eitaa logo
شهدای مدافع حرم
390 دنبال‌کننده
39.8هزار عکس
31.9هزار ویدیو
70 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌸🕊🌹🕊🌸🌺 دختر بی که می آمد در مغازه، به او جنس نمی داد. یکی آمده بود و بهش جنس نداده بود و خلاصه دعواشان شده بود ، هم بچه بود ، سفت ایستاده بود که نه به تو جنس نمیدهم ، طرف هم رفته بود و شب با پدرش برگشته بود و شکایت را به آقا جان کرده بودند و یک هم توی گوش زده بودند. طفلک به ملاحظه آقاجان صدایش در نیامده بود، را خورده بود و دم نزده بود. می دانست که اگر کار به آژان و آژان کشی بکشد برای آقا جان بد می شود. شادی روح و 🌹 🌹🕊
🕊🌹🏴🥀🏴🌹🕊 فهمیدیم عده ای تو مجلس عروسیشان، علاوه بر انجام کارهای ناشایست، برای مردم هم ایجاد مزاحمت کرده اند. محمود سریع یک گروه از بچه های سپاه را فرستاد آن جا که چند نفری را که مست بودند، گرفتند و آوردند. مدتی گذشت تا آقای معصوم زاده برای هر کدامشان یک حکم صادر کرد. یکی از مجرمان، مردی بود که فروشگاه لوازم یدکی داشت و ما مشتری دائم اش بودیم؛ مدام می گفت: من بهتون خدمت می کنم، لوازم براتون می خرم، مرا ببخشید. همه می دانستند این جور وقت ها ملاحظه غریبه ها را نمی کند. برای همین گفت: بخوابانید، شلاقش را بزنید. به خاطر دارم یکی دیگر از آن ها رئیس بانک بود. می گفت: به همه ی شماها وام می دهم، هر کاری ازدستم بر بیاد، براتون انجام می دم، فقط این بار رو ندیده بگیرین. محمود گفت: کسی این جا محتاج وام و پول شما نیست، حکمی را که برات صادر شده اجرا می کنیم، نه کمتر نه بیشتر. 🌹 🕊 شادی روح و 🌹 🏴🥀
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 در مأموریت ها همه رزمندگان چفیه می‌انداختند گردنشان الا ؛ یک شال سیاه داشت که همیشه گردنش بود، نه فقط و ... یکبار از او خواستم تا علت شال سیاه انداختنش را برایم بگوید گفت : مادر جان ! ما عزادار امام حسین علیه السلام هستیم... گفتم : الان که محرم وصفر نیست! گفت : مادرم! عزادار امام حسین علیه السلام بودن محرم و صفر نمی خواهد ما همیشه عزادار حسینیم... ‌ 🌹🕊 🌹 🌷 کانال شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
ساعت10 صبح بود برادرم با من تماس گرفت که می‌خواهم برای خودم و محمدهادی لباس نظامی بگیرم. تعجب کردم و گفتم مهمان دارم ولی ایشان اصرار داشت که من بیایم و قبول کردم. در راه رفتیم سئوالاتی می‌پرسید. وقتی ماشین را پارک کرد حس خوبی نداشتم و دلم آشوب بود. لباس را که برای محمدهادی اندازه می‌گرفت یاد تشییع جنازه 🍃⚘🍃 افتادم که فرزندان آن‌ها لباس نظامی برتن می‌کنند. به برادرم گفتم اتفاقی افتاده است؟ متوجه شدم شهید شده است روی پا نمی‌توانستم بایستم و در داخل ماشین احساس می‌کردم دنیا دیگر تکیه‌گاه ندارد و دوست نداشتم خانه بروم و گفتم فعلا خانه نمی‌روم و کمی در خیابان  باشیم. اسیر یک سرگردانی شدم و بعدازظهر به خانه پدری رفتیم و بعد شهدا. اصرار داشتند پیکر را  نمی‌توانند نشان  دهند چون مین در داخل دست ایشان منفجر شد. خودم هم دوست داشتم آخرین تصاویر خندان ایشان را در ذهن نگه دارم و  از این به بعد با روح ایشان زندگی می‌کنم.🍃⚘🍃 سرانجام محمود نریمانی در تاریخ 1395/5/10 به آرزوی خود که همانا بود رسید.🍃⚘🍃 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🌷عکس العمل در برابر ازدواج مجدد همسر سردار بدون هیچ تکلف و به اصطلاح دم و دستگاهی به خانه ما آمدند. (بچه دومم ۵٠ روزه بود) از بچه کوچکی که در آغوشم بود متوجه شد ازدواج مجدد هم کردم. گفت: چرا به من نگفتی ازدواج کردی و بچه دار شدید؟ باید وقتی زنگ زدیم می گفتی تا هدیه ازدواج و بچه ات را می آوردم. حاج قاسم گفت: بعد از «» شما هم حتی یک جهاد بود. با لبخند گفت: این همسرت را شهید کنی چه می کنی؟😁 گفتم: حاجی خدا بزرگ است. 😂 🌹 🌷کانال شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🌺🌸🕊🌹🕊🌸🌺 دختر بی که می آمد در مغازه، به او جنس نمی داد. یکی آمده بود و بهش جنس نداده بود و خلاصه دعواشان شده بود ، هم بچه بود ، سفت ایستاده بود که نه به تو جنس نمیدهم ، طرف هم رفته بود و شب با پدرش برگشته بود و شکایت را به آقا جان کرده بودند و یک هم توی گوش زده بودند. طفلک به ملاحظه آقاجان صدایش در نیامده بود، را خورده بود و دم نزده بود. می دانست که اگر کار به آژان و آژان کشی بکشد برای آقا جان بد می شود. شادی روح و 🌹 🌹🕊