شرح حال
✍مسأله جریان عدالتخواه (قسمت چهارم: شخص محوری یا ولایت محوری) ✅ جمعی از دوستان عدالتخواه طرحی دان
🔴پاسخ برادر هادی مسعودی به یادداشت بنده در نقد قسمتهایی از سخنرانیشان در طرح ابوذر
:::::::::::::
(در تبیین نکاتی که در نشست ابوذر پیرامون شخص محوری و عوارضش گفتم)
🔻برای تبیین بیشتر مطالبی که در نشست ابوذر عنوان نمودم، چند نکته ای عارض میشوم، امیدوارم که این مطالب مقدمه ای برای شکل گیری گفتگوهای انتقادی گردد:
🔸از نظر نگارنده، هرگونه شخص محوری و شخص گرایی و شخص کیشی، رهزن عدالت خواهی و عامل انسداد تفکر و #عقلانیت است.
🔸غرضم از شخص محوری هم این است که شدت علاقه و ارادت و یا تنفر و بیزاری از شخصی موجب شود شما حرف او را بدون فکر و بررسی و تامل، یا از روی حب بسیار و یا از روی بغض بسیار، یا بپذیری و یا رد کنی...
🔸در آن سخنرانی هم عرض کردم عبور از اشخاص به معنی نفی آنها نیست، بلکه به معنای این است که شما برای ورودی ها و داده هایت، دروازه بانی کنی، فیلتر بگذاری، حرف را ببینی، نه آن کسی که آن حرف بر زبانش جاری است...
🔸شخص گرا نبودن یعنی برای همه اشخاص درصدی خطا در نظر گرفتن، یعنی همیشه با #معیار و ملاک با نظرات مواجه شدن...
🔸شخص گرا نبودن یعنی ابتدا بیانیه گام دوم رهبری را بخوانی، پیرامون صحت و سقم گزاره هایش اندیشه و تامل کنی، و پس از آن اگر مطالب را مطابق اهداف و آرمانها دیدی، مرحله تبلیغ و تبیین آن را آغاز کنی...
🔸شخص گرایی یعنی سخنی و یا مطلبی را از فرد مورد نظرت بشنوی و بدون تأملات انتقادی، شروع به تئوری پردازی و توجیه آن سخنان نمایی...
🔸#شخص_گرایی و مرید و مرادبازی و حرف یک فرد_هر چقدر هم شخصیت برجسته ای داشته باشد_ را بی کم و کاست قبول کردن، قطعا مغایر با عقلانیت و موجب تربیت انسانهای وابسته ای است که از خود چیزی نداشته و همیشه چشم به دهان مراد و پیر و آقایشان دوخته اند...و این مغایر با هدف انبیاست: لتثیروا لهم دفائن العقول...
♦️اما پیرامون اینکه آیا شخص گرایی حتی حول «ولی» هم صحیح است یا خیر...
🔸نکته اول اینکه باید بین ولایت الهی و ولایت معصومین با تعبیر ولایت فقیه تفکیک قائل شد و این اشتراک لفظی نباید موجب سو تفاهم گردد(تعبیر ولایت فقیه تعبیری جدید و مرتبط با سده های اخیر است)
🔸یعنی این بدیهی است که نمی توان و نباید ولایت اهل بیت را که امری کاملا آسمانی است، با ولایت فقیه یکی کرد...
🔸اما نکته دوم: خود اهل بیت هم از این نوع شخص محوری بر حذر داشته و بارها بر سنجش افراد با حق تاکید کرده اند؛ به عنوان مثال حضرت امیر(ع) می فرمایند:
♦️دین خدا با شخصیت ها شناخته نمی شود بلکه شناخت آن با نشانه ها و آیات حق است. پس حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی. همانا حق نیکوترین کلام است و آن کس که آن را در می یابد و فاش می گوید مجاهد است..."(وسائل الشیعه، ح27، ص135)
🔸در احد كه آتش جنگ ميان مسلمانان و بت پرستان به شدت شعله ور بود ناگهان صدايى بلند شد و كسى گفت: محمد را كشتم ... محمد را كشتم ...
پس از این شایعه سازی بسیاری از اصحاب پیامبر روحیه خود را باختند تا جایی که بعضى در اين فكر بودند كه با كشته شدن پيامبر از آئين اسلام برگردند و از سران بت پرستان امان بخواهند. اما در مقابل آنها اقلیتی فداکار بقیه را به استقامت و صبر فرا می خواندند، از جمله "انس بن نضر" به ميان آنها آمد و گفت: اى مردم اگر محمد ص كشته شد، خداى محمد كشته نشده، برويد و پيكار كنيد و در راه همان هدفى كه پيامبر كشته شد، شربت شهادت بنوشيد. پس از این رویداد بود که آیه 144 سوره آل عمران نازل شد.
🔸خداوند در آیه «و ما محمد الا رسول...) به صراحت شخص گرایی را حتی حول پیامبر اکرم(ص) زیر سوال برده و پیامبر را صرفا «رسول»، یعنی کسی که فقط مسئول انجام رسالتش می باشد، معرفی کرده است. خداوند در "وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ" راه را بر کسانی که پیرامون پیامبر اغراق می کردند و یا آن حضرت را شکست ناپذیر تصویر می کردند، بسته است.
🔸در مبارزات هدفی، قیام قائم بر رسالت است نه متکی بر رسول، عمر پیامبر محدود است نه راه پیامبر.
@aghalyyat
شرح حال
🔴پاسخ برادر هادی مسعودی به یادداشت بنده در نقد قسمتهایی از سخنرانیشان در طرح ابوذر ::::::::::::: (
✍ادامه گفتگو با برادر هادی مسعودی (قسمت اول: شخصمحوری نسبت به معصوم )
✅ برادر عزیزم "مهندس هادی مسعودی" در ادامه نقدی که بنده بر "قسمتی از سخنانشان در دورۀ ابوذر" نوشته بودم جوابیهای نوشتند؛
✅ برای روشنتر شدن مباحث، ادامه این گفتگو را به دو قسمت تقسیم میکنم و در هر قسمت بخشهایی از اختلاف نظر را باز میکنم.
✅ بهتر است ابتدا روشن شود اختلافنظر ما دقیقا کجاست؟
👈در قسمت اول بحث، ایشان به طور خلاصه میفرمایند:
🔹هرگونه شخص محوری، عامل انسداد تفکر و عقلانیت است؛
🔹غرض از شخص محوری هم شدت علاقه و ارادت و یا تنفر و بیزاری که موجب شود حرف مخاطب بدون فکر و بررسی و تامل، بپذیرش و یا رد شود و میبایست برای همه اشخاص درصدی خطا در نظر گرفت و همیشه با معیار و ملاک با نظرات مواجه شد؛
🔹پذیرش حرف یک فرد_هر چقدر هم شخصیت برجستهای باشد_ به نحو بیکم و کاست، موجب تربیت انسانهای وابسته و مغایر با عقلانیت و هدف انبیاست:"لتثیروا لهم دفائن العقول"؛
🔹اهل بیت هم از این نوع شخص محوری بر حذر داشته و بارها بر سنجش افراد با حق تاکید کردهاند، به عنوان مثال حضرت امیر(ع) میفرمایند: «دین خدا با شخصیتها شناخته نمی شود بلکه شناخت آن با نشانهها و آیات حق است. پس حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی»
🔹همچنین در آیه ۱۴۴ سوره آل عمران خداوند به صراحت شخص گرایی حتی حول پیامبر(ص) را زیر سوال برده و پیامبر را صرفا «رسول»، یعنی کسی که فقط مسئول انجام رسالتش می باشد، معرفی کرده است."
✅آنچه بنده عرض میکنم این است که:
🔸نفی شخص محوری به نحو مذکور و لزوم پذیرش سخن افراد با معیار و ملاک کاملا امری صحیح و لازم است؛
🔸اختلاف ما اینجاست که شما این مطلب را نسبت به "ولی" نیز تسری میدهید؛
🔸ادلهای که ذکر میفرمایید به نحویی اضطراب دارد چرا که حتی شامل ولی معصوم نیز میشود و اگر پذیرش بیکم و کاست معصوم را نفی نمایید گزارهای پارادوکس نما است یعنی با پذیرش عقلی عصمت و خیر محض بودن معصوم سازگار نیست؛
🔸فلذا باید در نوع نفی خود از شخصمحوری تفصیلاتی قایل شوید؛
🔸در مورد آیه ۱۴۴ آل عمران، در پست قبل توضیح دادم که آیه در مقام توبیخ شخصگرایی نسبت به حضرت رسول(ص) نمیباشد بلکه اگر آیه را به صورت کامل بخوانیم متوجه میشویم آیه در مقام توبیخ نسبت به این است که افراد با شهادت حضرت رسول(ص) گمان کنند، رشته ولایت الهی قطع شده است.👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/13-2
🔸در مورد کلام حضرت امیر(ع) که در مورد هدف بعثت انبیاء ذکر فرمودهاید نه تنها در مقام نفی چشم به دهان معصوم داشتن نیست بلکه در مقام اثبات لزوم آن نیز است:
👈فبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ
🔹خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود و رسولان خود را پى در پى اعزام كرد تا وفادارى به پيمان فطرت توحیدی را از آنان باز جويند.
👈و يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ.
🔹و نعمتهاى فراموش شده را به ياد آورند و با ابلاغ احكام الهى، حجّت خدا را بر آنها تمام نمايند و توانمندىهاى پنهان شدۀ عقلها را آشكار سازند.
🔸باید این را متوجه شویم که "ولی الهی" نه در مقابل تعقل ما، بلکه در جهت تکامل عقل ما است و در اسلام برخلاف مسیحیت نه تنها باب تعقل بسته نیست بلکه سرتاسر آن دعوت به فهم و اندیشه و تعقل است.
🔸اساسا راه دعوت اولیاء الله راهی عقلی و روشن است،
👈به تعبیر آیه ۱۰۸ سورۀ مبارکۀ یوسف «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي»
👈امام صادق(ع) در سفارش به یاران خود فرمودند:
«اعْرِفُوا الْعَقْلَ وَ جُنْدَهُ وَ الْجَهْلَ وَ جُنْدَهُ تَهْتَدُوا» عقل و و سربازان آن و جهل و سربازان آن را بشناسید هدایت خواهید شد. یکی از یارانشان گفت:
« جُعِلْتُ فِدَاكَ لَا نَعْرِفُ إِلَّا مَا عَرَّفْتَنَا» فدایت شوم ما هیچ نمیدانیم الا آنچه شما به ما بیاموزید.
سپس حضرت سپاهیان عقل و جهل را به آنان معرفی نمودند.
🔸فلذا وقتی عقلاً "عصمت و خیر محض بودن" معصوم برای ما ثابت شد، شخص گرایی نسبت به او به معنی "محبت زیاد و پذیرش بیکم و کاست حرف او و اطاعت محض او" نه تنها مذموم نیست بلکه لازم نیز است.
📌 اما عمده بحثی که میماند ولایت محوری در موضوع ولی غیر معصوم است، چرا که شما ولایت آسمانی را منحصر در امام معصوم مینمایید و ان شاء الله در پست آینده به آن خواهم پرداخت.
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/15
.........................
مطالب مرتبط:
مسأله جریان عدالتخواه (قسمت چهارم: شخص محوری یا ولایت محوری)👇
https://eitaa.com/sharh_hal/1295
پاسخ برادر هادی مسعودی به یادداشت بنده👇
https://eitaa.com/sharh_hal/1307
شرح حال
✍ادامه گفتگو با برادر هادی مسعودی (قسمت اول: شخصمحوری نسبت به معصوم ) ✅ برادر عزیزم "مهندس هادی مس
✍ادامه گفتگو با برادر هادی مسعودی (قسمت دوم – بخش اول: ولایت غیر آسمانی)
✅ واما عمدۀ بحث ما با برادر مسعودی و برخی از دوستان "طیف جدید جریان عدالتخواه"؛
✅ شما ولایت فقیه را امری غیرآسمانی تعبیر کرده و میفرمایید:
👈«این بدیهی است که نمیتوان و نباید ولایت اهل بیت را که امری کاملا آسمانی است، با ولایت فقیه یکی کرد...»
✅ مبنای تعیین کنندهای که بحثهای ما و شما به آن برمیگردد: پذیرش "دین حداقلی یا حداکثری" است.
✅ در نگاه حداکثری به دین، همه چیز عالم دنیا مرتبط با عالم آخرت است، هرآنچه بشر با آن سر و کار دارد، یک طرف آن دنیا و طرف دیگرش آخرت است و مهمترین امر و اثرگذارترین امر در سرنوشت نوع بشر، مقولۀ حاکمیت است که آیا حیات بشر ذیل حاکمیت "الله و امام عادل از سوی او"، تعریف میشود یا طاغوت.
✅ مقولۀ حاکمیت الله در مقابل طاغوت نیز از ابتدای تاریخ بشر آغاز شده است و تا انتهای تاریخ باقی است،
👈در روایتی از امام صادق (ع) در کتاب کافی آمده است:
🔹«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الدِّینَ دَوْلَتَیْنِ دَوْلَةَ آدَمَ وَ هِیَ دَوْلَةُ اللَّهِ وَ دَوْلَةَ إِبْلِیسَ»
🔸خداى عز و جل دین را دو دولت قرار داده دولت آدم- و آن دولت خدا است- و دولت ابلیس؛
✅در دین حداکثری و درواقع اسلام ناب، مقولۀ حاکمیت امام عادل منصوب به خدا، باطن تمام حلالهای خدا و حاکمیت هر حاکم غیر منصوب خداوند، باطن تمام حرامهای خداوند است:
👈 از امام کاظم(ع) در مورد آیه "۳۳ اعراف" «إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ» سوال میشود که معنای این آیه چیست؟ حضرت پاسخ میدهند:
🔹«إِنَّ الْقُرْآنَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَجَمِیعُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فِی الْقُرْآنِ هُوَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّةُ الْجَوْرِ»
🔸همانا برای قرآن ظاهری و باطنی است و جمیع آنچه خداوند در قرآن حرام نموده است، همه ظاهر است و باطن همه آنها، پیشوایی حاکمان جور است؛
🔹«وَ جَمِیعُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ تَعَالَى فِی الْکِتَابِ هُوَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّةُ الْحَقِّ»
🔸و جمیع آنچه خداوند در قرآن حلال نموده است همه ظاهر است و باطن همه آنها، پیشوایی حاکمان حق است.
✅ اما در نگاه "دین حداقلی" خداوند در شئون قلیلی از دنیای بشر حضور دارد و از شما میخواهد صرفا انسان با اخلاقی باشید، عبادت کنید و به کسی ظلم نکنید و مقوله حاکمیت نیز امری غیر دینی است؛
✅ این نگاه، اندیشۀ پشتیبان جریان غیرانقلابی اعم از داخلی یا خارجی لندن و نیویرک نشین است و عملاً حاصل آن چیزی شبیه عرفانهای فردی هندی است،
✅ در نگاه اسلام ناب انسانها اگر متقیترین افراد هم باشند اما حاکمیت طاغوت را بپذیرند، مورد عذاب خداوند خواهند بود و برعکس ولو در امور شخصی خود ظالم هم باشند ولی تحت حاکمیت امام عادل من الله باشند، خداوند آنان را در آخرت خواهد بخشید.
👈در حدیثی از امام صادق(ع) در کتاب کافی آمده است:
🔹«قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَأُعَذِّبَنَ کُلَّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّةً»
🔸خداوند تبارک و تعالی میگوید: قطعا عذابخواهم نمود، مردم مسلمانی را که اطاعت میکنند از هر حاکم ستمگری که از سوی خداوند نیست، ولو آن مردم در اعمالشان نیکوکار و متقی باشند.
🔹«وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ کُلِّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً.»
🔸و قطعا گذشت خواهم کرد از مردم مسلمانی که از حاکمی عادل از سوی خداوند اطاعت میکنند و اگرچه آن مردم نسبت به خودشان ستمکار و گناهکار باشند.
✅ نتیجه سخن شمایی که خطاب به "امام خامنهای" میگویید: "رهبر جمهوری اسلامی" و نه رهبر انقلاب و معتقدید انقلاب توسط جمهوری اسلامی مصادره شده است، این است که در مبانی با جریان غیرانقلابی و حتی ضدانقلاب پیوند خوردهاید.
..............................
مطالب مرتبط:
نقد بنده به سخنان برادر هادی مسعودی و پاسخ ایشان👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/13-2
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/15
شرح حال
✍ادامه گفتگو با برادر هادی مسعودی (قسمت دوم – بخش اول: ولایت غیر آسمانی) ✅ واما عمدۀ بحث ما با براد
✍ ادامه گفتگو با برادر هادی مسعودی (قسمت دوم – بخش دوم: مفهوم نوپدید ولایت فقیه)
✅ شما ولایت فقیه را امری نوپدید دانسته و میفرمایید:
👈 «تعبیر ولایت فقیه تعبیری جدید و مرتبط با سدههای اخیر است»
✅ اولاً: فهم شما از فقه و فقاهت اشتباه است، چرا که گمان نمودهاید لازمۀ حجیت امری در فقه، این است که از ابتدای تاریخ فقاهت، آن مطلب در کتب فقها وجود داشته باشد؛
و شاید توجه ندارید که لازمه این تصور سدّ باب اجتهاد و فقاهت است؛
🔹فقها از ۴ منبع: "کتاب، سنت، عقل و اجماع" با توجه به قواعد مشخص و مسائل پشآمد، احکام دین را استنباط مینمایند.
🔹بحث ولایت فقیه نیز ولو امری به تعبیر شما نوپدید میبود، اگر مبتنی بر قواعد استنباط عقلی و شرعی باشد شرعا حجت است.
🔹اگرچه شما به مفاد مطلب خودتان دقت ندارید اما مقدمۀ مخفی مطرح ساختن نوپدید بودن ولایت فقیه توسط اصحاب اصلی جریان ضد انقلاب، اتهام به فقهایی چون: امام و آیتالله بروجردی و اساتید آنها است که این بزرگواران «العیاذ بالله» در جنگ قدرت بعد از صفویه، مطلبی را به دین نسبت دادهاند!
✅ ثانیاً: اصل مدعی شما در نوپدید بودن ولایت فقیه، اشتباه است، چراکه در اصل موضوع ولایت فقیه هیچ فقیهی از فقهای زمان حضور اهل بیت تا نواب دوره غیبت صغری و بعد از آن، تشکیک نکرده است؛
🔹 آنچه محل اختلاف است حوزه اختیارات فقیه است. یعنی اصلا محل اختلاف را اشتباه متوجه و متذکر شدهاید؛
نزاع اصلی در اینجاست که:
🔹برخی از فقها اصل را بر عدم ولایت میگذارند و جز در نبی(ص) و امام معصوم(ع) که ولایت آنها به نحو مطلق ثابت است، در مورد فقها که شأن جانشینی امام معصوم در جامعه را دارند، جز در موارد متیقن از ولایت از باب حسبه، در سایر موارد ولایت فقیه را ثابت نمیدانند که البته حوزه موارد متیقن نیز نزد فقها متفاوت است.
🔹اما برخی دیگر از فقها اصل را بر ولایت میگذارند و بعد از نبیمکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) در مورد فقها که شأن جانشینی ائمه معصومین(ع) را در جامعه دارند به همان نحو ولایت مطلقه را ثابت میدانند، جز در موارد قدر متیقنی که از اختیارات شخص امام معصوم باشد، مثلا بحث جهاد ابتدایی که به عقیده حضرت امام از اختیارات خاص امام معصوم است و به نظر حضرت آقا خیر.
✅ ثالثاً: متاسفانه تفکر و تفلسف جریان روشنفکر و حتی روشنفکر دینی ما متأثر از جریان روشنفکر غرب، در دستگاه منقطع از آسمان(سکولار) است و مباحث برخی از دوستان جریان جدید عدالتخواه نیز به این سو سوق یافته است.
🔹در دستگاه الهی مفهوم "حجیت" در هر دو ساحت تفکر و عمل لحاظ شده است.
🔹برای ساده شدن بحث، مثالی میزنم:
👈شما اگر نابغه دهر و رئیس جمهور کشور هم باشید اگر پدرتان به شما بگوید برای من مثلا نان بخر، در دستگاه الهی بر شما واجب است انجام دهید و اگر چنین نکنی نزد خدا حجتی نداری الا اینکه خودت یقین داشته باشی این نان خریدن شما از امر خداوند به لزوم اطاعت از پدر مستثنی شده است، چون مثلا مستلزم انجام حرامی است یا برای سلامتی پدر ضرر دارد یا خود شما از امر واجب دیگری از سوی خدا بازمیمانید و...
و اگر یقین نداشتید و مثلا شک داشتید که نان برای پدرتان ضرر دارد یا خیر و نان خریدید و اتفاقا ضرر هم داشت، شما نزد خدا حجیت دارید که عمل به واجب نمودهاید.
📌 با گذر از دوراهیهای معرفتی مذکور سیر منطقی مباحث جزئیتر خواهد شد که پیشنهاد میکنم در آن رابطه به مطالب زیر مراجعه فرمایید:👇
🔸فهم مقام ولایت
http://sharhhal.blog.ir/1397/10/13-2
🔸پیشگوییهای رهبری...
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/13-5
🔸اطاعت ولی فقیه
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/14-9
🔸ولایت فقیه پس از ظهور حضرت حجت
http://sharhhal.blog.ir/1397/05/14-1
🔸دعوای عقل و قلب بر سر ولایت فقیه
http://sharhhal.blog.ir/1397/05/28
شرح حال
✍منتظران کوفی (قسمت دوم: تحلیل حضرت امام از علل شکست نهضت ملی نفت) ✅در قسمت اول https://eitaa.com/
سخنرانی استاد عزیزم حجتالاسلام سیدعلی موسوی در موضوع ریشههای معرفتی و تاریخی انقلاب اسلامی.mp3
49.86M
✅سخنرانی استاد عزیزم حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی موسوی در موضوع ریشههای معرفتی و تاریخی انقلاب اسلامی
در جمع طلاب مدرسه تخصصی فقه و اصول امام حسن عسکری(ع)؛
ویژه دوستان طلبه و عدالتخواه؛
مطلب مرتبط: تحلیل حضرت امام(ره) از علل شکست نهضت ملی نفت👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/06/20-3
هدایت شده از تریبون مستضعفین
⭕️ #منتشر_شد
💠 #عابدان_کهنز
🎥 روایتی ناب و ناگفتههایی از مدافعان حرم
🔹دانلود از لینک زیر👇
AmmarYar.IR
🔹 t.me/teribon
🔺 Eitaa.com/teribon_ir
🔸 http://sapp.ir/teribon_ir
🔺http://ble.im/teribon_ir
✍اشکهای امیرالمؤمنین(ع) بر شهدای أُبُلَّه (شلمچه)...
✅ در خطبه ۱۴ نهج البلاغه "مرحوم سید رضی" بخشهایی از خطبهای از امیرالمؤمنین(ع) در مذمت مردم بصره را آوردهاند که متن کامل آن توسط "علامه مجلسی" در جلد ۵۷ بحار آمده است؛
✅ این خطبه مربوط به بازگشت حضرت امیر(ع) از جنگ جمل است.
قبل از آغاز نبرد جمل، سپاه ناکثین با فرماندهی "طلحه و زبیر" و همراهی عایشه با حدود ۳ هزار نفر به سوی بصره حرکت نمودند و بصره را به تصرف خود درآورند، بیتالمال را غارت و موی سر و ریش والی حضرت امیر(ع)، "عثمان بن حنیف" را کندند و او را مجبور کردند از دارالحکومه خارج شود.
حضرت امیر(ع) نیز با لشکر خود به سوی آنان حرکت نمود و جنگ جمل شکل گرفت؛
✅ حضرت امیر(ع) پس از اتمام جنگ جمل در بصره خطبهای خواندند و بسیار مردم بصره را مذمت نمودند. ایشان در اثناء کلامشان، روی خود را به سمت راست مینمایند و میپرسند: "از اینجا تا " أُبُلَّه" چقدر فاصله است؟"
🔹آن زمان أُبُلَّه نام مکانی در جنوب خوزستان کنونی و در نزدیکی رودخانه اروند بود؛
✅ حضرت سخن خود را ادامه میدهند و به نقل از پیامبر(ص) به وقوع جنگی در آینده در این منطقه اشاره میکنند که در آن قریب به ۷۰ هزار نفر از یاران و امت ایشان به شهادت میرسند، کسانی که به منزله شهداء بدر همراه حضرت رسول(ص) هستند.
👈«وَ سَيَكُونُ فِي الَّتِي تُسَمَّى الْأُبُلَّةُ مَوْضِعُ أَصْحَابِ الْعُشُورِ يُقْتَلُ فِي ذَلِكَ الْمَوْضِعِ مِنْ أُمَّتِي سَبْعُونَ أَلْفَ شَهِيدٍ هُمْ يَوْمَئِذٍ بِمَنْزِلَةِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ»
🔹 وقتی به تاریخ مراجعه میکنیم از زمان حضرت امیر(ع) تا کنون، جز جنگ ایران و حزب بعث عراق، چنین جنگی با این وسعت که ۷۰ هزار نفر در آن کشته شوند، در این منطقه رخ نداده است؛
✅ در ادامه خطبه، یکی از یاران حضرت(ع) از ایشان سوال میکند: "چه کسی آنان را میکشد؟" حضرت(ع) پاسخ میدهند: "اخوان" و از این کلام معلوم میشود که این نبرد بین دو قوم از مسلمانان صورت گرفته است؛
✅ سپس حضرت به ویژگیهای شهداء این جنگ اشاره میکنند که آنان از اهل آن منطقه نبودهاند و برای این جنگ به آنجا کوچ کردهاند و این افراد از کسانی بودهاند که افراد متکبر زمان آنان را کوچک میپنداشتهاند و سپس شروع به گریستن مینمایند.
👈«يَنْفِرُ لِجِهَادِهِمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ قَوْمٌ هُمْ أَذِلَّةٌ عِنْدَ الْمُتَكَبِّرِينَ مِنْ أَهْلِ ذَلِكَ الزَّمَانِ مَجْهُولُونَ فِي الْأَرْضِ مَعْرُوفُونَ فِي السَّمَاءِ تَبْكِي السَّمَاءُ عَلَيْهِمْ وَ سُكَّانُهَا وَ الْأَرْضُ وَ سُكَّانُهَا ثُمَّ هَمَلَتْ عَيْنَاهُ بِالْبُكَاءِ»
📌متن کامل خطبه همراه با نقشههای تاریخی مربوط به مکان "أُبُلَّه"؛👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/23
✍چه کسی ظالمتر است؟!...
✅ برخی از دوستان دانشجو از این جهت که وسط صحنه مبارزه با مفاسد اقتصادی هستند، تصور میکنند امروز "عدالتخواهی" منحصر به آنهاست و طلاب نیز تنها وقتی میتوانند برادری خود را به آنان ثابت کنند که عینا در صحنه مبارزه با مفاسد اقتصادی و البته با همان روش مصداقی و با همان کیفیتهای مطلوب آنها کاری کنند وگرنه متهم به محافظه کاری یا تزویر و... میگردند!
✅ از دوستان دانشجوی عزیزم میخواهم به خودتان مراجعه کنید و بگویید کدام یک از مصادیق زیر ظلم بزرگتری است؟
👈فلان شخصیت سیاسی که با رانت میلیاردها پول از بیتالمال برمیدارد و میرود؟!
یا
👈فلان دانشجوی پزشکی یا مهندسی که مثلا با یک مطالعات معمولی دینی کرسی نظریه پردازی دینی راه میاندازد و بدون آشنایی تخصصی و روشمند از دین، عدهای از مردم یا دانشجویان غیر متخصص و عوام را دنبال خود راه میاندازد؟!
✅ به احتمال قوی برای برخی دوستان حتی جرم مقایسه نمودن این دو مسأله نیز خود مصداقی از ظلم و شایسته الصاق برچسپ محاظهکاری و تزویر باشد.!
✅ خداوند ۱۵ بار در قرآن، انسان را به فطرت خود ارجاع میدهد و با مضمون «وَ مَنْ أَظْلَمُ» از او سوال میپرسد، بزرگترین ظلم چیست؟ و چه کسی ظالمتر از چنین فردی است؟
در تمام این موارد خداوند ظلم فرهنگی را مصداق بزرگترین ظلم معرفی میکند و نه ظلم اقتصادی، ظلم فرهنگى و بازداشتن مردم از رشد و فهم، بدترين ظلمها به جامعه است.
🔹سیزده مرتبه از اشاره خداوند به بزرگترین ظلم، مربوط به کسانی است که از روی علم یا جهل به خداوند نسبت دروغ میدهند؟ یا آیات خداوند را تکذیب میکنند و در مقابل آن میایستند؛ « انعام ۲۱، ۹۳ ۱۴۴، ۱۵۷ - اعراف ۳۷ - یونس ۱۷ - هود ۱۸ - کهف ۱۵، ۵۷ - عنکبوت ۶۸ - سجده ۲۲ - زمر ۳۲ - صف ۷»
🔹دو مرتبه دیگر نیز مربوط به مانع شدن از ورود دیگران به عبادتگاه خداوند «۱۱۴ بقره» و کتمان شهادت از سوی خداوند «۱۴۰ بقره» است.
✅ البته بنده در مقام نفی لزوم مبارزه با مفاسد اقتصادی نیستم و آن را امری کاملا لازم میدانم چراکه مثلا خداوند در کنار ۱۶ بار به کار بردن تعبیر «ویل» برای مفاسد فرهنگی همچون «تحریف و تکذیب آیات الهی، شرک، تهمت و عیبجویی» یک بار نیز این تعبیر را برای مفاسد اقتصادی به کار برده است. «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ» اما بحث بنده، مقایسه "مفسده و ظلم به انحراف کشاندن عقیدتی مردم و انتساب ندانستهها به دین و خداوند" با "مفاسد اقتصادی" است.
✅ همچنین بنده در نفی حُسن تحلیل دینی داشتن دوستان دانشجوی عدالتخواه خود، نیستم بلکه مشکل را اینجا میدانم که دوستان رفته رفته با داشتن مخاطبان زیاد و قلم و بیان زیبا، دچار غرورهای کاذبی شده و تصور میکنند دینشناس هستند و نه تنها اظهار نظرهای تخصصی در نظریات دینی میکنند بلکه وقتی برخی نظرات خود را مثلا حتی با یک مرجع تقلید یا رهبر انقلاب و امام نیز در تعارض میبینند به راحتی بر نظرات باطل خود پافشاری میکنند.
✅و چه بسا برخی از دوستانی که وظیفه خود را پرداختن به مظالم اقتصادی میدانند از نگاه دینی خود از بزرگترین ظالمان محسوب شوند!
✅ به تعبیر یکی از دوستان عدالتخواه دارای مِمبِر و مَنبَر فراوان! در یکی از مناظرات دینی:
👈« این حرفهای شما که جدید نیست، همان حرفهای امثال امام و آقای مصباح و جوادی است!»
و به تعبیر امام خمینی(ره):
👈«اين آدمى كه يك روز ننشسته در فقه نظر بكند، و نمىتواند بنشيند نظر بكند، يك همچو آدمهايى خيال مىكنند كه حالايى كه مثلًا انقلاب شده، بايد اسلام هم انقلاب بشود. اسلام هم بايد اين جورى بشود. اينها نمىفهمند.»
📌«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها» (الکهف ۵۷)
🔹و كيست ستمكارتر از آن كس كه با آيات پروردگارش پند داده شده، اما از آن روى برگرداند.
.....................................
متن کامل همراه با ارجاعات👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/29
✍مستند شماره ۱ از قسمت اول از کارکردهای روحانیت...
✅قبل از این مطلبی در موضوع کارکردهای روحانیت با عنوان «به حاشیه رفتن روحانیت بعد از مدرنتیه» نوشتم.👇
https://eitaa.com/sharh_hal/1249
http://sharhhal.blog.ir/1397/11/26
✅ خلاصه آن مطلب این بود که روحانیت در گذشته نه تنها برای حفظ تقدس خود به انزوا نرفته بود بلکه عمده نهادهای جامعه به وسیله او اداره میشد و کارکردهای متعددی در جامعه داشت؛ مثلا: آموزش و پرورش، ثبت و اسناد، قضاوت و ریش سفیدی و حتی طبابت در دست روحانیت بود و درکنار همه اینها رسانه آن روز نیز در انحصار روحانیت بود و این قدرت لایزالی برای جامعه سازی دینی به روحانیت میداد. آن روز روحانیت در وسط زندگی عینی مردم بود، برخلاف جامعه امروز که ظاهرا حاکمیت در دست اوست اما عملا روحانیت به انزوا رفته و حیات اجتماع، مستغنی از وجود او شده است.
✅ تصمیم گرفتم اندک اندک مستندات مطلب مذکور را ارائه کنم. در این راستا خلاصهای از بخشهایی از شجرهنامه یکی از دوستان طلبه سیدم به نام "سیدمحمدحسین صادقی" از منطقه کوار در ۴۵ کیلومتری شیراز را در ادامه میآورم، این شجره نامه گویای مطلب مذکور در مورد ایفای نقشهای مختلف اجتماعی در گذشته روحانیت است:👇
🔹"سید نورالدین" از نوادگان امام حسین(ع) از قرن دهم ه.ق از عراق به بحرین و بعد از مدتی به پیرم فارس مهاجرت میکند.
🔹فرزند بزرگ او "طاهر محمد" جهت تبلیغ اسلام به منطقه کوار هجرت میکند و بعد از چندین سال مبارزه و تبلیغ در سال ۱۰۲۲ق به دست اشرار به شهادت میرسد. قبر ایشان هماکنون با نام "امامزاده طاهر محمد" در کول(کوار قدیم) وجود دارد.
🔹فرزند بزرگ "سیدمحمد"، "سید صالح" به روستای شابهرامی هجرت میکند و از طرف دولت مسئول مدیریت زمینهای کشاورزی آنجا میشود و با احداث کانالهای آب، مشغول برنجکاری و مصرف آنها در راه اسلام میشود، وی مسئول بند بهمن و رشته قناتهای این منطقه بوده و کانالهای آبی به روستاهای محمود آباد- اکبرآباد- مظفری و طسوج میکشد. شغل اصلی او روحانی بوده است که در روستاها هم مکتبخانه احداث میکند.
🔹"سید داوود" پسر بزرگ "سید صالح" به کمک برادرانش دوازده آسیاب کوار را میخرند و آنها را تعمیر و شروع به راهاندازی میکنند و از طرف دولت نماینده منطقه بلوک کوار میشوند ولی اشتغال اصلی "سید داوود" همان روحانی بوده است و بیشتر درآمد آسیاب را مصروف مکتبخانه در فرمشکان میکند.
🔹فرزندان او نماینده کریمخان زند در روستاهای قصراحمد- مظفری- اکبرآباد- زجرد-فرود- بورکی و شاه بهرامی میشوند. "سید داوود" در وصیت نامه خود به فرزندانش میگوید: «نورچشمان به زیر دستتان احترام بگذارید، رعیت یعنی کسی که مراعاتش لازم است.»
🔹"سید حسین حسینی" پسر بزرگ "سید داوود" نماینده کریمخان زند در کوار در ضمن طبیب و روحانی هم بوده است که به کمک برادرانش بارها کریمخان زند را به کوار دعوت کردند و کمکهای فراوانی جهت کاروانسراهای مظفری و کوار کردند و متولی تعمیر راهها، پلها، رشته قناتها، بند بهمن و احداث مکتبخانه و آوردن مکتبدار به کوار شده بودند و در شیراز دروازهای به نام دروازه کوار نامگذاری کردند که هماکنون به آن فلکه ولیعصر میگویند.
🔹پسران "سید حسین": ۱- سید محسن حاکم شرع، روحانی و طبیب؛ ۲ – سید یوسف شاهبهرامی روحانی و کشاورز ساکن شاهبهرامی؛ ۳- سید النقی روحانی و مکتبدار- ساکن کوار؛ ۴ – سید زین العابدین روحانی و کشاورز ساکن کوار؛ ۵- سید عوض علی روحانی ساکن قصر احمد نماینده دولت؛ ۶- سید علی محمد علی روحانی ساکن محمودآباد؛
🔹پسران "سید محسن" متوفای ۱۲۴۹ق و حاکم شرع کوار: ۱- سید ابراهیم حاکم شرع بلوک کوار-طبیب و امام جمعه و نماینده دولت؛ ۲- سید کوچک مکتبدار؛ ۳- سید رحیم مکتبدار؛ ۴-سید کریم روحانی؛ ۵- سید علی روحانی؛
✅ سلسله این شجره نامه ادامه دارد و از اواخر قاجار رفته رفته با تغییر شرایط زمان و حاکمیت تدریجی مدرنیته، کارکردهای این سلسله تغییر میکند و برخی از فرزندان آنها به شیراز میروند و استاد دانشگاه و حوزه میشوند و برخی به اروپا و آمریکا هجرت میکنند که حکایت آن مفصل است.
http://sharhhal.blog.ir/1398/01/04
..............................
مطالب مرتبط:👇
کارکردهای روحانیت
قسمت دوم: مردمی شدن روحانیت
http://sharhhal.blog.ir/1397/11/26
قسمت سوم:سازمان "امر به معروف و نهی از منکر"
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/07
قسمت چهارم: دغدغه فهم، تبیین و تحقق دین
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/10
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ غربیها اعلام کردند که برای عربستان، هستهای و تولید موشک میسازند، اگر بسازند هم بنده شخصاً ناراحت نمیشوم، چون میدانم که اینها انشاالله در دوران نه چندان دوری به دست مجاهدان اسلامی خواهد افتاد. ۹۸/۱/۱
🔸«اللَّهُ أَکْرَمُ وَ أَرْحَمُ وَ أَرْأَفُ بِعِبَادِهِ»
🔹خداوند نسبت به بندگان کریمتر، رحیمتر و رئوفتر از آن است که:
🔸«مِنْ أَنْ یَفْرِضَ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى الْعِبَادِ ثُمَّ یَحْجُبَ عَنْهُ خَبَرَ السَّمَاءِ صَبَاحاً وَ مَسَاءً.»
🔹اطاعت بندهای را بر بندگان خودش واجب گرداند و سپس اخبارآسمان را صبح و عصر از او دریغ دارد.
الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج 1؛ ص: ۲۶۱.
✍ تولید در خانههای روستایی...
✅ جمعی از دوستانم در روستای پدری، در مسجد جمع شده بودند و صحبت میکردند که برای رونق تولید که رهبری فرمودهاند چه کاری از دست ما برمیآید؟ نوبت که به من رسید از چیزهایی که گفتم این بود که حداقل کاری که از دست همه ما برمیآید و صراحتاً رهبری هم در صحبتهای نوروزی به آن اشاره نمودند، داشتن چند دام یا مرغ خروس در خانههایمان است.
✅ شاید باور نکنیم ولی رهبری خودشان هم در خانه مرغ و خروس نگه میدارند، آرمیتا دختر شهید احمدی روشن که به اندرونی حضرت آقا و نزد همسر ایشان رفته بود گفته بود در منزل ایشان مرغ و خروس بوده است.
📝 در روایتی که منابع سنی و شیعه از پیامبر(ص) نقل کردهاند، ایشان امر نمودند که ثروتمندان در خانههایشان گوسفند نگه دارند و تهیدستان که امکان داشتن گوسفند ندارند مرغ نگهدارند،
📝 در حدیث دیگری از نبی مکرم اسلام(ص) روایت شده است: «گوسفند در خانه، بركت است. مرغ در خانه، بركت است.» نقل شده است پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله)، گوسفند را بركت مىناميد و میفرمودند: «گوسفند زاينده، بركت است.» «گوسفنددارى و كشاورزى كنيد، كه اين دو با خير، بيرون مىروند و با خير [و بركت] برمىگردند.»
✅ در عهد رسول الله و اهل بیت(علیهم السلام) نیز مشاغل و تولیدات صنعتی به نسبت آن دوره و همینطور حیوانات و پرندگان مختلف وجود داشت اما در روایات توصیه بسیار زیادی بر کشاورزی، گوسفندداری و داشتن مرغ و خروس در منزل شده است.
👈به طور مثال از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است: «چون خداوند، وسايل زندگى مردم را آفريد، بركتها را در كشاورزى و گوسفنددارى قرار داد.» و جالب اینجاست که توصیه به داشتن مرغ در منزل، درحالی است که اگرچه برای خوردن تخم مرغ فوایدی ذکر شده است اما توصیهای به خوردن گوشت مرغ نشده است و گوشت مرغ به گوشت خوک تشبیه شده است و در میان پرندگان توصیه به خوردن گوشت کبکنجیر(دُراج) شده است.
👈به طور مثال از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که: «غاز، گاوميشِ پرندگان است و مرغ، خوك پرندگان است و كَبكَنجير، جمع(فواید) پرندگان است. چرا تو از دو جوجه نوپايى كه زنى از ربيعه(نام سرزمینی که ظاهرا مشهور به پرورش طیور بودهاند) که آنها را با زيادىِ غذاى خويش پرورانده است، استفاده نمىكنى؟»
.........................
متن کامل همراه با ارجاعات و متن روایات👇
http://sharhhal.blog.ir/1398/01/08
✍خاطراتم از پرورش قارچ در بالکن...
✅ چندین سال قبل پدرم شروع به پرورش قارچ در بالکن منزلمان کرد، البته نه همه فضای بالکن بلکه فقط فضایی قریب به 5متر مربع از بالکن را با کشیدن پلاستیک به پرورش قارچ صدفی اختصاص داد. از سقف تا کف به صورت متناوب دو کمپوست آویزان بود و هر کمپوست میتوانست تقریبا ۲۰ کیلو قارچ تهیه کند و تقریبا ۱۲ تا ۱۵ کمپوست در فضای بالکن ما وجود داشت.
✅ خوبی قارچهای صدفی این است که از هر مادهای حتی خاکاره یا ضایعات کاغذ نیز میتوانند تغذیه کنند.
✅ در گام اول نگاه اقتصادی به کار نداشتیم و صرفا آزمایشی برای احیاء تفالههای کارخانه ریشه محک شیراز بود. چراکه از هزینهبرترین مراحل تولید قارچ تهیه کمپوست قارچ است که باید کاه یا هر ماده اصلی کمپوست را برای استرلیزه نمودن جوشاند، اما در کارخانه "ریش محک" شیراز، همه این مراحل برای فراوری "ریشه محک" انجام میشد و تفالههای آن محصولی استریلزه و آمادهای برای پرورش قارچ هستند.
✅ مشکلی که داشتیم قوت بسیار زیاد این تفالهها بود که موجب میشد به صورت همزمان حجم بسیار زیادی قارچ بیرون میزد و قارچها میسوختند. خلاصه کار را ادامه دادیم و از روشهای ترکیبی با کاه جوشیده استفاده کردیم و تا چندین ماه خودمان و اطرافیانمان از محصولات قارچ صدفی بسیار لذیذ استفاده میکردیم.
✅ کل کاری که برای تهیه قارچ انجام میدادیم تنظیم رطوبت و دمای گلخانه کوچکمان با "هیتر برقی" و یک سماور بود، روزانه دو یا سه مرتبه نیز با یک آبپاش معمولی ۲ یا ۳ هزارتومانی به کمپوستها آب میپاشیدیم، تهیه هاگهای این قارچها از جهاد دانشجویی هم هزینه چندانی نداشت، کاه و یا تفالههای ریشه محک هم که یا رایگان بود یا تقریبا بدون هزینه، جوشاندن کاهها هم که چندساعت در قابلمه بزرگ روی گاز بیشتر وقت نمیگرفت.
✅ بعد از چندماه پدر بنده و بنده حساسیت زیادی به هاگهای قارچ پیدا کردیم و پدرم نتوانست کار را ادامه دهد اما به نظرم اگر دوستان همت و فرصت اندکی داشته باشند میتوانند از ظرفیتهای موجود خود بدون صرف هزینهای خاص بهره بگیرند و با تولید محصولات خانگی از این دست، نشاطی مالی و روحی به خانواده خود هدیه کنند.
✅ امروز با یکی از دوستان طلبهام صحبت میکردم که با قفسه بندی بالکن منزلشان درطبقه ششم آپارتمان بلدرچین پرورش میداده است.
📌خلاصه که خواستن توانستن است، کافی است بخواهیم...
..........................
مطالب مرتبط:👇
پرورش قارچ صدفی...
http://sabzaneh.com/1096
تولید در خانههای روستایی...
http://sharhhal.blog.ir/1398/01/08
😊 این تصویر قسمتی از حیاط خانه پدری همسرم هست؛
🌾 با باز شدن درب، اولین صورتی که به استقبال چشمانت میآید این صورت زیباست،
🌼 بعد از آن بوی خوش بابونههای سبز شده در گوشه گوشه حیاط به تو میگوید: «ادخلوها بسلام آمنین»؛
🐓 برخلاف حیاطهای موزائیکی وقتی با پای گلی به این حیاط وارد میشوی، نه تنها نیاز به نظافت ندارد بلکه بعد از چند قدم پاهای گلی تو را تمیز هم میکند؛
🌧 با آمدن باران آب را به راحتی جذب زمین میکند و آب روانه کوچه و شهر نمیشود، همیشه هم تمیز است و به این راحتیها کثیف نمیشود؛
🏕نوههای کوچولوی خانه ساعتها در آن مشغول گل بازی با کمپرسی و بیلهای خود میشوند و لذت گل بازی گرفته شده از بچههای این دوره را میبرند؛
و من ماندهام این حیاطهای سرتاسر موزائیکی چه خیری داشته است که برایش از این همه لذت و زیبایی دست شستهایم!
record۲۰۱۹۰۳۳۰۰۶۳۶۲۶.3gpp
1.47M
🔹 این سمفونی زیبای طبیعت که جان و دلت را صفا میدهد و فطرت خفته را بیدار میکند، رحمتی و لطفی الهی است که هر روز صبح اجرا میشود و عمده بشر با طمع هیچ خود را از آن محروم ساختهاند.
✍شیراز دوستداشتنی و شیرازیهای با ایمان...
✅ در قم به منزل یکی از اساتید اخلاق مشهدی رفته بودیم، استاد بعد از صحبت نمودن در مورد ویژگیهای مؤمن فرمودند: «مؤمن یک شیرازیت خاصی دارد!»
همه تعجب کردند اما ما سه چهار نفری که در جلسه شیرازی بودیم با توجه به مقدمات قبلی به سرعت منظور ایشان را گرفتیم و خنده کنان، احسنتهایمان را تقدیم جمع نمودیم.
✅ سایر طلاب به استاد گفتند: شیرازی بودن چه ربطی به مؤمن دارد؟ ایشان شروع کردند به تطبیق دادن آنچه از صفات مؤمن براساس روایات گفته بودند، بر خلق و خوی شیرازیها:
🔹شیرازیها معمولا آرامش دارند و با تغییر شرایط و خراب شدن اوضاع دست وپایشان را گم نمیکنند، صبور هستند.
🔹شیرازیها کار خودشان را انجام میدهند ولی برای رسیدن به نتیجه، دست و پا نمیزنند، در عین انجام امورات معمول زندگی برای حصول نتیجه خودشان را به دردسرهای غیرمعمول نمیاندازند و توکلشان به خداوند است.
🔹شیرازیها بلدند از زندگی لذت ببرند، انسانهای خوشی هستند و اتفاقا خوش روزی هم هستند ما متأسفانه به این بُعد بسیار مهم دین و روایات متعددی که پیرامون لذت بردن از زندگی است و موجب برکت و افزایش روزی میشود، توجه نداریم.
🔹شیرازیها معمولا مهربان و با لطافت هستند و...
✅ زمان گذشت و ایام سیل امسال فرصتی دست داد تا ایمان شیرازیهای مهربان مجددا ظهور پیدا کند.
در برخی شهرها وقتی سیل و برف آمد مردم قیمت اغذیه و حمل و نقل و... را تا چندده برابر افزایش دادند که خلاصه از حکایت تلخ آنها میگذرم اما وقتی در شیراز سیل آمد:
🔹هتلداران به صورت رایگان دربهای هتلها را برای مسافران باز کردند؛
🔹قالیشوییها اعلام کردند قالیهای مردم سیل زده را به صورت رایگان شستشو میدهند؛
🔹تعمیرکاران موبایل اعلام کردند موبایلها را رایگان تعمیر میکنند؛
🔹صافکاریها- برق ماشین- و تعمیرکاران اعلام کردند وسایل نقلیه مردم را به صورت رایگان تعمیر میکنند؛
🔹صنف حمل و نقل اعلام کرد بدون حق کمیسیون وسایل سیل زدگان را به مکانهایی که میخواهند منتقل میکند؛
🔹مردم نه تنها از شیراز بلکه از روستاهای اطراف هم به شیراز آمدند و مسافران را به خانههای خود بردند و مجانا از آنها پذیرایی کردند؛
و...
✅ شاید از جالبترین صحنهها هم این بود که درحالی که شهر شیراز سیل آمده بود و مردم به سیلزدگان شهر خود کمک میکردند، به صورت همزمان به سیلزدگان گلستان نیز کمکهای زیادی پرداخت میکردند و در بسیاری از نقاط بنده به نحو حیرت آوری شاهد بودم که کمکهای مردمی را منحصرا برای مردم گلستان جمعآوری مینمودند و حتی یک نفر هم اعتراض نداشت که چرا مثلا شیرازیها را رها کردهاید و برای شهرهای دیگر کمک جمع میکنید و....
http://sharhhal.blog.ir/1398/01/11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ ۱۲فروردین روز زنده شدن اسلام؛
🔹قسمت اول: حاکمیت جور یا حق؛
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/15-6
🔹قسمت دوم: معامله خدا با امت بر اساس حاکم؛👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/15-7
✍️جنگ بیولوژیک و ضرورت خودکفایی در تولید محصولات دامی، کشاورزی و دارویی...
✅ در نگاه طیف گستردهای از یهودیان بهویژه یهودیان صهیونیست انسانها به ۳ دسته تقسیم میشوند:
🔹یهودیان که نژاد برتر و قوم برگزیده خداوند هستند؛
🔹غیریهودیهایی که با یهودیها دوست هستند و باید به خدمت یهودیها درآیند؛
🔹غیریهودیهایی که با یهودیها دشمن هستند و باید کشته شوند؛
✅به تعبیر قرآن:
🔹«وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدينارٍ لا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبيل» (۷۵ آل عمران)
🔸و بعضى از اهل کتاب اگر دينارى به آنان امانت دهى به تو بر نمىگردانند مگر آنكه بالاى سرشان بايستى و برآنها قدرتی داشته باشی و این رفتار آنها به این خاطر است که (خود را انسانهای برتر میدانند و) میگویند غیر ما حق اعتراضی به ما ندارد.
✅ کل جمعیت یهودیان جهان که عمده آنها خود را قوم برگزیده خداوند میدانند، کمتر از ۱۷ میلیوننفر است، قریب به ۶ میلیوننفر از آنها درون اسرائیل و ۶ میلیون نفر نیز درون آمریکا و بقیه در اروپا، آفریقا، روسیه، ایران و .. منتشر هستند.
✅ یهودیان صهیونیست برای تحقق حاکمیت قوم یهود بر جهان، سالهاست که خود دستبکار شدهاند اما یهودیان غیر صهیونیست با تفکری شبیه به "انجمن حجتیهایها" معتقدند این دخالت در امر خداوند است و خواست خداوند است که یهودیان فعلا در جهان پراکنده باشند و خلاصه اگرچه در نهایت این امر محقق خواهد شد اما ما نباید در امر خدا دخالتی داشته باشیم.
✅ طبیعی است که با وجود جمعیت بسیار قلیل یهودیان صهیونیست، آنها برای تحقق حاکمیت خود بر جهان و به بردگی کشاندن ۷.۵ میلیارد انسانِ به اصطلاح آنها پَست، به هیچ وجه از طریق جنگ یا روشهای سخت، کاری از پیش نبرده و نمیبرند فلذا یهودیان در طول تاریخ استاد همیشگی نفوذ در طبقه حاکم و ترور دشمنان خود با روشهای نرم همچون ترویج بیماریها، قحطی و... بودهاند.
✅ امروزه که عصر "استعمار فرانو" و حکومت بر اذهان میباشد، عمدهی رسانههای خبری، کمپانیهای تبلیغاتی و فیلمسازی در سیطره یهودیان صهیونیست میباشد، کار این کمپانیهای خبری و تبلیغاتی در کشورهای مختلف، به قدرت رساندن نیروهای وابسته یا متمایل به صهیونیستها و تخریب وجههی نیروهای ضد صهیونیسم میباشد.
✅ یهودیان صهیونیست برای کنترل جمعیت جهان و مبارزه با دشمنان خود نیز طرحهایی چون در سلطه گرفتن سازمان بهداشت جهانی، تجارت غذا و... را در پیشگرفتهاند.
👈کافیاست کمی در مورد افراد، خاندان و مجموعههایی چون: "جان مرداک"، "راکفلرها"، "روچیلدها"، "کمپانی آیپک"، "جُرج سُرُس" و... سرچ محدودی داشته باشید تا با اقدامات خبیثانهی شبکه صهیونستی پشت صحنه حاکمیت دنیا آشنا شوید.
✅ امروزه مهمترین دشمن یهودیان صهیونیست در جهان، جمهوری اسلامی ایران است و دولت صهیونیستی اسرائیل که از پس نیروهای ۴تا۵ هزار نفری حزبالله لبنان برنیامد،
🔹هیچگاه فکر مقابله نظامی مستقیم با ایران را هم نمیتواند بکند؛
🔹و اما هیچگاه نیز دست از دشمنیخود برای تضعیف کشور ایران برنخواهد داشت.
📌بهترین راه برای یهودیان صهیونیست ادامه دادن روش همیشگیشان برای پیروزی بر دشمنانشان است، یعنی:
🔸نفوذ نرم در قدرت حاکمه که امروزه با تمرکز بر مدیریت اذهان مردم و مسئولان ایران به کمک رسانههای خود و به اشتباه انداختن دستگاه محاسباتی آنها صورت میگیرد؛
🔸و دیگر تمرکز بر غذا و داروی مردم ایران برای تضعیف و قطع نسل ایرانیها.
http://sharhhal.blog.ir/1398/01/17
................................................
مطالب مرتبط:👇
فهم جریان حزبالله از دشمن و دشمنی
http://sharhhal.blog.ir/1397/08/05-3
شناخت دشمن از نگاه آخر الزمانی
http://sharhhal.blog.ir/1397/08/18
نقش لابی صهیونیستی در انتخابات آمریکا
http://sharhhal.blog.ir/1397/08/24
#مستند و کلیپهایی مرتبط با اقدامات راکفلرها در رابطه با ایران و جهان
http://sharhhal.blog.ir/1397/08/05-1
معرفی #مستند سرزمین من هبرون
http://sharhhal.blog.ir/1397/09/06
✍امام خمینی در پی تحقق اسلام...
✅ در بحث کارکردهای روحانیت در قسمت سوم به این پرداختم که برخلاف بخش اعظم روحانیت که مأموریت اصلی خود را تبیین صحیح دین میداند، همیشه بوده و هستند شمار قلیلی که به همان میزان "فهم و تبیین صحیح دین" به دنبال "تحقق دین" میباشند و همیشه این افراد هستند که سرنوشت تاریخ خود را مشخص مینمایند.
✅ شخصی چون حضرت امام(ره) وقتی فهم میکند که «الإسلام هو الحكومة»[۱] بیکار نمینشیند و به دنبال تبیین و تحقق آن راه میافتد، کسی که میگوید: «بايد هر كداممان به اندازه قدرتمان سعى كنيم تا در راه تحقق اسلام قدم برداريم.»[۲]👇
http://sharhhal.blog.ir/1397/12/10
✅ در فهم حضرت امام خمینی «حكومت نشان دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سياسى و نظامى و فرهنگى است، فقه، تئورى واقعى و كامل اداره انسان از گهواره تا گور است. هدف اساسى اين است كه ما چگونه میخواهيم اصول محكم فقه را در عمل فرد و جامعه پياده كنيم و بتوانيم براى معضلات جواب داشته باشيم و همه ترس استكبار از همين مسأله است كه فقه و اجتهاد جنبه عينى و عملى پيدا كند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد.»[۳]
✅ وقتی حضرت امام به این نتیجه میرسند که "حکومت جنبه عملی فقه است؛" اراده خود را درجهت تحقق تمام لوازم آن قرار میدهند و سایرین را نیز در این مسیر با خود همراه میکنند.
✅ امام پاپ نیست که صرفا نصیحت کند بلکه به دنبال عینیت دادن به بایستههای علمی خود است. به تعبیر خودشان «من از آن آخوندها نيستم كه در اينجا بنشينم و تسبيح دست بگيرم؛ من پاپ نيستم كه فقط روزهاى يكشنبه مراسمى انجام دهم و بقيه اوقات براى خودم سلطانى باشم و به امور ديگر كارى نداشته باشم. پايگاه استقلال اسلامى اينجاست. بايد اين مملكت را از اين گرفتاريها نجات داد.»[۴]
✅ پرداخت حضرت امام به علم برای عمل است، آثار ایشان در علم اخلاق نیز به همین جهت رنگ و بوی متفاوتی از سایر علمای اخلاق به خود داده است.
👈ایشان در نقد برخی کتابهای اخلاقی مینویسند:
🔹مقصد قرآن و حدیثْ ، تصفیۀ عقول و تزکیۀ نفوس است براى حاصل شدن مقصد اعلاى توحید. و غالباً شرّاح احادیث شریفه و مفسرین قرآن کریم این نکته را، که اصلِ اصول است، مورد نظر قرار ندادند و سرسرى از آن گذشتهاند و جهاتى را که مقصود از نزول قرآن و صدور احادیث به هیچ وجه نبوده، از قبیل جهات ادبى و فلسفى و تاریخى و امثال آن، مورد بحث و تدقیق و فحص و تحقیق قرار دادهاند. حتّى علماء اخلاق هم که تدوین این علم کردند، به طریق علمى- فلسفى بحث و تفتیش کردهاند....
🔹این نحو تألیف علمى را در تصفیه اخلاق و تهذیب باطن تأثیرى بسزا نیست، اگر نگوییم اصلًا و رأساً نیست- و یا از قبیل تاریخ الأخلاق است...
🔹نویسنده را عقیده آن است که مهم در علم اخلاق و شرح احادیث مربوطه به آن یا تفسیر آیات شریفه راجعه به آن، آن است که نویسندۀ آن با ابشار و تنذیر و موعظت و نصیحت و تذکر دادن و یادآورى کردن، هر یک از مقاصد خود را در نفوس جایگزین کند. و به عبارت دیگر، کتاب اخلاق، موعظه کتبیه باید باشد و خود معالجه کند دردها و عِیبها را، نه آن که راه علاج نشان دهد. ریشههاى اخلاق را فهماندن و راه علاج نشان دادن، یک نفر را به مقصد نزدیک نکند و یک قلب ظلمانى را نور ندهد و یک خُلق فاسد را اصلاح ننماید.
🔹کتاب اخلاق آن است که به مطالعه آن، نفس قاسى نرم، و غیر مهذّب، مهذّب، و ظلمانى، نورانى شود؛ و آن، به آن است که عالِم در ضمن راهنمایى، راهبر و در ضمن ارائۀ علاج، معالِج باشد و کتاب، خود، دواىِ درد باشد نه نسخۀ دوانما. طبیب روحانى باید کلامش حکمِ دوا داشته باشد، نه حکم نسخه»[۵]
................................
ارجاعات:👇
۱. كتاب البيع؛ ج ۲؛ ص: ۶۳۳؛
۲. صحيفه امام؛ ج ۱۸؛ ص : ۳۸۹؛
۳. همان؛ ج ۲۱؛ صص: ۲۸۹-۲۹۰؛
۴. همان؛ ج ۱؛ ص: ۲۷۰؛
۵. شرح حدیث جنود عقل و جهل، صص: ۱۳-۱۴.
http://sharhhal.blog.ir/1398/01/20