#سرگذشت_ترلان
#عاقبت_به_خیر
#پارت_پنجاه_یک
من ترلان هستم یه دختر آذری
سال ۱۳۳۸ تو یکی از روستاهای اطراف تبریز به دنیا اومدم..
تو مرکزبهداشت فهمیدم که ۵ ماهه حاملهام و خودم خبر نداشتم،انگاری من خودم رو فراموش کرده بودم.کار من تو خونه،سرویس دادن به اهالی خونه بود.تو مسیر برگشت چشمم خورد به گوجهسبز و نتونستم ازش دل بکنم و رفتم وخریدم.تازه وارد خونه شده بودم که خانوم با دیدن گوجهسبز تو دستم شروع کرد به داد و بیداد کردن که زن جوون مگه میره خرید وتوی خونه یه دعوای حسابی راه افتاد که چرا گوجهسبز خریدی.از اون روز به بعد از ترس،اگه ویاری هم داشتم به هیچکس نمیگفتم تا وقتیکه حسین بیاد.هرروز صحبت از وحیده بود که تهوع داره و حالش بده..خانوم همش دلش واسه وحیده کباب بود که تو ارومیه تنهاست..منم تنها بودم نه شوهری بود که کنارم باشه و نه خانوادهای که ازم حمایت کنند،مثل بچه یتیم زیر دستورهای خانوادهی حسین له شده بودم..نیاز داشتم یکی تو کارهای خونه کمکم کنه تا به حد کافی بتونم استراحت کنم ولی حتی سعیده هم کمکم نمی کرد..به تازگی از خواهرم نیمتاج و عمهخانوم شنیده بودم سروگوش سعیده خیلی میجنبه و واسه خودش دوست پسر پیدا کرده.از دستش عاصی شده بودم وقتی کاری بود درس داشت و وقتی هم کارهای خونه تموم میشد میرفت تو کوچه پیش نیمتاج و بقیه دوستهاش واسه حرف زدن و گشتوگذار....
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
👨👩👧👦وقتی کودک کثیف کاری کرد یا چیزی را شکست
❌ نگویید :
🖇تو برو عقب،تو دست نزن
🖇نیازی نیست شما کاری بکنی.
🖇دست نزن، بدتر میشه
🖇دست بزنی، دستت را میبره
❌"غرغر، داد و فریاد، سرزنش ممنوع"
✅ بگویید:
🖇برو جارو بیار، کمک کن جمعش کنیم.
🖇برو دستمال بیار، خشکش کنیم.
🖇دمپایی بپوش، پات زخمی نشه.
✔️ فواید :
✔️وقتی در تمیز کردن محل، کودک کمک و همکاری کند، یاد میگیرد مسئولیت کارش را بپذیرد.
✔️نظم و نحوه تمیز کردن را میآموزد.
✔️کمتر تحقیر میشود.
✔️همکاری و کمک را میآموزد.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺣﺎﺩﺛﻪ ریزش یک برج بزرگ اداری، ﻋﺪﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮐﻨﺎﻥ ﺑرجها ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ، ﯾﮑﯽ از آنها ﺧﺎﻧﻤﯽ ﺑﻮﺩ که اون روز باطرﯼ ﺳﺎﻋﺘﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
یه ﻧﻔﺮ دیگه ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻬﻮﻩ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻋﻮض ﮐﺮﺩﻥ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺩﯾﺮﺵ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، اتومبیل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ آنها
ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺘﺎﺭﺕ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩﺭﻭﺷﻦ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
و ﻧﻔﺮ بعدی ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺩﯾﺮ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺟﻔﺖ ﮐﻔﺶ ﻧﻮ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﭘﺎﯾﺶ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﻮ ﺑﻮﺩن ﮐﻔﺶ ﺗﺎﻭﻝ میزند و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﻣﺠﺒﻮﺭ میشود، ﺑﻪ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﭼﺴﺐ ﺯﺧﻢ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﺎﻋﺚ میشود ﺩﯾﺮ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭﺵ ﺑﺮﺳﺪ ﻭ این ﺑﺎﻋﺚ میشود ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﺪ.
ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﺗﺮﺍﻓﯿﮏ ﮔﯿﺮ میکنید، آﺳﺎﻧﺴﻮﺭﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ میدهید، ﻓﺮﺯﻧﺪﺗﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺩﯾﺮ ﺁﻣﺎﺩﻩ میشود، ﺳﭙﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﻘﺒﯽ ﺑﻪ ﺳﭙﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ میکند ﻭ یا ﻣﺠﺒﻮﺭ میشوید ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﻮﯾﺪ، ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻧﺸﻮﯾﺪ آﺭﺍﻡ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎﺳﺖﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ میخواهد ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﺒﺎﺷﯿﺪ و ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﺳﺖ، اين همان حكمت خداوند است كه در تک تک ذرات هستى جاريست.
سعی کن در همه حال اجازه افکار منفی و ناراحتی و عصبانیت رو به خودت راه ندی چون با داشتن افسوس و عصبانیت هیچ چیزی درست که نمیشه تازه بدترم میشه!
شاد باش و همیشه چیزای مثبت و نقاط قوت اطرافتون رو ببینید و جذب کنید بعد از مدتی شادابی به عادتهای خوبتون تبدیل میشه.
✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱
🗓 امروز دوشنبه↯
☀️۲۹بهمن ۱۴۰۳
🌙 ۱۸ شعبان ۱۴۴۶
🌲۱۷فوریه ۲۰۲۵
📿 ذکر روز :
یا قاضی الحاجات
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☕️سلام صبحتون بخیر
❄️روزتون به زیبایی گل
☕️به صافی هـوا،
🌼به روشنی آب
☕️به زلالی
❄️قلبهای مهربونتون
☕️و به پاکی
🌼خـداونـد بلند مرتبه
❄️امیدوارم صبح
پراز خیرو برکت داشته باشید💐
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
موقع بحث با كسى كه برامون عزيزه
فقط ٦٠ ثانيه ى ناقابل،
زندگيمون رو بدون اون آدم تصور كنيم
ببينيم اگه قبلاً تو زندگيمون نبود،
چه چيزايى تغيير ميكرد؟
اگه بعداً نباشه
چه چيزايى عوض ميشه؟
فقط ٦٠ ثانيه به اينا فكر كنيم...همين
بعضى از آدماى زندگيمون
مثل رنگدونه هستن
نبودنشون
خاكسترى ميكنه زندگيمونو
مراقب هم باشيم
خدایا عزیزانمون رو برامون سلامت و شاد حفظ کن.آمین
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_ترلان
#عاقبت_به_خیر
#پارت_پنجاه_دو
من ترلان هستم یه دختر آذری
سال ۱۳۳۸ تو یکی از روستاهای اطراف تبریز به دنیا اومدم
یه روز خسته از کار نشسته بودم و داشتم سبزی پاک میکردم که خاطره بهونه گرفت و ازم آب خواست منم از سعیده خواستم که بره براش بیاره ولی طبق معمول به حرفم گوش نداد و بهونه آورد که درس دارم.دیگه کاسهی صبرم لبریز شد و با صدای بلندی فریاد زدم، دخترهی خیرهسر میخوای به ننهات بگم که دوست پسر داری تا روزگارت رو سیاه کنه؟تو همین لحظه خانوم وارد خونه شد و با شنیدن این حرفها حمله کرد به سمت من..چنان دستم رو پیچوند که از دردش جیغ بلندی کشیدم.در حالیکه بازوم رو محکم گرفته بود و فشار میداد با خشم گفت؛ به سعیده چی گفتی؟ میخوای بهش انگ بزنی؟ حسابت رو میرسم از ترس مثل بید میلرزیدم،خانوم ول کن نبود و همش داد و بیداد میکردسعیده وقتی طرفداری مادرش رو دید شیر شد و شروع کرد به دعوا کردن با منو و کولیبازی.همون لحظه عمهخانوم اومد خونمون و چون خبر داشت که سعیده دوست پسر داره فهمید که دعوا سر چیه و حرف منو تایید کرد با عصبانیت گفت؛ تو دختر خودت رو جمع کن چیکار به این بدبخت داری، همه میدونند که این چشسفید دوست پسر داره..خانوم با شنیدن حرفهای عمهخانوم از عصبانیت سرخ شد و سریع منو ول کرد و چسبید به سعیده....
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
احساسات معلم شما هستن :
خشم به شما نشون میده حدو مرزاتون کجان.
حسادت به شما نشون میده که دلتون میخواد به چی برسین.
شرم اون قسمت از شما که نیاز به پذیرش و بهبودی داره رو براتون آشکار میکنه.
ترس بهتون نشون میده بزرگترین توانمندیتون کجا پنهان شده.
پشیمونی شما رو به بخشیدن خودتون دعوت میکنه.
نا امیدی بهتون نشون میده که انتظارات بیان نشدتون چیا هستن.
اضطراب به شما نشون میده که چیزی درون و بیرونتون نیاز به تغییر داره.
غم بهتون نشون میده که شما گاهی وقتا نیاز دارید سوگواری کنید .
ما در جامعه ای بزرگ شدیم که یادمون دادن احساسات مثبت رو بپذیریم و احساسات منفی رو سرکوب کنیم، ولی ناخوشایند ترین حس ها بهترین معلم ها هستن.
به خودتون اجازه بدید تا تمام احساساتتون رو حس و درک کنید، چون هر احساسی یه دلیل و درس و داستانی پشتش داره که منجر به شناخت بیشتر نسبت به خودمون و رشد فردی میشه.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
دوست داشتن زیباست، رفاقت زیباست، عشق زیباست... اما اینکه با گذر زمان، همه چیز به عادت و تکرار میگراید و هیچ حسی شبیه به روزهای اول باقی نخواهد ماند، تلخترین قسمت ماجراست...
من بارها عمیقا دوست داشته شدهام و به مرور؟؟؟ دیدهام که سنگ علاقهی آدمها هرچند محکم، چطور در آسیاب زمان، کوچک و کوچکتر میشود و چه ناباورانه تحلیل میرود و چطور از یکجایی به بعد دیگر آدمها از حضور آدمها به وجد نمیآیند و عشق میمیرد...
منتظر ایستادهام ببینم تو کِی از من خسته خواهیشد، کِی دل تو را میزنم، کی حضور من اتفاق جدیدی در جهان تو نخواهد بود..
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_ترلان
#عاقبت_به_خیر
#پارت_پنجاه_سه
من ترلان هستم یه دختر آذری
سال ۱۳۳۸ تو یکی از روستاهای اطراف تبریز به دنیا اومدم
اون روز با کتکهایی که نثار سعیده شد دلم حسابی خنک شد.از اون روز به بعد خانوم سعیده رو زیر نظر داشت و نمیذاشت که بره بیرون،اوایل تابستان بودخانوم که دیگه از گیر دادن به سعیده خسته شده بود بهونه کرد که وحیده حالش بده و باید سعیده بره ارومیه و کمک حال خواهرش باشه..در حالیکه وحیده، فقط خودش و شوهرش بودند و کار زیادی تو خونه نداشت ولی من با یه بچه و چند نفر دیگه که کارهای اونارم باید میکردم دست تنها بودم و برای هیچکسی مهم نبودم.به اصرار خانوم، سعیده راهیه ارومیه شد و دیگه خانوم میتونست براحتی همه جا بره و نیازی به پاییدن سعیده هم نداشت.از آخرین باری که خونهی آنا رفته بودم ۵ ماهی میگذشت،دلم گرفته بود خواستم به خانوم بگم ولی ترس اجازه نداد و بیخیال شدم،یه هفته بعد حسین اومد بهش گفتم که دلم برای آنا تنگ شده، اونم با من من و هزار دوز و کلک به خانوم گفت که ما میخواهیم بریم پیش آنا و شام نیستیم..آخه هر بار که خونشون میرفتم بعد از برگشتنمون سر یه چیز الکی تو خونه دعوا داشتیم....
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🔑 پنج كليد رابطه موثر :
1- به جای پنهان كردن ، "تعمير" كنيد. از مشكلات ، ناراحتی ها و دلخوری ها فرار نكنيد. آنها روی هم تلمبار شده باعث ميشود منفجر شده يا نا اميد شويد.
2-"با یکدیگر همكاری" كنيد. رابطه يک كار دو نفره است. یک نفر به تنهايی نميتواند رابطه را به موفقيت برساند.
3- نشان دهيد قابليت شنيدن گله و "انتقاد" را داريد. اگر گلايه همسرتان به شما بربخورد به مرور رابطه رو به سردی خواهد گذاشت.
4- تمركز خود را بر قسمتهای "مثبت "رابطه بگذاريد نه قسمتهای منفی آن
5-برقراری "درست" رابطه را بياموزيد.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
💕یک دانه کبریت را روشن کن
و کف دستت بگذار...
میسوزاند نه؟
ده بار دیگر هم که امتحان کنی
فقط بیشتر میسوزی، همین!
بعضی از چیزها ذاتشان خطرناک است
و هزار سال هم که بگذرد تغییر نمیکنند،
مثل کبریت که می سوزاند،
یا چاقو که تیز است و بُرنده
و هر چقدر هم
در استفاده از آنها احتیاط کنی
یک لحظه بی توجهیات کافیست
تا زخمیات کنند.
راستش بعضی از آدمها
هم اینگونه هستند...
یک بار، دو بار، سه بار که یک نفر را
امتحان کردی و دیدی دلت را سوزاند
و احساست را زخمی کرد
برای همیشه کنارش بگذار…
زیرا فرصت دادن
به آنهایی که ذاتشان خطرناک است
وقت تلف کردن است،
مثلِ: "بازی با آتش"...!
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد