ایمان رزمجو بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا

بازیاران کربلایی گشته ام کربلایی حسین فخری

ز عشق تــــو شدم رسوا و بدنـــام بده بــــاد سحر ؛ بـــر یـــــار پیغام غریقی گشته محزون در دل موج چنان مرغی گرفتـــار است در دام #سجاد_رضایی (محزون کنارتخته ای)

مداح ایمان میرشکاری

حبیب بهادری

نوحه بدشت کربلا لیلای محزون نوای دلنشین امیر آقا کردی زاده

مداح غلامرضا کوهی

روضه شب دوم محرم،سید محسن بحرانی

حسین کریمی در وصف مادر

زنده یاد جهانبخش کردی زاده(بخشو )

روضه روز سوم محرم،سید محسن بحرانی

روضه شب چهارم محرم،سید محسن بحرانی

‏🎤روضه شب پنجم محرم مداح سید محسن بحرانی

پست جدید پیج شروه منتشر شد sharvekhani.official. sharveh.jonobi

احمد رشیدی نیا ( انگشتر)

مرثیه سرایی در رثای حضرت علی اصغر سیدعادل هاشمی

شکستم حصر دل با لشکر دل رساندم کشتی غم را به ساحل به امید وصال ماه رویت بگردم کوه بکوه منزل به منزل ...... به هر موجی که می آید به ساحل نشسته مرغکی با درد و مشکل خوش آن ساعت که بیند دلبر خود نشسته در کنارش مرغک دل ...... خوش آن ساعت که موج عاشق دل ببوسد ماسه های سرد ساحل بگیرد در بغل چون جان شیرین چو بیند دلبر خود را مقابل ....... گلی درباغ دل ای نازنین یار گل سرخ و سفید بی خنجر خار بگردد چون دل آوار محزون بگرد عارضت پروانه بسیار ...... فراوان بلبل و پروانه بسیار جدا از خانه و کاشانه بسیار برای دیدن گلزار رویت دل حسرت کش دیوانه بسیار ..... شکسته قامت دل از غم یار زموج بحر خون در ماتم یار نباشد جز لحد ای همدم دل دراین شب جان اکبر همدم یار ...... زهجرت گریه ی بسیار کردم زدل با دیده ی غمبار کردم بپا صد خیمه ی ماتم زهجران درون سینه ی آوار کردم ...... نه دل سنگ و نه از آهن نه از چوب شود ای نازنین وی یار محبوب دل از یک قطره ی خون ومحبت که می‌خواند وفا را ازدلت خوب ....... سیاه مویم سیاه پوشم نمودی چو شیرین تا فراموشم نمودی ز کوه بیستون از تونل دل صدای تیشه در گوشم نمودی ....... لب دریا نشینم زار تا کی همه خوابند و من بیدار تا کی طبیب سینه ی آوار محزون جدایی از دل بیمار تا کی ...... هر آنکس غنچه ی گل را دهد اب به دلهای پریشان می دهد تاب نمی بیند دل آوار محزون رخ ماهت مگر در عالم خواب ....‌‌. یکی دردو یکی دردانه دادی یکی حسرت یکی جانانه دادی یکی شمع دل آوار محزون برای دیدن پروانه دادی ...... به جنت جوی وانهار فراوان روان ای بی وفا تا کوی جانان هزار افسوس اندر دوزخ دل نیاید جز نوای درد و هرمان .... اکبر قاسمی کللی

ماندنی بجلی

روضه شب ششم محرم،سید محسن بحرانی

به کاروان بگو از  کربلا  گذر نکند بدون قافله‌سالار خود  سفر نکند به شب بگو به زمین پرده‌ی عزا بکشد     سپیده سر نزند، شام را سحر نکند تنی گسسته‌زهم  روی خاک افتاده‌ست      بگو به باد که از مقتلش گذر نکند بگو که ماه نتابد به جسم عریانش     به آفتاب بگو بر تنش نظر نکند بگو غبار بیابان ، بر او کفن پوشد     بگو سه‌ساله‌ی او را کسی خبر نکند چگونه در غم او سر به خاک نگذارد   ز ماتمش چه کند، خاک اگر به سر نکند به اهل خیمه بگو هیچ‌کس خبر ندهد   خیام را ز غم و غصه شعله‌ور نکند چگونه عصر غم‌آلود جمعه وارث او    نظر به پرچم سرخش به چشم ِتر نکند کسی که دیده به روی غم حسین گشود   به هیچ‌وجه  نظر بر کسی  دگر نکند مباد لحظه‌ای از  گریه  دست  برداریم   اگر چه گریه‌ی ما ، بر غمش ثمر نکند غبار ماتم او ، روی دوش هر که نشست    لهیب  نار جهنم ، بر او  اثر نکند

علی ( عالی )جمالیان

حسین عالی

روضه شب هفتم سید محسن بحرانی

علی(عالی) جمالیان(لالایی)