eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
37.3هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
1 فایل
اتفاقات عبرت آموز زندگیتون رو بگین به اشتراک بزاریم👇🏻☺️ هر گونه کپی و ایده برداری از کانال وبنرها و ریپ ها حرام و پیگرد قانونی دارد .... تبلیغات 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1587085673C0abe731c1e مدیر @setareh_ostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
ده پند انوشیروان دادگر: •از همه ڪس خشنودے بجوئید •تا درخت نو در نشاندید، درخت ڪهن بر نڪنید •اگر توانگرے خواهید، قناعت ڪنید ‌ •در زمین دیگران تخم مڪارید و درخت ننشانید •در پیرے زن جوان نخواهید •با آنڪه نیڪے نشناسد دوستے نڪنید •در همه ڪار پیران را گرامے بدارید •زشت و ناپسند مردم را پیدا نسازید •در اختلافات راه آشتے را بارگذارید •گندم و جو و مانند آنرا به سبب گرانفروشے در بند مدارید ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🍀 شغل مردی تمیز کردن ساحل بود. او هر روز مقدار زیادی از صدفهای شکسته و بدبو را از کنار دریا جمع آوری می کرد و مدام به صدفها لعنت می فرستاد چون کارش را خیلی زیاد می کردند. او باید هر روز آن ها را روی هم انباشته می کرد و همیشه این کار را با بداخلاقی انجام می داد. روزی، یکی از دوستانش به او پیشنهاد کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدفهای بدبو درست کرده بود، خلاص کند. او با قدرشناسی و اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت. یک سال یعد، آن دو مرد یکدیگر را دیدند. آن دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود. وقتی به آنجا رسیدند مرد نظافتچی نمی توانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید چطور توانسته چنین ثروتی را بدست بیاورد. مرد ثروتمند پاسخ داد: من هدیه ای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو می داد و تو قبول نمی کردی. در تمام صدفهای نفرت انگیز تو، مرواریدی نهفته بود. . بیشتر وقتها هدیه ها و موهبت های الهی در بطن خستگی ها و رنجها نهفته اند، این ما هستیم که موهبتهایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار می دهد، ندانسته رد می کنیم. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسمم عباس بزرگ شده ی یکی ازروستاهای غرب کشور همون روزبه نگین زنگ زدم گفتم بهتره بریم توافقی ازهم جدابشیم واین موضوع روتموم کنیم گفت خیلی خوش به حالت میشه من تاتلافی تمام کارهات روسرت درنیارم ومهریه ام رونگیرم ول کنت نیستم...گفتم ببین تو به من دروغ گفتی ومن میدونم تو با فرهاد رابطه داشتی... بهترعکسهای که برات فرستادم رونگاه کنی مطمئن باش پلیس خوب میتونه امارهمه چی رودربیاره نگین گوشی روقطع کردبعدازده دقیقه پیام دادنصف مهریه ام روبده ازت جدامیشم انقدرازنظرروحی روانی تحت فشاربودم که حاضربودم تمام داریم روبدم وفقط ارامش داشته باشم فوری قبول کردم وبافروختن ماشینم ومقداری سهام پس اندازم نصف مهریه اش روجورکردم بعدازسه هفته ازهم جداشدیم روزی که ازمحضرامدیم بیرون فرهادپسرامیرخان امددنبالشون رفتن نمیتونم حس اون لحظه ام روبراتون توصیف کنم تاخونه پیاده رفتم به زندگیم بعدازنگین فکرمیکردم من واقعادوستداشتم امااون لیاقت عشق پاک من رونداشت..تقریباسه ماهی طول کشیدتایه کم روبه راه شدم تونستم به زندگی عادی برگردم.... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📜 تو موقعیت های بحرانی و پرتنش رابطه ، چیکار کنم که اوضاع از اونی که هست بدتر نشه ؟ ۱. فوری نرو تو خودت و دیوار سنگی نشو ، آزمایشها نشون داده با نزدیک شدن، در آغوش کشیدن و یا گرفتن دست همسرتون تو موقعیتهای بحرانی احساس اطمینان از علاقه شما نسبت به خودش بیشتر میشه ۲. لابه لای تنش ها قدردانی رو حذف نکن ، قدردانی فیتیله تنش رو میکشه پایین و عدم قدردانی آدم رو بیشتر حرص میده ۳.  اتفاقات رو بیش از حد تحلیل و تفسیر نکن، خیلی از رفتارها بی قصد و غرضه با معنای بد دادن ماجرا رو کش نده ۴. مشکل رو از زاویه نفر سوم بیطرف ببین! ببین اگه یه نفر بابت این مشکلی الان دارید و بینتون اختلاف انداخته پیش تو میومد چه توصیه ای بهش میکردی، چه راهکاری میدادی که مسئله ختم به خیر بشه چه نکاتی رو بهش یادآور میشدی!؟ اون نکات رو برای خودت بنویس... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌟🌙 شـــــــــب🌙🌟 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی ﻓﺮﺩﯼ ﺳﺮﺍﻍ ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻫﻤﻪ‌ﯼ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ ،ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﺪﺍﺩ .. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮ ﮔﺮﺩﻭ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪ .. ﭘﺲ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﮐﻢ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯿﺪ .. ﺍﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﻼﺧﺮﻩ ﮔﺮﺩﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ .. ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭ ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﺑﺪﻫﯿﺪ .. ﻭ ﺑﺎ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﺮﺩﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩﮐﻪ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﺳﻮﻡ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﮕﯿﺮﺩ .. ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﮐﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: ﺯﺭﻧﮕﯽ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﯾﮑﯽ، ﯾﮑﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺗﺼﺎﺣﺐ ﮐﻨﯽ. ﻣﺸﺘﺮﯼ ﺳﻤﺞ ﮔﻔﺖ : ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺩﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﻫﻢ ﻋﻤﺮ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺵ، ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ،ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﯽﻭ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﯿﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺕ ﺍﺯ ﮐﻒ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ .. ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ، ﻧﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ، ﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯾﺪ. ✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی📚✍🏻 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
رمز موفقیت این است که: باورهای گذشته را پاک کنید و باورهای جدیدی جایگزین کنید. باور جدیدی که باید در طول روز در ذهن خود تکرار کنید این است: من با ارزش هستم. من جذاب هستم. من با استعداد هستم. من منظم هستم. من موفق هستم. من مورد لطف خدا قرار دارم. من شخصیت خوبی دارم. مردم دوست دارند پیش من باشند. به صداهایی که در ذهن تان مدام تکرار می شوند، توجه کنید. در زندگی بر علیه خود نباشید. اکثر افراد قلبا در مورد خودشان احساس خوب ندارند و صدایی مدام به آنها یادآوری می کند که نمی توانند و مناسب نیستند. این را در کمال فروتنی می گویم که من خودم را دوست دارم و احساس خوبی نسبت به کسی که هستم، دارم. دلیل اینکه بعضی افراد نمی توانند با دیگران ارتباط خوب برقرار کنند این است که نتوانسته اند با خودشان ارتباط خوبی برقرار کنند. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
✍️ چرا حوصله کارهای طولانی رو نداریم؟ 🔸از نظر علمی، کارهای طولانی و وقتگیر، ناامید کننده هستن و ذهن خودمون نمی‌ذاره انجامشون بدیم. 🔸ذهن ما می‌خواد که اگه ما یه کاری رو انجام میدیم، خیلی زود تموم بشه و به خاطر تموم کردنش بهمون حس خوشحالی و موفقیت بده. در واقع ذهن نتیجه سریع می‌خواد. ✅راهکار 🔹کافیه کارهای بزرگمون رو به قسمت‌های کوچیک تقسیم کنیم و به هر قسمت کوچیک، به چشم یه کار مستقل نگاه کنیم. مثلاً به جای اینکه بنویسیم خوندن فلان کتاب ۲۰۰ صفحه‌ای، به ۲۰ تا کار ۱۰ صفحه ای تبدیلش کنیم. این کار باعث میشه بعد از خوندن هر ۱۰ صفحه احساس موفقیت کنیم و مدام می‌خوایم که دوباره تکرارش کنیم. 🔹این روش باعث میشه دیگه برای کارهای بزرگ و وقت گیرمون بی‌حوصله و تنبل نشیم. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
✍🏼 موفق ترين انسان ها کسانی هستند که توانسته‌اند در ذهن خود انديشه‌های زیبا و مثبت داشته باشند، آنان‌که می‌پندارند قادرنيستند، درواقع مثبت نگـری را کنار گذاشته و بــر جنبه‌های منفی وقایع تمرکز کرده اند ... افکار مثبت، افکاری سازنـده وانــرژی بخش هستند کــه بـر اثـر تلقين، تکرار و تمريــن بـه‌ذهن راه می‌يـابند و در‌ايـن صورت کنترل فکر در دست فرد است ، درحــاليکه افکـارمنفی افکاری بــازدارنـــده و مخرب‌اند که وقتی به ذهـن راه می يابند، بـه سرعت تمام ذهن را اشغال می‌کنند ... دراين حالت فرد در اختيار افکار منفی خود قرار دارد. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسمم عباس بزرگ شده ی یکی ازروستاهای غرب کشور تقریباسه ماهی طول کشیدتایه کم روبه راه شدم تونستم به زندگی عادی برگردم تواین مدت خانوادم همه جوره کنارم بودن حمایتم میکردن وپدرم بازم شرمندم کردباگرفتن وام روستایی تونست کمکم کنه تاماشین بخرم..روزهامیگذشت من مشغول کارودرس خوندن بودم ترم اخردانشگاه بودم که یه شب توگروه کلاسی یه عضوجدیدرواددکردن اولش خیلی توجه نکردم اماوقتی دیدم باچندنفری داره چت میکنه کنجکاوشدم پروفایلش روچک کردم نگین بودکه دست تودست فرهادعکس گرفته بود...تازه داشتم به ارامش میرسیدم وبادیدن نگین کنارفرهادبازبهم ریختم نه اینکه فکرکنیدهنوزم عاشق نگین بودم نه کلاوجودش ازارم میداد.ازاون گروه لفت دادم تایه مدت ازنگین خبرنداشتم خانوادم خیلی پیگیربودن برام زن بگیرن امابااتفاق تلخی که برام افتاده بوداززن جماعت بدبین شده بودم سفت سخت جلوی خواسته ی خانواده ام وایستاده بودم میگفتم راجع به این موضوع بامن حرف نزنید.... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🔴 💠 در بازی وقتی یکی از مهره‌ها به مهره‌ی بعدی برخورد می‌کند یکی یکی مهره‌ها کرده و خراب می‌شوند. یعنی عامل ریزش صدها مهره فقط افتادن یک مهره است. 💠 زن و مرد در زندگی مشترک نباید به رفتار بد خود نگاه کنند، اگر یک بی‌احترامی به همسر یا بددهنی و حرمت‌شکنیِ به ظاهر اتفاق بیفتد زمینه‌ای برای بی‌احترامی و حرمت‌شکنی بعدی‌ شما می‌شود. 💠 حتی بهانه‌ای برای مقابله به مثل کردن همسرتان و در نتیجه تخریب دومینوی زندگی می‌گردد. 💠 توصیه جدی مشاورین این است هرگاه ، بدخلقی، یا بی‌حرمتی اتفاق افتاد به جلوی ریزشِ بقیه‌ی مهره‌های زندگی را با عذرخواهی، محبّت و صمیمیّت، خوش زبانی، احترام و خدمت به همسر بگیرید چرا که این موارد، عامل بزرگی در شدن شما می‌شود و همین محبوبیت در اصلاحِ روابط زن و مرد، موثر است. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
✍حاج اسماعیل دولابی رحمةالله علیه؛ در جوانی اسبی داشتم؛ وقتی از کنار دیواری عبور می‌کرد و سایه‌اش به دیوار می‌افتاد، اسبم به آن نگاه و خیال می‌کرد اسب دیگری است. به همین خاطر خرناس می‌کشید و سعی می‌کرد از آن جلو بزند و، چون هرچه تند می‌رفت، می‌دید هنوز از سایه‌اش جلو نیفتاده است؛ باز هم به سرعتش اضافه می‌کرد تا حدی که اگر این جریان ادامه پیدا می‌کرد مرا به کشتن می‌داد. اما دیوار تمام می‌شد و سایه‌اش از بین می‌رفت، آرام می‌گرفت. در دنیا وقتی به دیگران نگاه کنی، بدنت که مرکب توست می‌خواهد در جنبه‌های از آن‌ها جلو بزند و اگر از چشم و همچشمی با دیگران باز نگهش نداری، تو را به می‌کشد. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسمم عباس بزرگ شده ی یکی ازروستاهای غرب کشور اون ترم روتموم کردم مدرکم روگرفتم وتو۲تاداروخونه مشغول به کارشدم تمام وقتم روباکارکردن پرمیکردم یکسالی گذشت یه شب که شیفت بودم دیدم یه خانمی سراسیمه واردداروخونه شدگفت اقاترخداین نسخه روبدون نوبت بهم بدیدبچه ام اصلاحالش خوب نیست شایدباورتون نشه اماتونگاه اول نتونستم بشناسمش ولی یه کم که دقت کردم دیدم سوداانقدرداغون شکسته شده بودکه جاخوردم اونم انقدرهول بودکه من رونشناخته بود..گفتم سوداخودتی چون ماسک زده بودم ازصدام شناختم...بعدازطلاقم دیگه ازش خبرنداشتم گفتم چی شده گفت پسرم اسهال استفراغ گرفته وحالش اصلاخوب نیست معطل نکردم داروهاش رواماده کردم دادم بهش انقدرعجله داشت که یادش رفت حساب کنه...چندروزی که گذشت سودابایه پسرخوشگل تپل امدداروخونه گفت برای پرداخت بدهیم امدم اون شب توراه یادم افتادپول داروهاروندادم..گفتم قابلی نداره من هیچ وقت خوبیهای توروفراموش نمیکنم خوشحالم که ازدواج کردی امیدوارم کنارهمسروپسرت زندگی خوبی داشته باشی... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈