🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐فرزند شهید نقل میکند:مادر و پدرم عاشق هم بودند.پدرم در کارهای خانه خیلی به مادرم کمک میکرد.در خانه غذا درست میکرد و ظرف میشست.عموی من هم در دوران هشتسال دفاعمقدس شهید شده است.مادربزرگم که پیش از این هم مادر شهید بود،طبقهی بالای خانهی پدرم زندگی میکرد.صبح به صبح،پدرم میرفت بالا،برایش نان داغ میبرد.گاهی خم میشد روی پای مادرش و پای مادربزرگم را میبوسید.
🌷دست همه را میگرفت.هر کسی به او بدی میکرد میگفت:«اشکالی ندارد،شما خوب باشید».هرکسی زنگ میزد و میگفت:«آقای عباسی!گره به کارمان افتاده»،پدرم دستش را میگرفت و هر کمکی از دستش برمیآمد،انجام میداد. پدر در فکرِ رفتن به سوریه نبود اما یک خواب باعث شد برود.خواب دیده بود که یک راه سبزیاست وهمه دارند میروند که انتهایش به حرم حضرت زینب میرسد. آنجا دوستانش را که شهید شده بودند، دیده بودکه به اوگفته بودند"حاج منصور جا نمانی"!
🌹#رزمنده_دیروز_مدافع_امروز
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_منصور_عباسی_هفشجانی
#سالروز_شهادت🕊
🌹 شهدای مدافعان حرم🕊