eitaa logo
شرح حال
1.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
140 فایل
کانال شخصی حمیدرضا باقری - طلبه (مقطع درس خارج) - نویسنده (کتاب‌های آقا‌روح‌الله - حاج‌آقا روح‌الله - لِله و...) @hamidreza_baghery کانال‌های دیگر بنده👇 https://eitaa.com/ayat_va_revayat https://eitaa.com/sharhehal_hoze
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح حال
✍️اصحاب الی الله... ✅ با دو نفر مرد مُسن صحبت می‌کردم، صحبت‌هایمان در مورد این بود که انسان حرمت دا
✍️اختلاف نظرهایی در مورد "آتانازی"... 📝 چند وقتی بود یکی از بستگان مُسن ما سکته کرده و او را در بستر نگهداری می‌کردند، روز به روز حالش بدتر و علائم حیاتی او کاهش پیدا می‌کرد. روزهای آخر مثل یک تکه گوشت شده بود و از روی نبض متوجه زنده یا مرده بودن او می‌شدند، با سُرنگ از طریق بینی به او غذا می‌دادند و پوشک او را هم روزانه عوض می‌کردند. 📝 یکی از نوه‌های جوان خانواده ایشان پرسیده بود آیا واقعا ما وظیفه داریم به هر زجری برای پدر بزرگ و خودمان، ایشان را زنده نگه‌داریم؟ و این صحبت، موجب ناراحتی پدر و دیگران شده بود. 📝 همین سوال سال‌ها بعد از وفات پدر بزرگم برای من نیز وجود داشت؟ پدر بزرگم بعد از مدت‌ها بستری بودن در خانه و زخم بستر و مشکلات فراوان، وقتی سکته دوم را روی سکته اول زد، چند روز آخر زندگی را در بیمارستان سپری کرد. 📝 در بیمارستان، با اینکه چند روز بود هیچ تکانی نخورده بود و تقریبا یک روز بود، حتی لب‌هایش را هم تکان نداده بود، وقتی پرستار خواست درون بینی او لوله وارد کند، آنقدر بر او سخت شد که هرچه توان داشت جمع کرد و دست پرستار را گرفت. در بیمارستان لباس‌هایش را در آورده و از این تخت روی آن تخت می‌بردند و با زور دستگاه‌ها و لوله‌های متعددی که به او وصل بود با هزینه بسیار زیاد ۳ یا ۴ روز دیگر زنده ماند. 📝 وقتی خانواده آن آشنایمان مسأله پیش آمده را با من مطرح کردند، اگرچه برایشان تلخ بود ولی قبح سوال آن جوان را شکستم و بحث را با اشاره به بحث آتانازی، مطرح کردم. ✅ آتانازی در فارسی «خوش‌میری»، «مرگ آسان»، «به مرگی»، «مرگ با وقار»، یا «مرگ بدون بی‌حرمتی» نیز گفته شده و بر سه قسم است: ۱_ نوع فعّال که با تجویز داروی کشنده از طرف پزشک به زندگی بیمار خاتمه داده می‌‌شود. ۲_ نوع انفعالی، به صورت خودداری از ادامه‌ی مداوا و زنده نگاه داشتن بیمار محتضر. ۳_ نوع غیر مستقیم که با قرار دادن داروهای به مقدار زیاد در دسترس بیمار تا بیمار شخصاً به زندگی پر‌رنج خویش پایان دهد. ✅ از مراجع سوال شده است که حکم آتانازی در هر یک از حالات مذکور چیست؟ 🔹امام خامنه‌ای می‌فرمایند: 👈حفظ محتضر و تأخیر مرگ او واجب نیست، بنابراین قسم دوّم مانع ندارد. ولی هر کاری که موجب مردن او باشد، مثل دو قسم دیگر جایز نیست. 🔹آیت‌الله مکارم می‌فرمایند: 👈تا آن مقدار که امید به بازگشت حیات دارد، در صورت توان درمان را ادامه دهد و بیش از آن وظیفه ای ندارد، ضمن اینکه اگر یقین به عدم بازگشت دارد، می‌تواند وقتی مواد دستگاه تمام شد از ادامه آن بپرهیزد ولی قطع دستگاه جایز نیست. 📝 جدا از مسأله هزینه‌ها بسیار زیاد، صرف رنج‌های بسیاری که افراد طی مراحل درمانی خود می‌کشند و شرایط برای آنها از جهات مختلف پوشش، نظافت و... بسیار سخت می‌شود و نیز عمومیت داشتن این مسأله برای بسیاری از خانواده‌ها، موجب ضرورت پرداخت بیشتر به این مسأله است. 📝 یکی از دوستان طلبه می‌‌گفت: 👈«حفظ حیات مؤمن واجب است و این محل اجماع همه فقها است و این حرف‌ها که جان انسان را با مسائل مادی می‌سنجند از نگاه غرب و تاثیرات آن نتیجه شده است. بارها شده است که افرادی به کُما رفته‌اند ولی بعدا دوباره به حیات طبیعی برگشته‌اند، افرادی سکته‌ کرده‌اند و به شرایط شبیه احتضار رسیده‌اند ولی برگشته و به حیات خود ادامه داده‌اند و خلاصه بحث آتانازی برگرفته از فرهنگ غربی است و بر اساس مبانی ما حرام است.» 📝 بنده می‌گفتم: اگرچه عنوان آتانازی از غرب گرفته شده و اگرچه مسائل مادی بسیار زیاد و سختی‌های آن موجب توجه بیشتر ما به این مسأله شده است اما زاویه نگاه ما به این مسأله از جهت امور مادی نیست و اتفاقا کسانی در نقد اندیشه غرب وقتی از زاویه ما به بحث ورود می‌کنند، خلاف نتیجه شما را می‌گیرند. 📝 نگاه غربی همه چیز انسان را این دنیا می‌داند و به هر سختی و حقارتی حاضر است، هر کاری کند تا چند روز زندگی خود در دنیا را طولانی‌تر کند، اما نگاه اسلامی وقتی دنیا را مقدمه‌ای برای آخرت می‌بیند و نگاه استقلالی به دنیا ندارد برای ماندن در دنیا حاضر به تحمل هر حقارتی نیست. بسیاری از ماجراهایی که برای بیماران محتضر در بیمارستان‌ها رخ می‌دهد دون شأن انسان است. به طور مثال استاد طاهر زاده که از اساتید قوی نقد غرب می‌باشند در کتاب "هنر مردن" در مورد برخی بیماران سرطانی مطالبی با همین مضمون را می‌گویند. ✅ باید دقت داشت بحث ما مربوط به تمام موارد "آتانازی" نیست بلکه در مورد کسانی است که عرفا امیدی به بازگشتشان نباشد و صرفا برای چند روز حیات نباتی بیشتر بخواهیم، به هر شکل آنان را نگه‌داریم و در استفتاء مذکور از فقها نیز با تفصیل مذکور آن مورد جایز دانسته شده بود. ............................ @sharh_hal https://sapp.ir/sharh_hal https://t.me/sharhe_hal
✍️ هیچ چیز اتفاقی نیست... 📝 در نگاه توحیدی به عالم، چیزی به اسم شانس وجود ندارد و عوض آن هرچه هست رزق و تقدیر الهی است و هرچه باور به این مطلب به جهان بینی‌ما در امور مختلف مبدل شود بر ایمان و توحید ما افزوده شده است. 📝 خاطره‌ای بسیار آموزنده و با ارزش از پدرم دارم که به نظرم مهم‌ترین نکته آن باور به این نکته است که هر آنچه در این عالم اتفاق می‌افتد ولو اتفاقات ساده همه در نظام تقدیرات الهی و اعمال ما است، هیچ چیز اتفاقی نیست و هر امر ساده‌ای در عالم تأثیر خود را خواهد گذاشت ولو سال‌ها بعد. ✅پدرم می‌گفت: 🔹 قریب به سال ۶۲ بود که اندیمشک معراج الشهداء بودم، شمار زیادی از شهدا را آورده بودند، رفتم اگر شهیدی از منطقه ما هست و می‌شناسم، شناسایی کنم. 🔹 همینطور که درون شهدا می‌گشتم، جنازه‌ای را دیدم که پشت او نوشته بودند "فلانی ظفرآبادی" اعزامی از منطقه کوار، او را برگرداندم و دیدم بدن او کاملا سالم است و هیچ اثری از گلوله و زخم در بدن او نیست و ظاهرا با موج انفجار شهید شده بود ولی او را نمی‌شناختم و رد شدم و رفتم. 🔹سال‌ها گذشت و در سال ۹۱ یا ۹۲ بود که روزی بین راه "شیراز- کوار" بودم، ناگهان بعد از قریب به ۳۰ سال به یکباره همان صحنه مقابل چشمانم آمد و مثل اینکه کسی فرمان ماشین من را در دست گرفته باشد به دلم افتاد که باید بروم قبر این شهید را پیدا کنم؛ 🔹به سمت منطقه‌ای رفتم که روستای ظفرآباد در آنجا بود و با مقداری پرس و جو روستا و قبرستان آن را پیدا کردم. در قبرستان اسم آن شهید را گفتم و قبرش را پیدا کردم. 🔹همانطور که سر قبر شهید بودم کسی آمد و احوال پرسی کرد، از اقوام شهید بود، به دلم افتاد که به منزل شهید بروم و از او خواستم که من را نزد پدر و مادر شهید ببرد. 🔹خلاصه به منزل شهید رفتم و بعد از احوال پرسی ماجرای چند دقیقه‌ای که جنازه شهید را دیده بودم برای پدر و مادر شهید تعریف کردم اما این قضیه ساده برای آنها آنقدر مهم بود که تا دقایقی خِیره شده و چیزی نمی‌گفتند. وقتی خاطره را می‌گفتم هر دو کاملا ساکت، با تمام توجه، به آنچه می‌گفتم دقت می‌کردند. 🔹مادر شهید پس از لحظاتی آهی کشید و خدا را شکر کرد و گفت خدایا شکرت که دلم را آرام کردی. 🔹از اینجا به بعد من دنبال راز این ماجرا، تعجب پدر و مادر و یادآوری این صحنه بعد از قریب به ۳۰ سال بودم؟! 🔹مادر شهید گفت: روزی که پسرم را آوردند نگذاشتند روی او را ببینم، گفتند: صورتش بسیار آسیب دیده و نمی‌شود او را ببینید. زمان گذشت اما هر وقت سر قبر او می‌رفتم دلم آرام نمی‌گرفت؛ 🔹به بنیاد شهید رفتم و اسامی شهدای استان فارس را بررسی کردیم، متوجه شدیم شهیدی دیگر هم‌نام فرزند ما در جنوب فارس در فلان منطقه هست، رفتیم قبر او را پیدا کردیم. وقتی سر قبر آن شهید رفتم دلم آرام گرفت. اما هیچ سندی نداشتم و دلم قرص نمی‌شد و همچنان دنبال چیزی بودم تا دلم را قرص و آرام کند. 🔹امروز شما این خبر را برایم آوردی و حالا دیگر فرقی نمی‌کند، همه این شهدا مثل بچه‌هایم هستند ولی دلم قرص است که همان شهیدی که در آنجا بود و دلم بالای قبرش آرام گرفت، شهید من است. ............................ @sharh_hal https://sapp.ir/sharh_hal https://t.me/sharhe_hal
شرح حال
✍️ هیچ چیز اتفاقی نیست... 📝 در نگاه توحیدی به عالم، چیزی به اسم شانس وجود ندارد و عوض آن هرچه هست ر
در این خاطره دو قسمت اشتباه شده بود که وقتی پدرم آن‌را خواندند متذکر شدند و اصلاح کردم. 🔹معراج الشهدای شهر اندیمشک بود نه اهواز؛ 🔹کسی به پدرم نگفته بود درون شهدا بگردد بلکه ایشان خودشان در آن زمان آنجا مشغول بوده‌اند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ اینجا اردوی اسلام ناب است. یکی دو هزار دانشجو از تشکل‌های مختلف آمده‌اند با اندیشه امام و انقلاب آشنا شوند، آمده‌اند تا برای قیام لله آماده شوند و قیام کنند برای خدا یکی یکی دوتا دوتا؛ ✅ خلوتی پیدا کرده بودم داشتم مطالعه می‌کردم که دیدم آمدند حلقه حلقه دور هم نشستند، اصطلاح طلبگی آن را هم یاد گرفته بودند می‌گفتند: بچه‌ها گعده را شروع کنیم، قرآن خواندند بعد شروع کردند، اول کار یکی‌شان «وحید جلیلی» و «پیام قطع نامه» را به بقیه معرفی کرد و شروع کردند کتاب «جدال دو اسلام» را خواندن و مباحثه کردن قسمت‌هایی از صحبت‌های وحید جلیلی و پیام قطع نامه؛ ✅ لحظاتی ناخواسته بغض گلویم را گرفت: 🔹یاد خاطره خودم افتادم که قریب به ۱۲ سال قبل تازه وحید جلیلی را شناخته بودیم و حرف‌های حکیمانه و تازه‌اش از امام و انقلاب، روحمان را زنده کرد و هنوز هم از این چشمه حکمت ارتزاق می‌کنم. 🔹یاد خاطره پدرم افتادم که می‌گفتند: اول انقلاب در دانشگاه همه عضو گروهک‌ها بودند و ما در اقلیت محض بودیم. پدرم می‌گفتند: ما یک جمع تقریبا ده نفره بودیم که طرفدار شهید بهشتی بودیم و بقیه همه علیه ما، انواع اسلحه‌ها را داشتند. اعلام کرده بودند فلانی(پدرم) را بایکوت کنید اما من دست بردار نبودم و با دانشجویان صحبت می‌کردم، کار به جایی رسید که وسط دانشگاه کلت گذاشتن روی سرم و گفتند یا تمام می‌کنی یا همینجا می‌کشیمت!
😄 ساعت یک نیمه شب است؛ ماه‌گرفتگی شده، خدا اسلام را از دست این دانشجوها حفظ کنه😘 عده عده می‌روند همدیگر را بیدار می‌کنند می‌گن: فلانی پاشو باید نماز آیات بخونیم. الان این چندمین نماز جماعت آیاته که داره خونده می‌شه، می‌گم بابا چرا شما اینجور می‌کنید؟ کسی که خوابه که تکلیف نداره، می‌گن نه آقا نمازش قضا میشه!☺️ در حال حاضر که دارم این پستو می‌نویسم چندتا نماز دیگه هم در حال برگزاریه. نکته جالب دیگه اینکه من موندم آخه اینها این تعداد سوال رو چجور از این نماز ساده در میارن و می‌پرسن!
✅ اردوی اسلام ناب؛ آیت الله کعبی در جمع دانشجویان و مشغول گپ و صحبتی صمیمی در موکبی شبیه به عراقی‌ها.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ اردوی اسلام ناب؛ 🔹جوانان دانشجو دور هم نشسته بودند؛ 🔹هنوز هم صدایشان می‌آید، ختم صلوات گرفته‌اند، 🔹اولین بار در سال ششم طلبگی برای کاری به مدرسه آیت‌الله خوشوقت رفته بودم که با مراسم با برکت ختم صلوات آشنا شدم. 🔹جمعی دور هم حلقه می‌زنند و صلوات می‌فرستند. 🔹چقدر زیباست در این دنیایی که همه چیز را با قیمت ماده می‌سنجند، در این دنیایی که روح عمل گرایی و نتیجه محسوس خواهی بر همه‌جا سیطره دارد، این جوانان دور هم نشسته‌اند و کاری خدایی و از جنس عالم دیگر انجام می‌دهند. 📌«إِنَّ اللَّهَ وَمَلَآئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا»
✅ اردوی اسلام ناب؛ مکان اردو آب‌علی هست، این هم گعده دانشجویان عرب‌زبان با یکی از روحانیون است؛ در جوارمان ویلاهای چندین میلیاردی است اما ما در این موکب ساده چایی دودی و غلیظ عراقی و قهوه در فنجان‌های عراقی می‌خوریم و خاطرات سفر آسمانی اربعین را زنده می‌کنیم.
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹یکی از دانشجویان به من گفت می‌خواهم انسان تراز انقلاب شوم؛ گفتم عذر می‌خواهم چی؟ تکرار کرد؛ 🔹جمله‌اش برایم خیلی جالب بود، گفتم کمی بیشتر توضیح دهید؛ 🔹صحبتمان به اینجا رسید که مبداء همه تحولات نفس انسان است، این از بعد فردی است از بعد اجتماعی هم قواعد به همین شکل است، آنجایی که حوزه اثر گذاریمان است را پیدا کنیم همانجا مرکز تحولات دنیا برای ماست. 🔹از نظر زمان هم مرکز تحولات همان زمانی است که در آن هستیم، گذشته گذشته است و از خدا استغفار می‌کنیم بابت کم گذاشتن‌ها و اشتباهاتمان، آینده هم هنوز نیامده و به خدا توکل می‌کنیم، اما حال همانی است که باید آن را غنیمت شمرد و در لحظه زندگی کرد.
دوره تخصصی روش تحلیل بیانات رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) @qom_khamenei_ir
شرح حال
دوره تخصصی روش تحلیل بیانات رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) @qom_khamenei_ir
بنده مدتی قریب به یک سال خدمت مسئول برگزاری این دوره تلمذ کردم و استفاده‌های بسیار زیادی بردم. به همه دوستانی که برایشان مقدور است، پیشنهاد می‌کنم، حتما فرصت حضور در این دوره را از دست ندهید.