eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
37.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
1 فایل
اتفاقات عبرت آموز زندگیتون رو بگین به اشتراک بزاریم👇🏻☺️ هر گونه کپی و ایده برداری از کانال وبنرها و ریپ ها حرام و پیگرد قانونی دارد .... تبلیغات 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1587085673C0abe731c1e مدیر @setareh_ostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی خیلی ساده است در پنج عبارت خلاصه میشود، که آنها اسرار حیات آدمیست... آدمی باید بتواند سهم خطای خود را ببیند تا بتواند بگوید: متاسفم آدمی باید شجاعت داشته باشد تا بتواند بگوید: من را ببخش آدمی باید عشق داشته باشد تا بتواند بگوید: دوستت دارم آدمی باید شاکر داشته و نعمتهایش باشد تا بتواند بگوید: متشکرم و در نهایت آدمی باید به درک راز نهفته در این چهار عبارت برسد؛ تا بتواند مسئولیت زندگی خویش را به تمامی بپذیرد ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌟🌙 شـــــــــب🌙🌟 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی روزی پادشاهی ولخرج هنگام عبور از سرزمینی با دو دوست جوان ملاقات كرد. این دو دوست بینوا كه تا آن زمان با گدایی امرار معاش می‌كردند، همچون دو روی یك سكه جدانشدنی به نظر می‌رسیدند. پادشاه كه آن روز سرحال بود، خواست به آنها عنایتی كند. پس به هر كدام پیشنهاد كرد آرزویی كنند. ابتدا خطاب به دوست كوچك‌تر گفت: به من بگو چه می‌خواهی قول می‌دهم خواسته‌ات را برآورده كنم.اما باید بدانی من در قبال هر لطفی كه به تو بكنم، دو برابر آن را به دوستت خواهم كرد! دوست كوچك‌تر پس از كمی فكر با لبخندی به او پاسخ داد: «یك چشم مرا از حدقه بیرون بیاور..!» حسادت اولین درس شیطان به انسان احمق است! ✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃❤️🍃 🌹 ❤ السلام ای خالق عشق ❤ و محبت یاحسین(ع) ❤ السلام ای قتیل ❤ دشت غربت یاحسین(ع) ❤ السلام ای گل باغ ❤ علی(ع) وفاطمه(س) ❤ ای صفای آل ❤ عصمت یاحسین(ع) ❤ صلی الله علیک یا ❤ اباعبدالله الحسین(ع) ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 گویند فقیری به نزد هندوانه فروشی رفت وگفت هندوانه‌ای برای رضای خدا به من بده فقیرم وچیزی ندارم. هندوانه فروش درمیان هندوانه ها گشتی زد وهندوانهٔ خراب و بدرد نخوری را به فقیر داد.فقیر نگاهی به هندوانه کرد و دید که به درد خوردن نمیخورد،و مقدار پولی که به همراه داشت به هندوانه فروش داد و گفت به اندازه پولم به من هندوانه ای بده. هندوانه فروش هندوانه خیلی خوبی را وزن کرد و به مرد فقیر داد،فقیر هر دو هندوانه را رو به آسمان کرد و گفت خداوندا بندگانت را ببین... این هندوانه خراب را بخاطر تو داده هست و این هندوانه خوب را بخاطر پول. وای از این ریا..... @shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
داستان زندگی اسم من صباست…..۳۵ساله و اهل تهران اما در حال حاضر ساکن شهر دیگری هستم…… بعداز خوندن پیام خوب فکر کردم و یادم افتاد که اون روز که به ثریا حمله کردم امید منو سریع ازش دور کرد تا از بچه اش مراقبت کنه….. وای…..داشتم دیوونه میشدم…..پس امید باز هم داره دروغ میگه و سقطی هم توی کارشون نبوده و مثل یه زن و شوهر باهم زندگی میکنند….. نتیجه گرفتم امید باز هم داره دروغ میگه….خیلی دلم میخواست بشینیم و مفصل باهم حرف بزنیم تا امید برگرده ….میخواستم قانعش کنم که اگه عاشقمه اونو ول کنه و اگه عاشق ثریاست منو طلاق بده……. دوباره خر شدم و پیام دادم برگرد خونه و کامل برام توضیح بده…..به امید پیام دادم تا بیاد باهم رودررو حرف بزنیم و تکلیف منو مشخص کنه…..امید جواب داد پنج دقیقه ایی میرسم….. بعد از اینکه گوشی رو گذاشتم زمین با خودم فکر کردم:مگه امید نمیگه. الان ثریا سه ماهه باردار است؟؟؟خب یکماه پیش قطعا دو ماهه بوده و اونجطوری امید ازش در مقابل حمله ی من دفاع میکرد،،،،اره امید از روز اول بارداریش میدونسته پس دروغ میگه تازه فهمیدم……. ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
اين متن آرامش خاصی به آدم میده! بخونيد و لذت ببريد👌 خداوندا... تو ميدانی که من دلواپس فردای خود هستم مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را مبادا گم کنم اهداف زيبا را مبادا جا بمانم از قطار موهبت‌هايت مرا تنها تو نگذاری که من تنهاترين تنهام؛ انسانم ⠀ خدا گويد: تو ای زيباتر از خورشيد زيبايم تو ای والاترين مهمان دنيايم تو ای انسان! بدان همواره آغوش من باز است شروع کن... يک قدم با تو تمام گام‌های مانده اش با من @shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
فقط به نداشته ها فکر نکنیم، بلکه به خود و دیگران نعمتهای خدای مهربان را یادآوری کنیم تا بر نعمتش بیفزاید برخی از نعمتها مانند: سلامتی بدن اعم از : دیدن، شنیدن، بوییدن، خوردن، جویدن، بلعیدن، هضم کردن، دفع کردن و... نعمت امنیت، پدر و مادر، فرزند سالم، دوستان خوب، فامیل با معرفت، آبرو، آزادی، کسب، کار ، درآمد حتی کم، سرپناه واز همه مهمتر محبت خدا و اهلبیت و دینداری و میلیونها میلیون نعمت دیگر که اگر یکی از آنها گرفته شود میتواند کل زندگی ما مختل کند... @shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
داستان زندگی اسم من صباست…..۳۵ساله و اهل تهران اما در حال حاضر ساکن شهر دیگری هستم…… یعنی امید ثریا رو بیشتر دوست داره و با من فقط بخاطر پولم مونده…..ارررره فقط برای پوله…………… با این فکرها حسابی عصبی شدم و امید که برگشت در رو باز نکردم….. هر چی در زد و گفت:خودت گفتی برگردم چرا مسخره بازی در میاری ،،،،جون شادی باز کن کارت دارم…… باز نکردم و تصمیم گرفتم هر جور شده ازش جدا بشم…..آخه وقتی پای یه بچه دیگه وسط باشه زندگیم کاملا باد هوا بود….. دیگه بودن کنار اون مرد فایده ایی نداشت و تحمل امید برام سخت بود…..چقدر سادگی کردم این همه سال خونه و‌ماشین و مطب و سفرهای خارجی همه از من بود و حالا منو بخاطر یه منشی که زیر دستش کار میکرد ول کرده….. نمیخواهم منشی رو تحقیر کنم فقط میخواهم بگم اگه پول و ماشین و خانه و غیره مال خودش بود حق داشت هر کسی رو که میخواهد انتخاب کنه نه اینکه با پول و وسایل من بهم پشت کنه و منشیش روی هم بریزه…… ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
خوشبختی در مسیر است، نه در مقصد... هرکسی که قدم به زندگی شما می‌گذارد، یک معلم است.‌حتی اگر شما را عصبی کند باز هم درسی به شما آموخته است، زیرا محدودیت‌های شما را نشانتان داده است.‌ پس آگاهانه و با آرامش با اطرافيان رفتار كنيد و از تنش و درگيرى و بحث بپرهيزيد. هرگز فکر نکنید که اگر فلان مرحله زندگی بگذرد، همه‌چیز درست می‌شود. از همه‌ چالش‌ها لذت ببرید. 🔹هنر زندگی، دوست‌داشتن مسیر زندگی است. خوشبختی در مسیر است، نه در مقصد. @shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
✍روزی اسب پیرمردی فرار کرد، مردم گفتند: چقدر بدشانسی! پیر مرد گفت : ازکجا معلوم فردا اسب پیر مرد با چند اسب وحشی برگشت مردم گفتند: چقدر خوش شانسی! پیرمرد گفت: از کجا معلوم. پسر پیرمرد از روی یکی از اسبها افتاد و پایش شکست. مردم گفتند: چقدر بدشانسی! پیرمرد گفت از کجا معلوم! فردایش از شهر آمدند و تمام مردهای جوان را به جنگ بردند به جز پسر پیرمرد که پایش شکسته بود. مردم گفتند : چقدر خوش شانسی! پیرمرد گفت : از کجا معلوم! 💥زندگی پر از خوش شانسی ها و بدشانسی های ظاهری است، شاید بدترین بدشانسی های امروزتان مقدمه خوش شانسی های فردایتان باشد. از کجا معلوم؟! @shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
داستان زندگی اسم من صباست…..۳۵ساله و اهل تهران اما در حال حاضر ساکن شهر دیگری هستم…… سریع تصمیم گرفتم تا قبل از اینکه دوباره خرم کنه و پشیمون بشم همه چی رو به بابا بگم ….. بچه هارو برداشتم و رفتم خونه ی بابا و با شرمندگی و گریه همه ی ماجرا رو براش تعریف کردم ،،،،از بی محبتهاش و کتک زدنش و بی محلیهاش گفتم تا زن و بچه داشتنش و پیام بازیهاش….. بابا بقدری عصبانی شد که همون روز یه وکیل خبره گرفت و به کمک وکیل هر چی که به من تعلق داشت رو ازش گرفتیم و بعد طلاق نامه رو امضا کردیم …… اون نامرد خیلی زود زندگی جدیدی رو با ثریا شروع کرد ولی این زندگی که بر خرابه های زندگی من بنا شده بود خیلی دووم نیاورد……بعد از یه مدت نازنین بهم گفت که ثریا به امید دروغ گفته و به سری برگه سونو گرافی الکی بهش نشون داده بود تا امید باور کنه که حامله است و ولش نکنه ولی حامله نبود….. امید بخاطر این دروغ ثریارو سریع ولش کرد و برگشت سراغ من …… ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
؛ بخواهید اشتباه همسرتان را با رفتارتان تلافی کنید عمدا کاری را که می دانید همسرتان دوست ندارد انجام دهید. می دانید اشتباه از شماست اما آن را نپذیرید. در برابر اشتباهات فعلی خود اشتباهات قبلی همسرتان را پیش بکشید تا خودتان را بی تقصیر جلوه دهید. حرف اشتباه خود را تکرار کنید و اصرار داشته باشید که حرفتان درست است. به حرف همسرتان گوش نکنید و مدام حرف بی منطق خود را تکرار کنید. بخواهید همسرتان را آزار دهید. لجبازی رو کنار بگذار @shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈