام دل چو آهنگ طربخانه‌ی عرفان تو کرد بی دف و بربط و چنگ و نی و ساز آمده‌ام تو خدای غزل و حکمت و عرفانی و من سوی درگاه تو ای بندہ نواز ، آمده‌ام همدم شام غریبانه‌ی من شعر تو شد که ز شام دل زارم به حجاز آمده‌ام زائر کعبه‌ی عشق تو شدم از سرِ جان که به اِحرام تو اکنون به نماز آمده‌ام بر درِ میکده‌ی شعر تو ای (ساقی) عشق بهرِ یک جرعه‌ی پرسوز و گداز آمده‌ام. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1373 - شیراز eitaa.com/shamssaghi
(امام عسکری) میــلاد امـام عسکـــری شد که جهــان چون گل شده از نسیم رویش خنـدان زیـــرا رسد آن لحظــه که نـــور دل او بر ظلمـت این جهــان ببخشد پــایــان سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وفات حضرت فاطمه‌ی معصومه (س) در و دیوار «قم» از غم به تن، رخت عزا کرده چنان‌که «شهر قم» را در غمت، ماتم‌سرا کرده تو مهمان بودی ای دریای رحمت! در کویر قم ولی قم را غم جان‌سوز تو ، صاحب‌عزا کرده به دیدار برادر راهی مشهد شدی ؛ اما... به ساوه دشمنت مَسموم با زهر جفا کرده سعادت داشت شهر قم که باشد میزبان تو چنان‌که مَرقدت این شهر را دارالشِفا کرده ببالد قم به‌خود که هرکه آمد در حریم قم غبار بارگاهت را به چشمش توتیا کرده تویی اسطوره‌ی عصمت پس از زهرا درین عالم که حق، نام تو را هم‌شأن دختِ مصطفا کرده تو هستی فاطمه، معصومه، دخت حضرت موسیٰ که از تو فخر بر عالم، علی موسی الرضا کرده نه تنها خواهر هشتم امام و، دخت موسایی که ایزد شافعت از رتبه در روز جزا کرده اگرچه عشّ آل مصطفیٰ باشد یقیناً قم ولی قم را کرامات تو فارغ ، از بلا کرده چو در تقوا و زهد و عِلم ، دارای مقاماتی ـ چنین کشف و کراماتی، خدا بر تو عطا کرده چو هستی مَظهر عِلم و فضیلت «حائری‌یزدی» جوار بارگاهت، «حوزه‌ی قم» را بنا کرده که قم شد مرکز عِلم و فقاهت در همه عالم بسی عالِم که زیر سایه‌ات کسب ضیا کرده خوشا آن‌کس که بوسد آستانت را به قم زیرا عنایات تو ، زُوّار تو را از غم ، رها کرده ببالد (ساقی) ای بانوی آب و آینه! بر قم که از بَدو ِ تولد ، با تو ، او را آشنا کرده... سید محمدرضا شمس (ساقی) 1403/07/06 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
"اَلسَّلامُ عَلَیكِ یٰا فاطِمَة المَعصومَه"​​​​​​​ اگر داری هزاران درد بی‌درمان بیا اینجا که با اذن خدا باشد طبیب دردها اینجا اگرچه هست پنهان مرقد خیرالنسا ، اما به‌شوق مرقد آن بانوی عظما ، بیا اینجا مزار حضرت معصومه‌ی قم را زیارت کن که باشد جلوه‌ای از مرقد خیرالنسا اینجا دعاهایت اجابت می‌شود در این حرم زیرا که خفته، اخت سلطان سریر ارتضا اینجا دلِ درمانده و غمدیده‌ی خود را مداوا کن که بی‌شک هست هم دارو و هم دارالشفا اینجا بنوش از آب سقاخانه‌‌اش در صحن آیینه که می‌باشد یقیناً چشمه‌ی آب بقا اینجا ببوس این بارگاه و رفعت آن را تماشا کن که باشد بوسه‌گاه مرتضی و مصطفی اینجا دلِ خود را گرهْ زن بر ضریح این حرم با عشق که دل را می‌کُند از بند این دنیا ، رها اینجا دو رکعت با خلوص دل نماز عشق ، برپا کن به بالاسر، که تا بینی به چشم دل، خدا اینجا نمی‌ماند به‌جا ، کاخی همیشه جاودان اما بقا را می‌توان بینی در این دار فنا ، اینجا غبارِ غم بشوی از دیده و دل با نمِ اشکی ـ که بی‌شک می‌دهد هم دیده و دل را جلا اینجا مِس زنگاری دل را جلا ، نَه!... بل طلا دارد به اکسیری که بر دل می‌زند این کیمیا اینجا مشو غرّه به مال و جاه و... قلبت را مصفا کن ندارد فرق زیرا در نظر، شاه و گدا اینجا نه تنها این حرم در قم ندارد مثل و همتایی که هم شأن است حتی با مقام اولیا اینجا نه تنها اهل قم بالد به خود ، از شأن این بانو که می‌بالد به‌خود زین خواهری، حتی رضا اینجا به غیر از شهر خود، هر آشنا باشد غریب اما تفاوت نیست بین هر غریب و آشنا اینجا چنانکه شهر قم را عُشّ آل مصطفی خوانند بنازد شیعه بر این بارگاهِ باصفا ، اینجا خوشا چشمی که دل، بندد به دیدار حریم او چو اهل قم، که گردیده به گنبد، مبتلا اینجا خوشا آنکس که عادت کرده تا آید به‌گوش او مناجات و اذان از مأذن ِ گلدسته‌ها اینجا خوشا آنکس که سر را می‌گذارد بر حریم او بدون ادعا و عاری از روی و ریا اینجا چو می‌بوسد ضریح باصفایش را به صدق دل زیارت کرده گویی مرقد شمس الضحا اینجا شفاعت می‌کند چون شیعیان را در صف محشر چگونه می‌توان دل کَند، از صحن و سرا اینجا اگر گم کرده‌ای راه خودت را از سر غفلت بیا در این حرم، زیرا که باشد رهنما اینجا گنهکاری اگر حتی دمی آید به این درگاه شود شرمنده‌ی کردار، بی‌چون و چرا اینجا دخیل مِهر می‌بندد ضریح زرنگارش را که بخشیده شود از جرم و عِصیان و خطا اینجا خلاصه دست خالی رد نمی‌گردیم ازین درگاه «اگر از صدق‌ دل‌، آریم‌ روی‌ التجا اینجا» ۱ دل زنگاری‌ات را پَهن کن در این حریم مِهر که پای زائرانش می‌دهد آن را جلا اینجا مَشام جان، معطر کن به عشق (ساقی) کوثر اگر خواهی شوی مست از شراب جانفزا اینجا سید محمدرضا شمس (ساقی) 1402/07/22 eitaa.com/shamssaghi ۱ـ استاد مجاهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(به یاد شاه بانوی قم) دوباره مثل دلِ شعله‌ها پریشانم به آهِ زلزله ای بیقرار و ویرانم دلم شکسته‌تر از کوزه‌های در خاک است که زیر بار غبارینِ غصه پنهانم شدم مترسک بی اختیار و آه از این که پای‌بند به قانون جبرِ انسانم دوباره آمده‌ام زیر چتر تو بانو که مثل برکه پُر از حرف‌های بارانم تو عینِ ساحل آرامشی، ولی افسوس من از جزیره جدا مانده، شکلِ طوفانم رسیده‌ام تهِ خط، در قطار بی برگشت شبیه نقطه‌ی تاریکِ خط پایانم  برای بارشِ آیینِ "ایلیا"ییِ تو نیازمندتر از خواهشِ درختانم بتاب بر دل یخ بسته‌ام که می‌دانی از انجمادِ خودم خسته و گریزانم تو از تبار تب و تاب و تابشی، بانو  من از قبیله‌ی افسرده‌ی زمستانم دکتر حسین ️محمدی مبارز (ایلیا) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«اَلسَّلامُ عَلَیكِ یٰا فاطِمَةَ المَعصومَه» از آنروزی که چشمم را درین غمخانه وا کردم نگاه خویش را ، با گنبد تو آشنا کردم غمی که جای خود را در درون سینه وا می‌کرد چو دیدم گنبدت را ، از دلم او را جدا کردم شدم چون پای‌بند گنبد و صحن و سرای تو دلم را از غم و از بند این دنیا رها کردم ضریح دلنوازت شد انیس و مونس جانم که کم کم دردهایم را در آغوشت دوا کردم زیارتنامه خواندم در حریم جان‌فزای تو دو رکعت هم نماز عشق را آنجا ادا کردم مریضان و گرفتاران عالم را به درگاهت به یاد آوردم و بر مشکل آن‌ها دعا کردم چو هستی دختر باب‌الحوائج، موسیِ جعفر گره، از مشکلات خویش با دست تو وا کردم خلاصه هر زمان هر مشکلی پیش آمد ای بانو توسّل بر تو جستم از دل و جانت صدا کردم عزاداران ثارالله (ع) را در صحن آیینه چو دیدم یاد آن شاه شهید سر جدا کردم از او آموختم ایثار و درس جان‌فشانی را که هم خود، هم قلم را وقف در راه خدا کردم سخن گفتم به عشق آل طاها در تمام عمر بدون مُزد و مِنّت، حق جدّم را ادا کردم نبودم چون پی نام و نشان؛ در گوشه‌ی عزلت نشستم کار خود را عاری از روی و ریا کردم شدم دردی‌کش (ساقی) کوثر، با دلی آگاه چنانکه خویش را سرمست، از جام ولا کردم نبستم دل به‌جز آل عبا (ع) در زندگی هرگز از آنروزی که چشمم را درین غمخانه وا کردم سید محمدرضا شمس (ساقی) 1403/07/23 eitaa.com/shamssaghi