eitaa logo
شراب و ابریشم...
2.7هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
498 ویدیو
8 فایل
تنفس در هوای واژه‌ها اینجا هر چه که هست دستنوشته‌های شخصی من است، لطفا فقط با نام خودم و لینک کانالم نشر بدهید. امضا: ملیحه سادات مهدوی| @mehmane_quran مدیر و بنیانگذار مؤسسه شراب و ابریشم نویسنده‌ی کتاب #من_اگر_روضه‌خوان_بودم مدرس دانشگاه مربی نوجوان
مشاهده در ایتا
دانلود
دیشب با خودم فکر می‌کردم خوبه به بهونه‌ی شب ولادتی از محضر علامه گوگل اسم و رسمِ مادرِ آقا جوادالائمه رو بپرسم. ببینم این خانومِ سعادتمند کی بوده که شده مادرِ تک پسرِ امام رضا جانِ ما؟! واقعا باید خیلی خاص و ممتاز باشی که بشی مادر یکی که وقت ولادتش امام رضا جان بفرمان: این مولودی است که برای شیعیان با برکت‌تر از او زاده نشده است! سرچَکی زدم و خب چیز زیادی دستگیرم نشد، ظاهرا درباره ایشون اخبار چندانی به ما نرسیده. جز چند اسمِ سبیکه و خیزران و ریحانه و دُرّه و یک نَسَب که به ماریه قبطیه همسر پیامبر گرامی میرسه و یک اهلیت که به افریقا و مصر برمی‌گرده. خلاصه‌ی تمام چیزهایی که سوادِ گوگل بهش قد می‌داد می‌شد یک جمله‌ی یک خطی: بانو سبیکه اهل مصر از نسل بانو ماریه قبطیه! همین! من نمی‌دونم این خانوم کی بودن، نه که من، حتی علامه‌ی ذوالفنونی چون گوگل هم خبر نداشت! اما خب این رو می‌دونم که لابه‌لای همین اخبار کم و ناقصی که به ما رسیده، دو حدیث پیدا می‌شه که یکی از پیغمبره و دیگری از باب‌الحوائج موسی‌ابن‌جعفر. دو حدیث که هر دو مؤید امتیاز این خانومه. پیامبر با اشاره به پاکدامنی و پاک‌دهانیِ این خانوم میفرمان که لیاقت مادریِ جوادالائمه رو داره و موسی‌ابن‌جعفر هم سلام و درود فرستادن برای ایشون! ..... بانوی پاکیزه و پاکِ حدیث نبوی، مخاطب سلامِ موسوی، مادر پربرکت‌ترین مولودِ جعفری! سبیکه بانو، ریحانه خانوم، بانو خیزران، دُرّه خاتون! ما شما رو نمی‌شناسیم ولی شما که ما رو می‌شناسید ما همسایه‌های همسرِ گرامیِ شما آقا امام رضاییم، ما مقیم‌های همیشگیِ باب‌الجوادیم! ما حاجت‌بگیرهای قسم‌ به جانِ جوادیم ما یاسین نذرکُن‌ها و سفره‌ بندازهای آقازاده‌ی شماییم. به برکت امروز که شما سفره‌دارید و ما مهمونای ولیمه‌ی آقازاده‌تون، دستمون رو بگیرید و نذارید نفهمی کنیم و خودمون رو از دامن جوادتون جدا کنیم یه وقت... ✍ملیحه سادات مهدوی شراب و ابریشم https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
401.5K
شما صدای پر و بال ملائک را می‌شنوید به انضمام مقادیری مولود خوانی در صحن و سرای امام رضا جانِ جانان
یازده رجب همسر ابوطالب آثار وضع ندارد؛ آثار حمل هم حتی. گویی تازه‌عروسی شاداب چند روزی است که به خانه بخت آمده. کارهای خانه را خود انجام می‌دهد. به کنیز خانه، کار نمی‌گوید. اصرار که «هفتاد سال از خدا عمر گرفتم و کنیزی‌ خانه‌های بسیار کرده‌ام. ندیدم زن پابه‌ماه گلیم بتکاند و گرد از طاقچه بگیرد؛ کارها را به من بسپار و خود به ملکه‌گی ابوطالب مشغول باش دختر» گوش بانو بدهکار نیست. میخندد که «کاری به این کارها نداشته باش. میهمان مهمی در راه دارم. خود باید تدارک حضور ببینم» پیرزن کفری می‌شود. غرولند کنان، می‌رود پی ابوطالب به گلایه. بانو دست روی بطن میگذارد به گفتگو. اسمت را حیدر گذاشتم. دیروز در همهمه اطراف کعبه، بین شلوغی جمعیت این اسم به گوشم خورد. نمیدانم از کدامین دهان بود. می‌پسندی عزیزم؟ نامت بلند باد عزیز مادر. نامت بلند باد. بر قله‌های زمین و در ممالک دور. روی بیرق‌های عرب و عجم. روی دوش شیرمردان. روی پیشانی رزمندگان و روی بازوی پهلوانان تاریخ. روی خاتم پادشاهان و میان لالایی مادران. نامت بلند باد عزیز مادر.
35.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️گروه سرود پدر دختری❤️ از دیدنش لذت ببرید🥰 بفرستید برای همه‌ی پدرا و دخترا😍 عیدمون هم خیلی خیلی مبارک❤️ https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
4_5951925830090229290.mp3
1.88M
فدات بشم من الهی فدات بشم من الهی
. امشب با اشهد ان علیا ولی اللهِ اذون دوست داشتم بشینم و زار زار گریه کنم. گریه‌ی از سر شوق، از شدت عشق... ما سپیدبخت‌های عالمیم سعادتمندان دو سرا ما بچه‌شیعه‌های امیرالمؤمنین 💚 هزار هزار بار مبارکمون باشه چنین پدری .
هدایت شده از  شراب و ابریشم...
"مردی که نمی‌شناسیم!" روزی عمربن خطاب، در ورودی مسجد، از ابوذر غفاری پرسید: «چه کسی در مسجد است؟» ابوذر پاسخ داد: «پیامبر در مسجد است و کسی کنارش نشسته که او را نمیشناسم.» عمر وارد مسجد شد و دید که امیرالمؤمنین کنار پیامبر نشسته است! عمر گفت: «یا رسول الله! شما دائماً می‌گویید راستگوترینِ شما ابوذر است اما وقتی از او پرسیدم چه کسی در مسجد است، گفت مردی است که او را نمی‌شناسم در حالی که آن مرد، است!» حضرت فرمودند: «ابوذر راست می گوید، علی را جز من و خدای من، کسی نشناخت!💚» @sharaboabrisham
. هر خانه پیغمبری دارد به نامِ پدر... .
ما از عالمِ ذر با دست و بالِ حنابسته به این دنیا آمدیم. آنجا که قرار شد از خِیلِ آدمیزادها چند نفری دستچین شوند و به حضور در جمعِ محبان امیرالمؤمنین مفتخر شوند، وقتی حضرت زهرا منت نهاد و دست روی ما گذاشت و بین شیعیانِ علی جانش قاطی‌مان کرد، آنجا هزار هزار فرشته و ملک از شوقِ سعادتمندی و سپیدبختی ما چند هزار شبانه روز جشن برپاکردند و طاق عرش را چراغانی کردند بعد هم از بوته‌های حنای بهشت برگِ حنا آوردند و دست و بال ما را حنا بستند و بعد آوردندمان در این دنیا و روی پیشانی‌مان نوشتند: محب علی‌ابن‌ابی‌طالب و ما بلطف حضرت زهرا شدیم خوشبختِ دو سرا💚 ✍ملیحه سادات مهدوی 🌱https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a