eitaa logo
شرح خطبه‌ی غدیر
527 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
60 فایل
🍀برای تبادل به ای دی ادمین محترم تبادل مراجعه فرمایید. @arbab_d21s 🍀و برای دیدن شرائط تبادل به کانال زیر مراجعه فرمایید. @tabadol_sh 🍀ممنون. اجرتون با مولا علی و فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیهما
مشاهده در ایتا
دانلود
«ـ﷽ـ» ▫️راهب و عالم مسیحی مسلمان می‌شود... ✨ روايت شده كه گروهى از روميان در زمان ابابكر به مدينه وارد شدند در ميان آنها راهبى نصرانى بود. ✨ راهب وارد مسجد اكرم صلّى الله عليه و آله شد و به همراه خود يك شتر پر از طلا و نقره داشت ابو بكر در مسجد حضور داشت گروهى از مهاجر و انصار نيز بودند ،وارد شد پس از تهنيت و تعارف لازم به دقت آنها را نگريست ❓ بعد پرسيد: كداميك از شما خليفه پيامبريد و امين دینتان؟ ✨ به طرف ابا بكر اشاره شد. راهب متوجه ابابكر شد. گفت: اسم تو چيست پيرمرد؟ گفت: عتيق، پرسيد: ديگر چه؟ گفت: صدّيق باز پرسيد: ديگر چه؟ جواب داد: غير از اينها اسمى براى خود نمى‌دانم ✨ راهب گفت تو شخصى كه من مى‌خواهم نيستى ابابكر گفت: حاجت و نیازت چیست؟ گفت: من از مملكت روم آمده‌ام و يک شتر پر از طلا و نقره آورده‌ام تا از امين اين امت سؤالى بكنم اگر پاسخ داد مسلمان مى‌شوم و هر دستورى داد مى‌پذيرم و اين نقدينه را در اختيار شما مى‌گذارم اگر نتوانست بر مى‌گردم و مسلمان نخواهم شد و پولى كه آورده‌ام بر مى‌گردانم. ✨‌ ابوبكر گفت: هر چه مايلى بپرس راهب گفت: لب به سخن نمى‌گشايم مگر اينكه از قدرت خويش و اصحابت مرا امان بدهى! (آسیبی به من نرسانید) ✨ ابابكر گفت: تو در امانى و هيچ دغدغه‌اى نداشته باش هر چه مى‌خواهى بگو راهب گفت: بگو خدا چه چيز ندارد و چه چيز نزد او نيست و از چه چيز علم ندارد؟ ✨ ابابكر به لرزه افتاد و جوابى نداشت. پس از چند لحظه گفت برويد عمر را خبر كنيد. عمر آمد و نشست ابابكر به او گفت از اين شخص بپرس راهب روى به عمر كرده سؤالهاى خود را تكرار نمود عمر نيز نتوانست جواب بگويد بعد عثمان آمد بين راهب و عثمان نيز آنچه بين اين دو واقع شد به وقوع پيوست. راهب گفت شخصيتهاى [به ظاهر] بزرگى هستند اما قدرت جوابگوئى از مسائل را ندارند(یعنی چیزی حالیشون نیست) ✨ راهب از جاى حركت كرد تا خارج شود ابابكر به او گفت: اى دشمن خدا اگر پيمان ما نبود زمين را از خون تو رنگين مى‌كرديم. ✨ از جاى خود حركت كرد و خدمت علیه السلام رسيد كه در صحن خانه‌اش با و علیهما السلام نشسته بودند، سلمان جريان را نقل كرد ✨ حضرت از جاى حركت كردند و با حسن و حسين و به مسجد آمدند همين كه چشم مردم به عليه السّلام افتاد تكبير گفتند و حمد خدا را بجاى آوردند و همه به احترام ايشان از جاى حركت كردند آن جناب وارد شدند ابو بكر گفت: راهب! از اين مرد بپرس كه به منظور خود رسيده‌اى. ✨ راهب متوجه على عليه السّلام شده گفت اسم شما چيست‌؟ فرمودند: اسم من در نزد يهود اليا و در نزد نصرانيان ايليا و پدرم على نهاده و مادرم حيدره گفت: چه نسبتى با پيامبرتان دارى‌؟ فرمودند: برادر اويم و دامادش و پسر عموى من است راهب گفت: به پروردگار عيسى منظور من تو هستى، بگو خدا چه ندارد و چه در نزد او نيست و چه چيز را نمى‌داند؟ ✨ على عليه السّلام فرمودند: به شخص مطلعى برخورد كردى 🔺اما آنچه خدا ندارد خدا را رفيق و فرزندى نيست 🔺اما چيزى كه در نزد خدا نيست ظلم است به احدى 🔺و امّا آنچه خدا نمى‌داند شريک در مُلک است كه براى خود شريكى نمى‌داند. ✨ راهب از جاى حركت كرد و زنار از گردن بر كند و سر على عليه السّلام را در آغوش گرفت و پيشانى او را بوسيد و گفت: لا اله الا الله محمدا رسول الله و گواهى مى‌دهم تو خليفه و امين اين امت هستى و خزينه علم دين و حكمت و سرچشمه حجت در تورات نام تو را اليا و در انجيل ايليا خواندم و در قرآن على و در كتب گذشته حيدرة و تو را بعد از پيامبر وصى او يافتم و امير و رهبر مردم و تو شايسته‌تر به اين مجلس از ديگران هستى بگو ببينم تو با اين مردم چه مى‌كنى‌؟ على عليه السّلام) جوابى به او داد ✨ راهب از جاى حركت كرد و تمام مال را در اختيار او نهاد على عليه السّلام آن مال را در همان ساعت بين فقراء اهل مدينه تقسيم كردند و راهب مسلمان به پيش قوم خود برگشت. 📚 بحارالانوار ج ۱۰ ص ۵۲ @sharheekhotbeeghader
💠شب اول ماه ربیع الاول، (صلی الله علیه و آله) از شر کفار از مکه به مدینه هجرت کردند. در آن شب آقا و مولایمان امیر المؤ منین (علیه السلام ) جان نثاری فرموده به جای رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در بستر ایشان خوابیدند، چه اینکه کفار قریش قصد کشتن حضرتش را داشتند. به این مناسبت آیه و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله ...: (از مردم کسی هست که جان خویش را در راه رضایت خداوند می فروشد و خدا بر بندگان مهربان است ) در شأن علی بن ابی طالب (علیه السلام ) نازل شد 💠در شبی که المؤ منین(علیه السلام) به جای پیامبر(صلی الله علیه و آله) خوابید به جبرئیل و میکائیل خطاب رسید که من بین شما دو نفر برادری قرار دادم . کدامیک از شما ایثار می کند که عمر طولانی از آن دیگری باشد؟ هر دو عمر طولانی را اختیار کردند. خطاب آمد: (به زمین نگاه کنید و ببینید چگونه (علیه السلام ) حیات خود را به برادرش پیامبر (صلی الله علیه و آله ) ایثار نموده و به جای او خوابیده و جان خود را فدای جان او نموده است . به زمین بروید و او را از دشمنان حفظ کنید). آنان آمدند و جبرئیل بالای سر امیر المؤ منین (علیه السلام ) و میکائیل سمت پاهای آن حضرت نشست و نداد: «بخ بخ من مثلک یابن ابی طالب» ، خداوند در جمع ملائکه به تو مباهات فرمود). اینجا بود که آیه شریفه و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله ... نازل شد
🌸🍃 (ص) میفرماید: ⚜ چيز از هاى است: ☘🌸 پنهان داشتن ، ☘🌸پنهان داشتن صدقه، ☘🌸پنهان داشتن ☘🌸پنهان داشتن درد. 📚 ميزان الحكمه، ج 10، ص 494
اکرم صلی‌الله علیه و آله: 💠 لوِإجتَمَعَ الناسُ عَلی حُبِّ عَلِیّ بنِ ابی‌طالبٍ لَما خَلَقَ اللهُ النارَ! ❇️ اگر تمام مردم در دوستی و محبت علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام یکدل بودند خداوند آتش جهنم را هرگز نمی‌آفرید! 📚 بحارالانوار، جلد ۳۹، صفحه ۲۴۸
⭕️ اکرم (ص): 🔹از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به من رسیده است که فرمود: هر کس روز جمعه یا شب جمعه بمیرد عذاب قبر از او برداشته می‌شود. 📚(بحار الانوار جلد ۶ صفحه ۳۳۰)
🔰 گریه صلی الله علیه و آله... ✨ ابو سعید خدری نقل می‌کند: در همراه با صلی الله علیه و آله بودم که شخص بلند قد و تنومندی که جامه ای را به دور خود بسته و بر او عبای کوتاه سفیدی بود و کمان و تیردان را بر دوش افکنده بود، وارد شد و به پیامبر گفت: ای ! در کجای قلبت جای دارد؟ ✨ پیامبر از سخن آن شخص به گریه افتاد تا جایی که گونه هایش خیس شد و رخسارش را به زمین چسباند، آنگاه همچون کسی که از بندی رها شده است از جا پرید و پایه منبر را گرفت و فرمود: ✨يا أَعْرَابِيٌّ وَ اَلَّذِي فَلَقَ اَلْحَبَّةَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَةَ وَ سَطَحَ اَلْأَرْضَ عَلَى وَجْهِ اَلْمَاءِ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ سَيِّدِ كُلِّ أَبْيَضَ وَ أَسْوَدَ وَ أَوَّلُ مَنْ صَامَ وَ زَكَى وَ تَصَدَّقَ وَ صَلَّى اَلْقِبْلَتَيْنِ وَ بَايَعَ اَلْبَيْعَتَيْنِ وَ هَاجَرَ اَلْهِجْرَتَيْنِ وَ حَمَلَ اَلرَّايَتَيْنِ وَ فَتَحَ بَدْراً وَ حُنَيْنَ ثُمَّ لَمْ يَعْصِ اَلله طَرْفَةَ عَيْنٍ ✨ ای اعرابی! سوگند به کسی که دانه را شکافت وانسان را خلق کرد و زمین را بر روی آب مسطح گرداند، درباره کسی که سرور سفید و سیاه است و نخستین کسی است که روزه گرفت و زکات و صدقه داد و بر هر دو قبله نماز خواند و هر دو بیعت را انجام داد و به هر دو هجرت لبیک گفت و دو پرچم را حمل کرد و بدر و حنین را فتح کرد و حتی لحظه ای خداوند را عصیان نکرد، از من پرسیدی. ✨ سپس آن اعرابی از مقابل صلی الله عیله وآله ناپدید شد، ✨ آنگاه رسول خدا به من گفت: آیا فهمیدی آن اعرابی که در مورد پسر عمویم سؤال پرسید چه کسی بود؟ ✨ گفتم: خدا و فرستاده اش داناترند، ✨پیامبر فرمود: كَانَ وَ اَلله جَبْرَئِيلَ هَبَطَ مِنَ اَلسَّمَاءِ إِلَى اَلْأَرْضِ لِيَأْخُذَ عُهُودَكُمْ وَ مَوَاثِيقَكُمْ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ✨ سوگند به خدا، بود که از آسمان به زمین فرود آمد تا از شما برای علی عهد و پیمان بگیرد. 📚 محاسن برقی، ج ۲ ص ۳۳۱
🔰 وقتی که دشمن ، دوست می شود... 💠  صلوات الله عليه فرمودند: (آنگاه كه با پيمان شكنان، جنگ را به راه انداخت، روزى) عايشه گفت: مردى را كه سرسخت عليه السلام است براى من پيدا كنيد تا نزد او بفرستم. 💠 پس چنين مردى را آوردند، در برابر او ايستاد، عايشه سرش را بلند كرد و گفت: دشمنى تو با اين مرد چه اندازه است؟  گفت: اوقات زيادى از پروردگارم مى خواهم كه او و يارانش در چنگ من باشند و من با شمشيرم چنان ضربتى به آنان بزنم كه خون از شمشيرم بريزد. 💠 عايشه گفت: تو شايسته اين كار هستى؟ آنگاه نامه اى به او داد و گفت: اين نامه را ببر و در هر موقعيّتى كه او را پيدا كردى - چه در حال سير و سفر چه در حال اقامت - آن را به او بده، آگاه باش! او را در حالى مى بينى كه سوار بر استر صلى الله عليه و آله است و كمان او را به شانه انداخته و جعبه تيرش را از كنار زينش آويزان نموده، و يارانش پشت سرش در حالى كه گويا پرندگانى هستند، صف كشيده اند. هرگاه تو را به غذا و نوشيدنى دعوت كرد چيزى از آن مخور، چرا كه در آن سِحر است. 💠 قاصد به سوى حضرت على عليه السلام به راه افتاد و آن حضرت را در حال سواره استقبال نمود، نامه را به حضرتش داد.  حضرت مُهر نامه را شكست، آنگاه آن را خواند و به او فرمود: سوگند به خدا! اين كار عملى نيست. 💠 آنگاه حضرت پا از ركاب برداشت و از استر پايين آمد، اصحاب پيرامون حضرتش حلقه زدند، حضرت رو به قاصد كرد و فرمود: چند سؤال از تو بنمايم؟  عرض كرد: آرى.  فرمود: پاسخ مى دهى؟  عرض كرد: آرى. 💠 فرمودند: تو را به خدا سوگند مى دهم! آيا عايشه گفت: مردى را كه دشمن سرسخت اين مرد (على عليه السلام) باشد، مى خواهم؟ و تو را نزد او بردند؟ او از تو پرسيد: دشمنى تو با اين مرد چه اندازه است؟ و تو گفتى: بسيار اوقات از خدا مى خواهم كه او و يارانش در چنگ من باشند و من چنان ضربتى بر آنان بزنم كه خون از شمشيرم بريزد؟  سپس فرمودند: تو را به خدا سوگند مى دهم! آيا عايشه به تو نگفت: نامه مرا ببر و در هر موقعيّتى كه او را پيدا كردى - چه در حال سير و سفر و چه در حال اقامت - آن را به او بده، و آگاه باش! تو او را در حالى مى بينى كه سوار بر استر خدا صلى الله عليه و آله است و كمان او را به شانه اش انداخته و جعبه تيرش را از كنار زينش آويزان نموده، و يارانش پشت سرش در حالى كه گويا پرندگانى هستند، صف كشيده اند؟ 💠 گفت: خدايا! (تو آگاهى)، آرى.  حضرت فرمودند: تو را به خدا سوگند مى دهم! آيا به تو نگفت: اگر تو را به غذا و نوشيدنى دعوت كردند، پس چيزى از آن مخور كه در آن سحر است؟  گفت: خدايا! (تو آگاهى)، آرى. 💠 حضرت فرمودند: آيا از من هم به سوى او پيغام مى برى؟  گفت: خدايا! (تو آگاهى)، آرى. چرا كه من وقتى نزد تو آمدم تو دشمن ترين آفريدگان براى من بودى، ولى اينك در اين كره خاكى از تو محبوبتر نزد من نيست، پس هر امرى كه مى خواهى بفرما. 💠 حضرت فرمودند: ادفع إليها كتابي، وقل لها: ما أطعت الله ولا رسوله حيث أمرك بلزوم بيتك فخرجت تتردّدين في العساكر.  نامه مرا به او برسان و به او بگو: از خدا و پيامبر او اطاعت نكردى؛ چرا كه خدا و رسولش به تو دستور دادند كه در خانه ات بمانى و تو از خانه بيرون آمده و در ميان لشكريان رفت و آمد كردى. 💠 بعد فرمودند: و به و بگو: شما در مورد خدا و رسولش با انصاف رفتار نكرديد، چرا كه زنان خودتان را در خانه هايتان گذاشتيد و زن پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم را بيرون آورديد. 💠 قاصد حركت كرد و نامه حضرتش را آورد و در برابر عايشه انداخت و پيام آن حضرت را به او رساند، آنگاه به سوى عليه السلام برگشت و از ياران باوفاى حضرتش گشت و در جنگ به شهادت رسيد. 💠 عايشه گفت: هيچ كس را نزد او نمى فرستيم جز آنكه او را بر عليه ما مى شوراند. 📚 الخرائج و الجرائح ج ۲ ص ۷۲۴ (با اندکی تفاوت) @fazaael110
🔰 صلوات الله علیه، نفس و جانِ اکرم صلی الله علیه و آله است... 🔹 سئِلَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ فَذَکَرَ فِیهِ 🔸 از صلی الله علیه و آله در مورد برخی از اصحابشان سوال شد، که حضرت، مطالبی فرمودند. 🔹فقَالَ لَهُ قَائِلٌ فَعَلِیٌّ؟! 🔸 شخصی به حضرت عرض کرد: پس علیه‌السلام چه؟! (یعنی در مورد علی چیزی نفرمودید) ✨ فقَالَ صلی الله علیه و آله: إِنَّمَا سَأَلْتَنِی عَنِ النَّاسِ وَ لَمْ تَسْأَلْنِی عَنْ نَفْسِی. ✨ رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن شخص فرمودند: تو در مورد مردم پرسیدی! از نفس و جان من که سوال نکردی!! 📚 بحارالانوار ج۳۸ ص۲۹۶
🏴 به مناسبت ششم جمادی الاول سالروز شهادت حضرت علیه‌السلام در جنگ موته 🔰حضرت جعفر و حضرت حمزه شاهد انبیاء علیهم السلام در قیامت... 🔰 برتری صلوات الله علیه نسبت به علیهم السلام... 🔹شیخ در كتاب شريف از يوسف بن ابوسعيد نقل كرده است كه گفت: 🔹روزى نزد عليه السلام بودم، به من فرمودند: 🔸هنگامى كه برپا شود و خداوند همه مردمان را جمع كند اوّل كسى را كه بخوانند حضرت عليه السلام است. 🔸به او گفته مى شود: آيا تبليغ كردى و فرامين پروردگار را به قوم خود رساندى؟ 🔸مى گويد: بلى. 🔸به او گفته مى شود: چه كسى به عمل تو شهادت مى دهد؟ 🔸نوح مى گويد: بن عبدالله صلى الله عليه و آله. 🔸سپس در طلب حضرت محمّد صلى الله عليه و آله به راه مى افتد و مردم را كنار مى زند و از آنها عبور مى كند تا خود را به آن حضرت مى رساند، و او بر روى توده اى از مشک كنار عليه السلام نشسته است و اين فرمايش پروردگار است: «فَلَمّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سيئَتْ وُجُوه الّذين كَفَرُوا» [١] « و چون او را (يعنى على عليه السلام را) مقرّب درگاه خدا و رسول ببينند چهره كافران زشت و درهم كشيده گردد». 🔸نوح خدمت صلى الله عليه و آله عرض مى كند: از من سئوال كرده است كه آيا تبليغ كرده اى و پيام ما را ابلاغ نموده اى؟ گفتم: بلى، فرموده است: چه كسى براى تو شهادت مى دهد؟ عرض كردم: محمّد صلى الله عليه وآله. 🔸در اين هنگام پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و را دستور دهد كه برويد و شهادت دهيد كه او وظيفه تبليغ را انجام داده است. 🔹امام صادق عليه السلام در ادامه فرمودند: 🔹فجعفر و حمزة هما الشاهدان للأنبياء عليهم السلام بما بلّغوا. 🔹پس و دو شاهدند براى پيامبران كه ابلاغ رسالت نموده اند. 🔹عرض كردم: فداى شما شوم، پس عليه السلام كجاست و چه مى كند!!؟؟ 🔹فرمودند: «هو أعظم منزلة من ذلك» 🔹مقام و مرتبه او بالاتر از اين‌ها است (که شاهد انبیا شود). [٢] 📚 [١]: سوره ملك، آيه ۲۷ 📚 [٢]: الكافى، ج ۸ - ص ۲۶۷ - ح ۳۹۲
🔰 ناله را شنیدم... صلوات الله علیه در بخشی از فرمودند: ✨أرَی نُورَ الْوَحْیِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِیحَ النُّبُوَّةِ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّیْطَانِ حِینَ نَزَلَ الْوَحْیُ عَلَیْهِ صلی الله علیه وآله فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّةُ فَقَالَ هَذَا الشَّیْطَانُ قَدْ أَیِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَی مَا أَرَی إِلاَّ أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ وَ لَکِنَّکَ لَوَزِیرٌ وَ إِنَّکَ لَعَلَی خَیْرٍ ✨ من نور وحى و رسالت را مى ديدم، و بوى را استشمام می‌کردم، هنگامى كه وحى بر صلّى اللّه عليه و آله نازل مى‌شد، ناله را شنيدم، گفتم اى ، اين ناله كيست؟ فرمود: شيطان است كه از پرستش خويش مأيوس گرديد و فرمود: «على تو آنچه را من مى‌شنوم، مى‌شنوى، و آنچه را كه من مى‌بينم، مى‌بينى، جز اينکه تو پيامبر نيستى، بلكه وزير من بوده و به راه خير مى‌روى» 📚 نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۲ (خطبه قاصعه)
🏴 بی تابی علیه السلام در عزای حضرت سلام الله علیها.... علیه السلام فرمودند: ⚫️ وقتی علیها السلام از دنیا رفت، امیرالمومنین علیه‌السلام ایشان را مخفیانه به خاک سپرد و مکان قبرش را محو کرد. آنگاه برخاست به سوی قبر صلی الله علیه و آله رفت و گفت: ◾️السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَلله عَنِّي وَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ عَنِ اِبْنَتِكَ وَ زَائِرَتِكَ وَ اَلْبَائِتَةِ فِي اَلثَّرَى بِبُقْعَتِكَ وَ اَلْمُخْتَارِ اَلله لَهَا سُرْعَةَ اَللَّحَاقِ بِكَ ⚫️ یا رسول الله! سلام من و سلام دخترت فاطمه بر تو باد! همان دخترت که به زیارت تو آمده و در بقعه تو خوابیده و خواست خدا بود که سریع به تو ملحق شود. ◾️قلَّ يَا رَسُولَ اَلله عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ عَفَا عَنْ سَيِّدَةِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ تَجَلُّدِي إِلاَّ أَنَّ لِي فِي اَلتَّأَسِّي بِسُنَّتِكَ فِي فُرْقَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ نَفْسُكَ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي بَلَى وَ فِي كِتَابِ اَلله لِي أَنْعَمُ اَلْقَبُولِ «إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ» ⚫️ ای ! از فراق دختر برگزیده تو یارای صبر و شکیبایی ندارم، نیروی من از دوری سيدة النساء ضعیف گردیده، ولی تاسی به سنت تو در مفارقت تو موجب تسلیت من خواهد شد. من تو را به دست خود به خاک سپردم، در صورتی که جان مقدس تو از میان گلو و سینه من خارج شد. آری آنچه که در قرآن است می‌پذیرم و می‌گویم إِنَّا لِله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. ◾️قدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ وَ أُخْلِسَتِ اَلزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ اَلْخَضْرَاءَ وَ اَلْغَبْرَاءَ يَا رَسُولَ اَلله أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ وَ هَمٌّ لاَ يَبْرَحُ مِنْ قَلْبِي أَوْ يَخْتَارَ اَلله لِي دَارَكَ اَلَّتِي أَنْتَ فِيهَا مُقِيمٌ كَمَدٌ مُقَيِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَيِّجٌ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَيْنَنَا وَ إِلَى اَلله أَشْكُو ⚫️ آن امانتی را که به من دادی پس گرفته شد! گرویی پس گرفته شد! زهرا از دستم ربوده شد!، یا رسول الله! چقدر این آسمان سبزفام و زمین غبار آلود در نظر من تیره و تار است! غم و اندوه من همیشگی گردیده! شب من با بی خوابی می‌گذرد! و تا وقتی که خدا مرا در آن خانه ای که تو در آن هستی وارد کند، این اندوه از قلب من خارج نمی شود! در دلم دردی است که آن را جریحه دار می‌کند. هم و غمی است تحریک کننده! چه زود بین ما جدایی افتاد! من درد دل خود را برای خدا می‌گویم. ◾️ و سَتُنْبِئُكَ اِبْنَتُكَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا اَلسُّؤَالَ وَ اِسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلاً وَ سَتَقُولُ وَ يَحْكُمُ اَلله «وَ هُوَ خَيْرُ اَلْحٰاكِمِينَ» ⚫️ دخترت به زودی تو را آگاه خواهد کرد که چگونه امت تو دست به دست هم دادند و حق او را پایمال کردند. جریان را از فاطمه ات جویا شو و شرح حال را از وی بخواه! چه غم و غصه‌هایی که در دل او ماوا کردند! با این همه نمی توانست برای کسی درد دل کند. وی همه آنها را برای تو خواهد گفت. خدا که بهترین حکم کنندگان است، حکم خواهد کرد ◾️ سلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَلله اَلصَّابِرِينَ وَاهَ وَاهاً وَ اَلصَّبْرُ أَيْمَنُ وَ أَجْمَلُ وَ لَوْ لاَ غَلَبَةُ اَلْمُسْتَوْلِينَ لَجَعَلْتُ اَلْمُقَامَ وَ اَللَّبْثَ لِزَاماً مَعْكُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ اَلثَّكْلَى عَلَى جَلِيلِ اَلرَّزِيَّةِ ⚫️ سلام من بر شما باد! سلامی که به منزله وداع من باشد، نه آن سلامی که شما را ترک کنم. اگر باز می‌گردم از ملالت و خستگی نیست و اگر کنار قبر تو اقامت گزینم به علت بدگمانی نیست که خدا به صابرین وعده ثواب داده است. صبر و شکیبایی مبارک تر و نیکوتر است. اگر غلبه یافتن افرادی که بر ما مستولی شدند نبود، بر خود لازم می‌دانستم که نزد قبر تو اقامت گزینم و معتکف گردم و برای این مصیبت بزرگ نظیر زن جوان مرده ناله و فریاد می‌کردم. ⚫️ در برابر دیدگان خداوند دختر تو مخفیانه دفن شد! ، حق وی غصب شد! و از گرفتن ارث ممنوع گردید! در صورتی که از دوران حیات تو تاکنون چندان مدتی نگذشته و هنوز ذکر تو از یاد نرفته است. ⚫️ یا رسول الله! من به خدا شکایت می‌کنم و پیمودن راهی که تو رفتی برای من بهترین تسلیت است. ⚫️ یا رسول الله! صلوات خدا بر تو و سلام و خشنودی خدا بر فاطمه اطهر باد. 📚 کافی ج ۱ ص ۴۵۸
☑️ پیامبر توسط و منافقین ✍️ اعتراف رسمی صحابه و ناقلان حدیث در منابع متعدد مبنی بر شهادت پیامبر در سال دهم هجری به وسیله‌ی که به اسم دارو توسط دو همسر پیامبر و پدران‌شان، خلیفه‌ی اول و دوم، به زور به ایشان خورانیده شد. پیامبر اسلام، در سال هفتم هجری و در توطئه‌ی قتل ایشان توسط به وسیله‌ی غذای آلوده به سم مُهلک، حتی مسموم نشدند، چون هرگز آن غذا را نخوردند. اما با سم یهودیان مخفی و صدر اسلام، در آستانه‌ی حرکت لشگر پیامبر به سمت شریف، به شهادت رسیدند. 📣 نگویید وفات پیامبر، بگویید شهادت 🔻 به علاوه در منابع معتبر نیز، بزرگان تاریخ از قرن‌ها قبل، تصریح کرده‌اند که حضرت محمد مصطفی صلی‌الله علیه و آله در روز دوشنبه ۲۸ صفر سال دهم هجری در مدینه به علت به شهادت رسیدند. 🔹 شیخ مفید: رسول خدا صلی‌الله در ۲۸ صفر به‌دلیل مسمومیت از دنیا رفته‌اند. 🔸 شیخ طوسی نیز ضمن ذکر تاریخ ۲۸ صفر، بر مسموم‌شدن ایشان تأکید دارد. 🔹 شیخ طبرسی نیز تصریح کرده صلی‌الله علیه وآله به شهادت رسیدند. 🔸 ابن فتال نیشابوری هم با ذکر تاریخ ۲۸ صفر و ۶۳ ساله بودن پیامبر، مسمومیت پیامبر صلوات‌الله علیه را یادآور شده 🔹 علامه حلی نیز علت از دنیا رفتن پیامبر را مسمومیت دانسته و تاریخ را همان ۲۸ صفر ذکر میکند. 🔸 همچنین عالمانی چون محمد بن علی اردبیلی و علامه مجلسی نیز همین دیدگاه را تأیید کرده‌اند.