eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
37.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
1 فایل
اتفاقات عبرت آموز زندگیتون رو بگین به اشتراک بزاریم👇🏻☺️ هر گونه کپی و ایده برداری از کانال وبنرها و ریپ ها حرام و پیگرد قانونی دارد .... تبلیغات 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1587085673C0abe731c1e مدیر @setareh_ostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
یک آدم‌هایی درب ها را قفل می‌کنند، یک آدم‌هایی قفل ها را باز می‌کنند. یک آدم‌هایی گفتگو را می‌کشند، یک آدم‌هایی گفتگو را به دنیا می‌آورند. یک آدم‌هایی اندوه را پاک می‌کنند، یک آدم‌هایی اندوه را روی دیوار زندگی ما می‌پاشند. یک آدم‌های خنده را از روی لبهای ما خط می‌زنند، یک آدم هایی لبخند را روی صورتمان نقاشی می‌کنند. یک آدم‌هایی، نفس را در سینه ما حبس می‌کنند، یک آدم‌هایی نفس حبس شده ما را آزاد می‌کنند. .یک آدمهایی دریای طوفانی دل ما را آرام می‌کنند، یک آدم‌هایی در صحرای دل ما طوفان شن بپا می‌کنند. یک آدم هایی دل ما را می‌برند یک آدم‌هایی دل ما را زنده بگور می‌کنند. خودت انتخاب میکنی کدامشان در زندگی ات بمانند کدامشان بروند... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
من ترلان هستم یه دختر آذری سال ۱۳۳۸ تو یکی از روستاهای اطراف تبریز به دنیا اومدم. دختری زیبا با چشمانی سبز و موهایی طلایی.،دختری که مثل همه‌ی دخترهای آذری حجب و حیا تو خونش جریان داره،جاییکه مردسالاری و زور گفتن به زنها بیداد میکنه.،مادرم ۱۰ سال از آقام کوچکتر بود، با اینکه آقام به زور مادرم رو فراریش داده بود ولی انگاری دوستش نداشت و همیشه به دنبال بهانه‌ای بود که مادر مظلومم رو به باد کتک بگیره و این برای من یعنی نهایت درد..قبل از اینکه من به دنیا بیام مادرم هر بار حامله میشد بعد از نه ماه و تحمل درد زایمان،بچه‌هاش مُرده بدنیا میموندند،مُردن بچه‌ تو شکم مادر، تو خاندان ما موروثی بوده و حتی مادربزرگم هم بیشتر بچه‌هاش مرده به دنیا میومدند..قدیمی ها میگفتند زنی که دعا داشته باشه، تا آخر عمرش اجاقش کوره و بچه‌هاش میمرن،ولی انگاری خدا مادرم رو دوست داشته و حرف قدیمی‌ها درست از آب در نمیاد و سالها بعد و با نذرونیاز و بعد از مُردن دو تا پسر و دو تا دختر من به دنیا میام و میشم نور چشم آنام..یکسال بعد از بدنیا اومدن من گلبهار بدنیا میاد،ولی بازم بخت با آنا یار نبوده و گلبهار قبل از چله‌اش از دنیا میره..خیلی زود آنا دختر دار میشه و شناسنامه‌ گلبهار رو میدن به بچه‌ی نو رسیده... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
✍💎 انسان‌هایی که به داشته‌هایشان فکر می‌کنند، آرامش و نشاطی نصیب‌شان خواهد شد که پیوسته باعث افزایش این نعمت‌ها در زندگی‌شان می‌شود. اما در مقابل افرادی که همواره به نداشته‌هایشان می‌اندیشند، آنچنان اضطراب و استرسی به همراه دارند که هر روز وضعیت‌شان نسبت به روز قبل بدتر خواهد شد. شکرگزاری به درگاه خدای مهربان نه تنها از دیدگاه اعتقادی قابل تحسین است بلکه از نظر علمی نیز اثبات گردیده که انسان‌های شاکر زندگی آرام و موفقی دارند چرا که انسان جذب کننده بیشترین و شایع‌ترین افکار خویش می‌باشد و اگر به زیبایی‌ها و نعمت‌های اطرافش بیندیشد،‌ نعمت‌های بیشتری را جذب خود می‌نماید. پس با شکرگزاری‌ به درگاه خدای مهربان و تفکر درباره داشته‌های خود، موجی از نعمت‌ها و برکات را به زندگی خود هدیه نماییم. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
صحبتهای هیچ کسی جز خود شما بر خودتان موثرتر نیست، وقتی افکار منفی به ذهنتان هجوم می آورد با خودتان صحبت کنید و از جملات مثبت برای آرامش خود استفاده کنید. به خود بگویید که روزهای قشنگی در انتظار من است. به خود بگویید که من خدایی بزرگ و مهربان دارم او وعده داده است که هرگز مرا در شرایط سخت رها نخواهد کرد او همیشه حواسش به زندگی من است. به خود بگویید که من شادی و موفقیت را انتخاب می کنم و ایمان دارم که به همه آرزوهایم می رسم. به خود بگویید که من عاشقت هستم تو شایسته و لایق بهترینهای این جهان زیبا هستی. صحبتهای درونیتان را با احساسات زیبا آغاز کنید و آن را آرام آرام به اوج برسانید. زندگی با افکاری مثبت و مداوم آنقدر زیبا میشود که حتی تصورش را هم نمیکنید. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
من ترلان هستم یه دختر آذری سال ۱۳۳۸ تو یکی از روستاهای اطراف تبریز به دنیا اومدم. بعد از گلبهار، محمد و نیمتاج هم بدنیا میان و چهار تا بچه میشن همه‌ی دلخوشیه آنا..آنا یه زن مظلوم و آروم بود.آخه از بچگی زیر دست نامادری بزرگ شده بود و همیشه ترس و دلهره باهاش یار بود..آنا هر لحظه هراسان بود و دلهره داشت که نکنه، ناخواسته خطایی کنه و آقام اونو به باد کتک بگیره..آقام بچه که بوده پدر و مادرش رو از دست میده و با دو تا برادرش زندگی میکنند و از بچگی رو پای خودش وایستاده ولی انگاری ذره‌ای مهر محبت تو دلش نسبت به زن و بچه هاش وجود نداشت..آنا از صبح تا شب تو خونه نون میپخت و کار میکرد و چون وضع مالیمون خوب نبود، جوراب میبافت و کمک خرج خونه بود..آقام مجبورمون میکرد که تو جوراب بافی به آنا کمک کنیم ولی آنا به دور از چشم آقام از نخ‌های کاموای اضافی برامون عروسک میبافت و با دکمه براش چشم میذاشت تا بتونه خوشحالمون کنه..تازه ۶ ساله شده بودم که آقام با دو تا برادرهاش تصمیم گرفتند که از اون روستا کوچ کنند واسه همین خیلی زود تو یه شهر خیلی کوچیک زندگی جدیدمون رو شروع کردیم..با صدای فریادهای آقام و ناله‌های آنا از خواب پریدم،بازم زن‌عموی عفریته‌ام، تو زندگی ما سرک کشیده بود و با فضولی‌هاش آقام رو به جون آنا انداخته بود.... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
✨داستان پندآموز 🔹زنى به شهر کوچکی رفته بود تا آنجا زندگی کند. کمی بعد، از سرویس‌دهی ضعیف داروخانه‌ شهر به همسایه‌ خود اعتراض کرد. او امیدوار بود همسایه‌اش به خاطر آشنایی با صاحب داروخانه، این انتقاد را به گوش او برساند. 🔸وقتی که این زن دوباره به داروخانه رفت، صاحب آنجا با لبخند و گشاده‌رویی با او احوالپرسی کرد و گفت که چقدر از دیدنش خوشحال است و اینکه امیدوار است از شهر آنان خوشش آمده باشد و سريع داروها راطبق نسخه به او تحویل داد. 🔹زن بلافاصله رفتار عجیب و باورنکردنی او را با دوستش در میان گذاشت و به او گفت: « فکر می‌کنم تو به او بابت سرویس‌دهی ضعیفش تذکر داده‌ای» 🔸همسایه گفت: « نه. اگر ناراحت نمی‌شوی، به او گفتم که تو چقدر از عملکرد مثبت او راضی هستی و معتقدی که چقدر خوب می‌تواند تنها داروخانه‌ این شهر را اداره کند. به او گفتم که داروخانه‌ او بهترین داروخانه‌ای هست که تو تا به حال دیده‌ای.» ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
خوردن بعضی از غذاها در هنگام عصبانیت علاوه بر کاهش استرس و خشم و میتواند به آرام سازی روحی شما نیز کمک کند ! برخی مواد غذایی موجب افزایش آرامش در شما میشوند برخی از مواد غذایی نیز موجب افزایش خشم در شما میشوند ! ▫️سبزیجات: سالاد سبزیجات سبز مانند کلم پیچ و سبزیجات تازه که سرشار از ویتامین C هستند در کم شدن اضطراب بسیار موثر هستند ▫️ماکارونی: پاستا یا ماکارونی گندم که سرشار از منیزیم هستند باعث کاهش هورمون‌های استرس در بدن میشوند ▫️امگا۳: موادی که دارای اسیدهای چرب امگا ۳ و ویتامین D هستند موجب افزایش آرامش و کاهش استرس میشوند بذر کتان و ماهی‌سالمون از این منابع هستند ▫️پتاسیم: پتاسیم دارای الکترولیت است که به کاهش فشار خون کمک میکند موز، ذرت سیب زمینی و لوبیا سفید از منابع خوب این ماده معدنی هستند.. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
امیدت فقط به خدا باشه ! 🌱مردی از اولیای الهی، در بیابانی گم شده بود. پس از ساعت‌ها سردرگمی و تشنگی، بر سر چاه آبی رسید. 🌱وقتی که قصد کرد تا از آب چاه بنوشد، متوجه شد که ارتفاع آب خیلی پایین است و بدون دلو و طناب نمی‌توان از آن آب کشید. 🌱هرچه گشت، نتوانست وسیله‌ای برای آب‌کشیدن بیابد. لذا روی تخته‌سنگی دراز کشید و بی‌حال افتاد. 🌱پس از لحظاتی، یک گله آهو پدیدار شد و بر سر چاه آمدند. بلافاصله، آب از چاه بیرون آمد و همه آن حیوانات از آن نوشیدند و رفتند. با رفتن آن‌ها، آب چاه هم پایین رفت! 🌱آن فرد با دیدن این منظره، دلش شکست و رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! می‌خواستی با همان چشمی که به آهوهایت نگاه کردی، به من هم نگاه کنی! 🌱همان لحظه ندا آمد: ای بنده من، تو چشمت به دنبال دلو و طناب بود، باید بروی و آن را پیدا کنی. اما آن زبان بسته‌ها، امیدی به غیر از من نداشتند، لذا من هم به آن‌ها آب دادم. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
نشانه های بلوغ روانی از دید روانشناسی : - نیازی نمیبینید خودتان را برای کسی که باورتان ندارد ثابت کنید یا توضیح دهید - در جمع بیشتر گوش میدهید و کمتر صحبت میکنید - به راحتی دیگران را قضاوت نمیکنید و به آنها برچسب نمیزنید - می دانید برای خوشبختی و آرامش به کسی جز خودتان نیاز ندارید - با موفقیت دیگران خوشحال می‌شوند نه با حسادت ورزیدن و تحقیر آنها - خودتان را همانطور که هستید دوست دارید و برایتان اهمیتی ندارد دیگران چطور فکر میکنند - به دوستان نزدیک خودتان وفادارید بلوغ روانی ارتباطی با سن ندارد و ممکن است افراد کم و سن سال بسیار درست تر از بقیه رفتار کنند... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
‌کاکتوسیم در ذهن بعضی آدم‌ها. خیالشان جمع است که دوام‌آورنده‌ایم و مدارا کننده‌ایم و ادامه دهنده... خیالشان جمع است که دلخور نمی‌شویم و گلایه نمی‌کنیم. خیالشان جمع است که به این زودی‌ها نمی‌رویم و اگر رفتیم، بر می‌گردیم... نمی‌بینندمان و نمی‌شنوندمان و برای دلخوشی‌مان کاری نمی‌کنند و در ذهنشان ما همان‌جا بدون هیچ نیازی ایستاده‌ایم و فرق داریم با همه‌ای که متوقعند و گلایه می‌کنند و به دل می‌گیرند و مراعات می‌خواهند. و ما ناگهان و در عین مدارا، از درون تهی می‌شویم و شانه خالی می کنیم و بر می‌گردند و می‌بینند که نیستیم! و تازه می‌فهمند ما هم غمگین می‌شدیم و ما هم دلمان می‌گرفت و ما هم نیازمند توجه بودیم، خیلی بیشتر از چیزی که فکر می‌کردند... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📗داستان 🌱مردی بار سنگینی از نمک بر پشت الاغش گذاشته بود و به شهر میبرد تا آنها را بفروشد. 🌱در مسیر به رودخانه ای رسیدند، هنگام رد شدن از رودخانه پای الاغ سر خورد ودرون آب افتاد، الاغ وقتی بیرون آمد بار نمک در آب حل شده بود و بارش سبکتر شده بود. 🌱روز بعد مرد و الاغ بار دیگر راهی شهر شدند وبه همان رود رسیدند، الاغ با بخاطر داشتن اتفاق دیروز خود را به درون آب انداخت و بار خود را سبکتر کرد. 🌱مرد که بسیار ناراحت شده بود با خود گفت: اینطوری نمیشود، باید به جای نمک چیز دیگری برای فروش به شهر ببرم، فردای آنروز مرد مقدارزیادی پشم بار الاغ کرد. 🌱هنگام گذشتن از رودخانه الاغ بار دیگر خود را به آب انداخت اما وقتی بلند شد مجبور شد باری چند برابر قبل را تا شهر حمل کند. 🌱بسیاری از مشکلات ما در زندگی ناشی از این است که متوجه تغییرات نمیشویم و با استراتژیها والگوهای قدیمی به استقبال شرایط جدید میرویم. روشی که دیروز عامل موفقیت ما بود، معلوم نیست که امروز هم عامل موفقیت باشد. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
من ترلان هستم یه دختر آذری سال ۱۳۳۸ تو یکی از روستاهای اطراف تبریز به دنیا اومدم طبق عادت خودم رو انداختم زیر پای آقام تا لگدهاش به آنا نخوره،آخه دیگه جونی براش نمونده بود..آنا بیکس بود، نه پدری داشت و نه برادری که پشتش باشند..آنام دیگه زیر کتکهای آقام بی‌حس شده بود و فقط به خاطر دردهای قلبش ناله میکرد..تمام توانم رو جمع کردم و فریاد زدم؛ تمومش کن کشتیش..آقام از این همه جسارت من، متعجب زل زد بهم.،ولی ناله‌های آنام یک لحظه جسورم کرده بود..انگاری آقام خودش هم از کتکهایی که زده بود خسته شده بود..در حالیکه با نفرت نگاهم میکرد، رهاش کرد و از اتاق رفت بیرون..گلبهار گوشه‌ی اتاق کز کرده بود و اشک می ریخت،وقتی از رفتن آقام مطمئن شد چهاردست و پا خزید و اومد کنار منو آنا..محمد و نیمتاج میلرزیدند و بی صدا گریه میکردند..حرفی برای گفتن نداشتیم و همگی به حال زارمون فقط اشک میریختیم..اواخر تابستون بود،آقام چند وقتی بود که مهربون شده بود و آنا کیف میکرد..انگاری دلش برای مهربونی‌های آقام لَک زده بود،با رضایت آقام، آنا منو گلبهار رو واسه مدرسه ثبت‌نام کرد... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈