💠چگونه به خودمان احترام بگذاریم؟! 💠
1اگر فکر میکنی کاری اشتباهه، انجامش نده...!
2-در صحبتها همیشه دقیقا همون چیزی رو بگو که منظورته...!
3-هیچوقت طوری زندگی نکن که سعی کنی همه رو از خودت راضی نگه داری؛ هیج وقت...!
4-سعی کن هر روزچیز جدیدی یاد بگیری و دست از یادگرفتن بر نداری...!
5-در صحبت با دیگران هیچوقت راجع به خودت بد حرف نزن...!
6-هیچوقت دست از تلاش برای رسیدن به رویاهات بر ندار...!
7-سعی کن راحت نه بگی، از نه گفتن نترس.
8-از بله گفتن هم نترس...!
9-با خودت مهربون باش...!
10-اگه نمیتونی چیزی رو کنترل کنی، بزار به حال خودش
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
سرگذشت #سوری
#آهای_دنیا
پارت #هشتاد_هفت
من سوری هستم متولد سال۶۰ از روستاهای مشهد……الان دقیقا ۴۲سالمه….
با تمسخر گفتم:تو که میدونستی آخر و عاقبت نداره چرا شروع کردی؟؟؟؟بهمن گفت:نمیدونم…..خودمم گیجم….توروخدا برو باهاش حرف بزن برگرده……قبول کردم و گوشی رو قطع کردم و فردا رفتم پیش فهیمه و باهاش کلی حرف زدم و قانعش کردم برگرده خونه اش……۳-۴روز بعد زنگ زدم دیدم برگشته……همه چیز خوب بود جز زندگی من……از یه طرف دخترم مدرسه میرفت و بخاطر مشکل منو باباش بچه ها به روش میاوردند و اذیت میشد و از طرف دیگه بابا قصد ازدواج داشت و این یعنی جایی توی اون خونه دیگه ندارم…….البته اوایل فکر میکردم بخاطر اعتیاد و وضع مالی نامناسب بابا کسی قبول نکنه ولی خیلی زود در عرض یک هفته خبر دادند که یه دختر مطلقه قبول کرده زن بابا بشه……..خیلی ناراحت شدم……قبل از اینکه خانم بابا بیاد خواهر بزرگم باهام حرف زد و گفت:ببین سوری!!! بنظر من بهترین جا برای تو خونه ی یاسره……هم بچه هات اذیت نمیشند هم خودت از هر نظر توی رفاهی……
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣﷽❣
ﻭﻗﺘﯽﺗﻮﺩﺭﺑﺎﺭﻩﯼﺗﻤﺎﻡﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽﮐﻪﺩﺍﺭﯼ، ﺧﺪﺍﺭﺍﺷﮑﺮﮐﻨﯽ، ﻫﺮﻗﺪﺭﻫﻢﮐﻪﺟﺰﺋﯽﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻣﯿﺰﺍﻥﺑﯿﺸﺘﺮﯼﺍﺯﻫﻤﺎﻥﻫﺎﺭﺍﺑﻪﺩﺳﺖ ﻣــــــــــــﯽﺁﻭﺭﯼ...!
ﺍﮔﺮﺑﺮﺍﯼﭘﻮﻟــــــــــﯽﮐﻪﺩﺍﺭﯼ، ﻫﺮﻗﺪﺭﺟﺰﺋﯽ، ﺧﺪﺍﺭﺍﺷﮑﺮﮐﻨﯽ، ﭘﻮﻝﺑﯿﺸﺘﺮﯼﺧﻮﺍﻫﯽﯾﺎﻓﺖ...!
ﺍﮔﺮﺍﺯﺑﺎﺑﺖﺭﺍﺑـــــــــــــﻄﻪﺍﯼﺧﺪﺍﺭﺍﺷﮑﺮﮐﻨی
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺁﻥ ﻗﺪﺭﻫﺎ ﻫﻢ ﻋﺎﻟﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﺭﺍﺑﻄﻪﺍیﺑﻬﺘﺮﭘﯿﺪﺍﻣﯽﮐﻨﯽ...!
ﻭﻗﺘﯽﺑﺮﺍﯼﺷﻐﻠـــــــــﯽﮐﻪﺩﺍﺭﯼﺧﺪﺍﺭﺍﺷﮑﺮ
ﮐﻨﯽ، ﺣﺘﯽﺍﮔﺮﺷﻐﻞﺭﻭﯾﺎﯾﯽﺍﺕﻧﺒﺎﺷﺪ،
ﻓﺮﺻﺖﺷﻐﻠﯽﺑﻬﺘﺮﯼﺑﻪﺩﺳﺖﻣﯽﺁﻭﺭﯼ...!
ﭼﻮﻥ ﺷﮑﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺗﮑﺜﯿــــــــــــــﺮ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺯﻧﺪﮔﯿﺴﺖ...!
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
با افکار زیبـا زندگیتان را تغییر دهید👌
تصمیم بگیرید که شاکر و قدردان باشید.
بارها و بارها این کار را انجام دهید
بیش از حد نگران اتفاقات پیش رو نباشید.
شاید مدام فکر کنید که در گذشته
باید کار دیگری انجام می دادید
اما به یاد داشته باشید
نباید در این افکار غرق شوید
و از لحظه اکنون غافل شوید.
شما نمی دانید که آینده چه چیزی
برایتان به ارمغان دارد,
پس بهترین کار این است که بهترین
استفاده را از زمان حال داشته باشید
دو چیز بیش از بقیه روزتان را می سازد
صبر و شکیبایی
و دومی دیدگاه شما به زندگی
صبر کردن به معنای انتظار کشیدن نیست
بلکه به این معنی است که
در هنگام تلاش کردن برای رسیدن
به خواسته خود
همواره نگرشتان را مثبت نگه دارید.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
سرگذشت #سوری
#آهای_دنیا
پارت #هشتاد_هشت
من سوری هستم متولد سال۶۰ از روستاهای مشهد……الان دقیقا ۴۲سالمه….
خیلی ناراحت شدم……قبل از اینکه خانم بابا بیاد خواهر بزرگم باهام حرف زد و گفت:ببین سوری!!! بنظر من بهترین جا برای تو خونه ی یاسره……هم بچه هات اذیت نمیشند هم خودت از هر نظر توی رفاهی……گفتم:آخه به یاسر اعتماد ندارم……!خواهرم گفت:حالا من میرم با عمو و زنعمو حرف میزنم…..تو هم بجای اینکه بابا و زنشو تحمل کنی بهتره با شوهرتو کنار بیای…….حرفی نزدم چون چاره ایی نداشتم…….فردای اون روز خواهرم رفت با زنعمو حرف زد و برگشت ولی هیچی به من نگفت انگار یاسر قبول نکرده بود………عروس بابا اومد…..یه دختر هم سن و سال خواهر دومیم بود و چون یه بار طلاق گرفته بود مجبور شده بود تمام شرایط بد بابا و سن بالاشو قبول کنه……زن بابام برام یه تلنگری شد که قید طلاق رو بزنم چون نمیخواستم اونجا بمونم و بمونم در نهایت با یه پیر مرد ازدواج کنم……با تمام این سختیها و اذیتهای زن بابام،،، شش ماه گذشت……
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
گاهی اگر آهسته بری زودتر می رسی!
💎تاجری در روستایی، مقدار زیادی محصول کشاورزی خرید و میخواست با آنها را با ماشین به انبار منتقل کند. در راه از پسری پرسید: «تا جاده چقدر راه است؟»
پسر جواب داد: «اگر آرام بروید حدود ده دقیقه کافی است. اما اگر با سرعت بروید نیم ساعت و یا شاید بیشتر.»
تاجر از این تضاد در جواب پسر ناراحت شد و در دل به او بد و بیراه گفت و به سرعت خودرو را به جلو راند. اما پنجاه متر بیشتر نرفته بود که چرخ ماشین به سنگی برخورد کرد و با تکان خوردن ماشین، همه محصولها به زمین ریخت. تاجر وقت زیادی برای جمع کردن محصول ریخته شده صرف کرد و هنگامی که خسته و کوفته به سمت خودرواش بر میگشت یاد حرفهای پسر افتاد و وقتی منظور او را فهمید بقیه راه را آرام و بااحتیاط طی کرد.
شاید گاهی باید آرام تر قدم برداریم تا به مقصد برسیم.
✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
7.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک سـلام گرم از ته دل به شما که عشق تودلاتونه😍
مهربونی تو چشاتونه
وخنده رو لباتونه🌸
ســــــلام صبح اولین روز شهریور ماهتون بخیر💜🍃
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#پندانه
دوستی میگفت
سمیناری دعوت شدم که هنگام ورودبه هر یک از دعوت شدگان بادکنکی دادند
سخنران بعد از خوشامدگویی از حاضرین که ۵۰ نفر بودندخواست که با ماژیک اسم خود را روی بادکنک نوشته و آنرا در اطاقی که سمت راست سالن بود بگذارند
و خود در سمت چپ جمع شوند
سپس از آنها خواست در ۵ دقیقه به اطاق بادکنکها رفته و بادکنک نام خود را بردارند و بیاورند.من به همراه سایرین دیوانه وار به جستجو پرداختیم ...همدیگر را هل میدادیم و زمین میخوردیم و هرج و مرجی به راه افتاده بود
مهلت ۵ دقیقه ای ،با ۵ دقیقه اضافه هم به پایان رسید.
اما هیچکس نتوانست بادکنک خود را بیابد.
این بار سخنرانهمه را به آرامش دعوت و پیشنهاد کرد هرکس بادکنکی را بردارد و آنرا به صاحبش بدهدبدین ترتیب کمتر از ۵ دقیقه همه به بادکنک خود رسیدند
سخنران ادامه داد این اتفاقی است که هر روز در زندگی ما می افتد.
دیوانه وار در جستجوی سعادت خویش
به این سو و آن سو چنگ میزنیم و نمیدانیم که
*سعادت ما در گرو سعادت و خوشبختی دیگران است...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#پندانه
بچه که بودم وقتی کار اشتباهی میکردم
مادرم میگفت " اشکال نداره حالا
چیکار کنیم تا درست بشه"
اما مادر دوستم بهش میگفت
"خاک برسرت یه کار درست
نمی تونی انجام بدی"
امروز هر دو بزرگسال و بالغیم.
وقتی اتفاق بدی می افته اولین فکری
که به ذهنم میاد "خب چیکار کنم؟"
و با حداقل اضطراب و عصبانیت
مشکل رو حل میکنم.
اما دوستم با مواجه شدن با اتفاقات
بد عصبانی میشه و میگه "خاک بر سر
من که نمی تونم یه کار درست انجام
بدم، چرا من اینقدر بدبختم؟"
حرفای امروز ما و احساسی که به
فرزندمان می دهیم تبدیل به صدای
درونی فرزندمان خواهد شد.
مراقب باشیم چه پیامی برای همه
عمر به فرزندانمان می دهیم.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
سرگذشت #سوری
#آهای_دنیا
پارت #هشتاد_نه
من سوری هستم متولد سال۶۰ از روستاهای مشهد……الان دقیقا ۴۲سالمه….
تلنگر اصلی به من زمانی خورد که یه روز دخترم از زن بابام کتک خورد و باعث شد من یه دعوای حسابی راه بندازم،،،، اما همه حق رو به زن بابا دادند،…..اون روز دخترم با گریه به من گفت:مامان بریم خونه ی خودمون…….حرفی نزدم که ادامه داد:اگه خونه ی خودمون هم نمیریم بریم خونه ی بابابزرگ……با حرفهای دخترم خیلی دلم گرفت…..تصمیم گرفتم بخاطر بچه ها هم که شده برگردم خونه…..اون روز پا گذاشتم روی غرورم و به زنعمو زنگ زدم و قرار گذاشتم برم خونشون و حرف بزنیم……وقتی رسیدم خونه ی زن عمو ،خداروشکر عمو نبود…..دلم نمیخواست همه بدونند که ناامید و دلشکسته باز برگشتم سرخونه ی اولم……نشستم و زنعمو گفت:خب بگو ….چی شده یهویی ؟؟؟با ناراحتی در حالیکه با تمام وجود بغضمو میخوردم گفتم:نمیدونم چجوری بگم…..
گفت:بگو….راحت باش….مطمئن باش کمکت میکنم…..سرمو انداختم پایین گفتم:میخواهم برگردم…..
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🔅 #پندانه
✍ بدان که سفرت در این دنیا کوتاه است
🔹شخص جوانی در اتوبوس نشسته بود.
🔸در ایستگاه بعدی شخصی مسن با ترشرویی و سروصدا وارد اتوبوس شد و کنار او نشست و خود را بههمراه کیفهایش با فشار و زور بر روی صندلی نشاند.
🔹کسی که در طرف دیگر آن جوان نشسته بود، از او پرسید که چرا چیزی نمیگوید.
🔸جوان با لبخندی پاسخ داد:
سفر ما با یکدیگر بسیار کوتاه است، من ایستگاه بعدی پیاده میشوم.
🔹اگر تکتک ما این موضوع را درک میکردیم که وقت ما بسیار کم است، آنوقت متوجه میشدیم که پرخاشگری، بحث و جدلهای بینتیجه، نبخشیدن دیگران، ناراضیبودن و عیبجوییکردن، تلفکردن وقت و انرژی است.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
پندانه🌹🌹🌹
برای اينکه انسان کمال يابد،صدسال کم است
ولی برای بدنامی او يک روز کافی است
پس، مراقب باشیم
اگر انسانها را وزن میکنی
مواظب باش تنها بر اساس
مدرکشان وزن نکنی بعضیها با مدرک
خالی از درکند و برخی بی مدرک سرشارند
از درک و شعور.
همـهی آدمها وقتی آرام باشند
زشتی هایشان تهنشین میشود
و زلال به نظر میآیند، برای اینکه آدمی
را بشناسید قبل از مصرف خوب تکان دهید!
#الهی_قمشه_ای
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد