7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما که نمی دانیم
شاید فردا آمدند و گفتند تمام شد!
دنیا را می گویم؛ ما که نمی دانیم
پس تا می شود به چشم های
آدم هایی که دوست داریم خیره شویم
حرف های نگفته ی دلمان را بگوییم
تا می شود هم را در آغوش بگیریم
و بگذاریم دور باشد
هرآنچیزی که فردا اگر تمام شدیم
ای کاش دلمان نباشد!
که ای کاش همان چند ثانیه که فکرم
به بی ارزش ها مشغول بود
برای خندیدن کنار عزیزانم می گذراندم
ما که نمی دانیم؛
پس تا می توانیم
با ارزش ها را ببینیم
و بی ارزش ها را بسپاریم به هرچه باداباد ...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_ریحانه
#اشتباه_محض
#پارت_بیست_پنج
اسمم ریحانه است..تک فرزند و متولد سال ۷۳ هستم..
خونه ایی که میخواستیم مهمونی بریم توی شهری که قبلا زندگی میکردیم ومامان هنوز اونجا بود قرار داشت.خونه ایی با کلاس و خیلی بزرگ همراه بابا حرکت کردیم و رفتیم اون شهر.مهمونی خیلی باشکوه و خوبی بود.واقعا بهم خوش گذشت و مهمتر از همه در یک نگاه عاشق آرمان شدم همون پسری که از خارج برگشته..هیچ وقت به عشق در یک نگاه معتقد نبودم تا اینکه خودم گرفتارش شدم..برای اولین بار بود آرمان رو میدیدم و همین که نگاهم به چشمش خورد دلم لرزید و عاشق شدم.تمام مدت مهمونی محو تماشای آرمان بودم و کلا شهروز رو فراموش کردم و یه دونه پیام هم ندادم.آرمان خیلی خونگرم و مهربون
بود.گاهی وقتها بهم نگاه میکرد و لبخند میزد انگار که متوجه ی نگاههای عمیق من شده بود. تمام مدت مهمونی به این فکر میکردم که چطور به آرمان نزدیک بشم؟مهمونی تموم شد و در حالیکه توی عالم دیگه ایی بودم سوار ماشین شدیم تا برگردیم،بابا ماشین رو روشن کرد و بسمت شهر خودمون حرکت کردین....
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
۳ تکنیک سریع برای آرامش در وسط عصبانیت
۱. تنفس عمیق و آرام:
• نفس عمیق و آهسته بکشید. این کار به کاهش ضربان قلب و آرامش ذهن کمک میکند. در هنگام تنفس، روی نفسهای خود تمرکز کنید و سعی کنید هر نفس را به آرامی و با کنترل کامل وارد و خارج کنید.
۲. تغییر تمرکز:
• به جای تمرکز بر دلیل عصبانیت، توجه خود را به چیزی دیگر معطوف کنید. مثلاً به یک شیء در اتاق نگاه کنید یا به صدای محیط توجه کنید. این تغییر تمرکز کمک میکند تا احساسات منفی کنترل شوند.
۳. شمارش آرام:
• از خود بخواهید تا به آرامی از ۱ تا ۱۰ بشمارید. این تکنیک ساده، به شما زمان میدهد تا از واکنش فوری جلوگیری کنید و قبل از هر چیزی به آرامش برسید.
این تکنیکها به شما کمک میکنند تا در لحظات عصبانیت، سریعاً ذهن خود را آرام کرده و از واکنشهای غیر منطقی جلوگیری کنید.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
زماني كه فرزند شما #ناراحت است و براي درد دل نزد شما ميآيد، ممكن است به عنوان مثال بگويد :
- از معلمم متنفرم
- از خاله بدم مياد
- بابا رو دوست ندارم
- ديگه خونه مادر بزرگ نميام
- از خواهرم يا برادرم بدم مياد
و .....
در چنين شرايطي :
🔸نصيحت نكنيد
🔸حالت دفاعي به خود نگيريد
🔸سعي نكنيد فرزندتان را متقاعد كنيد كه اشتباه ميكند
🔸سعي نكنيد نظر او را عوض كنيد
🔸سعي نكنيد در حمايت از ديگران صحبت كنيد
در چنين مواردي:
🔅شنونده خوبي باشيد،
🔅احساسش را تایید كنيد
🔅سعی کنید علتش را متوجه شوید تا بهتر بتوانید به او کمک کنید.
👈با اين روش هم هوش هيجاني فرزندتان را بالا ميبريد هم فرزندتان به شما #اعتماد می کند...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_ریحانه
#اشتباه_محض
#پارت_بیست_شش
اسمم ریحانه است..تک فرزند و متولد سال ۷۳ هستم..
هنوز ذهنم غرق آرمان بود که لرزش پیامک گوشی رو حس کردم و بی تفاوت از کیفم در آوردم بیرون و به صفحه اش نگاهی انداختم..وای خدای من ،من شهروز رو به کل فراموش کرده بودم و حالا با حجم زیادی از پیام مواجه بودم.. شهروزاولش با کلی قربون صدقه پیام داده بود و وقتی جوابی از من نگرفته بود کم کم پیامها حاوی تهدید و در نهایت پر از پیامهای بد و بیراه و فحاشی و حتی تهدید به مرگ.اخرین پیامش هم نوشته بود : الان میام,اونجا..خدا رو شکر آدرس نداشت..وگرنه حتما آبروریزی میکرد. کلی هم تماس از دست رفته داشتم..رسیدیم خونه و بدون توجه به پیامهای شهروز رفتم توی اتاقم و روی تخت دراز کشیدم..داشتم به آرمان فکر میکردم که یهو تقی به شیشه ی پنجره خورد،خیلی ترسیدم.،اول فکر کردم شاید بادی یا گریه ایی چیزی بوده اما وقتی دوباره اون صدا تکرار شد از جام بلند شدم و رفتم سمت پنجره نگاه کردم،و دیدم شهروزه،با دیدنش خیلی بیشتر از قبل ترسیدم.از چشمهاش میشد فهمید که چقدر عصبانیه..با من من گفتم اینجا چیکار میکنی؟گفت بیا پایین کارت دارم.....
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
خوب بودن
زیاد سخت نیست !
کافی است #مهربانی کنی ...
زبانت که نیش نداشته باشد
کسی را نرنجاند
همین خوبی است ...
وقتی برای همه خیر بخواهی
همین خوبی است...
وقتی محبتت بی منت باشد؛
وقتی #عشق بورزی؛
وقتی زیبایی اشخاص را ببینی؛
وقتی خوبی هایشان را ببینی؛
همین خوبی است ...
مهم نیست که آدم ها چگونه اند،
مهم نیست جواب سلامت را می دهند یا نه ...!
تو سلام کن
همین خوبی است ...
مهم این است که تو خوب باشی...!
آن ها روزی دلشان برای
خوبی هایت تنگ مي شود ...!
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_ریحانه
#اشتباه_محض
#پارت_بیست_هفت
اسمم ریحانه است..تک فرزند و متولد سال ۷۳ هستم..
شهروز گفت بیا پایین کارت دارم..گفتم نمیتونم..به بابا چی بگ..بین دندونا غرید ریحانه منو دیوونه تر از اینکه هستم نکن وگرنه اتفاقات بدی میفته هاااااا..منو که میشناسی..حالا با زبون ادمیزاد میای بیرون یا من بیام داخل؟در حالیکه صدام میلرزید گفتم خب همینجا بگو..شهروز گفت نهههه..بیا بیرون و منو بیشتر از این وحشی نکن ریحانه.،با ترس و نگرانی گفتم باشه.لباس پوشیدم ویواشکی و صد البته با ترس و لرز رفتم بیرون.شهروز تا منو دید دستمو گرفتم و کشید کنار دیوار و خودشو مانع من کرد و غرید: چرا جواب پیامهای منو ندادی؟؟گفتم خب شلوغ بود.هیچ کی گوشی دستش نبود..ضایع بود من گوشی دستم بگیرم.،شهروز گفت باشه.،سوار شو بریم یه دور بزنیم..گفتم نه..با با بیدار بشه و ببینه توی اتاقم نیستم چی فکر میکنه؟شهروز به زور منو کشید روی موتور و گفت: من ازت نپرسیدم میای یا نه؟؟گفتم بشین..نشستم و با سرعت گاز داد و رفت توی خیابان..شهروز با صدای بلند برای خودش ترانه ی عاشقانه میخوند و قربون صدقه ی سرتا پای من میرفت،بین هر ترانه مدام میگفت : تو زن خودمی..ریحانه تو مال منی..همینطور که میخوند و میرفت یهو پیچید توی کوچه ی خودشون و جلوی در خونشون نگهداشت...
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
نمک را نمک فروش میفروشد
نان را نانوا
اما شخصیت انسان را
کسی نمیفروشد
شخصیت را هرکس برای خودش میسازد و درست ساختنش با ارزشتر از هر چیزیست
ارزش دادن به شخصیت یعنی ارزش دادن به انسانیت
به پای علف هرز هر چقدر
آب و کود بریزی ...
برایت میوه نمی آورد ...
مراقب باش ...
برای چه کسی و چه چیزی وقت میذاری ..
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
💫🌟🌙#داستان شـــــــــب🌙🌟
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
دوستی میگفت:
در یکی از روزهای زمستان از منزل خود
به سوی محل کارم که دور بود خارج شدم
برف بود وسیلهای نبود
برای اینکه دستهایم گرم شود
آنها را در جیب گذاشتم
یک دانه تخم آفتاب گردان پیدا کردم
آن را بیرون آورده و با دندان شکستم
ناگهان بذر وسط آن بیرون پرید
و بر روی برفها افتاد
ناخواسته خم شدم که آن را بردارم
پرنده ای بلافاصله آمد
آن را به نوک گرفت و پرید
او گفت:
به نظر تو چه درسی در آن است؟
من گفتم:
رزق روزی ما آن نیست که در دست ماست
بلکه آن است که در دست خداست
این حکایت زندگی و دنیای ماست
که به آنچه در جیب، در دست
و جلو چشم ما است دلخوشیم
و خیال میکنیم که همهاش رزق و روزی ماست
ولی همین که میخواهیم آن را در دهانمان بگذاریم و لذتش را ببریم
از ما میگیرند و به کس دیگری میدهند
تمام عمر کار و تلاش میکنیم تا
مالی پس انداز کنیم و راحت زندگی کنیم
ولی گاهی آنچه اندوختهایم
رزق و روزی ما نیست
اندوخته ما رزق و روزی کسانی میشود
که بعد از ما میخورند
یا در زمان حيات نصیب آنها میشود
رزق و روزی ما آن چیزی است که بخوریم و لذت استفاده آن را ببریم، نه اینکه رنج فراوان بر خود و خانواده تحمیل کنیم و در انتها لذتش برای دیگران شود..
✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱
🗓 امروز پنج شنبه↯
☀️ ۱۸ بهمن ۱۴۰۳
🌙 ۷ شعبان ۱۴۴۶
🌲۶ فوریه ۲۰۲۵
📿 ذکر روز :
لا اله الا الله الملک الحق المبین
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍏امیدوارم امروز
🌸از زمین وزمان براتون
🍏خوشبختی ببارد
🌸و نیروی عظیم عشق
🍏همراهتون باشد
🌸تا همه ی کارها
🍏به بهترین شکل پیش برود
ســـ🥰✋ــلام
🌸صبحتون پراز لبخند و شادی
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
امروز بیشتر بخند!
امروز با خودت مهربون باش!
امروز نعمت های خدا رو بیشتر ببین!
امروز به زمین و زمان عشق بده!
امروز با همه مهربون تر باش!
امروز سختی ها رو هم نعمت خدا ببین!
امروز نفس های عمیق بکش و بگو:"می خوام عالی باشم."
امروز باید در برابر مسائل و سختی ها قد خم نکنی!
امروز قراره فرمانروای زندگیت باشی!
تو بی نظیری!
تو پر انرژی و قدرتمندهستی!
تو با تغییر افکارت می تونی لحظات زیبایی رو پدید بیاری و این گونه زندگی شیرین می شود.
از همین امروز تغییر کن!
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد