eitaa logo
شهدای مدافع حرم
365 دنبال‌کننده
36.8هزار عکس
29.9هزار ویدیو
65 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاقبت کسی که برای امام زمان علیه السلام دعا کند ‎‎‌‌‎‎‌‌‎─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده ‏اند مرده مپندار بلكه زنده ‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏ شوند. 《آل عمران آیه۱۶۹》 🌤🕊🌿 ╼═══•❅✿•❁•✿❅•═══╾
🕊🌷خدا کند که شهیدان به یادمان باشند ز مــا که رهروشانیـــم شادمان باشند 🌹🌿خدا کنـد که شـود افتخـار ما اینکه مریدشان بشویم و مرادمان باشند ☀️سلام_بر_شهیدان
🌴🥀💐🌼💐🥀🌴 می گفت: مدتها بعد از در رویایی او را دیدم. درون قطار با آسیه نشسته بودم. بیرون پنجره، بود که بر صورتش داشت. او مرا محو خود کرده است. کسی در ایستاده بود. به او افتاد. خدا می داند چقدر از دیدنش شدم. بود. به من اشاره کرد و با رسا گفت: نباش، من دارم . فردای آن روز بی منتظر خوابم بودم. ساعت نه صبح از تماس گرفتند و گفتند یک بسیجی به نام به منتقل شده که احتمال می دهیم متعلق به خانواده شما باشد. با خانواده برای راهی شدیم. گفته بودند باید او را کنم. باورش خیلی سخت بود. به طور کامل ، استخوان هایش در هم و متعددی بر نشسته بود. وقتی چشمم به ، که قبلا خورده بود افتاد پیدا کردم که خودش است. بعد از دیدن دیگه آرام و قرار نداشتم. بار دیگر در به آمد و گفت: چرا اینقدر ناراحتی؟ من از اینکه تو با دیدن اذیت شدی ناراحتم! بعد با حالتی خاص گفت: باور کن قبل از تعداد زیادی را منهدم کردم و لحظه ی هیچ چیز نفهمیدم. چرا که در کنارم بود و بالای نشسته بودند!" 📚کتاب وصال، صفحه ۸۵ الی ۸۶ شادی روح و
🦋🌹🕊 شهیـد‌!بہ‌قَلب‌نگاه‌می‌کند...! اگر‌جایے‌برایش‌گذاشتہ‌باشے؛ مےآید؛ مے‌ماند؛ لانہ‌میکُند؛ تا‌شهیــدت‌کُند...! 🌷☀️🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به معنای نشستن و دست روی دست گذاشتن و چشم به در دوختن هم نیست ؛ انتظار به معنای آماده شدن است ، به معنای اقدام کردن است ؛ به معنای این است که انسان احساس کند عاقبتی وجود دارد که میشود به آن دست یافت که برای رسیدن به آن عاقبت بایستی تلاش کند. ۹۹/۱/۲۱
بسیجی شهید کاظم عاملو🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 نام پدر: غلامرضا تاریخ ولادت: ۱۳۴۴/۴/۲۲ محل ولادت: سمنان تاریخ شهادت:۱۳۶۶/۱۲/۷ محل شهادت: ماووت عراق نحوه شهادت: اصابت ترکش به سر سن: ۲۲ سال مزار: امامزاده یحیی(ع)_تهران 🌷🥀🕊🌹🕊🥀🌷
🌙🌷زندگینامه شهید کاظم عاملو [🌿🌻🕊] شهید کاظم عاملو در بیست و دوم تیر ماه سال ۱۳۴۴ در شهرستان سمنان دیده به جهان گشود. پدرش را تمام اهالی جهادیه سمنان، به تقوا و ایمان و کسب روزی حلال می‌شناختند. صبح زود از خانه بیرون می‌رفت و برای تامین روزی حلال ، سختی‌های بسیاری می‌کشید. مادرش نیز در خانه های مردم کار می‌کرد،.جلوی تنور نان می‌پخت تا کمی از خرج زندگی خانواده و فرزندش را تامین کند. کاظم دوران کودکی پرشور و نشاطی داشت. همیشه اهل بگو بخند و شادی بود. بدن قوی داشت و به ورزش،.خصوصا فوتبال و والیبال مسلط بود. کارمند شرکت مخابرات بود. سال ۱۳۶۵ ازدواج کرد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هفتم اسفند۱۳۶۶، با سمت نیروی واحد مخابرات در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. پیکرش را در امامزاده یحیی تهران به خاک سپردند. روحش شاد و یادش گرامی🌷🌷 🌺🍃🕊🌺🍃🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠مقامات معنوی شهید والامقام کاظم عاملو 🔹️🔸️🔹️ با بچه‌های محل رفیق بود و دوستان زیادی داشت. اما نکته مهم‌تر این‌که از همان دوران نوجوانی یک بچه مسجدی بود. شب و روزش درمسجد محله جهادیه سمنان سپری می‌شد. در امور فرهنگی مسجد مشغول فعالیت شد.و گروه سرود را فعال کرد. نماز اول وقت و جماعت او هیچ‌گاه ترک نشد. کاظم در ابتدای دوره جوانی راهی جبهه شد .سه ماه در منطقه بانه حضور داشت و این سه ماه،.مسیر زندگی کاظم و بسیاری از هم‌رزمانش را تغییر داد. مقدمات تکامل روحی و معنوی در او ایجاد شد. رزق حلال و اعتقادات او سبب شد که یکباره اوج بگیرد. او به‌جایی رسید که نگفتنی است و نه توصیف کردنی!. پرده‌ها از جلوی چشمانش کنار رفت. او نادیدنی ها را مشاهده می‌کرد! می‌خواست آنچه می‌بیند را داد بزند،.اما کمتر کسی را می‌یافت که محرم اسرار باشد. کاظم بارها در جلسه و مکاشفه خدمت امام‌ زمان (عج) رسید.و بارها با ایشان همراه بود. با دوستان شهیدش تکلم داشت.و مقامات بهشتی آن‌ها را مشاهده می‌کرد. تنها اندکی از دوستان و همراهانش از این‌موضوع مطلع بودند،.چرا که می‌گویند: آنکه را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند کاظم آنجاکه باید برای ارشاد خلق،.به بیان آثار اعمال و رفتارشان بپردازد، از این کار دریغ نمی‌کرد، هرچند که برخی با حرف‌ها و تهمت‌های خود قلب مهربان او را آزار می‌دادند،.اما کاظم راهش را انتخاب کرده بود 💠نماز شب خاطرات شهید والامقام کاظم عاملو: راوی: منصور فرخ‌نژاد شهادت کاظم بسیاری از رفقایش را تا مدت‌ها سرخورده کرد .هرجا می‌رفتیم حرف از کاظم بود و گریه‌های رفقایش. هیچ‌کس هنوز نفهمیده بود که چه کسی را از دست داده روزبه‌روز ابعاد شخصیتی این مرد بزرگ بیشتر برای ما فاش می‌شد. یادم است در جبهه جنوب بودیم . نوعاً بچه‌ها با کاظم خیلی عیاق بودند .یک‌بار تنها گیرش آوردم و گفتم :کاظم ، برام از نماز شب حرف می‌زنی؟ اولش قبول نکرد ولی وقتی اصرار کردم شروع کرد. چند جور برام گفت که هنوز در ذهنم مانده. کاظم گفت: آقای فرخ‌نژاد نماز شب آدم‌ رو با ادب و با اخلاق می‌کنه اخلاق حسنه بهش می‌ده. آنوقت خدا می‌شه استاد اخلاقش وقتی هم خدا بشه معلم اخلاق انسان ، همه‌چیز رو درست می‌کنه و کارش رله می‌شه. بعد تعبیر جالبی به کار برد ؛ گفت : آقای فرخ‌نژاد. به خدا نماز شب، زمین و آسمان رو بهم می‌دوزه. منم سعی کردم عمل کنم. بعدها در کتاب‌های مختلف ، نظرات عجیب علما به روایات نماز شب را دیدم و اهمیت کلام کاظم برایم اثبات شد. آدم وقتی قدر یک دوست الهی را نداند ،بعدها خیلی افسوس می‌خورد که چرا از وجود او استفاده نکرده. یک شب رفته بودم سر قبر شهید کاظم عاملو دعای کمیل را را در امامزاده یحیی خواندند در جوار قبور شهدا. تصمیم گرفتم همان‌جا بمانم و نماز شبم را هم بخوانم. کنار قبر شهید عاملو و اخوی شهیدم. معمولاً شب‌ها یک ساعت به اذان صبح درب امامزاده را باز می‌کنند. نماز را خواندم و زیارتی کردم که اذان صبح را گفتند. نماز صبح را خواندم و داشتم از سمت درب شمالی می‌آمدم بیرون؛.که یکهو دیدم یک جوان حدوداً ۲۵ساله با گریه و زاری وارد شد. خیلی جا خوردم . بلندبلند گریه می‌کرد! تا مرا دید صدا زد: آقا، قبر شهید عاملو کجاست؟ با چشمانی گرد شده از تعجب نگاهش کردم .دوباره با لهجه کُردی سوالش را تکرار کرد. آمد جلوتر و تا آمدم حرفی بزنم؛ گفت: تو رو خدا بگو و خیالمو راحت کن ! شهید عاملو این‌جا خوابیده؟! حرکت کردیم تا مزار را نشانش بدهم . بی‌تابی می‌کرد و می‌گفت :.من از کردستان آمدم! خیلی مشکل دارم. این شهید رو هم نمی‌شناسم ؛اومد به خوابم و گفته:.بیا کنار قبرم تو امامزاده یحیی در سمنان؛.بیا هر مشکل داشته باشی به یاری خدا حل می‌شه. … این‌ها رو می‌گفت و همین‌طور گریه می‌کرد. قبر شهید عاملو را نشانش دادم . تا دید ،خودش را انداخت روی قبر. گریه می‌کرد چه گریه‌ای! در همان‌حال به زبان کردی شروع کرد به درد و دل کردن با کاظم. داد می‌زد و گریه می‌کرد. وقتی این‌طور دیدمش دیگه نایستادم؛.آمدم بیرون. ولی برایم قصه‌ی عجیبی بود. یکی از دوستانش می‌گفت : خیلی بهش اعتقاد دارم سر قبرش زیاد می‌روم خیلی با هم رفیق بودیم . اختلاف سنی‌مان یک‌سال بیشتر نبود. پدر من کشاورز بود با هم می‌رفتیم باغ؛ مدرسه ؛ همه جا حتی با یک خمپاره من مجروح و او شهید شد. به‌خاطر همین چیزا بود که بعد از مجروحیت وقتی سرحال آمدم و خبر شهادتش را شنیدم خیلی حالم بد شد هر وقت دلم می‌گیرد می‌روم سر قبرش حس می‌کنم به من عنایت دارد. هر وقت چیزی را حاجت می‌کنم و می‌روم سر قبرش احساس می‌کنم به من توجه دارد گاهی متوسل می‌شوم و واقعاً حاجت می‌گیرم. 🌼🌸🌾🌱🌼🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌠تفریح عجیب شهید کاظم عاملو! ⚡از درون می لرزید و به خود می پیچید عرق از سر و رویش قطره قطره می چکید. چند بار صدایش زدم حالت عادی نداشت انگار توی عالم دیگری بود و صدای ما را نمی شنید. چراغ والر را آوردیم نزدیکش و پتوهایمان را انداختیم رویش. لرزَش کم نمی شد توی خواب صحبت می کرد. بچه ها گفتند:«تب کرده و هذیون می گه.» اما حرف هایش به هذیان نمی خورد این ماجرا چندین شب ادامه داشت. شب های بعد با واکمن و نوار صدایش را ضبط کردیم و گاهی هم می نوشتیم چندین نوار ضبط کرده و حدود پانصد صفحه کتاب موجود است... ارتباط با عالم دیگر و شهدا شده بود سرگرمی معنوی اش در دل شب. ماهم از این عنایت بی نصیب نبودیم. (به نقل از همرزم شهید، محمد حسن حمزه) 🌿🌷🌿🌷 🌿🌷🌿🌷 ⭕لحظه های آخر صورتش خیس شده بود صدای گریه اش حسینیه را پر کرده بود. همیشه دیرتر از همه بچه ها از حسینیه می آمد بیرون می دانستیم قنوت و سجده های طولانی دارد اما این بار فرق می کرد. انگار در حال و هوای دیگری بود و هیچ کدام از ما را نمی دید در مسیر هم که باید پیاده تا منطقه گردرش می رفتیم ذکر می گفت و گریه می کرد. نزدیکی های خط مستقر شدیم. خمپاره ای نزدیک سنگر ما به زمین خورد ترکشش پایم را زخمی کرد. پس از چند روز، روی تخت بیمارستان فهمیدم همان خمپاره کاظم را از جمعمان گرفت. (به نقل از همرزم شهید، حسن عزالدین) منبع:کتاب فرهنگ نامه شهدای استان سمنان 🕊🌸🌾🌼🥀
🌤ملاقات با امام‌زمان (عج) 《 از خاطرات شهید کاظم عاملو》 🔸️راوی: محمدحسن حمزه 📝ابوالقاسم دهرویه ازآن شهدایی بود.که تا آخرین روزهای حیاتش امام عصر (عج) را زیارت کرد. بالای تپه‌ای در سردشت . بعد از آن ملاقات به برخی بچه ها گفته بود حضرت فرمودند “سلام مرا به همه رزمندگان برسان." می‌گفت آقا به من گفتند : “فردا روی‌همین تپه عملیات می‌شود و تو شهید می‌شوی." هرچند بچه‌ها خیلی حرفش را جدی نگرفتند. ابوالقاسم دهرویه در همان تاریخ در سردشت و روی همان تپه به شهادت رسید. 🌷🕊🌷🕊 🌷🕊🌷🕊 کاظم قضیه آن شب پست نگهبانی را برای یکی از دوستان معنوی‌اش تعریف کرد. آن رزمنده هم با شواهد گفته بود که امام زمان (عج) بوده‌است کاظم که شنید خیلی خوشحال شد و توی پوست خودش نمی‌گنجید. تا اینکه درست چند شب بعد وقتی در عالم مکاشفه با شهدا حرف میزد رو کرد به شهید دهرویه و گفت : ابوالقاسم تو “آقا” را دیدی؟ منم دیدمش پریشب. سر نگهبانی این‌قدر نورانی بود که نمی‌تونستم نگاهشان کنم. 🌺💫 الان صدای ضبط‌ شده نوار هست از مکث های کاظم درخواب معلوم می شود که او درحال گفت‌وگو با شهید است . یعنی می‌گوید و می‌شنود. کاظم تو خواب از آینده حرف می‌زد و از بچه‌هایی که شهید شدند. و اینکه الان در کجا هستند! در خواب‌های بعدی حتی به او می‌گویند که کجا شهید می شود! 🌿🌹 یکبار در حال حرف زدن می‌گوید: من هم شهید می‌شوم؟ کی؟ نزدیک عید؟ کجاهست؟ جای خوبیه ؟ تنها میام؟ ایرادی نداره. من شهید بشم.… ❇و شهادتی که نزدیک عید اتفاق افتاد. هفتم اسفند سال ۱۳۶۶ در کردستان! کاظم آن شب و در خواب با شهید زمان رضا کاظمی حرف می‌زد. از او پرسید: این آقا کیه کنار شما ایستاده! شهید زمان جواب می‌دهد: امام‌زمان (عج) هستند. کاظم یک لحظه در همان حالت خلسه‌ای که داشت از این‌ رو به آن رو می‌شود و شروع می‌کند به نجوا کردن با حضرت و می‌گوید: آقاجان قربونت برم بیا جلو ببینمت… 🌼🍃 هرچند بعدها کاظم به‌محض این‌که فهمید ما صدای او را ضبط کردیم همه نوارها را پاک کرد ولی خوشبختانه من یکی را نگه داشتم؛ البته به خودش هم بعدها گفتم . کاظم گفته بود تا من زنده‌ام نوار را به کسی نده ؛ چون باور نمی‌کنند! آن نوار را هنوز دارم . یادم است بخش‌هایی از آن را در سالگرد شهید توی امامزاده یحیی(ع) و کنار قبر شهید پخش کردیم. 🕊🍃🌷🕊🍃🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻فرازهایی از وصیت نامه شهید والامقام کاظم عاملو🌻 |🌙🌿🌹| بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم “ولا تحسبن الذین قتلوا فی‌سبیل‌الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون “ و می‌پندارید آن‌هایی را که در راه خدا کشته می‌شوند مرده‌اند بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند. بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان . سپاس و ستایش خدایی را که مرا به صراط مستقیم هدایت کرد و نور هدایتش را به قلبم برافروخت و توفیق جهاد و فدا کردن هستی خود را در راه اقدسش نصیبم کرد چنان‌که بتوانم به خلوص نیت و قوت قلب و عزم جزم درکنار عاشقانش بر صفی بی‌انتها که آن را می‌پیمایند قدم بردارم و با مخلصان و متقیان کوی شهادت در راه خدا همراه گردم و صراطش را چنان بپیمایم که شایسته او می‌باشد. پروردگارا مشتاقان لقایت را بنگر که چگونه نور امید به دیدار تو دارند، و در راه حراست از دین جانبازی و جان‌فشانی می‌کنند. جسم و جان بی‌مقدارم آن‌چنان ارزشی ندارد که برای رضایت ،آن را فدا کنم. درود فراوان به پیامبران عظیم‌الشأن از حضرت آدم (ع)تا حضرت خاتم‌الانبیاء حضرت محمد (ص). درود و سلام بر امامان معصوم (ع) که به دست این جنایت‌کاران تاریخ مظلومانه به شهادت رسیدند. سلام بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران که با رهبری داهیانه خود زندگی دوباره به اسلام و امت اسلامی بخشید. درود و سلام بر شهدای به‌خون‌خفته انقلاب اسلامی که در راه تحقق یافتن مکتب اسلام ، خون پاک خود را نثار اسلام کردند از کربلای خونین حسینی تا کربلای خونین امام‌خمینی. سلام بر سنگرهای گلگون خوزستان و کلیه جبهه‌های نبرد حق بر باطل که با یورش ملعونین زمان صدام و صدامیان و ابرقدرت‌ها به خون نشسته است. خدایا رزمندگان اسلام را در کلیه جبهه های داخلی و خارجی پیروز و موفق بگردان . خدایا شهدای مارا با شهدای کربلا محشور بگردان . خدایا توفیق زیارت خانه خودت و ۱۴ معصومت را نصیب ما بگردان . خدایا پروردگارا ،گناهان ما را ببخش و بیامرز و توفیق شهادت در راه خودت را نصیب ما بگردان . “استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم الرحمن الرحیم ذوالجلال و الأکرام و اتو ب الیه “. "خدایا از گناهانی که کردم پشیمانم و به درگاه عزت و جلالت استغاثه می‌نمایم.” (یا رحمن یا رحیم). و اما سخنی با پدر و مادرم؛ پدرجان ، امیدوارم که از من راضی باشی چون آن‌طوری که باید حق اولادی را ادا کرده باشم نکرده ام و نتوانستم زحماتی را که برایم کشیده‌ای جبران کنم .امیدوارم که خداوند روز جزا پاداش زحماتت را بدهد. من به وجود چنین پدری افتخار می‌کنم؛ چرا که همواره در راه خدا کوشش کرده‌ای و پشتیبان من بودی و من به دلگرمی از شما توانستم با روحیه‌ای باز و قوی به جنگ با دشمنان دشمنان خدا بروم. از خداوند متعال می‌خواهم که در روز قیامت با سرافرازی به خدمت حضرت احدیت رفته و از این‌که ( اسماعیلت) را در راه خدا قربانی کرده‌ای رو سپید باشی. مبادا برای من احساس ناراحتی بکنی. اما مادرم ، شما هم از من راضی باش که نتوانستم برای تو فرزند خوبی باشم و آن‌طور که باید از شما پیروی کنم امیدوارم که مرا ببخشی و زحماتی که برایم کشیده‌ای خداوند آن را جبران کند و افتخار کن که مادر شهید هستی و در روز قیامت پیش حضرت فاطمه (س) امام حسین (ع) سربلند باشی و در صف خانواده شهدا . ای ملت مسلمان و شهیدپرور آگاه باشید همان‌طور که اماممان گفت :عزت و شرف ما در گرو همین جنگ است و اسلام در خطر است و همان طورکه تمام هم و غم خودتان را درگرو جنگ گذاشته‌اید از ادامه جنگ دلسرد نشوید . چون خداوند همیشه برترین‌ها را برای آزمایش انتخاب می‌کند و شما هم در این آزمایش قرار گرفته‌اید، پس شک به دل راه ندهید و جز این راه راهی دیگر نگزینید. زیرا خداوند پشتیبان شماست و ائمه معصومین (ع) با شما هستند و مطمئن باشید که پیروزید. نمی‌دانم چرا وقتی‌که راه زندگی هموار می‌گردد بشر تغییر حالت می‌دهد خون‌خوار می‌گردد به‌روز عیش و عشرت می‌نوازد ساز بدمستی به‌روز تنگ‌دستی مؤمن و دین‌دار می‌گردد. والسلام‌علیکم و رحمةالله و برکاته و من الله التوفیق 🌙🌿🌷🌙🌿🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃 100گل صلوات هدیه میکنیم به "چهارده معصوم(ع) و شهید والامقام کاظم عاملو" 🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•"💛🌱"• |🌹🍃 دلگير ڪه شدے از زمانہ تعطیل ڪن زندگے را برس بہ داد ِ دلَت...💟 حرم اگر نیافتے شهدا هستند گلزارشان میشود مأمنے براے دلت🌹 ‎‎‌‌‎‎‌‌‎─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخوندا شیطون‌ترن 😂 بازی گرگ و بره بود، بچه‌ها گرگ بودن، باباها و معلما بره، بره‌ها باید میرفتن تو بلندی تا گرگا نگیرشون دوتا از بره‌ها درس طلبگی خونده بودن 😆 بره غیر سید مدیر مدرسه‌س 😍 🌐
عجله براى شهادت... 🔹️از رادیو شنیدم که پایگاه مالک اشتر اعزام دارد. اتفاقاً همان شب سعید تازه از جبهه برگشته بود به باباش گفتم یک جعبه شیرینی بخرد. 🔹️فردا صبح که راه افتادم برم بدرقه رزمنده‌ها. سعید بیدار شده بود من را که دید گفت: کجا داری میرى مامان؟ گفتم: دارم میرم بدرقه رزمنده‌ها. گفت: صبر کن من هم دارم میام. هنوز بلند نشده بودم که دیدم با یک ساک برگشت. گفتم: این چیه؟ خندید و گفت: مگر نمی‌خواهی بری بدرقه رزمنده‌ها خب منم رزمنده‌ام دیگه.... با تعجب گفتم: آخه تو همین دیروز اومدی! بر خلاف دفعات قبل با من روبوسی کرد و در همان عملیات یعنی کربلای ۵ به شهادت رسید. 🔹️طلبه شهید سعید رجبی فاضل 🔹️شادی روحش صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلبان نامداری که درخواست کم کردن درجه‌اش را داشت! 🔹️هشتم اردیبهشت سالروز شهادت امیر سرلشکر خلبان شهید علی اکبر شیرودی گرامی باد شادی روحش صلوات
🔴پناه بردن ساکنین مشهد به حرم امام رضا علیه السلام امروز بعد از زلزله🥺 ای حرمت ملجأ درماندگان💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میبینی خواهرم ... ❤️ برا دفاع از این حرم...دارم میرم ولی ... به تـــــــــو وصیتی دارم.... 🌷 شهید جهاد مغنیه
🔴عکس‌العمل شدید فرماندهان دفاعی کشور نسبت به تهدید نظامی، علیف...😍😅صد بار بهش گفتم اول برو حداقل اسمت و عوض کن بعدش از این حرفا بزن!😉😂😎🇮🇷✌️