🍃#مسیر_سبز
🌱شما میتوانید یک تابلوی تجسم درست کنید و تصویر چیزهایی را که میخواهید بر روی آن بچسبانید. نباید اینگونه فکر کنید که آن چیز را ندارید و یا بگویید ای کاش آن را داشتم. بلکه باید جوری فکر کنید که الان آن را دارید. در این زمان است که جاذبه پدید می آید. شما نمی دانید که چگونه این کار انجام می گیرد و جهان هستی چه جوری و چه شکلی به خودش می گیرد. "چگونه" کار کائنات است. او بهترین و کوتاهترین و درست ترین راه را برای رسیدن شما به آرزویتان ایجاد می کند.
وقتی شما در جهت چیزی هستید که میخواهید، احساس خوبی خواهید داشت و اگر ناامید شوید دیگر با آن چیز همجهت و هماهنگ نیستید و ناراحت هستید. وقتی ناامید شوید و بگویید "نمی شود" ،کائنات می گوید: فرمان بردارم سرورم و شما به آرزوی خود نمی رسید. وقتی احساس خوبی داشتید و هم جهت و هماهنگ شدید، زمان پدید آمدن آن رویا نیز فرا می رسد.🌺🍃✨
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🍃#مسیر_سبز
🌱9 کار اشتباه که هر روز انجام می دهیم و حال خودمان را به اشتباه خراب میکنیم🍁🍂
1. تلاش برای خشنود کردن همه
اطرافیان در حال و آینده!...
2. زندگی در گذشته و یادآوری
دائم خاطرات بد!..
3. بیش از حد راجع به همه چیز فکر
کردن و دامن زدن به افکار!...
4.بهانه تراشی کردن برا دوری کردن از
شروع کارها!...
5. نیازهای خود را در آخر همه چیز
و همه کس قرار دادن!...
6. به دنبال بی عیب و نقص بودن
و به خود سخت گرفتن!..
7. ترس از تغییر در هر موقعیت شغلی،
خانوادگی، تحصیلی!...
8. سرکوب کردن خود و اراده خود!...
9. توضیح و توجیه خود در مواقعی
که از انجام کارها اجتناب می کنیم!...
👈گاهی اوقات یک بازبینی تو رفتارهامون، میتونه کلی به بهبود حال روحی و شرایط زندگیمون به ما کمک کنه..
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
دو دوست در بیابان همسفر بودند. در طول راه با هم دعوا کردند. یکی به دیگری سیلی زد. دوستی که صورتش به شدت درد گرفته بود بدون هیچ حرفی روی شن نوشت- « امروز بهترین دوستم مرا سیلی زد».
آنها به راهشان ادامه دادند تا به چشمه ای رسیدند و تصمیم گرفتند حمام کنند.ناگهان دوست سیلی خورده به حال غرق شدن افتاد. اما دوستش او را نجات داد.او بر روی سنگ نوشت-« امروز بهترین دوستم زندگیم را نجات داد .»
دوستی که او را سیلی زده و نجات داده بود پرسید : « چرا وقتی سیلی ات زدم ،بر روی شن و حالا بر روی سنگ نوشتی ؟» دوستش پاسخ داد :
«وقتی دوستی تو را ناراحت می کند باید آن را بر روی شن بنویسی تا بادهای بخشش آن را پاک کند. ولی وقتی به تو خوبی می کند باید آن را روی سنگ حک کنی تا هیچ بادی آن را پاک نکند.»
زندگی، سفری است که پایانی دارد؛ خوب است برای یکدیگر، همسفرانی به یادماندنی باشیم ...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_مهسا
#دست_زمونه
#پارت_هفده
اسمم مهساست متولد61 هستم
درفصل بهاربعداز4 تاپسربه دنیاآمدم.
بعد از اینکه با مهدی بهم زدم افسردگی گرفتم ازهمه بدم میومدبه هیچ کس دیگه اعتماد نداشتم..بچه های دانشگاه هرکاری میکردن که باهام حرف بزنن باهیچکس حرف نمیزدم گرم نمیگرفتم تولاک خودم بودم احساس میکردم خوردشدم تااینکه یه بارتودانشگاه که همه دورهم جمع بودیم راجع به تدریس استادهاحرف میزدیم..دوستم من روصداکرد..همون موقع یکی ازپسراسرش روبالااوردباهاش چشم توچشم شدم توکل عمرم برای اولین باربادیدن یکی دلم لرزید دستام یخ کرد..ولی سریع به خودم مسلط شدم گفتم اینم مثل بقیه است بی تفاوت صورتم رو ازش برگردوندم..بعد از یه مدت وقتی دوستاش صداش میکردن فهمیدم اسمش مجید...مجیدیه پسری بودلاغرباقد۱۹۰پوستی سفید...من تو دانشگاه بادرس فیزیک مشکل داشتم یکی ازبچه هاگفت دوستم میتونه کمکت کنه باهاش کارکن که فیزیک رو پاس کنی..منم قبول کردم..باهاش قرار گذاشتیم..نمیدونستم کیه وقتی امدمتوجه شدم مجیدوازهمون روزماباهم آشناشدم...وجودمجیدباعث شدمن حال هوام عوض بشه..بیشتراوقات باهم درس میخوندیم وبه هم کم کم علاقه پیداکردیم..
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
♦️بارها عرض کردم، من دو چیز رو تو عمرم هنوز ندیدم:
🔹آدمی که گذشت کنه، تحمل کنه، فداکاری کنه و آدمی که به خاطر بچهها تو زندگی زناشویی بمونه!
من هنوز چنین چیزی ندیدم؛ من تنها چیزی که دیدم آدمی دیدم که چهار تا مشکل داره:
🎗نادانی..
🎗🎗 ناتوانی..
🎗🎗🎗نیازمندی..
🎗🎗🎗🎗نگرانی..
🔹به من نشون بدید زنی یا مردی که تو زندگی زناشویی مونده بخاطر بچهها! دلم میخواد اون زن و اون مرد رو من ببینم، و من هنوز ندیدم؛
با این همه کاری که کردم هروقت که دیدم،
دیدم توش آدم نادانی بوده... آدم ناتوانی بوده... آدم نیازمندی بوده... آدم نگرانی بوده...
🔹وقتیکه نادان، ناتوان، نیازمند، نگران هستم (چهارتا نون لعنتی!) که من بخاطر بچههام اونجا نموندم؛ مشکل من یه چیز دیگه است...
🔹بنابراین مساله پیچیده است؛ ولی میخوام توجهتون رو به این جلب کنم که این
پیچیدگی رو درست باهاش برخورد کنید...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🔅#پندانه
✍️ انتظار روزهای آینده، لذت امروز را از یادت نبرد
🔹برگهای کاهو را یکییکی جدا میکرد تا به ته آن برسد.
🔸با خود میگفت:
حتما آخرش خیلی خوشمزهتر است.
🔹وقتی به آخرش رسید با کمال تعجب متوجه شد که مزهای غیر از همان مزه کاهو در ته این میوه نیست!
💢 در زندگی نیز گاهی خیالباف میشویم. آرزوهای دور و دراز باعث میشود بیندوزیم و بیندوزیم تا ببینیم در آینده چه لذتی دارد.
🔺این در حالی است که همین لحظاتی که در آن هستیم، سرنوشت ما را میسازد. باید به فکر آینده بود؛ ولی نه به قیمت نابودی و انتظارات بیهوده الان!
🔺سرنوشت ما همان کاهویی است که در حال کندن برگهای آن هستیم، بیآنکه مزه آن را بفهمیم.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
📚اطمینان به خدا
در بدترین شرایط هم، به خدا امیدوار باشیم
و بهش اطمینان کنیم
همیشه زیباترین بارانها، از سیاهترین ابرها میباره
ما حکمتِ بسیاری از کارهای خدا رو نمیدونیم،
پس به خدا توکل کنیم.
ما خوب بلد نیستیم بندگی کنیم،
ولی او خوب بلده خدایی کنه.
چه بسا از چیزی خوشتان نمیآید، در حالی که خیرِ شما در آن است.
و برعکس.. چه بسا چیزی را دوست دارید، در حالی که شرِّ شما در آن است.
و خدا میداند، و شما نمیدانید.
پس تسلیمِ فرمانِ خدایی باشیم، که بر اساسِ علمِ بی نهایتش به ما دستور میده..
گرچه ما دلیلِ بسیاری از کارهاش رو ندونیم، و قرار هم نیست که بدونیم.
چون به نفعمون نیست...
گاهی بعضی از دونستنها، به ضررمون تموم میشه...
و این لطف خداست که نمیذاره ما از این مسائل خبردار بشیم...
✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱
🗓 امروز چهارشنبه↯
☀️ ۲۰تیر ۱۴۰۳
🌙 ۴محرم ۱۴۴۵
🌲 ۱۰جولای ۲۰۲۴
📿 ذکر روز :
یا حی یا قیوم
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌸🍃در ایـن صبـح زیـبـا
🌸🍃زندگی از سرشوق
🌸🍃خندیدن از ته دل
🌸🍃آرامشی مـاندگـار
🌸🍃سـلامـتی پـایـدار
🌸🍃و زیباترین و بهترینها
🌸🍃را از صمیم قلب براتون
🌸🍃از خدای مهربان خواستارم
درود صبحتان بخیر 🌸🍃
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨پروانه به خرس گفت: دوستت دارم...😍❤️
✨خرس گفت: الان ميخوام بخوابم،باشه بيدار شم حرف ميزنيم...🥱
✨خرس به خواب زمستاني رفت و هيچوقت نفهميد که عمر پروانه فقط 3 روز است...😢
✨"همديگر را دوست داشته باشيم؛
شايد فردايي نباشد"..
آدماي زنده به گل و محبت نياز دارن ومرده ها به فاتحه!
✨ولي ما گاهي برعکس عمل ميکنيم!
به مرده ها سر ميزنيم و گل ميبريم براشون, ولي راحت فاتحه زندگي بعضيارو ميخونيم !👌
✨گاهي فرصت باهم بودن کمتر از عمر شکوفه هاست!
بيائيم ساده ترين چيز
رو ازهم دريغ نکنیم...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🖍 5 درس برای تجربه زندگی در لحظه حال
🌸 از آشفتگی دوری کن:
هرکاری میکنی تصور کن که مهم ترین کار جهان است، با این کار سعی میکنی که در یک زمان فقط یک کار رو انجام بدی
🌸 خودت رو از قیدو بند هر چه غیرضروریست رها کن:
کافیه همیشه از خودت بپرسی به عنوان یک مسافر، آیا کوله بارم زیاد سنگین نشده؟چه چیزی رو میتوانم رها کنم تا سبک تر به راهم ادامه بدم
🌸 دوست و رفیق خودت باش:
بجای اینکه خودت رو با دیگران مقایسه کنی و مدام نگران این باشی که چه فکری درباره تو میکنن، به خودت یادآوری کن که تو دراین دنیا منحصر به فردی
🌸 برای نقایص خودت هم ارزش قائل شو: وقتی طبیعت با این همه زایش و نو شدن کامل نیست،چرا تو باید کامل باشی؟اصلا آیا کامل شدن درجه ای دارد؟
🌸 تمرین همدلی کن:
وقتی همدلی رو تمرین کنی، یعنی سعی کنی خودت رو در موقعیت و جایگاه فرد مقابل قرار دهی، از اشتباهات دیگران کمتر اذیت میشی و میتونی از زندگیت لذت بیشتری ببری...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_مهسا
#دست_زمونه
#پارت_هجده
اسمم مهساست متولد61 هستم
درفصل بهاربعداز4 تاپسربه دنیاآمدم.
بیشتر اوقات بامجید درس میخوندیم وبه هم کم کم علاقه پیداکردیم..داشتم روزهای تلخم روفراموش میکردم..مجیدانقدرباهم مهربون بودبهم محبت میکردکه باتمام وجودم عاشقش شدم انقدردوستش داشتم که هیچی برام مهم نبود..و حین دوستی با مجید اتفاقی که نباید برام بیفته افتاد..بااینکه دخترخیلی شیطونی بودم چندباری هم خطرکرده بودم که لطف خداشامل حالم شده بودبلایی سرم نیومده بودولی اینباربااختیارخودم بود چون واقعا مجید رو دوستداشتم میخواستم عشقم رو بهش نشون بدم...هرچند تاچندروزحالم بد بود شبها کابوس میدیدم گاهی تاصبح گریه میکردم..ولی ته دلم به مجید ایمان داشتم که مرد زندگیم میشه...بعد از اون ماجرا عذاب وجدان گرفتم پیش خودم میگفتم نکنه مشکلی پیش بیاد ما به هم نرسیم انوقت جواب خانواده ام روچی بدم.مجیدکه میدید خیلی با خودم درگیرم گفت مهسا نگران نباش هرجورشده خانواده ام رو راضی میکنم بیان خواستگاریت...میدونستم مادرش دخترخاله ی مجیدروبراش انتخاب کرده وراضی کردنش برای خواستگاری کارسختیه...
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد