🥀🕊#لاله_های_زینبی
✍رضا همرزم ،علی اکبر در سوریه بود.نق می کند:میگه علی اکبر علاقه شدیدی به خوردن قهوه داشت،و کلا جزء عادتش بود که مرتب میخورد.چند روزی گیر عملیات پاکسازی بودیم،و گه گداری هم تکفیری ها باهامون درگیر میشدن و تو این مدت علی اکبر بدون قهوه مونده بود.
🌾در حین پاکسازی به خانه ای رسیدیم، که همه وسایل سرو چای و قهوه آماده بود و صاحب خونه وقت نکرده بود جمع کنه.با خوشحالی صدا زدم اکبر بدو بیا اینجا ببین خدا برات جور کرده،هوا هم خیلی سرد بود.
💐وقتی اومد داخل اتاق،داشتم یه پتو در می آوردم بندازم رو خودم که شهید علی اکبر شیرعلی با یه حالت خاصی گفت؛آقا رضا،پتوهای مردم رو دست نزن شاید راضی نباشن،قهوه شونم بزار ان شاءالله خودشون برمیگردن و کنار هم نوش جان میکنن.من که از شدت سرما داشتم به خودم میلرزیدم مات و مبهوت نگاهش میکردم فقط.من و شما چقدر حق الناس رو رعایت میکنیم؟
🌹#شهيد_مدافع_حرم
#علی_اکبر_شیرعلی
#سـالروز_شهـادت🕊
🌹 شهدای مدافعان حرم🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی
📿ایوب ارتباط عجیبی باخدا داشت. میگفت:رفاقت با خدا دلچسبترین رفاقتها است.همیشه به من میگفت وقت دعا و مناجات با خدا از او چیزهای دنیایی و مادی نخواه حیف است.دعاهای خودش معنوی بود و رزق شهادت را میطلبید.دو سال آخر زندگیاش عجیب با خدا راز و نیاز میکرد.نیمههای شب نمازهای شبش را با نور شمع میخواند. عاشق نماز شب بود. شب زندهداریهای او برایم بسیار شیرین بود.عشق بازی با خدا در آن نیمههای شب و استغفار گفتنهایش و تأکیدش بر نماز اول وقت هرگز از یادم نخواهد رفت.تنها وصیتش هم به من این بود که نمازت را اول وقت بخوان همه چیز حل است. خیلی اخلاص داشت.
🌷آخرهای رفتنش بود،به او گفتم ایوب جان عزیزم تو همه چی را به من واگذار کردی،حتی بچههایت را.گفت:معامله من با خدا سر چیز دیگری است.
👈به نقل از:همسر شهید
🥀#بسیجی_مدافـع_حـرم
#شهید_ایوب_رحیم_پور
#سالروز_شهادت🕊
🌹 شهدای مدافعان حرم🕊
🥀🕊🕊🥀🕊🕊🥀
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐چند روز قبل از رفتن به سوریه از من خواست که بزارم بره سوریه.باهاش مخالفت کردم وگفتم تو مال جنگ نیستی و من فقط یک پسر دارم و اگر تو بری دیگر کسی را ندارم.شب که خوابیدم حضرت زینب(س)پسرم و از من خواست و گفت با رفتنش مخالفت نکنم.
🌷وقتی خبر شهادتش و شنیدم اصلا ناراحت نبودم چون حضرت زینب(س) محمد منو انتخاب کرده بود.آخرین حرف محمد قبل از شهادت این بود به دوستانش گفت:من برای دفاع از حرم تا اسرائیل هم برای جنگ میروم.
✍به نقل از:مادر شهید
🥀🕊شهادت . . .
پایان ڪسانی است ،
ڪہ به تڪلیفشان عمل ڪردند
🌹#پاسدار_مدافـع_حـرم
#شهید_محمدهادی_نژاد
#سالـروز_شهــادت🕊
🌹 شهدای مدافعان حرم🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐درست یک هفته مانده به اعزام،
مادرخانم شهیدعلی اصحابی فوت میکنند و ایشان اطرافیان رامجاب میکنند که به هیچ وجه حرفی به فرمانده نزنند.ایشان به اتفاق دوست وهمشهری خود،آقا محسن بعنوان پدافند هوایی اعزام شده بود.کارهر روز و شب ادامه داشت.
🌾درست سه ماه قبل ازعملیات محرم. طبق برنامه قرار شد باقبضه۲۳جلوی پیشروی نیرو هاےمتخاصم گرفته شود. محسن نشست پشت قبضه وعلی و حبیب روحی کنارش بودند.بطور یک نواخت آتش۲۳انجام میشد تااینکه طی اعلان بیسیم مبنی بر رخنه گروهی از مسلحین محسن وعلی جلوتر میروند تااینکه کاربه جایی میرسد که شدت آتش نیروی مقابل به حدےمیشود که کاربه عقب نشینی میرسد دراین اوضاع محسن پشت قبضه مینشدوعلی رامیگوید باکمک شهیدحبیب ماشین رابه حرکت در آورد علی تاب نمی آورد ومیگوید حاضرنیست رفیق و همشهری خودش راتنهابگذارد لذامی آید وکنارمحسن مینشیند تااینکه یک موشک کوروت به ماشین ازسمت شهید اصحابی اصابت میکند.علی علمدار میشود.
✍به نقل از:همرزم شهید
🥀#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_اصحابی
#سالروز_شهادت🕊
🌹 شهدای مدافعان حرم🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🍃تابستان سال۹۵مصطفی آمد سراغ من و گفت:حال و حوصله بنایی را داری یا نداری؟!گفتم مصطفی باز میخوای کجای مغازه را بزنی بهم؟گفت پایه هستی هر روز بعد از کار با هم بریم باقرآباد،بنایی صلواتی کنیم برای ساختن خانه؟!
💐گفتم خانه برای کی؟گفت:برای خانوادههای شهدای فاطمیون که سر پناهی ندارند؛گفت من سفیدکاری،لوله کشی،برقکاری،کابینت و راهانداختن همه تاسیسات فنی را قبول کردم؛میدانستم تو هم پایهکار هستی.
🌴خلاصه،آنتابستانِ من و مصطفی عجب تابستانی شد؛آن چندماه ماموریت نداشتیم و کار خدا هر دو تهران بودیم؛ خستگی برای مصطفی بیمعنی بود؛با هم شبانهروز کار کردیم.مادر ما هم که از خودمان پایهتر بود،بیل و کلنگ دستش میگرفت و پابهپای ما کار میکرد.
🌷هیچوقت یادم نمیرود روزی که کلید خانهها را در باقرشهر به آن چند خانواده شهید تحویل دادیم،از خوشحالی گریه میکردند و نمیدانستند چطور تشکر کنند. تابستان آنسال،ما۶واحد را برای سکونت خانوادهها آماده کردیم.
✍راوے:برادر شهید
🌹#پاسدار_مدافــع_حــرم
#شهید_مصطفی_محمد_میرزایی
#سالـروز_شهـادت🕊
🌹 شهدای مدافعان حرم🕊
🌹🌹🌹🕊🌹🌹🌹
🌷🕊#لاله_های_زینبی
💐يكی از اين ويژگيهاحاج محمود نماز اول وقت ايشان است كه در همه جا به آن توجه ويژهای داشتند. صله رحم و ديد و بازديد از بستگان بودکه به بهانههای مختلف بستگان را دور هم جمع كند.تمام تلاش خود را می كرد تا گره از مشكلات مردم و دوستان باز كند.بسيار مردمدار بود.منش او به اين گونه بود كه تكيهگاه محكمی برای دوستان و بستگان و مردم بود.محمود رزمندهای شجاع و نترس بود.
🌷حاج محمود هميشه از خاطرات جنگ به گونهای برای ما تعريف می كردند كه ما مشتاق بيشتر شنيدن می شديم.ايشان بيشتر اتفاقات خندهدار و شاد را برای بچهها تعريف می كردند،برای همين اين خاطرات برای بچهها ناراحتكننده و خستهكننده نبود و مشتاقانه پای حرفها و خاطرات پدر می نشستند.
✍راوی:همسر شهید
🌹#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهید_محمود_هاشمی
#سالــروز_شهــادت🕊
🌹 شهدای مدافعان حرم🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐دوست شهید نقل می کند:روزی که میخواستن شهدای شمال غرب رو دفن کنن من و سعید تو حرم همدیگر رو دیدیم خیلی حال سعید بد بود و گریه میکرد گفتم سعید جان چقدر بی قراری میکنی جای اونا که بد نیست!سعیدگفت گریه هام به خاطر خودمه که چقدر گنهکارم که هنوز اینجام وخدا منو انتخاب نکرده گفتم راست میگی
سعید واقعا زجر ما پاسدارا شهید نشیم.
🌷گفت:بیا اینجا تو این مکان مقدس زیر سقف بی بی حضرت معصومه سلام الله علیها دعا کنیم که ما هم به مرگ معمولی نریم.گفت:بیا بگیم خدایا هر وقت خواستی ما رو ببری با شهادت ببرما اون روز برا همدیگه و خودمون دعا کردیم ولی به قول سعید انگار من خیلی گنهکارم که سعید کنار شهدا رفت و من ماندم خدایا یاد شهدای شمال غرب (شهید سلیمانی،شهروز،شکارچی،موسوی، خبیر و....)و شهدای مدافع حرم (شهید سراجی،روشنایی،هاشمی،سامانلو،زارع، طهماسبی و...).
🌷هر ڪہ در عشـق
سر از قله در آرد هنر است
همه تا دامنهی ڪوه تحمل دارند ...🌷
🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_سعید_سامانلو
#سالـروز_شهـادت🕊
🌹 شهدای مدافعان حرم🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐همسر بزرگوار شهید نقل میکند: عبدالصالح مقید بود اگر ساعات بیشتری را در محل کار می ماند،برای آن زمان برگه اضافه کار امضاء نکند!با اینکه کارهایی که در طول روز یا هفته به اتمام نرسیده بود را انجام می داد،ترجیح می داد داوطلبی باشد و هیچ پاداشی برای آن قبول نمی کرد.حتی زمانی که به سوریه اعزام شد،برگه حق مأموریتش را هم امضاء نکرده بود.
🌷دوست و همرزم شهید نقل می کند: گردان ها گلدان هایی از گل دارند.این گل ها را باید یادگار عبدالصالح دانست.انگار که وظیفه او باشد؛با حوصله دست به کار می شد،به آن ها آب می داد و خاک هایشان را زیر و رو می کرد.در حالی که می توانست دستور دهد همین کار را یکی از سربازها انجام بدهد و خودش یک گوشه بنشیند به تماشا.
🌷🕊#ای_عبد_صالح_خدا
💐دعا بخـوان
براے عاقبت بخیـرےمن...
تویے ڪـہ
ختم به خیـر شد عاقبتت...
💐ولادت:۶۴/۱/۲۶
🌹شهادت:۹۴/۱۱/۱۶
🕊منطقه رتیان در شمال حلب
🥀#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_عبدالصالح_زارع
#سالروز_شهادت 🕊
🌹شهدای مدافعان حرم🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی
✍شهید حجت الاسلام والمسلمین مجید محمدی،از اساتید داشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر و نخستین روحانی شهید مدافع حرم این شهرستان است که در سال ۱۳۴۶ دیده به جهان گشود.وی در دوران هشت سال دفاع مقدس در جبهه های حق علیه باطل حضور یافت و به افتخار جانبازی نائل شد.
💐روحانی شهید مجید محمدی پس از حضور در کنار رزمندگان جبهه مقاومت در کشور سوریه در روز۱۹بهمن ماه سال ۱۳۹۴در دفاع از حرم حضرت زینب کبری به شهادت رسید.پیکر مطهر شهیدمجید محمدی،نخستین روحانی شهید مدافع حرم شوشتر و استاد حوزه و دانشگاه پس از انتقال به ایران همراه با شهید عباس کردانی و سردار شهید علی محمد قربانی فاتح شهرهای نبل و الزهرا در اهواز تشییع و پس از آن به زادگاهش شوشتر انتقال یافت.
🌷پیکر این شهید در روز۲۶بهمن ماه سال۱۳۹۴در دارالمومنین شوشتر تشییع شد و در مقام صاحب الزمان (عج) شوشتر قطعه شهدای مدافع حرم آرام گرفت.
🌹#رزمنده_دیروز_مدافع_امروز
#شهید_حجةالاسلام_مجید_محمدی
#شهادت_آزاسازینبلوالزهرا_۹۴
#سالـروز_شهـادت🕊
🌹 شهدای مدافعان حرم🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐همسر شهید نقل میکند: سال ۸۹ حج تمتع مشرف شدیم.حاج علی محمد قربانی باهماهنگی بعثه مقداری اقلام فرهنگی مثل کتاب دعا،جاکلیدی و تسبیح برای تبلیغ بین مسلمانان سایر کشورها همراه آورده بود.ما مدینه اول بودیم.از صبح از حاجی بیخبر بودم.هم اتاقیهایش هم از او خبر نداشتند.خیلی نگران شدم.تا اینکه بعد ازچند ساعت بیخبری آمد.پرسیدم:«کجا بودی؟نگران شدم.»
🌷شهیدحاج علی محمد قربانی گفت: «اطراف بقیع داشتم بایک جوان سودانی صحبت می کردم وبه او یک صحیفه سجادیه هدیه دادم.که مأموران وهابی آلسعود متوجه ما شدند.سریع او را رد کردم تا اتفاقی برایش نیفتد ومأموران من را دستگیر کردند وبعد از کلی بازجویی ومشت ولگد چون مدرکی به دست نیاوردند من را رها کردند.»وقتی این قضیه را تعریف کرد من خیلی ناراحت شدم واشکم جاری شد.حاجی گفت:«چرا گریه میکنی؟مگر ما برای اسلام چه کردیم؟اهل بیت جان عزیزشان را برای اسلام دادهاند.حالا ما چند مشت ولگد خوردهایم چیزی نیست.»
🌹#رزمنده_دیروز_مدافع_امروز
#سـردار_مدافـع_حـرم
#شهید_علی_محمد_قربانی
#سالــروز_شهــادت🕊
🌹 شهدای مدافعان حرم🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐دوست شهید نقل می کند:عباس علاقهی خاصی به مولا امیرالمومنین علیهالسلام داشت؛نهجالبلاغه را بارها خوانده بود و در کلاس آموزشی و مواقع تدریس از احادیث امام علی علیهالسلام استفاده میکرد.همچنین مواقع امر به معروف و نهی از منکر، اول حدیثی از امام علی علیهالسلام یا پیغمبرﷺ می گفت و بعد امر به معروف میکرد.
🌷خیلی کم پیش میآمد که برای درمان به پزشک مراجعه کند.خود را با طب امام صادق و امام علی علیهماالسلام درمان میکرد و همیشه در حال مطالعهی این دو کتاب بود و اگر کسی نیاز به درمان داشت،یکی از روشهای درمان از طب انبیاء را به او توصیه میکرد.
🌹🕊ای شهید
گـذر زمــان ؛
همه چیز را با خود میبرد
جز ردّ نگاه تــو را . . .
🌹#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهـید_عباس_ڪردانی
#سالــروز_شهــادت🕊
🌹 شهدای مدافعان حرم🕊
🥀🕊#لاله_های_زینبی
✍#پدر_شهید👇
🌷شهیدمصطفی صدرزاده براےاینکه به سوریه برود به مزارشهدای اندیشه رفت وشهدای گمنام راقسم داد که راه را برایش باز کنندوآن شهدا نیزحاجت مصطفی رادادند وراه رابرای رفتن به سوریه برایش بازکردند.
💐زمانی که نوجوان بود درخواب دیده بود که ازمسجدی که درآن فعالیت میکرد شهید آورده بودند وازاین مسجد نوری به سمت آسمان بلندمیشود که چندسال بعدخودش اولین شهیداین مسجد میشود.مصطفی چندین بارمجروح شده بود وتقریبانقطه سالمی دربدن نداشت.
✍#همرزم_شهید👇
🌾باماشین فرمانده تیپ آمده بودتوی مقر وبرای اولین بار اورا دیدم،ازتیپ و قیافه اش معلوم بود که بچه تهران است وبه بچه های تیپ فاطمیون نمیخورد از همان لحظه عاشق سید شدم ورویش را بوسیدم.تکه کلام هاےخاصی داشت،یک تسبیح هم دردستش بود که همیشه همراهش بود،آن تسبیح راهدیه گرفتم و گفتم حاجی من مطمئنم که شماشهید میشوید این رامیخواهم به یادگارداشته باشم،درجواب گفت:من روسیاه کجا و شهادت کجا وحرف راعوض کرد.
🔻مجموعه #شهیدمصطفےصدرزاده
#رفیق_شهیدم